eitaa logo
اَتنا(اندیشکده تمدن نوین اسلامی)
718 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
774 ویدیو
22 فایل
برای رسیدن به تمدن نوین اسلامی نیاز به ملت تمدن ساز داریم و ملت تمدن ساز در بستر آموزش های لازم به وجود می آیند. آموزشهایی در زمینه های اقتصاد سیاست فرهنگ و... لینک کانال👇👇 https://eitaa.com/joinchat/186318869C9e216c3ff1 پل ارتباطی @sadra59
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
2_1152921504685148752.mp3
10.15M
💠 سلسله دروس 📔جلسه یازدهم 📝حضرت موسی(ع) ۲ 🇮🇷آموزشهای تمدن ساز( شنبه، دوشنبه، چهارشنبه در کانال اتنا) @atna_ir
@atna_ir☀️ دوره جامع تدریس مجازی جلسه یازدهم(۲) بسم الله الرحمن الرحیم ✍وضعیت فرهنگی قوم حضرت شعیب(ع) 🔷ظاهر احوالات ملاقات موسی (ع) و شعیب (ع) نشان می‌دهد که شعیب (ع) دور از مردم منطقه زندگی می‌کرد. مردم منطقه، در چنان وضعیتی نبودند که حضرت شعیب (ع) با آن‌ها مرتبط باشد. دلیل ادعای مذکور را این‌گونه بیان می‌کنیم که آن پیامبر الهی به علت پیری، برای کارهای روزمره از دخترانش استفاده می‌کرد و آن‌ها گوسفندان🐑 را این طرف و آن طرف می‌بردند. طبیعتاً پدری که در چنین سن و سالی است، دخترانش هم نباید سنشان پایین باشد. وقتی تا این سن ازدواج نکرده‌اند -با توجه به این‌که سنت انبیا این بود که دخترانشان را زود شوهر دهند- دلیل بر این است که افراد مناسب برای ازدواج با آن‌ها نبوده است. 🔶مجموعه این‌ها حاکی از این است که یا عذاب هنوز نازل نشده و جامعه به شدت جامعه بدی است و منتظر عذاب می‌باشد و یا این‌که دچار عذاب شده و کسی نمانده است، و به همین جهت شعیب (ع) در بیابان زندگی می‌کند. البته از رفتاری که چوپان‌ها با آن‌ دختران داشتند، می‌توان نتیجه گرفت این جریان‌ها، قبل از عذاب بوده است که این همه انسان، حق این دو دختر را ضایع می‌کردند و آن‌ها مجبور بودند تا پایان بایستند و از آب باقی‌مانده، گوسفندان🐑 خود را آب دهند. 🔷پس به طور کلی افراد آن منطقه، فرهنگ مناسبی نداشتند؛ حقوق ضُعفا را به هیچ وجه رعایت نمی‌کردند، یا اصلاً به ضعفا توجهی نداشتند. در حالی که حضرت موسی (ع) به عنوان انسانِ بافرهنگ، به محض این‌که می‌بیند حق دو دختر ضایع می‌شود،‌ بلافاصله اقدام می‌کند؛ چرا که صحنه، صحنه‌ای است که انسان صاحب فرهنگ به سرعت تحریک می‌شود و اقدام می‌کند. 🇮🇷آموزشهای تمدن ساز ( شنبه، دوشنبه چهارشنبه در کانال اتنا) @atna_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@atna_ir☀️ دوره جامع تدریس مجازی جلسه یازدهم(۲) ✍ارتباط حضرت موسی (ع) با مصر 🔷 در جلسه قبل اشاره کردیم که حضرت موسی (ع) ده سال در کنار شعیب ماند و کار کرد. بعید است که حضرت موسی (ع) در طی این ده سال با مصر ارتباطی نداشته باشد. نقطه‌ای که این‌ها مستقر بودند (مَدیَن) نزدیک آب قرار داشت و کشتی‌ها در آن رفت و آمد داشتند. وقتی که موسی (ع) گوسفندان را تربیت کرد و بر تعداد آن‌ها افزوده شد، طبیعتاً باید برای آن‌ها خریدار پیدا می‌کرد؛ در نتیجه می‌توان گفت او در یک‌جا مستقر نبود؛ رفت و آمد داشت و کنار آب می‌رفت و می‌توانست از آن‌جا خبر مصر را بگیرد. 🇮🇷آموزشهای تمدن ساز ( شنبه، دوشنبه، چهارشنبه در کانال اتنا) @atna_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@atna_ir☀️ دوره جامع تدریس مجازی جلسه یازدهم(۳) ✍حرکت حضرت موسی (ع) به طرف مصر 🔷وقتی قرارداد حضرت موسی (ع) با شعیبِ پیامبر (ع) تمام شد، به طرف مصر حرکت ‌کرد. البته حرکتش به سمت مصر در آن مقطع، مأموریتی نبود، بلکه می‌خواست به طور پنهانی وارد شده و کمکی بکند. 🔶حضرت موسی (ع) در صحرای سینا احساس امنیت نداشت. صحرای سینا تحت حاکمیت مصر بود و او به دلیل ارتباطاتی که با مصر داشت، می‌دانست که فرعون در مصر با همه قوا در پی یافتن اوست؛ بنابراین نمی‌توانست از راه اصلی برود و بایستی از بیراهه عبور می‌کرد.با زن و بچه و گوسفندان حرکت می‌کرد. گوسفندان را به دو دلیل می‌آورد: 1. برای این‌که خرجی راه لازم داشت؛ 2. گوسفندان، پوشش خوبی برای حرکت بودند و با این وضعیت، کم‌تر نسبت به او حساسیت پیدا می‌شد. 🇮🇷آموزشهای تمدن ساز ( شنبه، دوشنبه، چهارشنبه در کانال اتنا) @atna_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@atna_ir☀️ دوره جامع تدریس مجازی جلسه یازدهم(۴) ✍شروع مأموریّت حضرت موسی (ع) 🔷در مسیر، هوا بارانی شد و چون جهت‌شناسی از دست رفت، راه را گم کرد. در همین حال ظاهراً روایاتی داریم مبنی بر این‌که درد زایمان، همسر موسی (ع) را گرفت. از این‌که آن حضرت با همسر باردار و تقریباً پا ‌به‌ ماه حرکت ‌کرده بود، معلوم می‌شود که خیلی نگران مصر بود؛ چرا که به محض تمام شدن قرارداد ده ساله‌اش با حضرت شعیب (ع)، حرکت ‌کرد و مهلت نداد که همسرش وضع حمل کند و بعد برود. 🔶با وضعیت پیش‌آمده حضرت موسی (ع) در آن بیابان مستأصل شد.بعد از مدتی، نوری را از دور مشاهده کرد. نور می‌توانست مخاطره آمیز هم باشد؛ ولی آن‌قدر اوضاع اسف‌بار بود که فرمود: «... امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّي آتِيكُم مِّنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى (طه/10)؛ من آتشی می‌بینم؛ بروم و مقداری از آن را بیاورم یا این‌که آن‌جا راهنمایی پیدا کنم». (باید در روایات و تفاسیر تحقیق کرد که آیا نوری را که حضرت موسی دید، خانواده‌اش هم می‌دیدند یا خیر؟ اگر همسرش هم دیده بود، باید تأیید می‌کرد). «فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِيَ مِن شَاطِئِ الْوَادِ الْأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَن يَا مُوسَى إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ (قصص/30)؛ وقتی نزدیک آن نور رسید، از جانب راست این دره خطاب آمد: یاموسی! من خدا هستم که با تو حرف می‌زنم». 🔷از آن لحظه مأموریت شروع شد. اگر دقت کنیم، می‌بینیم که نقطه شروع مأموریت خیلی سخت است. شرایط مأموریت، خودش امتحان است و خدای متعال شرایط را مخصوصاً بیان کرده است. دقت در این شرایط، نشان می‌دهد که در مسیر امتحانات الهی نباید هیچ انتظاری داشته باشیم که خداوند متعال، در شرایط سهل و راحت، به عهده انسان‌ها مأموریت بگذارد. 🔷در ادامه، خداوند متعال می‌فرماید: «اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى (طه/24)؛ به سراغ فرعون برو، که او طغیان کرده است». (خداوند متعال تا یک حدی مهلت می‌دهد. از یک حدی که بگذرد، دیگر جلوگیری می‌کند). 🇮🇷آموزشهای تمدن ساز ( شنبه، دوشنبه، جهارشنبه در کانال اتنا) @atna_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@atna_ir☀️ دوره جامع تدریس مجازی جلسه یازدهم(۵) ✍ارائه معجزات به موسی (ع) 🔷در این‌جا، سؤالی به ذهن خطور می‌کند که آیا دست خالی می‌توان حریف فرعون ‌شد یا نه؟ شاید هم حضرت موسی (ع) این سؤال را پرسیده است. بنابراین خدای متعال اول باید این زمینه ذهنی را پاک کند. اما چگونه به صورت عینی برای موسی (ع) ثابت شود که موسی! وقتی من به تو می‌گویم برو، تو موفق می‌شوی. حضرت موسی (ع) در برابر فرعون نیرو می‌خواهد. خداوند فرمود: «وَمَا تِلْكَ بِيَمِينِكَ يَا مُوسَى قَالَ هِيَ عَصَايَ أَتَوَكَّأُ عَلَيْهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَى غَنَمِي وَ لِيَ فِيهَا مَآرِبُ أُخْرَى (طه/17و18)؛ چه چیزی در دست توست؟ [موسی (ع)] پاسخ داد که عصای من است؛ به آن تکیه می‌دهم و کارهایم را انجام می‌دهم و‌ با آن، گوسفندهایم را این طرف و آن طرف می‌کنم و برایشان برگ از درخت می‌اندازم و فایده‌های دیگری هم دارد».مراد از عصا در این آیه، دنیاست. «قَالَ أَلْقِهَا يَا مُوسَى» (طه/19)؛ موسی! همین دنیایی را که در دستت هست، بینداز و به آن اعتماد نکن؛ اگر تو به آن اعتماد کردی، اشتباه کرده‌ای. این چیزی را که به آن توکل کردی و به آن امیدهای دیگر هم داری، بینداز تا ببینی چه چیزی است. موسی (ع) عصا را انداخت: «فَأَلْقَاهَا فَإِذَا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعَى» (طه/20). ناگهان ماری ظاهر شد. «حَيَّة» در زبان عربی به مارهایی مثل بوآ و نپتون گفته می‌شود؛ چنانچه به مارهای کوچک افعی می‌گویند. ویژگی‌ مارهای بوآ این است که خیلی آرام حرکت می‌کنند؛ اما مارهای افعی سریع حرکت می‌کنند. فرمود: «فَأَلْقَاهَا فَإِذَا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعَى (طه/20)؛ ... یک مار غول پیکر شد که [مانند افعی] به سرعت حرکت می‌کرد».موسی (ع) که تبدیل عصا به مار را دید، فرار کرد و پشت سرش را هم نگاه نمی‌کرد. چرا فرار کرد؟ ظاهر قضیه این است که بالأخره مار است؛ اگر دهانش را باز کند او را خورده است. باطن قضیه این است که دید به چه چیزی اعتماد داشته است. باطن دنیا این است و او هم از دنیا دل کَند. گفت دیگر به سمت دنیا برنمی‌گردم.از طرف خداوند خطاب آمد: موسی برگرد، نترس: «قَالَ خُذْهَا وَلا تَخَفْ سَنُعِيدُهَا سِيرَتَهَا الأُولَى» (طه/21)؛ یعنی چه؟ یعنی موسی وقتی گفتی عصای من این کارها را می‌کند، خودت را دیدی. در این دنیا اگر با من نباشی، این مار هست و نابودت می‌کند؛ اما اگر در دنیا با من باشی، همان عصا می‌شود. به دستور من این را بگیر. وقتی گرفت، تبدیل به عصا شد. حضرت امیر (ع) فرمود: دنیا مار است؛ زیبا روی است، اما سمّش تو را می‌کشد. این همان دنیایی است که موسی (ع) دید و فرار کرد؛ چون آن چیزی که حضرت امیر (ع) فرمود، برای موسی (ع) کشف شد.البته ازیک نظر، دنیا چیز بدی نیست. کسی پیش امیرالمؤمنین (ع) گفت: دنیا! اف بر تو. حضرت فرمودند که دنیا چه بدی در حق تو کرده است که این‌گونه می‌گویی؟ غیر از این است که در همین دنیا مسکن و لباس گرفتی؟ این که بد نیست. اگر با خدا سراغ این دنیا رفتی و برای آخرتت آن را انتخاب کردی، بهترین چیز است؛ ولی اگر بدون خدا سراغش رفتی و آن را به عنوان «دار مَقَر» انتخاب کردی، بدترین چیز است. به عبارت دیگر، برای عبور، عالی است، ولی برای ماندن، مار. برداشت دیگر از قضیه مذکور این است که موسی (ع) توضیح داد که این چوب چه بود: «وَمَا تِلْكَ بِيَمِينِكَ يَا مُوسَى قَالَ هِيَ عَصَايَ أَتَوَكَّأُ عَلَيْهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَى غَنَمِي وَلِيَ فِيهَا مَآرِبُ أُخْرَى (طه/17و18)؛ ... [خسته که می‌شوم] به آن تکیه می‌دهم و گوسفندان را این طرف و آن طرف می‌کنم ... ». تمام توضیحات در این‌جا برای این است که بگوید این، چوبِ ویژه‌ای نیست؛ یک تکه چوب است. خداوند گفت: همین چوب را به امر من به زمین بینداز. به امر خدا، همین چوبی که فقط می‌توانست یک سنگ را به یک طرف بیندازد، به قدرتی تبدیل شد که موسی (ع) با همه شجاعتش، از آن فرار کرد. خداوند می‌خواست حضرت موسی (ع) این مطلب را بفهمد که اگر به امر پروردگارش جلو برود، چه قدرتی خواهی شد؛ فرعون با همه قدرتش از او خواهد ‌ترسید. این آیه و گفت‌وگوی موسی (ع) با خدا درس‌های زیادی دارد. خداوند پس از قضیه عصا، خطاب کرد: دستت را در گریبانت ببر. چرا؟ حضرت موسی (ع) آمده بود که آتش ببرد؛ خداوند به او فرمود: دست خود را در گریبان ببر و سپس خارج کن. پس از این‌که حضرت موسی (ع) دستش را از گریبان خارج کرد، شعاع نور به آسمان رفت. این‌که گاهی اوقات می‌گویند: «دستش را در لباس می‌کرد و سفیدک می‌زد»، معجزه نیست. «بیضاء» به معنای درخشنده است و معنای سفید نمی‌دهد. میزان درخشندگی‌اش به حدی بود که بر شعاع نور خورشید غلبه می‌کرد؛ یعنی وقتی می‌انداخت، شعاعش در نور خورشید قابل رؤیت بود. به همین جهت، هر کس به آن نگاه می‌کرد کور می‌شد. 🇮🇷آموزشهای تمدن ساز ( کانال اتنا) @atna_ir