@atna_ir☀️
دوره جامع تدریس مجازی #تاریخ_تطبیقی_اسلام جلسه پنجاه و هفتم(۵)
✍️اشارهای به وضعیت محمدبنحنفیه و عبداللهبنعباس
🔷محمدبنحنفیه و عبداللهبنعباس با قیام و حرکتِ امام حسین(ع) همراهی نکردند و وقتی آن حضرت میخواست از مدینه برود، عبداللهبنعباس در مکه حضور داشت، اما محمدبنحنفیه در مدینه بود و با حضرت نیامد و در همان مدینه ماند. موقعی که حادثه حرّه به وجود آمد، این دو در مکه حضور داشتند؛ جایی که عبداللهبنزبیر هم آنجا بود. این سه نفر یک نقطه مشترک داشتند و آن اینکه هیچکدام یزید را قبول نمیکردند.
🔰کانال اتنا(اندیشکده تمدن نوین اسلامی)
🇮🇷آموزشهای تمدن ساز (#تاریخ_تطبیقی_اسلام روز های فرد در کانال اتنا)
@atna_ir
@atna_ir☀️
دوره جامع تدریس مجازی #تاریخ_تطبیقی_اسلام جلسه پنجاه و هفتم(۷)
✍️تاریخبافی مغرضان
🔷مادر عبدالله، اسما دختر ابوبکر بود و در نقل است که اسما بعد از هجرت پیامبر(ص)، به مدینه هجرت کرد. میگویند: وقتی که به مدینه میآمد، باردار بود و سال دوم هجری یعنی بیست ماه بعد زایید. چطور امکان دارد که در مکه باردار باشد و با شکم باردار به مدینه آمده و سپس ماه بیستم وضع حمل کرده است؟! یعنی چیزی حدود دو سال باردار بوده است!
🔶این را گفتم تا بدانید این تاریخی که به ما رسیده، قابل اعتماد نیست. اگر با دقت ملاحظه کنیم، معلوم میشود اینها به نفع کسانی که علاقه داشتند و علیه کسانی که مخالف بودند، چگونه دروغسازی میکردند. در همین مقطع، درباره امام علی(ع) و امام مجتبی(ع) چه دروغهایی گفتند! برای مثال، میگویند زن زبیر زیبا بود و قبلا با پسر ابوبکر ازدواج کرده بود و چون او بهخاطر این زن که خیلی زیبا بوده به جنگ نمیرفت، ابوبکر او را تحت فشار قرار میدهد تا همسرش را طلاق دهد. فرزند ابوبکر بهخاطر جدا شدن از همسرش دچار افسردگی میشود؛ لذا دومرتبه با او ازدواج میکند. در جریان یکی از جنگها، پسر ابوبکر کشته شده و این زن همسر زبیر میشود. میگویند پس از اینکه زبیر در جمل توسط ابنجُرموز کشته شد، امیرالمؤمنین(ع) از این زن خواستگاری میکند. به حضرت پیام میدهد که من شوهرکش هستم و نمیخواهم که تو هم کشته بشوی و خلاصه جواب منفی میدهد. میگویند که بعد از آن، امام مجتبی(ع) از او خواستگاری کرد و این، آخرین زنی بود که حضرت از او خواستگاری کرد. با این داستانها یک تاریخی به ما میدهند که حضرات معصومین(ع) – نعوذبالله – در آن شرایط، دنبال زن بودند!
🔷در مورد عبداللهبنزبیر گفتهاند وقتی به دنیا آمد، او را نزد پیامبر(ص) بردند و حضرت در دهان او آب دهان ریخت و چه داستانسراهایی در این زمینه کردهاند! لذا فهمیدن حقیقت از چنین تاریخی خیلی سخت است.
🔰کانال اتنا(اندیشکده تمدن نوین اسلامی)
🇮🇷آموزشهای تمدن ساز (#تاریخ_تطبیقی_اسلام روز های فرد در کانال اتنا)
@atna_ir
@atna_ir☀️
دوره جامع تدریس مجازی #تاریخ_تطبیقی_اسلام جلسه پنجاه و هفتم(۸)
✍️ادامه نقل مذاکرات هیئت اعزامی یزید با عبداللهبنزبیر
🔶به هر حال، عبداللهبنزبیر خطاب به نعمانبنبشیر گفت: مادر من بهتر است یا مادر یزید؟ نعمان گفت: مادر تو. عبدالله پرسید: آیا پدر من بهتر است یا پدر او؟ گفت: پدر تو؛ چراکه او حواری پیامبر(ص) بود، اما پدر یزید معاویه معلومالحال است. عبدالله دوباره سؤال کرد: آیا عمه من بهتر است یا عمه او؟ گفت: عمه تو؛ چون عمه تو خدیجه بود. همینطور سؤالات را ادامه داد تا گفت: آیا صلاح است من که دارای این انساب هستم، با یزید بیعت کنم؟ میگویند که نعمان به او گفت: اگر تو رئیس باشی خیلی بهتر است.
🔷به هر حال، این هیئت اعزامی دوم هم به شام برگشته و گزارش دادند که عبداللهبنزبیر بیعت نمیکند.
🔶عبداللهبنزبیر برخلاف سخنی که قبلا گفته بود عمل کرد؛ قبلا گفته بود أنا فی الطاعة، ولی بیعت نمیکنم، حال آنکه خَرَج عن الطاعة و اعلام حکومت کرد.
🔰کانال اتنا(اندیشکده تمدن نوین اسلامی)
🇮🇷آموزشهای تمدن ساز (#تاریخ_تطبیقی_اسلام روز های فرد در کانال اتنا)
@atna_ir
@atna_ir☀️
دوره جامع تدریس مجازی #تاریخ_تطبیقی_اسلام جلسه پنجاه و هفتم(۶)
✍️اعزام دو هیئت از سوی یزید برای مذاکره با عبداللهبنزبیر
🔶موقعی که همزمان با واقعه حره، عبداللهبنزبیر در مکه قیام کرد، یزید دو هیئت فرستاد تا با عبدالله مذاکره و او را رام کنند تا با یزید بیعت کند. وقتی هیئت اول با جمع دهنفره آمد، عبداللهبنزبیر گفت: من بیعت نمیکنم، ولی نبرد هم نمیکنم؛ یعنی نه مخالفت و نه بیعت. این هیئت از مکه رفت، اما یزید برای بار دوم نُعمانبنبَشیر را فرستاد. عبداللهبنزبیر به نعمان گفت: مادر من بهتر است یا مادر یزید؟…
🔰کانال اتنا(اندیشکده تمدن نوین اسلامی)
🇮🇷آموزشهای تمدن ساز (#تاریخ_تطبیقی_اسلام روز های فرد در کانال اتنا)
@atna_ir
@atna_ir☀️
دوره جامع تدریس مجازی #تاریخ_تطبیقی_اسلام جلسه پنجاه و هفتم(۹)
✍️نمونهای از خباثت دشمنان اهلبیت(ع)
🔷یک نمونه از خباثت اینها اینکه وقتی عبیداللهبنزیاد از بصره فرار کرد، کسی که از قبیله اَزدیها ابنزیاد را به او سپرده بودند تا او را به یک جایی برساند، دید عبیدالله خیلی در فکر است. گفت: میخواهی بگویم چرا در فکری؟ عبیدالله پاسخ داد: بله. گفت: اولا بهخاطر اینکه از کشتن حسین(ع) پشیمانی؛ ثانیا پشیمان شدی که این کاخ را در کوفه ساختی و ثالثا پشیمان شدی که 900 نفر را به گمان و ظن در بصره کشتی. عبیدالله گفت: اصلا فکرم در مورد این امور که گفتی نبود. مرد ازدی پرسید: چطور؟ گفت: اما حسینبنعلی خرج علی حاکم زمانه و الحاکم أمرنی بقتله فقتلته إن کان ذنبا فعلیه؛ حسین علیه یزید قیام کرد و یزید بهعنوان رئیس حکومت به من دستور داد تا او را بکشم. اگر گناهی بوده، گردن یزید است. اما کاخی که ساختم، اگرچه برای من نماند، ولی برای افراد بعد از من میماند. و اما کسانی که من کشتم، حقشان همین بود و باید کشته میشدند. عبیدالله در ادامه گفت: بلکه در این فکر بودم که وقتی خبر مرگ یزید به من رسید، چرا پولهایی را که در بصره و کوفه بود، جا گذاشته و بین مردم تقسیم نکردم و حالا در این فکرم که عبداللهبنزبیر میتواند از آنها استفاده کند. این فضاسازی افراد را ملاحظه کنید.
🔰کانال اتنا(اندیشکده تمدن نوین اسلامی)
🇮🇷آموزشهای تمدن ساز (#تاریخ_تطبیقی_اسلام روز های فرد در کانال اتنا)
@atna_ir
@atna_ir☀️
دوره جامع تدریس مجازی #تاریخ_تطبیقی_اسلام جلسه پنجاه و هفتم(۱۲)
✍️نقطه افتراق مختار از عبداللهبنزبیر
🔶میگویند نقطه جدایی مختار از عبداللهبنزبیر با محمدبنحنفیه شروع میشود. توضیح اینکه، عبداللهبنزبیر در مکه به قدرت رسید و عامل خودش را به یمن فرستاد. عامل عبدالله در کوفه هم مختار است که شروع میکند به گرفتن مناطق مختلف. تنهانقطهای که تحت اختیار مختار نیست، شام است. شام که مروان در آنجا حاکم شده بود، دچار تفرقه و اختلاف شده است. مروان دچار شکست میشود و عبدالملکبنمروان روی کار میآید. عبدالملک مروان یک شخص بسیار پیچدهای است.
🔷در مکه اولین نقطه هراسِ عبداللهبنزبیر شروع میشود؛ چون دو نفر دیگر هم آنجا هستند که صاحب عنوان هستند. یکی محمدبنحنفیه و دیگری عبداللهبنعباس که ممکن است داعیه حکومت به سر آنها بزند و او را تهدید کنند؛ لذا عبداللهبنزبیر باید از این دو نفر بیعت گرفته و آنها را تحت امر خودش قرار دهد. محمدبنحنفیه حاضر به بیعت نیست و عبداللهبنعباس هم از مکه فرار کرده و به طائف میرود. عبداللهبنزبیر محمدبنحنفیه را زندانی میکند و به این ترتیب، نقطه افتراق مختار از عبدالله شروع میشود.
🔰کانال اتنا(اندیشکده تمدن نوین اسلامی)
🇮🇷آموزشهای تمدن ساز (#تاریخ_تطبیقی_اسلام روز های فرد در کانال اتنا)
@atna_ir
@atna_ir☀️
دوره جامع تدریس مجازی #تاریخ_تطبیقی_اسلام جلسه پنجاه و هفتم(۱۱)
✍️مختار و ارتباط سؤالبرانگیز او با خوارج
🔷مختار کیست؟ مختار کسی است که قبلا حضرت مسلم به خانه او وارد شده بود. بعد، مختار دستگیر شده و به زندان عبیداللهبنزیاد افتاد. عبیدالله بهوساطت عبداللهبنعمر که از یزید نامه گرفته بود، مختار را از زندان آزاد کرد.
🔶مختار چنین وجههای داشته و قدرت اینکه بر این آتش کوفه سوار شود و این حرکت را به جلو ببرد، دارد. اما از کدام مسیر؟ مختار ابتدا مسیر عبداللهبنزبیر را انتخاب کرده، با او همکاری میکند و بر کوفه مسلط میشود.
🔷شَبَثبنرِبعی فرمانده پلیس مختار میشود. خیلی عجیب است؛ چون شبث با خوارج ارتباط دارد. به این ترتیب، خوارج اطراف مختار را گرفتند و نیروی مسلحی که او ابتدای کار در اختیار دارد، همانها هستند. اینجا بزرگترین علامت سؤال است که چرا مختار از این نیروها استفاده کرد؟ آیا ما حق داریم با این مدل، کار را انجام دهیم؟
🔰کانال اتنا(اندیشکده تمدن نوین اسلامی)
🇮🇷آموزشهای تمدن ساز (#تاریخ_تطبیقی_اسلام روز های فرد در کانال اتنا)
@atna_ir
@atna_ir☀️
دوره جامع تدریس مجازی #تاریخ_تطبیقی_اسلام جلسه پنجاه و هفتم(۱۰)
✍️کوفه؛ شهری آتش زیر خاکستر
🔶وقتی عبداللهبنزبیر در مکه اعلام حکومت کرد، محمدبنحنفیه و عبداللهبنعباس در آن شهر بودند؛ اما آن دو فعلا داعیه حکومت ندارند. این مقطع، نقطه اتصال جناب مختار به عبداللهبنزبیر و نقطه سؤال تاریخ است. کوفه هم در آن برهه، آتش زیر خاکستر است؛ وقتی عبداللهبنزبیر در مکه قیام کرد، آن آتش شعلهور میشود. هرکس که بتواند کوفه را مهار کرده و بر آن جریان سوار شود، خیلی برای او قدرت است.
🔰کانال اتنا(اندیشکده تمدن نوین اسلامی)
🇮🇷آموزشهای تمدن ساز (#تاریخ_تطبیقی_اسلام روز های فرد در کانال اتنا)
@atna_ir
پایان تدریس امروز فایل صوتی را گوش دهید و برای تدبر بیشتر متن نوشته ها را هم مطالعه فرمائید⬆️⬆️