eitaa logo
اَتنا(اندیشکده تمدن نوین اسلامی)
729 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
774 ویدیو
22 فایل
برای رسیدن به تمدن نوین اسلامی نیاز به ملت تمدن ساز داریم و ملت تمدن ساز در بستر آموزش های لازم به وجود می آیند. آموزشهایی در زمینه های اقتصاد سیاست فرهنگ و... لینک کانال👇👇 https://eitaa.com/joinchat/186318869C9e216c3ff1 پل ارتباطی @sadra59
مشاهده در ایتا
دانلود
خط تولید انبوه جنگنده ایرانی کوثر @atna_ir
درحالی که مسئولین فضای مجازی فقط نظاره‌گراند بعضی کانال‌های تلگرامی در حال آموزش جنگ‌های شهری و اغتشاشات هستند! آقای جهرمی اگه سورپرایزاتون تموم شد به فکر این فضای مسموم هم باشید #بیسیم_چی @atna_ir
☀️هرشب بابرنامه کتابخوانی درکانال اتنا با۵ دقیقه وقت گذاشتن درهرشب بعدازچندروزیک کتاب ارزشمندرابه صورت کامل مطالعه نموده وبه دانش وبصیرت حودبیفزائید 👈آموزشهای تمدن ساز @atna_ir
قسمت چهارم وپایانی فصل دوم کتاب آزادی معنوی شهیدمطهری(ره)👇👇 @atna_ir
1⃣ درجات بالاتر بالاتر از این هم درجه‌ای هست؟ بله، یک انسان مستجاب الدعوه -لااقل درباره خودتان- می‌شوید. حتی می‌توانید روی بدن خودتان اثر بگذارید، اعجاز کنید، کرامت کنید، درنتیجه عبودیت که‏ جوْهرةٌ کنه‌ها الرُّبوبیة نتیجه عبودیت تسلط است. آیا بالاتر از این هم هست؟ بله، اما این بالاتر، برای فهمها و فکرهای ما خیلی زیاد است، خیلی از اشخاص نمی‌توانند باور کنند که انسانی در اثر عبودیت و بندگی خدا و تذلّل، در اثر این که صراط عبودیت را طی کرده است، برسد به جایی که در جهان هم بتواند تصرف کند، یعنی بتواند یک بیماری را از راه روحی معالجه کند، یک کور مادرزاد را شفا بدهد، یک پیس را شفا بدهد (آن‏‌طور که قرآن درباره عیسی بن مریم نقل می‌کند) البته به اذن الله؛ خدا به آنها چنین قدرتی داده است. اذن خدا همان قدرتی است که خدا افاضه می‌کند: و تُبْرِئُ اْلَاکمَهَ وَالْابْرَصَ بِاذْنی وَ اذْ تُخْرِجُ الْمَوْتی‏ بِاذْنی‏ «2» یا در آیه دیگر: وَ احْی الْمَوْتی‏ بِاذْنِ اللهِ‏ «3». این یک درجه بالاتر است که اکنون‏ نمی‌خواهم درباره آن صحبت کنم. در جلسه بعد ان شاء الله درباره معنای «قرب» @atna_ir
2⃣ برای شما مطالبی عرض می‌کنم. اینکه ما در عبادت می‌گوییم: قربةً الَی الله یعنی چه؟ تقرب به خداوند یعنی چه؟ این معنا را ان شاء الله برای شما توضیح خواهم داد. علی از آن عبدها و بنده‏‌هایی است که به این خداوندگاری نائل شده است. اما اشتباه نکنید، خیال نکنید این عبودیت که نتیجه‌اش خداوندگاری و تسلط است، نتیجه‌اش خودبینی و غرور و منیت هم هست؛ ابداً، خودبینی با عبودیت سازگار نیست. آن بنده‌‏ای که بندگی کند برای ربوبیت، کارش به جایی نمی‌رسد. عبودیت جز تذلّل و خاکساری چیز دیگری نیست. علی علیه السلام در مناجات‌های خودش عرض می‌کند: خدایا! کفی‏ لی فَخراً انْ اکونَ لَک عَبْداً وَ کفی‏ لی عِزّاً انْ تَکونَ لی رَبّاً. خدایا! این افتخار برای من بس که بنده تو باشم و این عزت و شرافت برای من بس که تو رب و خداوندگار و پروردگار من باشی. ما برای علی علیه السلام خیلی مقامات قائل هستیم و باید هم قائل باشیم. اصلًا مسئله‌ ولایت که می‌گویند، بدون ولایت تکوینی- در یک حدودی- اساساً ولایت نیست. اشتباه کرده‌اند، نفهمیده‏‌اند، سواد ندارند کسانی که منکر ولایت تکوینی شده‌اند و حتی ولایت تکوینی را نمی‌فهمند که چیست؛ یک چیز دیگر را پیش خودشان جاهلانه فرض و تصور کرده‌اند و همانها را هم مرتب به مردم گفته‌اند، در کتاب‌هایشان هم نوشته‌اند چون شعورشان به این مسائل نمی‌رسد. آنها اساساً انسان و خدا را نمی‌شناسند. در این‏جور مسائل اظهارنظر کردن، فرع بر دو مسئله‌ است: اول شناختن خدا، دوم شناختن انسان و استعدادهای درونی انسان و معنی تقرب انسان به خدا و معنی عبودیت و معنی عبادت. علی که اینچنین محبوب است به خاطر عبودیت است. چه خوب می‌گوید ابوسعید ابی الخیر: آن کس که تو را شناخت جان را چه کند فرزند و عیال و خانمان را چه کند دیوانه کنی‏ «1»هر دو جهانش بخشی‏ «2» دیوانه تو هر دو جهان را چه کند .آن کسی که مجذوب تو می‌شود چه اعتنایی به این ربوبیتها دارد که بخواهد منیت و غرور و تکبر پیدا کند. @atna_ir
3⃣ ایام از یک طرف ایام و لیالی احیاء است، ایام و لیالی دعاست، ایام و لیالی عبودیت و بندگی کردن است و از طرف دیگر ایام شهادت مولای متقیان علی علیه السلام است، ایام شهادت آن مردی که یکی از بزرگترین بندگان خداست. بعد از پیغمبر اکرم ما بنده‌‏ای به این بندگی سراغ نداریم. تخمین زده‌اند در حدود چهل و پنج ساعت از ضربت خوردن علی علیه السلام تا وفات و شهادتش یعنی تا آن لحظه‌ای که مرغ روحش به عالم ملکوت پرواز کرد فاصله شد و به نظر من این مدت چهل و پنج ساعت از حیرت انگیزترین دوره‌های زندگی علی علیه السلام است. شخصیت علی را در این چهل و پنج ساعت انسان می‌بیند. یقین و ایمان علی در این چهل و پنج ساعت بر دیگران نمایان می‌شود. از نظر خود او لحظات و ساعاتی است که جایزه خودش را گرفته است، مسابقه را به نهایت رسانده است، با کمال افتخار می‌خواهد نزد پروردگارش برود. علی چیز دیگری است. در نهج البلاغه می‌فرماید این آیه که نازل شد: احَسِبَ النّاسُ انْ یتْرَکوا انْ یقولوا امَنّا وَ هُمْ لا یفْتَنونَ. وَ لَقد فَتَنَّا الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیعْلَمَنَّ اللهُ الَّذینَ صَدَقوا وَ لَیعْلَمَنَّ الْکاذِبین‏ «1» من فهمیدم که در امت اسلام فتنه‌ها پیدا می‌شود. من خیلی آرزوی شهادت داشتم. آرزو داشتم که در احد شهید بشوم. هفتاد نفر از مسلمین شهید شدند وقتی که من شهید نشدم خیلی دلم گرفت، ناراحت شدم. (این را یک جوان می‌گوید. در زمان جنگ احد علی تقریباً یک مرد 25 ساله است. دو بچه کوچک در خانه دارد: امام حسن و امام حسین. همسری دارد مانند صدّیقه طاهره. در عین حال آنچنان آرزوی شهادت علی را بی‌‏تاب کرده است که پس از آنکه شهید نمی‌شود ناراحت می‌شود.) پیغمبر اکرم قبلًا به او وعده داده بود- شاید هم خودش قبلًا سؤال کرده بود که یا رسول الله! آیا من چگونه از دنیا می‌روم؟ و پیغمبر فرموده بود- تو شهید از دنیا می‌روی. ولی وقتی که دید در احد شهید نشد ناراحت شد. رفت خدمت رسول اکرم: یا رسول الله شما به من این‏طور فرموده بودید که خداوند شهادت را روزی من می‌کند، پس چطور من در احد شهید نشدم؟ فرمود: علی جان دیر نمی‌شود، تو حتماً شهید این امت خواهی بود. بعد پیغمبر یک سؤال مانندی از علی کرد: علی جانم! بگو آن وقتی که در بستر شهادت افتاده باشی چگونه صبر خواهی کرد؟ چه جوابی می‌دهد! یا رسولَ الله! آنجا که جای صبر @atna_ir
4⃣ نیست، آنجا جای بُشری‏ است و جای شکر و سپاسگزاری است. شما به من بفرمایید آن وقتی که من در بستر شهادت افتاده‌ام چگونه خدا را شکر می‌کنم. همیشه علی به دنبال این گم گشته خودش می‌رفت. اجمالًا می‌دانست که این فرق او در راه خدا شکافته خواهد شد. می‌گفت خدایا آن لحظه نازنین، آن لحظه زیبا، آن لحظه پرلذّت و پربهجت چه لحظه‌ای خواهد بود؟ پیغمبر به علی فرموده بود که شهادت تو در ماه رمضان است، در آن ماه رمضان سال 41 هجری علی مثل اینکه قلبش احساس کرده بود که دیگر هرچه می‌خواهد واقع بشود در این ماه رمضان واقع می‌شود. بچه‌های علی احساس کرده بودند که در این ماه رمضان علی یک حالت انتظار و اضطراب و دلهره‌ای دارد، مثل اینکه انتظار یک امر بزرگی را می‌کشد. روز سیزدهم رمضان است، برای مردم خطبه و خطابه می‌خواند. در وسط خطبه و خطابه چشمش افتاد به امام حسن، حرفش را برید، صدا زد عزیزم حسن! از این ماه چند روز گذشته است؟ خیلی سؤال عجیبی است. علی خودش بهتر از همه می‌داند که چند روز گذشته است، چطور از این جوانش می‌پرسد؟ عرض کرد: پدر جان سیزده روز. فوراً رو کرد به امام حسین: حسینم! از این ماه چند روز باقی مانده است؟ (خیلی واضح است وقتی سیزده روز گذشته است هفده روز باقی مانده است) پدر جان هفده روز باقی مانده است. دستی به محاسن کشید، فرمود: بسیار نزدیک است که این محاسن با خون این سر خضاب بشود. انتظار چنین ساعت و چنین روزی را داشت. یکی از آن جمله‌های بسیار زیبای امیرالمؤمنین که در خلال همین چهل و پنج ساعت ایراد کرده این است؛ دیگران خیلی مضطرب و ناراحت بودند، اشک می‏‌ریختند و گریه می‌کردند ولی خودش اظهار بشاشت می‌کرد، فرمود: وَاللهِ ما فَجَأَنی مِنَ الْمَوْتِ وارِدٌ کرِهْتُهُ وَ لا طالِعٌ انْکرْتُهُ و ما کنْتُ الّا کقارِبٍ وَرَدَ وَ طالِبٍ وَجَدَ به خدا قسم که اگر مُردم من هیچ کراهتی ندارم، یک ذرّه کراهت ندارم. این برای من یک امر نشناخته‌‏ای نبود، یک مهمان ناشناخته‏‌ای نبود، یک مهمان شناخته شده بود. بعد فرمود: می‌دانید مَثَل من مَثَل کیست؟ مَثَل آن عاشقی است که به دنبال مطلوب و معشوق خودش می‌رود و او را می‌یابد. مَثَل من مَثَل آن تشنه‌ای است که در یک شب تاریک دنبال آب می‌رود ناگهان آب را پیدا می‌کند، چقدر خوشحال می‌شود! گفت: @atna_ir
5⃣ دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند وندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی‏ آن شب قدر که این تازه براتم دادند اصحابش می‌آمدند: بله یا امیرالمؤمنین برای شما چنین است ولی بعد از شما ما دیگر چه خاکی به سرمان بریزیم؟ در شب نوزدهم، بچه‌های علی احساس کرده بودند که امشب یک شب دیگری است، چون حضرت یک وضع خاصی داشت، گاهی بیرون می‌آمد به آسمان نگاه می‌کرد و برمی‌گشت، و آن شب را هم علی تا صبح نخوابید. بچه‌ها هر کدام به خانه خودشان رفته بودند. امیرالمؤمنین مصلایی دارد یعنی یک اتاقی در منزلش دارد که در آنجا نماز می‌خواند و عبادت می‌کند. فرزند بزرگوارش حسن بن علی علیه السلام که به خانه خود رفته بود، قبل از طلوع صبح از خانه خودش مراجعت کرد، آمد خدمت پدر بزرگوار، رفت به مصلای پدر، دید علی نشسته است و مشغول عبادت است. علی علیه السلام جریانی را که در آن شب برایش رخ داده بود برای فرزندش حسن نقل کرد. فرمود: پسر جان! دیشب من همین‌طور که نشسته بودم (یعنی من دیشب نخوابیدم، بستر نینداختم) چشم مرا خواب گرفت. در یک لحظه و به یک سرعت عجیبی در همان عالم رؤیا من پیغمبر اکرم جدّ شما را دیدم: مَلَکتْنی عَینی وَ انَا جالِسٌ فَسنَحَ لی رَسولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلِهِ‏ چشمم (خواب) بر من مسلط شد، همان طوری که نشسته بودم یک لحظه پیغمبر را دیدم. تا پیغمبر را دیدم فوراً شکایت امت را به او عرض کردم. عرض کردم: یا رسولَ اللهِ ماذا لَقیتُ مِن امَّتِک مِنَ الْاوَدِ وَ اللَّدَدِ یا رسول الله! من از دست این امت تو چه‌‏ها کشیدم و این امت تو چقدر خون بر دل من وارد کردند! یا رسول الله از دشمنان خودم به تو بگویم... «1» @atna_ir
پایان قسمت چهارم وپایانی فصل دوم کتاب آزادی معنوی شهیدمطهری ره 👆👆 @atna_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#پیام_صبحگاهی 🔹انقلابی‌گری برخلاف نظر و تبلیغ برخی‌ها، تندروی نیست بلکه انقلابی‌گری یعنی «عادلانه، خردمندانه، دقیق، دلسوزانه، منصفانه، قاطعانه و بدون رودربایستی عمل کردن». ۱۳۹۵/۴/۹ 👈آموزشهای تمدن ساز @atna_ir
☀️هرروزبایک داستان تمدن ساز ✍امام باقر و مرد مسیحی‏ امام باقر، محمدبن علی بن الحسین علیه السلام، لقبش «باقر» است. باقر یعنی شکافنده. به آن حضرت «باقرالعلوم» می‌گفتند، یعنی شکافنده دانشها. مردی مسیحی، به صورت سخریه و استهزاء، کلمه «باقر» را تصحیف کرد به کلمه «بقر» یعنی گاو، به آن حضرت گفت: «انت بقر» یعنی تو گاوی. امام بدون آنکه از خود ناراحتی نشان بدهد و اظهار عصبانیت کند، با کمال سادگی گفت: «نه، من بقر نیستم، من باقرم.». مسیحی: تو پسر زنی هستی که آشپز بود. •.شغلش این بود، عار و ننگی محسوب نمی‌شود. 👇ادامه👇 @atna_ir
👆ادامه👆 •.مادرت سیاه و بی‏شرم و بدزبان بود. •.اگر این نسبتها که به مادرم می‌دهی راست است خداوند او را بیامرزد و از گناهش بگذرد، و اگر دروغ است از گناه تو بگذرد که دروغ و افترا بستی. مشاهده این همه حلم از مردی که قادر بود همه گونه موجبات آزار یک مرد خارج از دین اسلام را فراهم آورد، کافی بود که انقلابی در روحیه مرد مسیحی ایجاد نماید و او را به سوی اسلام بکشاند. مرد مسیحی بعداً مسلمان شد[1] بحارالانوار، جلد 11، حالات امام باقر، صفحه 83. ↩ @atna_ir
☀️مدیریت اسلامی(درس ششم) ✍سعه صدر: دارای سعه صدر باشد تا بتواند مشکلات و دشواری ها را تحمل کند، آرا و عقاید گوناگون را بشنود و زیر مجموعه خود را درک کند. می فرماید: آله الریاسه سعه الصدر؛ حکمت 176؛ ابزار ریاست و سروری، سینه فراخی و سعه صدر است. 👈آموزشهای تمدن ساز @atna_ir
☀️سبک زندگی اسلامی(سلوک عارفانه) ✍آیت الله شاه آبادی(ره) دراحوالاتشان نقل شده است که ایشان باهمسرشان خیلی خوب ومودبانه رفتارمی کردند.وهمیشه بالفظ(خانم)ایشان راصدامی زدند.رفتارشان بافرزندان به گونه ای بودکه هیچ تفاوتی بین بچه هانمی گذاشتند.وبچه هایشان راهرچندکوچک بودنداماکوچک نمی شمردند 🔷🔸🔷🔸🔷🔸🔷🔸 پ.ن:‌رفتاربزرگان برگرفته ازسیره اهل بیت علیهم السلام است وازدستورات اسلامی که درذیل به آن می پردازیم 1⃣امام صادق ( علیه السلام) به نقل از پدر بزرگوارشان می فرمایند: «من اتخذ امراة فلیکرمها فانما المراة لعبة فمن اتخذها فلا یضیعها» ;  هر کس زنی بگیرد، باید احترامش کند . زن شما لعبت و دلبر است; هر کسی لعبتی به دست آورد، نباید آن را ضایع سازد .(مجلسی، بحارالانوار، ج 100; پیشین، باب 2، ص 224، حدیث 5) 2⃣پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) می‌فرماید: «اعدلوا بین اولادکم کما تحبون ان یعدلوا بینکم» (بحارالانوار ج۲۳ ص۱۱۳)؛ (بین فرزندان خود به عدالت رفتار نمایید همان طور که دوست دارید دیگران با شما به عدالت رفتار کنند)‌ 👈آموزشهای تمدن ساز @atna_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥دبیر قرارگاه ملی مبارزه با مفساد اقتصادی در شبکه سه: شفاف بگویم یکسال و نیم است آقای #لاریجانی نمی گذارد گزارش تحقیق و تفحص قاچاق در مجلس قرائت شود. 🔻میگویند گزارش تند و تیز است باید لطیف تر شود ! آیا 1600 خودرو با کولبر وارد شده ؟ @atna_ir
❌ باور کنید به همین سادگی! طرف از طریق فضای مجازی آمریکایی با یک خانوم متأهل آشنا میشه و از طریق همین فضای مجازی آمریکایی اسلحه می‌خره و میره گلوله‌ها رو توی سینهٔ شوهر آن خانوم خالی می‌کنه و بر می‌گرده به شهر خودش!!! 😱 از همه جالب‌تر اینکه #فجج هم هی ارتقاء درجه می‌گیرند! محمدجواد آذری جهرمی توسط ابوالحسن فیروزآبادی جذب شده و وزیر می‌شود و کل کشور را دو نفره به بازی می‌گیرند! حالا فیروزآبادی که متهم اصلی همهٔ فجایع فضای مجازی است خودش را مأمور نجات کشور از منجلاب خودساخته‌اش نشان می‌دهد!!! ❌ باور کنید به همین سادگی! #نهضت_روشنگری @atna_ir
🔴 ما هم اعتصاب میکنیم! 🔹ضدانقلاب فراخوان داده که مردم ایران در تجمع ۵ دی به مناسبت چهلم کشته شدگان(!!) حوادث بنزینی، از ساعت ۱۴ محل کار خود را ترک کنند و دست به اعتصاب بزنند! 🔸منم در حمایت از این بزرگواران اصلاً ۵ دی به محل کار نمیرم و کلاً از شهر هم میزنم بیرون. ربطی هم نداره که پنج‌شنبه هست و کار ما اصلاً تعطیله! 😄😄 🔹خُل‌ها انگار نمیدونن پنج‌شنبه عمده ادارات و دانشگاه‌ها و مدارس در ایران تعطیل‌اند چه برسد به ساعت ۱۴ پنج‌شنبه آخر تایم کاری!! 🔸رونوشت: به اون دست از برادرانی که فکر میکنن دشمن خیلی اهل برنامه‌ریزی و طرح‌ریزی و طراحی است و کلاً همه چیز را عملیات روانی میدونن! 🔹جوال به خودمون: مگس‌ها روی زخم می‌نشینند؛ چنانچه زخم‌ها التیام یابد خبری از مگس هم نیست.. به قول یکی از دوستان، #دروغ_بزرگ آمار ۱۵۰۰ کشته #رویترز بخاطر عدم شفافیت و عدم فهم رسانه‌ای مسئولین ماست؛ بی‌بی‌سی و رویترز روی غفلت صداوسیما و رسانه‌های رسمی ما سوار می‌شوند! #داود_مدرسی_یان @atna_ir
☀️هرشب بابرنامه کتابخوانی درکانال اتنا با۵ دقیقه وقت گذاشتن درهرشب بعدازچندروزیک کتاب ارزشمندرابه صورت کامل مطالعه نموده وبه دانش وبصیرت حودبیفزائید 👈آموزشهای تمدن ساز @atna_ir
قسمت اول فصل سوم کتاب آزادی معنوی شهیدمطهری(ره) 👇👇 @atna_ir
1⃣ 2. عبادت و دعا در جلسه گذشته مقداری راجع به عبودیت، بندگی حق و حق پرستی و آثاری که عبودیت برای بشر دارد صحبت کردم و حدیثی را از امام صادق علیه السلام که در مصباح الشریعه روایت شده است عنوان کردم. حدیث این بود: الْعُبودِیةُ جَوْهَرَةٌ کنْهُهَا الرُّبوبِیةُ و در اطراف این حدیث توضیحاتی دادم ولی توضیحات گذشته احتیاج دارد که بیان بیشتری در اطراف آنها بکنم و ضمناً مطلبی را که وعده دادم که در این جلسه صحبت کنم یعنی مسئله‌ «تقرّب به خداوند» که روح عبادت است، به عرض شما می‌رسانم. اوّل مسئله‌ تقرّب را برای شما عرض می‌کنم. شما همه وقتی که می‌خواهید عبادتی انجام بدهید، مثلًا نمازی بخوانید، روزه‌‏ای بگیرید، حجی انجام بدهید و یا زکاتی بدهید، نیت می‌کنید و در نیت خودتان می‌گویید: نماز می‌خوانم‏ قُرْبَةً الَی اللهِ‏، یعنی نماز می‌خوانم برای اینکه به خدای تبارک و تعالی نزدیک بشوم؛ روزه می‌گیرم‏ قُرْبَةً الَی اللهِ‏ برای اینکه به خدا نزدیک بشوم؛ حج می‌کنم‏ قُرْبَةً الَی اللهِ‏ برای اینکه به خدا نزدیک بشوم؛ احسان می‌کنم، به انسانهای دیگر خدمت می‌کنم برای اینکه به خدا نزدیک بشوم. من می‌خواهم این معنی نزدیک شدن به خدا را در این جلسه برای شما توضیح @atna_ir
2⃣ بدهم که اساساً نزدیک شدن به خدا معنی دارد یا ندارد، و به عبارت دیگر آیا نزدیک شدن به خدا یک نزدیکی حقیقی است، واقعاً بشر به یک وسیله‌ای، به وسیله عبادت و طاعت (آن عبادت و طاعت به هر شکلی می‌خواهد باشد) به خدا نزدیک می‌شود و یا اینکه نزدیک شدن واقعی به خدا معنی ندارد؛ اینکه ما می‌گوییم به خدا نزدیک می‌شویم، یک تعبیر است، یک مفهوم مجازی است، چطور؟ من دو مثال برای شما عرض می‌کنم، یکی در موردی که نزدیکی شیئی با شیئی نزدیکی حقیقی است و یکی در موردی که نزدیک شدن یک شئ به شئ دیگر یک تعبیر مجازی است، حقیقی و واقعی نیست. نزدیک شدن حقیقی‏ اما آن جایی که تعبیر ما از نزدیک شدن، حقیقی است: شما از اینجا می‌خواهید حرکت کنید بروید به قم. هرچه که شما حرکت می‌کنید می‌گویید من به قم دارم نزدیک می‌شوم و از تهران دور می‌شوم. به راستی اینجا این نزدیک شدن شما به قم معنی و مفهوم دارد، یعنی یک فاصله واقعی میان شما که در تهران هستید با شهر قم وجود دارد و شما تدریجاً این فاصله را کم می‌کنید، بنابراین می‌گویید من به شهر قم نزدیک می‌شوم. این یک معنای نزدیک شدن است. واقعاً شما از تهران که حرکت می‌کنید و به قم می‌روید، فاصله‌ای میان شما و قم هست و تدریجاً این فاصله کم می‌شود تا وقتی که شما به قم می‌رسید، آنقدر نزدیک می‌شوید که دیگر کلمه «نزدیکی» هم تقریباً معنی ندارد یعنی شما به قم رسیده‌اید و به قم واصل شده‌اید. این نزدیک شدن، نزدیک شدن حقیقی است. نزدیک شدن مجازی‏ یک نزدیک شدن دیگر هم ما داریم که فقط تعبیر است و نزدیک شدن حقیقی نیست، چطور؟ شما یک صاحب قدرت و مقام یا یک صاحب ثروتی را درنظر بگیرید که یک قدرت فراوان و ثروت فراوانی دراختیار اوست. آنگاه بعضی از افراد را ما می‌گوییم از نزدیکان فلان مقام است؛ فلان شخص با فلان مقام نزدیک است. از شما می‌پرسند شما با فلان صاحب قدرت آیا نزدیک هستید یا نزدیک نیستید؟ مثلًا می‌گویید نه، من نزدیک نیستم اما فلان کس به او خیلی نزدیک است، چطور؟ من با @atna_ir
3⃣ آن صاحب مقام و قدرت کاری دارم، می‌خواهم بروم نزد یک آدمی که به او نزدیک باشد، او مرا به وی معرفی کند تا مشکل من حل شود. این نزدیک شدن چه نوع نزدیک شدنی است؟ اگر شما می‌گویید ایاز به سلطان محمود نزدیک بود، مقصود از این نزدیک بودن چیست؟ یا برای هر صاحب قدرتی یک چنین چیزی را پیدا می‌کنید؛ مثلًا می‌گویید علی علیه السلام به پیغمبر نزدیک بود. آیا مقصود این است که همیشه فاصله مکانی میان پیغمبر و علی کم بود؟ یعنی اگر می‌آمدند حساب می‌کردند، همیشه افراد با یک فاصله‌ای از پیغمبر بودند و آن که فاصله جسمش با فاصله جسم پیغمبر از هر فاصله دیگر کمتر بود علی بود؟ وقتی می‌گویید فلان شخص با فلان مقام نزدیک است، آیا مقصودتان این است که فاصله مکانی او کم است؟ نه، مقصود این نیست. اگر این‏جور باشد پس پیشخدمت درِ اتاق آن مقام از همه مردم به او نزدیکتر است، برای اینکه همیشه در فاصله سه چهار متری او قرار گرفته و آماده به خدمت است؛ هیچ صاحب قدرت دیگری به اندازه پیشخدمت درِ اتاق آن صاحب مقام به او نزدیک نیست و حال آنکه مقصود شما این نیست؛ شما می‌دانید آن پیشخدمت به آن معنی که شما می‌گویید به این آدم نزدیک است اساساً نزدیک نیست. پس شما به چه معنا می‌گویید نزد او نزدیک و مقرّب است؟ مقصودتان این است: در دل او، در ذهن او این آدم یک محبوبیت و احترامی دارد که گفته او را به زمین نمی‌اندازد، خواهش او را رد نمی‌کند، خواسته او برای وی مثل خواسته خودش است. این قرب، قرب معنوی است ولی قرب معنوی هم که می‌گوییم، درواقع تعبیر است، قرب مجازی است، یعنی خود این با خود او، شخص این با شخص او نزدیک نیست بلکه فقط این در ذهن و روح آن آدم یک محبوبیتی دارد، مورد عنایت و لطف اوست، به این جهت ما می‌گوییم نزدیک است. حال معنی اینکه بنده‏‌ای به خدا نزدیک می‌شود چیست؟ مسلماً نزدیکی به معنی اول نیست؛ یعنی وقتی ما می‌گوییم بنده در اثر عبادت به خدا نزدیک می‌شود، مقصود این نیست که یک بنده فاصله‌اش با خدا کم می‌شود، به این معنا که قبلًا میان او و خدا فاصله‌ای وجود داشت، تدریجاً نزدیک و نزدیک می‌شود به گونه‌ای که فاصله کم می‌شود و آن مرحله‏‌ای که در قرآن می‌گوید: یا ایهَا الْانْسانُ انَّک کادِحٌ الی‏ رَبِّک کدْحاً فَمُلاقیه‏ که اسم آن ملاقات پروردگار و لقاء ربّ است، [تحقق می‌یابد؛] مثل دو جسم که به یکدیگر می‌رسند مثلًا شما به قم می‌رسید، آدم هم به خدا @atna_ir
4⃣ می‌رسد. این‏جور که معنی ندارد و قطعاً مقصود این نیست، چرا؟ برای اینکه گذشته از دهها دلیل عقلی که در اینجا وجود دارد که خدا با بندگان خودش فاصله ندارد و خدا مکان ندارد که چنین فاصله‌ای فرض بشود، از نظر منطق قرآن و منطق اسلام هم، یعنی منطق نقلی، همانها که به ما قرب و نزدیکی به خدا را دستور داده‌اند، همانها که زُلفای عندالله را به ما دستور داده‌اند، همانها که به ما گفته‌اند به خدا نزدیک بشوید، یکی از خدا دور است یکی به خدا نزدیک است، همان منطق گفته است خدا به همه موجودات نزدیک است، خدا از هیچ موجودی دور نیست: وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْانْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ اقْرَبُ الَیهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرید «1» ما از رگ گردن انسان به انسان نزدیکتریم. آیه دیگر: وَ هُوَ مَعَکمْ اینَما کنْتُمْ‏ «2» هر جا که شما باشید خدا با شماست. خدا از هیچ موجودی دور نیست. پس به این معنا فاصله را کم کردن معنی ندارد. بله، یک مطلب هست که بعد عرض می‌کنم. خدا به همه مردم متساویاً نزدیک است بلکه به همه اشیاء متساویاً نزدیک است ولی اشیاء متساویاً به خدا نزدیک نیستند. اشیاء احیاناً از خدا دورند ولی خدا به همه اشیاء نزدیک است که این هم رمزی دارد، شاید بتوانم برایتان عرض کنم. به هر حال به آن معنا که فاصله میان دو شئ باشد و ما بخواهیم در اثر عبادت فاصله این دو شئ را کم کنیم، نیست. پس آیا معنی دوم است؟ یعنی قرب به خداوند نظیر تقرّب به مقامات اجتماعی است؟ و به عبارت دیگر تقرّب به خدا یک تعبیر است که ما به کار می‌بریم؟ یک مجاز است که استعمال می‌کنیم؟ همین‌طور که در محاورات اجتماعی خودمان چنین قرارداد کرده‌ایم؛ یک مطلبی که واقعاً نزدیک بودن نیست یعنی مورد عنایت بودن، مورد لطف بودن، مورد توجه بودن را قرب و تقرّب نامیده‌ایم؟ بسیاری از افراد و حتی بسیاری از علما این‏جور تصور می‌کنند، می‌گویند معنی تقرّب به پروردگار همین است، که درنتیجه، تعبیر و مجاز است. اگر می‌گوییم پیغمبر اکرم از همه افراد دیگر بشر در نزد خدا مقربتر است، یعنی بیشتر مورد عنایت و لطف خداست. بلاتشبیه، نمی‌خواهم خدا را تشبیه کرده باشم. شما ممکن است چند @atna_ir
5⃣ فرزند داشته باشید و در میان این چند فرزند یکی از فرزندانتان بیشتر مطابق ذوق و سلیقه و ایده آل شما باشد. می‌گویید من میان بچه هایم این بچه‌ام از همه بچه‌های دیگرم به من نزدیکتر است یعنی از همه آنها بیشتر مورد عنایت من است؛ و الّا همه بچه‌ها متساویاً به جسم شما نزدیک هستند، همه در یک خانه کنار هم می‏‌نشینید، احیاناً آن بچه‌ای که شما او را کمتر دوست دارید کنارتان می‏نشیند و آن بچه‌ای که او را بیشتر دوست دارید با دو متر فاصله از شما می‏‌نشیند. می‌گویند معنای مقرب شدنِ نزد پروردگار جز این نیست که ما بیشتر مورد عنایت پروردگار واقع بشویم و الّا اینکه ما نزدیک بشویم و به طرف خدا برویم معنی ندارد. همین‌طور که معنی ندارد خدا به طرف ما بیاید و خدا به ما نزدیک بشود، همچنین معنی ندارد ما واقعاً به خدا نزدیک بشویم. خدا که به همه چیز نزدیک است، ما به خدا نزدیک بشویم یعنی چه؟! @atna_ir
پایان قسمت اول فصل سوم کتاب آزادی معنوی شهیدمطهری ره👇👇 @atna_ir
voice.ogg
188.3K
⭕️ وقتی لیدر برانداز التماس میکنه مردم بریزن بیرون👆😊 حضرت عباسی بریزید بیرون چرا نمیریزید بیرون؟ 😂😂😂😂 وای خدایا اینا چقدر بدبخت و احمقند! میخوان مردم رو گوشت قربونی کنند! @atna_ir