‍ ‍ ✍امنیت" گوهر گمشده ی همه ماست امنیت جانی، شغلی، روحی، عاطفی، اجتماعی و..... 🍃 امن و امان و ایمان، همگی از یک ریشه اند، سختی در زندگی همه هست، ولی یقینا آنکه به خدا و #حجت خدا ایمانی قویتر دارد، شکست ناپذیرتر خواهد بود. ✨این وعده صاحب الامر علیه السلام است که فرمودند: 🌹من برای اهل زمین أمن و أمانم همان گونه که ستارگان آسمان أمن و أمان اهل آسمانند. #الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَـــ‌الْفَـــرَج #کانال‌عطرظهورمولا ↙️↙️↙️ @atr_ir

🏝بعضی از سنت‌های روز #جمعه ⬇️ ⏪ انجام غسل جمعه امام صادق عليه السلام : "غسل جمعه سبب پاكى، و كفّاره گناهان از جمعه تا جمعه است." 📙وسائل الشيعه ، ج 3 ، ص 315 ⏪ عطر زدن امام رضا علیه السلام: بر هیچ‌کس روا نیست که معطر ساختن خود را در روز جمعه ترک کند. ⏪ کوتاه کردن ناخن رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: "هر کس ناخن‌هایش را روز جمعه کوتاه کند خدا بیماری را از انگشتانش بیرون می‌کند." 📙 الخصال، ص387 ⏪ زیارت اهل قبور رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: "كسى كه در هر جمعه به زیارت قبر پدر و مادرش یا یكى از آنان برود، هم گناهش بخشیده می‌شود و هم نزد خداوند فرزند نیكوكار به حساب می‌آید." 📙 بحارالانوار، ج86، ص359 ⏪ صدقه به نیازمندان امام صادق عليه السلام: "ثواب صدقه دادن در روز جمعه چند برابر می‌شود." 📙 ثواب الأعمال ، ص 172 👌🏻 در وقت خاصی⌚️از این روز دعا اجابت می‌شود. ✳️ در روز #جمعه موارد زیر را به صورت خاص فراموش نکنیم: 1⃣ استمرار بر صلوات بر رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله) با ذکر شریف ✨اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ✨ 2⃣ نمازهای مستحبی و هدیه آنها به حضرت پیامبر و حضرت فاطمه (علیهما السلام) 3⃣ دعا جهت ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) 4⃣ خواندن زیارت امام حسین و امام زمان (علیهما السلام) #الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَـــ‌الْفَـــرَج #کانال‌عطرظهورمولا ↙️↙️↙️ @atr_ir

#جمعه‌روزخانواده 🏝خانه‌های قدیمی را دوست دارم تاریخ در آنها به زیبایی درحرکت است همه چیز عمر دارد حرف دارد برکت دارد ای کاش محبت و دوستي‌ها هرگز جديد نمي‌شد و بوي قدیم را مي‌داد...🏝 #الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَـــ‌الْفَـــرَج #کانال‌عطرظهورمولا ↙️↙️↙️ @atr_ir

🏝اندیشه‌ای برای عصر جمعه‌ها بکن! می‌دانم حالت خوش نیست! بغض‌هایت را رها کن! این بی‌قراری‌های جمعه تا نیامدنش ادامه دارد و گریه تنها راهِ درمان است! وقتی اشک‌هایت می‌تواند دلتنگی ِجمعه را سبک کند، شاید دعاهایت هم بتواند جمعه‌ها را از دلتنگی بیرون بیاورد! #الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَـــ‌الْفَـــرَج #کانال‌عطرظهورمولا ↙️↙️↙️ @atr_ir

🏝یا صاحب‌الزمان! دلتنگی #جمعه، صبح و عصر ندارد! باید بیایی، تا دلتنگی‌ها تمام شود!🏝 #الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَـــ‌الْفَـــرَج #کانال‌عطرظهورمولا ↙️↙️↙️ @atr_ir

🏝صفاتی از امام زمان روحی‌فداه که هرچه مکرر شنیده می‌شود، باز هم دلبری می‌کند🏝 ✨دلی را به امام عصر پیوند دهیم… #الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَـــ‌الْفَـــرَج #کانال‌عطرظهورمولا ↙️↙️↙️ @atr_ir

اجازه؟ می‌شود من هم با برگ‌ها بيفتم به پايتان؟ 🍁🍂 #جانم_فدای_شمایاصاحب_الزمان #الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَـــ‌الْفَـــرَج #کانال‌عطرظهورمولا ↙️↙️↙️ @atr_ir

#صبحت‌بخیرمولای‌من 🏝طلوع هفته‌ای دیگر از کرانه‌های انتظار و تابش آفتاب محبتتان بر قلب‌های ما و در پناه زلال عنایتتان دویدن‌های ما و با تکیه بر دعای روز و شبتان تلاش‌های ما ... هفته ها می‌گذرند و آتش فراق شما، روز به روز، جگرسوزتر و خانه براندازتر می‌شود خدا شما را برساند🏝 #الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَـــ‌الْفَـــرَج #روزتون‌مهدوی #کانال‌عطرظهورمولا ↙️↙️↙️ @atr_ir

 #مدافع_عشق    قسمت ⬅️ ۱۳ یک لحظه صدای جمعیت اطراف ماخاموش میشود تمام نگاه هاسمت ما میچرخد وتوبهت زده برمیگردی ونگاهم میکنی نگاهت سراسر سوال است که _ چرااینکاروکردی!؟ابروم رفت! دوستانت نزدیک می آیند وکم کم پچ پچ بین طلاب راه می افتد. هنوز بازوات رامحکم گرفته ام. نگاهت میلرزد…ازاشک؟نمیدانم فقط یکلحظه سرت راپایین میندازی دیگرکارازکارگذشته.چیزی را دیده اند که نباید! لبهایت و پشت بندش صدایت میلرزد _ چیزی نیست!…خانوممه. لبخند پیروزی روی لبهایم مینشیند.موفق شدم! همان پسر که بگمانم اسمش رضا بودجلو میپرد: _ چی داداش؟زن؟کی گرفتی ما بی خبریم؟ کلافه سعی میکنی عادی بنظربیایی: _ بعدن شیرینیشو میدم… یکی میپراند: _ اگه زنته چرا درمیری؟ عصبی دنبال صدامیگردی وجواب میدهی: _ چون حوزه حرمت داره.نمیتونم بچسبم به خانومم! این رامیگویی،مچ دستم رامحکم دردست میگیری و بدنبال خود میکشی. جمع راشکاف میدهی وتقریبا به حالت دو ازحوزه دور میشوی ومن هم بدنبالت… نگاه های سنگین راخیره به حالتمان احساس میکنم… به یک کوچه میرسیم،می ایستی ومرا داخل آن هل میدهی و سمتم می آیـے. خشم ازنگاهت میبارد.میترسم وچندقدم به عقب برمیدارم. _ خوب شد!…راحت شدی؟…ممنون ازدسته گلت…البته این نه!(به دسته گلم اشاره میکنی) اونیومیگم ک اب دادی _ مگه چیکارکردم؟. _ هیچی!…دنبالم نیا.تاهواتاریک نشده بروخونه! به تمسخرمیخندم! _ هه مگه مهمه برات تو تاریکی برم یانه؟ جا میخوری…توقع این جواب رانداشتی _ نه مهم نیست…هیچ وقتم مهم نمیشه.هیچ وقت! وبسرعت میدوی وازکوچه خارج میشوی… دوستت دارم وتمام غرورم راخرج این رابطه میکنم چون این احساس فرق دارد.. بندی است که هرچه درآن بیشتر گره میخورم آزاد ترمیشوم فقط نگرانم نکند دیرشود..هشتادوپنج روز مانده.. موهایم رامیبافم وبا یک پاپیون صورتی پشت سرم میبندم. زهراخانوم صدایم میکند: _ دخترم!بیاغذاتونوکشیدم ببر بالا باعلےتو اتاق بخور. درایینه برای بار اخر بخود نگاه میکنم.آرایش ملایم و یک پیراهن صورتے رنگ باگلهای ریز سفید.چشمهایم برق میزند و لبخند موزیانه ای روی لبهایم نقش میبندد. به اشپزخانه میدوم سینےغذارا برمیدارم و بااحتیاط از پله ها بالا میروم.دوهفته از عقدمان میگذرد. کیفم رابالای پله ها گذاشته بودم خم میشوم از داخلش یک بسته پاستیل خرسی بیرون مےاورم و میگذارم داخل سینی. آهسته قدم برمیدارم بسمت پشت اتاقت.چندتقه به درمیزنم.صدایت می اید! _ بفرمایید! دررا باز میکنم. و بالبخند وارد میشوم. بادیدن من و پیراهن کوتاه تا زانو برق از سرت میپرد و سریع رویت را برمیگردانی سمت کتابخانه ات. _ بفرمایید غذا اوردم! _ همون پایین میموندی میومدم سرسفره میخوردیم باخانواده! _ ماما زهرا گفت بیارم اینجا بخوریم. دستت راروی ردیفی از کتاب های تفسیر قران میکشی و سکوت میکنی. سمت تختت می ایم و سینی را روی زمین میگذارم .خودم هم تکیه میدهم به تخت ودامنم رادورم پهن میکنم. هنوزنگاهت به قفسه هاست. _ نمیخوری؟ _ این چه لباسیه پوشیدی!؟ _ چی پوشیدم مگه! بازهم سکوت میکنی.سربه زیر سمتم می آیـے و مقابلم میشینی ✅ ادامــــــہ دارد... #الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَـــ‌الْفَـــرَج #کانال‌عطرظهورمولا ↙️↙️↙️ @atr_ir