هدایت شده از گروه خُزّانُ العِلم
14.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
میدونستی!
امامزمانهفتهایدوبارنه
روزیدوبار اعمالمارومیبینه؟!💔
#رائفی_پور
#امام_زمان عجل الله فرجه
برای امام زمانمان کاری کنیم
کانال خُزّانُ العِلم👇
@Khuzzanaleilm 🇮🇷
هدایت شده از حرف های خصوصی
32.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این #کلیپو با بچههاتون ببینید
اولش از بچهها سوالاتی درباره امام زمان میپرسه که بد نیست با بچهها مرور کنید
بعدشم بچهها شروع میکنن به خوندن یه سرود عالی، خیلی انس میگیرن بچهها با امام زمان با دیدن این کلیپ❤️
✅ #زن_عفت_افتخار
✅ #مرد_غیرت_اقتدار
ضمن عرض سلام وخوش آمد به شما
کاربران عزیز
کانال صرفاً مخصوص مطالب در مورد
🌤 #امام_زمان (عج) ایجاد شده است
انشاءالله بهره کافی برده شود
خیلی خوش آمدید
http://eitaa.com/joinchat/2827026458C0b79eb2936
هدایت شده از حرف های خصوصی
5.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹.•°🎙
دوربین مخفی / اعتقادات مردم کم شده؟!
🔹کار احساسی بعضی شهروندان برای....
#یا_صاحب_الزمان
#هویت_دینی
#هویت_ملی
#امام_زمان عجل الله فرجه الشریف
💫 اَللّٰھُـمَّ ؏َـجِّـل لِوَلیِّڪَ الـفَـرَج💫
#اَللّهُـمَّ_عَجِّــل_لِوَلِیِّکَـــ_الفَـــرَج
#اَللَّہُمَّ #؏َـجِّل_لِوَلیِڪَ_الفَـرَج
#لبیک_یا_خامنه_ای
#خصوصی
...
هدایت شده از استیکر1و1
🔴 همواره در محضر امام زمان علیه السلام
🔵 آیت الله بهجـــت(ره) :
🌕 مومن باید خود را در همه حال، در محضر آن حضرت ببیند. توجه داشته باشیدکه هر کاری می کنید، در محضر اوست. #امام_زمان حتی از خیال شما آگاه است.
هدایت شده از عطرخاص
25.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 قابل توجه امام زمانی ها
🔵 حتما این قسمت برنامه زندگی پس از زندگی را ببینید.
#امام_زمان عجل الله فرجه
#رمضان_مهدوی
شما هم دعوتید 👇👇👇👇👇
💫 اَللّٰھُـمَّ ؏َـجِّـل لِوَلیِّڪَ الـفَـرَج💫
#اَللّهُـمَّ_عَجِّــل_لِوَلِیِّکَـــ_الفَـــرَج
#اَللَّہُمَّ #؏َـجِّل_لِوَلیِڪَ_الفَـرَج
#لبیک_یا_خامنه_ای
#کانال_عطر_1_و_1 #عطرخاص
#محمد_مهدی
📡 @atrekhas 🇮🇷
📡 @atrekhas 🇮🇷
هدایت شده از حرف های خصوصی
🍃 #امام_زمان عجل الله
غزل
الا که جلوۀ آیات نور داری تو
نهان ز دیده ای اما حضور داری تو
زپیش دیده نهانی به چشم دل پیدا
چه غایبی که همیشه ظهور داری تو
بیا که عدل مجسم تویی ودرهمه جا
سرعداوت با ظلم وزور داری تو
دریغ چشم خدا بین نداده اند مرا
وگرنه درهمه عالم حضور داری تو
بدین امید چنین رفته دیده ام درخواب
کزین گذر گه تاریک عبور داری تو
مراببخش ترا از گنه گر آزردم
که جان وقلب رئوف وغفور داری تو
به فاطمه به غم بی نهایتش سوگند
که درغمش دل وجان صبور داری تو
دلش خوش است «وفایی» به سوی او از لطف
اگر چو ماه نگاهی ز دور داری تو
حاج_سید_هاشم_وفایی
#خصوصی
http://eitaa.com/joinchat/2827026458C0b79eb2936
هدایت شده از عطر1و1
#دلنوشته_مهدوی💞
سلامی بی جواب
از جانب خوبان
نمی ماند ...
🌸🍃 #سلام #امام_زمان (عج)✋
🌸🍃 #صبح_بخیر
#مهدی_جانم❤️
🌼 یا صاحب الزمان! می دانی؟
گاه و بی گاه که دفتر عمر را ورق می زنم، سطرهایی را که به سختی نگاشته ام یا قلمم کم رنگ شده و دستم رنجور، سطرهایی که به نم نم اشک تمام شدند و به هق هق گریه ناتمام، تو را عجیب در لابلای کش و قوس کلمات و واژه ها می یابم!
می دانی؟ آنقدر کشش و جاذبه ات در لحظه های بی تاب بودنم زیاد بوده که گوشه های تنهایی ام را دوست دارم!
گوشه هایی که غم بود و من بودم و تو ...!
تو، با دستان گسترده ات، تو با آغوش گرمت! تو با صدای مهربانت، که:
«باکت نباشد! من کنار توأم، نزدیکِ نزدیک»
و آنگاه بود که من اوج می گرفتم و بالا می رفتم! به سان پرنده ای که بالهای شکسته اش را تیمار میکنند و برای پریدن آماده اش!
چه خوب که تو را دارم!
چه خوب که هستی!
«ای یاد توام مونس در گوشه ی تنهایی»
#سلام بر بهترين مونس ✋❤
آقای مهربانم بیا که با تو دلم آرام می گیرد 😔
🥀 تا نیایی گره از کار بشر وا نشود
درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود 🥀
📡 @atre1o1 🇮🇷
هدایت شده از حرف های خصوصی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان های #عبرت_آموز
( #تلنگر آمیز )
داستانی عجیب از یکی از یاران #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
#استادعالی
#محمد_مهدی
کانال #خصوصی
http://eitaa.com/joinchat/2827026458C0b79eb2936
هدایت شده از حرف های خصوصی
♨️#معرفت_مهدوی
💠آیت الله وحید خراسانی؛
🔸شما جوانید؛ از دوران جوانی کار کنید! خواندن هر روزه قرآن را ترک نکنید، آن را به #امام_زمان هدیه کنید.
🔸اگر یک گِلی را کنار دسته گُل بگذاری، روز اول اثری نمی بینی، اما اگر یک ماه این گِل کنار آن گُل بود، بعد که برداشتی می بینی بوی گُل می دهد. دل من و تو نیز این گونه است؛ یک روز قرآن بخوانی، مثل گِلی است که یک روز کنار گُل است، اما اگر یک سال هرروز قرآن بخوانی، آن قرآن را هم به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هدیه کنی، آن وقت او به کَرَمش با ما چه معامله خواهد کرد؟
👌این است مقام و منصب؛ این است راه ارتباط با ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف.
شما تصور می کنید او از نظرها پنهان است، ولی خبر ندارید که چشم ها از دیدن او محروم است، اما اشعه انوار او بر همه این دل ها می تابد.
خود ایشان فرمودند: ما شما را فراموش نمی کنیم، ما مراعات شما را از دست نمی دهیم؛ بنابراین همه شما تحت نظر او هستید؛ پس سعی کنید از این نظر بیگانه نشوید.
🔸 نماز را اول وقت بخوانید، رابطه را با خدا حفظ کنید، قرآن را هر روز بخوانید، به او هدیه کنید. با این دو عمل، هم به مبدا عالم مرتبطید، هم به حجت او؛ آنگاه سعادت دنیا و آخرت نصیب همه شماست.
#خصوصی
...
هدایت شده از حرف های خصوصی
🕌 آماده شدن مقدمات زیارت کربلا بدون داشتن پول و گذرنامه
☑️ شهید محراب و معلّم اخلاق، مرحوم آیت اللّه دستغیب تشرّف زیر را که از زبان بنده برگزیده خدا، مرحوم فشندی تهرانی شنیده اند، در کتاب «داستانهای شگفت» خود آورده اند:
▫️ قریب بیست سال قبل, شب جمعه بود.
با آقا سید باقر خیاط و جمعی رفتیم مسجد جمکران.
🌌 همه خوابیدند و من بیدار بودم و فقط پیر مردی بیدار بود و شمعی در پشت بام روشن کرده بود و دعا میخواند و من مشغول به نماز شب بودم؛
✨ ناگاه دیدم هوا روشن شد. با خود گفتم ماه طلوع نموده. هرچند نگاه کردم ماه را ندیدم. یک مرتبه دیدم به فاصلۀ پانصدمتر زیر یک درختی یک سید بزرگواری ایستاده و این نور از آن آقاست. به آن پیرمرد گفتم:
🔹 شما کنار آن درخت سیدی را میبینی؟
▫️ گفت:
🔸 هوا تاریک است چیزی دیده نمیشود. خوابت میآید؛ برو بگیر بخواب.
▫️ دانستم که آن شخص نمیبیند.
من به آن آقا گفتم:
🔹 آقا من میخواهم بروم کربلا؛ نه پول دارم نه گذرنامه. اگر تا صبح پنجشنبۀ آینده گذرنامه با پول تهیه شد، میدانم امام زمان (عج) هستید و اِلّا یکی از سادات میباشید.
🌌 ناگاه دیدم آن آقا نیست و هوا تاریک شد. صبح به رفقا گفتم و داستان را بیان نمودم. بعضیها مرا مسخره نمودند.
⏳ گذشت تا روز چهارشنبه صبح زود، در میدان فوزیه برای کاری آمده بودم و منزل دروازه شمیران بود. کنار دیواری ایستاده بودم و باران میآمد. پیرمردی آمد نزد من. او را نمیشناختم گفت:
🔸 حاج محمدعلی مایل هستی کربلا بروی؟
▫️ گفتم:
🔹 خیلی مایلم ولی نه پول دارم و نه گذرنامه.
▫️ گفت:
🔸 شما ده عدد عکس با دو عدد رونوشت سجل را بیاورید.
▫️ گفتم:
🔹 عیالم را میخواهم ببرم.
▫️ گفت:
🔸 مانعی ندارد.
▫️ بعد به فوریت رفتم منزل؛ عکس و رونوشت شناسنامه را موجود داشتم و آوردم. گفت:
🔸 فردا صبح همینوقت بیایید اینجا.
▫️ فردا صبح رفتم همان محل. آن پیرمرد آمد گذرنامه را با ویزای عراقی به ضمیمۀ پنجهزار تومان به من داد و رفت و بعداً هم او را ندیدم. رفتم منزل آقا سیدباقر، ختم صلوات داشتند. بعضی از رفقا از راه مسخره گفتند:
🔸 گذرنامه را گرفتی؟
▫️ گفتم:
🔹 بلی
▫️ و گذرنامه را با پنج هزار تومان نزد آنها گذاردم.
🗓 تاریخ گذرنامه را خواندند و دیدند روز چهارشنبه است. شروع به گریه نمودند و گفتند که ما این سعادت را نداریم.
⬅️ داستانهای شگفت جلد ۱ (صفحه ۲۴۸)
🏷 #شب_جمعه #امام_زمان #تشرفات
#خصوصی
...
هدایت شده از حرف های خصوصی
✨ #امام_زمان (ع) در صحرای عرفات
🔖 قسمت اول
⭕️ این تشرّف از مهمترین و روحافزاترین رویدادهای زندگانی مرحوم فشندی (ره) است. تشرّف حاضر، بهسبب بعضی از جنبههای منحصر به فرد که به برخی از آنها اشاره خواهد شد مورد توجّه تعداد زیادی از شیفتگان امام عصر (ع) میباشد.
☑️آیت اللّه ناصری دولتآبادی ماجرای این تشرّف را خود، مستقیما از زبان حاجی شنیده و در کتاب «آب حیات» آورده است. همچنین جناب قاضی زاهدی نیز آن را از زبان خود آن مرحوم شنیده و در کتاب خود نقل کرده است. ما اینک تلفیق دو روایت را جهت تتمیم آن، برای خوانندگان محترم میآوریم.
🔰 حاج محمّد علی فشندی تهرانی میگوید:
🕋 سال اوّلی که به «مکّه مکرّمه» مشرّف شدم، از خدای مهربان در آنجا خواستم که توفیق دهد تا در سالهای بعد نیز، تا بیست سفر به مکّه بیایم تا شاید امیر الحاج و امام زمان (ع) را هم زیارت کنم. خداوند هم توفیقی بخشید و منّتی نهاد که من علاوه بر آن بیست سفر، چند بار دیگر نیز موفّق به زیارت خانه خدا شدم.
سالیانی بود که به همراه کاروانی به عنوان خدمه و کمکی کاروان مشرّف میشدم تا اینکه در سالی [ظاهرا ۱۳۵۳ ش.] مدیر کاروان به من اطّلاع داد که امسال از بردن من معذور است. شاید تصوّر و پندار او این بود که سنّ من رو به پیری رفته و نگران بود که نتوانم در کارهای خدماتی کاروان به او یاری برسانم. از شنیدن این خبر خیلی افسرده و پژمرده شدم.
🕌 بنابراین به سوی «مشهد مقدّس» حرکت کردم تا دست توسّلی به دامان سلطان طوس، حضرت رضا (ع) بزنم و از ایشان بخواهم که سفر معنوی حج را امسال نیز نصیب من کند.
در حرم، خیلی منقلب و مضطرب بودم و به سختی میگریستم و از آن حضرت، برآورده شدن حاجت خود را میخواستم. پس از زیارت جانانه، به قصد بازگشت به «تهران» با آن حضرت وداع کرده، از حرم خارج شدم. در این حین، سیّدی مرا صدا زد و فرمود:
▫️ آقا! سفر شما را حضرت حجّت (ع) امضا کردند و فرمودند:
🔶 «به حاج محمّد علی بگو برو! منتظر تو هستند!»
▫️ من از سیّد پرسیدم:
🔹 خود حضرت این سخن را فرمودند؟
▫️ سیّد گفت:
🔸 «بله!»
▫️ من نیز بدون درنگ به منزل خود در «تهران» بازگشتم. به محض آنکه به خانه رسیدم، همسرم با عجله گفت:
🔸 «این چند روز را کجا بودی؟ مرتّب از کاروان زنگ میزنند و میخواهند شما را همراه خود ببرند.»
▫️ من هم بلافاصله به مدیر کاروان مراجعه کردم و پرسیدم:
🔹 شما که نیّت بردن مرا نداشتید، حالا چهشده که میخواهید مرا هم در این سفر همراه کنید؟!
▫️ مدیر کاروان سربسته اشاره کرد که از تصمیم قبلی خود پشیمان شده و میخواهد من نیز در این سفر طبق معمول سالهای گذشته به عنوان خدمه با او همراهی کنم.
به هر ترتیب، به عنوان کمکی کاروان، به «مکّه» مشرّف شدیم. شب هشتم ماه که فردای آن روز حاجیان میباید در «عرفات» باشند، مدیر کاروان مرا خواست و گفت:
🔸 «وسایل کاروان را زودتر از دیگر کاروانها به «منا» منتقل کن و در عرفات در کنار «جبل الرّحمه» خیمهها را برپا ساز تا کاروان ما در بهترین جای ممکن سکنا گزیند.»
🚙 من نیز فورا لوازم و خیمهها را با اتومبیلی به آنجا منتقل کردم؛
⛺️ چادرها را برافراشتم و فرشها را گستردم.
👮🏽♂ در این حال یکی از شرطههای سعودی (پلیسهای عربستان) نزد من آمد و به زبان عربی گفت:
🔸 «چرا حالا آمدی؟ اینجا که کسی نیست!»
▫️ من هم با زبان عربی شکسته بسته که تقریبا در این سفرها آموخته بودم بدو گفتم:
🔹 برای انجام مقدّمات کار، زودتر آمدم.
▫️ گفت:
🔸 پس امشب نباید بخوابی!
▫️ پرسیدم:
🔹 چرا؟
▫️ گفت:
🔸 «به خاطر اینکه ممکن است دزدانی پیدا شوند و به وسایل حجّاج دستبرد بزنند یا اینکه شما را بکشند. باید خیلی مراقب باشی!»
▫️ با شنیدن این سخنان، ترس عمیقی وجود مرا فرا گرفت. در این حال به یاد حضرت ولیّ عصر (ع) افتادم. به آن حضرت التجا و پناه بردم و پیوسته و پیاپی نام مقدّس آن قبله عالم را بر زبان میآوردم.
میگفتم:
🔹 یا حجّه بن الحسن ادرکنی! یا خلیفه اللّه الاعظم أغثنی!
(ادامه دارد)
#عرفه
کانال #خصوصی
http://eitaa.com/joinchat/2827026458C0b79eb2936
هدایت شده از حرف های خصوصی
۰✨ امام زمان (ع) در صحرای عرفات
(تشرفی از حاج محمد علی فشندی)
🔖 قسمت سوم
▫️ پس از پایان دعا به آقا عرضه داشتم:
🔹 آقا این توحید من، به نظر شما خوب است؟ من میگویم که همه هستی را از درخت و گیاه و زمین و ... خداوند آفریده است.
▫️ فرمودند:
🔶 «خوب است! و بیش از این از شما انتظار نمیرود!»
▫️ عرض کردم:
🔹 آیا من حقیقتا دوستدار اهل بیت هستم؟
▫️ فرمودند:
🔶 «آری! و تا آخر هم خواهید بود. اگر آخر کار شیاطین بخواهند فریب دهند، آل محمّد (ص) به فریاد میرسند.»
▫️ پرسیدم:
🔹 آیا امام زمان (ع) در این بیابان تشریف میآورند؟
▫️ فرمودند:
🔶 «امام الآن در چادر نشسته است!»
▫️ من با همه این نشانهها و قرینهها باز متوجّه نشدم. به نظرم رسید منظور این است که امام (ع)، اکنون در چادر مخصوص خود نشستهاند.
دوباره پرسیدم:
🔹 آیا فردا امام (ع) با حاجیان به عرفات میآیند؟
▫️ فرمودند:
🔶 «آری!»
▫️ عرض کردم:
🔹 کجا میروند؟
▫️ فرمودند:
🔶 «جبل الرّحمه»
▫️ دوباره عرضه داشتم:
🔹 اگر رفقای کاروان بروند، امام (ع) را میبینند؟
▫️ فرمود:
🔶 «میبینند امّا نمیشناسند!»
▫️ عرض کردم:
🔹 فردا شب امام زمان (ع) به چادر حاجیان هم سر میزنند و عنایتی میکنند؟
▫️ فرمود:
🔶 «در چادر شما، آنگاه که روضه عمویم عبّاس (ع) خوانده میشود، میآید.»
▫️ بعد از این سخنان و پاسخ به این سؤالها، آقا برخاستند تا از خیمه خارج شوند. در این حال رو به من نموده، فرمودند:
🔶 «حاج محمّد علی! شما امسال به نیابت از کسی حج میگزارید؟»
▫️ عرض کردم:
🔹 خیر آقا جان!
▫️ فرمودند:
🔶 «میشود از طرف پدر من امسال نیابت کنید.»
▫️ عرضه داشتم:
🔹 بله آقا جان!
▫️ در این حال دو اسکناس صد ریالی سعودی به من مرحمت کردند و فرمودند:
🔶 «این پول را بگیر و حجّ امسالت را به نیابت پدر من انجام بده!»
▫️ پرسیدم:
🔹 آقا نام پدر شما چیست؟
▫️ فرمودند:
🔶 «حسن!»
▫️ عرض کردم:
🔹 نام خودتان چیست؟
▫️ فرمود:
🔶 «سیّد مهدی!»
▫️ آقا را تا دم چادر بدرقه کردم.
✨ در اینوقت، آقا برای معانقه و روبوسی جهت خداحافظی برگشتند و با هم معانقهای کردیم. خوب به یاد دارم که خال طرف راست صورتش را بوسیدم.
(ادامه دارد)
#امام_زمان #عرفه
کانال #خصوصی
...