eitaa logo
نگاه ِ نـو
132 دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
589 ویدیو
14 فایل
متون زیبا ؛ ادبی ، تربیتی ، روان شناسی ، مذهبی #حکایات_و_خاطرات...
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃اکثر بزرگان صاحب دل گفته اند ؛ برای ایجاد علاقه و نزدیکی به امام زمان دو کار انجام دهید : ـــ گناه نکنید ! ــ نماز خود را اول وقت بخوانید ! ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💝𖣔༅═┅─ @shapour_shilani
می گویند ؛ قرار نبوده زندگی ساده و راحت و بی‌دردسر باشد . زندگی بدین منظور طراحی شده که‌ آدمی را با چالش رشد و تغییر روبرو ڪند تا خـودآگاه‌تـر و مهربان‌تر و کمال‌‌یافته‌تر شود . پ.ن ؛ جای یک ، ای کاش در این متن خالی است ! ای کاش ، دسـتکم ، تعدادی از دعاهای ما در این دنیا مسـتجاب می شد و روزگار برای ما و عده ای مثل ما و جمعی مشکل دار تر از ما ، راحت تر و آسان تر _از این که هست_ می شد ! آمین یا رب الودود🤲🌺👋 ســلام👋 چهارشـنبهٔ شما بخیر و عافیت یا حَیُّ یا قَیّوم💯 ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇💝࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─ @atre_dousti
ذات روزگار ، خودش سخت است هرچه به خود سخت بگیری ، سخت تر می شود . تا حالا فکر کرده اید ؛ چرا هر وقت یاد بچگی می افتیم ؛ می گوییم : یادش بخیر... برای این که خیلی حساس نبودیم ، همه چیز را راحت می گرفتیم ! کاش خــ♡ـدا ! کمی از بی دغدغگی های بچگیمان را برای روزهای مبادا کنار می گذاشت ! ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💝𖣔༅═┅─ @atre_dousti
🍃مشورت حضرت سلیمان(ع) با خفاش ؛ چهارکس نزد سلیمان آمدند که هر یک حاجتی داشتند. ۱● یکی خورشید بود و گفت: ای پیغمبر، درحق من دعا کن که خداوند مسکنی دهد، مانند سایر مخلوقات، که پیوسته در شرق و غرب نباشم، سلیمان قبول کرد. ۲● دومی مار بود، عرض کرد یا سلیمان، در حق من از خداوند مسئلت نما که دست و پا به من کرامت کند مانند سایر حیوانات، که طاقت رفتن روی شکم ندارم، پس قبول کرد. ۳● سوم باد بود، گفت: یا نبی الله، خدا مرا به هر طرف می گرداند، و مرا بی آرام کرده، دعا کن تابه برکت دعای تو خداوند، مرا مهلت دهد، سلیمان گفت: روا باشد. ۴● چهارم آب بود، عرض کرد ای پیغمبر، خدا مرا سر گردان به اطراف جهان گردانیده و به هر سو می دواند و مقامی ندارم، در حق من از خدا مسئلت کن که مرا در ولایتی ساکن گرداند تا هر کس به من احتیاج دارد به نزد من آید، سلیمان قبول کرد. سلیمان امر به احضار تمام مرغان نمود، ضعیف ترین مرغان که او را خفاش گویند، حاضر شد و سلیمان چهار مطلب را با او مشورت کرد. و قصد آن حضرت این بود که معرفت و معنویت خفاش را بر مرغان معلوم نماید. خفاش گفت: ● یا نبی الله، اگر آفتاب یکجا قرار گیرد، شب را نتوان از روز امتیاز داد و فعل خداوند به مصلحت است و از جمله ی مصالح آن این است که به همه جا برود و هر رایحه ی بدی را پاک کند. ● اما آب، زندگانی هرچیز به او بستگی دارد، اگر در یک جا قرارگیرد، تمام خلایق در مساقات بعیده هلاک خواهند گردید. ● و اما مار، دشمن بنی آدم است اکنون که دست و پا ندارد، همه ی خلایق از او در بیم و هراسند و اگر دست و پا یابد، تمام مخلوقات را برطرف کند. ● اما باد، اگر نوزد خزان و بهاری معلوم نمی شود و حاصل ها نمی رسد باید به امر خدا به هر نبات و گیاهی بوزد. سلیمان اقوال را قبول نموده و به آنها گفت. آنگاه آن چهار کس دشمن خفاش گردیدند. ● آفتاب گفت: هر جا او را بیابم پر و بال او را می سوزانم. ● باد گفت: از هم پاره پاره اش می کنم. ● آب گفت: غرقش می کنم. ● مار گفت: به زهر کارش سازم. چون این چهار دشمن قوی از برای خفاش برخاستند، به درگاه احدیت بنالید، که من خلق ضعیفم و این تعصب از برای تو کشیدم در اصلاح امور بندگان تو، اکنون به این خصم عظیم چه کنم که تاب مقاومت آنها ندارم. خطاب از مصدر جلال الهی رسید که: 👈 هر که به ما توکل کند او را نگاه داریم و هر که امور خود را تفویض نماید پشت و پناه او باشیم... تو از برای مائی چگونه ازبرای تو نباشیم. خطاب رسید به خفاش که چنان تقدیر کردیم که: ۱● پرواز کردن تو در شب باشد تا از آفتاب به تو ضرری نرسد. ۲● باد را مَرکب تو قرار دادیم و تو را بر او مسلط کردیم، تا باد از دهانت بیرون نرود، پرواز نتوانی کرد. ٣● و فضله ی تو را زهر مار ساختیم، که اگر تا یک فرسخی بوی آن بشنود هلاک شود. ٤● و در حق آب چنان تقدیر کردیم که تو را به آن حاجتی نباشد، دو پستان در میان سینه ی تو آفریدیم تا همه سال پر از شیر شود، پس هر وقت تشنه شوی سر بر سینه ی خود گذار و آنچه خواهی بخور. تبارك الله احسنُ الخالقین ☝ هیچ خلقتی از خداوند را دست کم نگیریم که در آن حکمتی نهفته است... ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💝𖣔༅═┅─ @atre_dousti
امیرالمؤمنین على عليه السلام: طوبى لِمَن شَغَلَهُ عَيبُهُ عَن عُيوبِ النّاسِ. خوشا به حال آن كس كه عيب خودش، او را از پرداختن به عيب هاى مردم باز دارد. نهج البلاغه ؛ خطبه ۱۷۶ سـلام👋 پنج شـنبهٔ شما بخیر و عافیت لا اِلهَ اِلا اللهُ المَلِکُ الحَقِّ المُبینِ💯 ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💝𖣔༅═┅─ @shapour_shilani
قال صادق عليه السلام : كونوا دُعاةً لِلنّاسِ بِغَيرِ ألسِنَتِكُم ، لِيَرَوا مِنكُمُ الوَرَعَ وَالاِجتِهادَ وَالصَّلاةَ وَالخَيرَ ، فَإِنَّ ذلِكَ داعِيَةٌ حديث . ـــ امام صادق عليه السلام: مردم را با غير زبان خود [به راه درست] دعوت كنيد، تا پارسايى و سخت كوشى [در عمل و عبادت] و نماز و خوبى را از شما ببينند؛ زيرا اين ها، خود [بهترين] مبلّغند. ! ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💝𖣔༅═┅─ @atre_dousti
ــ شش راه برای مقابله با افسردگی ساعتی یا مودی 1. دلیل افسردگی را پیدا کنید و راه حلی برایش بیابید ، حتی بعضی وقت ها دانستنِ دلیل باعث می شود حال شما بهتر شود 2. فعالیت بدنی خود را بیشـتر کنید. مثلاً برخیزید و در منزل قدم بزنید یا اگر حیاط دارید در حیاط بچرخید. 3. یک نوشـیدنی کافئین دار بخورید مثلاً قهوه یا نسکافه و یا حتی شکلات تلخ 4. موسیقی ملایمی گوش کنید 5. فضایی را که در آن حضور دارید ، روشن تر کنید. 6. از جایی که هسـتید ، خارج شوید ســلام👋 جمعه روزتون چون آدینه های کودکی خوش باد . اَللهُمَّ صَلِّ عَلی'مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم💯 ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💝𖣔༅═┅─ @atre_dousti
‏از قبرکَنی پرسـیدند: تو که با قبر و مرده و جنازه سرو کار داشـتی عجیب ترین چیزی که دیدی چی بود؟ قبرکن گفت: پنجاه ساله که گور می کَنم مرده غسل میدم، اجساد زیادی را کفن کردم و زیر خاک دفن کردم ولی عجیب ترین چیزی که دیدم ، خودم هسـتم. پنجاه ساله با همهٔ این چیزایی که دیدم هنوز باور نکردم منم ، یه روز می میرم..‌. ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💝𖣔༅═┅─ @atre_dousti
🍃رنج دنیاست ، فزون ، یارب کمک ! یادم آمد ، امروز با تو گفتم بارها دردهایم ، غصه هایم شکوه ها ... تکه برگی بود ، باریک و بزرگ خط خطی و خواندنی ، ناخواندنی من نمی دانم که تو : خواندی آن را یا کـه ؛ نــــــه ؟ ــ فی البداهه ای در سحر جمعه ۷ مرداد حامد اسـتاد محمد(ح.ا.م) ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💝𖣔༅═┅─ @atre_dousti
نگاه ِ نـو
خیلی پیش تر ، قاب موبایل عیال ، دو سه جایش ترک برداشته بود ، هر چه مغازه های شهرکمان و دو سه شهرک اطراف را گشتم ، نمونه اش پیدا نشد ، خودم که اهل چسب و جوش و دوخت و دوز این جور چیزهایم ، کارش را روبراه کردم ، یکی ، دو بار هم ، بعدها چسب و الیاف گذاریش تکرارشد... چند روز پیش تولد عیال بود . بچه ها ترتیب کیک و غذا را دادند(البته من هم لوازم را خریدم) متأسفانه ، من اساساً هیچ سلیقه و تبحری در خرید کادو و هدیه و این جور چیزها ندارم وعیال هم با این قضیه سازگارشده و با اصرار ، خودش را مأمور خرید برای خودش می کنم ، که گاهی می پذیرد و چیز ساده ای می خرد... از قضای روزگار برای تعمیر یخچال ننه به رله و خازن نیاز بود هر چه تعمیر کارهای نزدیک را گشتم آدرس مرکز شهر را دادند . قرارشد به شهر بروم وقتی به عیال گفتم که چیزی نمی خواهی اوهم به شوخی ، شاید ، چند درصد جدی گفت :قال موبایل... خلاصه درشهر رله و خازن یخچال قدیمی ، با چند مغازه گشتن خریده شد اما قاب موبایل استایلوس ۲ به انبار خاطرات سپرده شده و همهٔ فروشندگان می گفتند ، قدیمی است ، دیگر تولید نمی شود ولی بگرد...خلاصه همهٔ زیر زمین ها و طبقات پاساژهای موبایل را پرس و جو کردم و پرسان آدرس بعدی می شدم خیلی ها حال جواب دادن نداشتند ، بعضی هم با اشارهٔ دست ، مغازه های این ور و آن وری را نشان می دادند. بالاخره جوانی پاساژ کربلایی را به عنوان آخرین نقطهٔ کندوکاو پیشنهاد داد ...از چند مغازهٔ آنجا هم پرسیدم همان جواب های تکراری را دریافت کردم این تلاش و گشتن ، در این اوضاع و احوال برایم عجیب بود ! بالاخره هر طوری بود در مغازه ای به امید یافتن ایستادم و او برایم می گشت ، گفتمش همه گفته اند این نایابست ، گفت من ، همهٔ قاب های ال جی را دارم و مثل این که ؛ این یکی هم _تنها_ برای شانس تو باقی مانده ، انگاری خوش حال شدم که یک بار به قول مغازه دار شانس با من یار و رفیق شده و دستکم خاطره ای برای گفت وشنود خوش شانسی برای من تولید گشته است... ــ خدا را شکر که ؛ آن روز شانس با من یار بود و گرما خوردنم بی نتیجه به پایان نرسـید! یاحق ح.ا.م ─┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇💝࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─ @shapour_shilani