eitaa logo
عطــــرشهــــدا 🌹
1.2هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.5هزار ویدیو
9 فایل
بســم‌ رب شهداءوصدیقیݩ🌸 <شهدا را نیازۍبه گفتن ونوشتن نیست، آنان نانوشته دیدنی وخواندنی هستند.> پاسخگویی @Majnonehosain
مشاهده در ایتا
دانلود
به اجداد طاهرینم قسم؛ برای هر نگاه به نامحرم انسان را دو هزار سال نگه می‌دارند! 🌱 【 @atre_shohada
🔸بیستمین فراز از وصیتنامه شهید حاج قاسم سلیمانی: 🔹نیروهای مسلّح خود را که امروز ولی فقیه فرمانده آنان است، برای دفاع از خودتان، مذهبتان، اسلام و کشور احترام کنید و نیروهای مسلح می‌بایست همانند دفاع از خانه خود، از ملت و نوامیس و ارضِ آن حفاظت و حمایت و ادب و احترام کنند و نسبت به ملت همان‌گونه که امیرالمؤمنین مولای متقیان فرمود، نیروهای مسلح می‌بایست منشأ عزت ملت باشد و قلعه و پناهگاه مستضعفین و مردم باشد و زینت کشورش باشد. @atre_shohada
•♥️🕊• یادخدارافراموش‌نڪنیدمرتب‌بسـم‌‌اللّٰھ بگوییدبایـادوذڪرخداوعمل‌براے‌رضاے خداخیلۍازمسائل‌حل‌مۍشـود...!" ‌ ‌ ♥ 【 @atre_shohada
گُفت:خـوش به‌حالت‌حدود{فلان} دنبال‌کننده‌داری..! گفتـم:اِمام‌زمان هَم‌هَست؟!‌ گفت:چـه‌بـگم‌والا! گفتم:شایَداِمام‌زمان‌ توهمون‌کـانـال‌دونفره‌ای‌باشه ‌ڪہ‌نویسندش برای خـدامینویسه.. تعدادمُهم‌نیست مُحتوای‌کـانال‌مهمہ! 💥 ♥ 【 @atre_shohada
عطــــرشهــــدا 🌹
#او_را #رمان📚 #پارت_پنجاه_و_دوم فردا جمعه بود و این به معنی این بود که احتمالا نه کلاس داشت و نه کا
📚 و جمعه ها هم همون برنامه ای که دیده بودم! تنها جایی که نمیدونستم دقیقا چه خبره ،اون خونه بود! دلم میخواست بدونم اون تو چه خبره اما هرزنی که میرفت داخل،چادر سرش بود!!😒 باید میرفتم! با خودم فکرمیکردم تا الان هیچ چیز عجیبی تو زندگیش نبوده، شاید هرچی که هست داخل همون خونه باشه!! نمیتونستم خودمو راضی کنم به این کار... اما من باید پیدا میکردم اون چیزی رو که اون پیدا کرده بود! من باید آروم میشدم چون اون آروم بود! ولی اگر منو میدید...؟! اصلا اگر یه مهمونی دوستانه بود و کسی ازم میپرسید تو کی هستی چی باید میگفتم!؟ سعی کردم خیلی به این احتمالات فکر نکنم! یه نفس عمیق کشیدم و کمی شالم رو جلو آوردم! از ماشین پیاده شدم و رفتم تو! یه خونه ی دو طبقه بود که مردها از پله میرفتن بالا و زن ها میرفتن تو طبقه ی همکف! بوی خوبی میومد! یکم این پا و اون پا کردم، نمیدونستم دارم چیکارمیکنم!! کفشام رو درآوردم و موهایی که رو صورتم بود رو دادم پشت گوشام و شالم رو باز جلوتر آوردم. استرس گرفته بودم! صدای حرف زدن میومد! یه بار دیگه نفس عمیق کشیدم و رفتم داخل! یه اتاق هفتاد،هشتاد متری بود! چشمم رو دور اتاق گردوندم و یه جای خالی رو هدف گرفتم! بیخیال همه ی نگاه هایی که با تعجب دنبالم میکردن،سریع رفتم همونجا نشستم و سرم رو انداختم پایین! با پاهایی که جلوم جفت شدن ،ترسیدم! سرم رو بلند کردم! دوتا چشم مهربون با لبخند نگاهم میکردن! -بفرمایید عزیزم.☺️ چایی رو برداشتم و به زور لبخند زدم! -ممنونم. پشت سرش یکی دیگه جلوم خم شد و با دوتا دستش کاسه ی پر از قند رو بهم تعارف کرد، معمولا چایی رو بدون قند میخوردم، اما دلم نیومد دستش رو رد کنم. فضای آرومی بود، هرچند سر و صدا بود ولی آروم بود!! سرم رو انداخته بودم پایین و با انگشتام بازی میکردم و احساس میکردم چندین جفت چشم بهم خیره شدن! و از این فکر از تو داغ میشدم!! ساعتمو نگاه کردم،نهایتا نیم ساعت دیگه میتونستم اینجا باشم و باید بعدش میرفتم که دیرم نشه. از طرفی هم حوصلم داشت سر میرفت، بعد چنددقیقه صلوات فرستادن و همگی ساکت شدن! و بلافاصله صدای یه آقایی تو اتاق پیچید. چنددقیقه قرآن خوند و بعد شروع کرد به حرف زدن! چشمامو با تأسف بستم😔 "حتما باز یه آخوندی رفته بالا منبر!"😩 میخواستم پاشم برم،اما... " مگه من نیومده بودم ببینم اینجا چه خبره!؟ بعدم بیست دقیقه بیشتر وقت ندارم. بیست دقیقه میشینم ببینم چی میگن که اون هفته ای دو شب میاد اینجا، بعدشم میرم!" با این فکر،خودم رو قانع کردم و بی میل گوشم رو دادم به صدایی که میومد!😒 "پس گفتیم اگر این رو قبول کنی، دیگه الکی جزع فزع نمیکنی!! دیگه ناامید نمیشی، افسرده نمیشی، اصلا مگه بچه شیعه باید افسرده بشه؟؟ جمع کن خودتو!! این لوس بازیا چیه؟! آقا خدا بدش میاد تو رو این شکلی له و لورده و داغون ببینه!" گوشم تیز شد!! یعنی چی؟؟😳 چیو باید قبول کنی که افسرده نشی؟! اه... چرا اوایل حرفشو گوش ندادم؟؟!!😣 "تو اگر شاد نبودی، اگر سرحال نبودی، اگر لذت نمیبردی از دینداریت، لطف کن خودت رو دیندار معرفی نکن! آبروی دین رو نبر!!" با تعجب به اسپیکری که گوشه ی اتاق بود نگاه کردم!! دین و شادی؟!! دینداری و سرحالی!؟؟؟ پوزخند زدم 😏 دوباره سرم رو انداختم پایین. "راجع به این مسئله شب های قبل زیاد حرف زدیم، دیگه تکرار نمیکنیم. بحث امشب اینه که یکی دیگه از فواید قبول واقعیت های دنیا، اینه که بهتر به هدف خلقتت میرسی!" به قلم محدثه افشاری ... 【 @atre_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊زیارت نامہ شهــــــــــدا🕊 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ،اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیعَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم .♥️ 🦋 【 @atre_shohada
یـادٺ‌باشہ،،، اون‌دَرۍ‌ڪہ‌خُـدا بـراٺ‌بـاز‌‌میـڪنہ.. بنده‌خُـدا نمیتـونہ‌ببنـده🌷👌🏼
💞معرفی شهید 💞 محمد بلباسی دارای چهار فرزند به نام‌های فاطمه،مهدی،حسن و زینب است که زینب ۶ماه بعد از شهادت پدر به دنیا آمدند. ✅خصوصیات اخلاقی شهید محمد بلباسی ایشان بامفهوم صحیح آتش به اختیار بودن و روحیه جهادی در مقاطع مختلف از عمر کوتاه، اما پربرکتش آشنا شد و فهمید که اگر انسان از زمان خود به درستی استفاده کند و به هر اتفاقی در وقت و جایگاه خودش رسیدگی نماید، دیگر هیچ چیز در زندگی، قضا نمی‌شود. 🌷🌟غبطه خوردن سردار علی فضلی « کار جهادی محمد باعث شد تا سردار علی افضلی ، جانشین آن زمان سازمان بسیج غبطه اینگونه کار کردن را بخورد ، اما این بذل توجهات مسئولان ارشد سپاه در مسیر خدمت تاثیری در بردارم نداشت و او را مغرور نمی کرد چون همه کارها را بر اساس باورش انجام می داد. ❇️وصیت نامه ی شهید محمد بلباسی💛🍃🌷 بسم الله الرحمن الرحیم ⚡️ هوالشهید با درود و سلام به پیشگاه امام عصر حضرت بقیة الله الاعظم و شهدای گرانقدر از ابتدای خلقت تا کنون خصوصاً شهدای مظلوم مدافع حرم و درود به محضر معمار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) و رهبر عظیم الشأن حضرت امام خامنه ای و آرزوی صحت و سلامت برای همه خادمین به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و پیروزی همه رزمندگان جبهه مقاومت اسلامی و مدافعین حرم. شهادت می‌دهم به یگانگی خداوند و نبوت خاتم المرسلین حضرت محمد(ص) و ولایت امیرالمومنین علی ابن ابی طالب(ع) و یازده فرزند معصومش. 🌺یادشهداباصلوات 🌺 🕊🌟🌺 ولادت: اسفندماه ۱۳۵۷قائمشهر شهادت : ۱۳۹۵/۰۲/۱۶خان طومان مزار:گلزار شهدای قائمشهر کتاب زندگی:برای زین آب 【 @atre_shohada
حسین آقای معزغلامی گفتن: اگه جایی گیر کردی یه تسبیح بردار و ذکر (الهی به رقیه) بگو بی بی حل میکنہ... ♥ 【 @atre_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چشماتو‌باز‌کن... :)💔 🌱روایتی‌کوتاه‌از‌همسر‌شهید‌رجبی از‌وداع‌با‌پیکر‌بی‌سر‌همسرش! 🕊🦋 【 @atre_shohada
آنچه را که از عمرت باقی‌مانده دریاب! و نگو فردا و پس‌فردا، که بسیاری از افرادِ قبل از تو سرگرم آرزوها و امروز و فردا کردن‌ها بودند که گرفتار امر خدا و اجل شدند و غفلت زده مُردند...! ♥️ @atre_shohada