#سنگر_خاطرات🕊
◽️هر کاری این دکترها میکردند سید به هوش نمی آمد. اگر هم میآمد.. یه یازهرا سلام اللهعلیها میگفت؛ دوباره از هوش میرفت. کمی آب زمزم با تربت به دستم رسیده بود، با هم قاطی کردم مالیدم رو لبهای سید.
◽️چشمهایش را باز کرد و گفت: این چی بود؟ گفتم: آب... گفت: نه آب نبود، ولی دیگه این کار را نکن..! من با مادرم تو کوچههای مدینه بودیم تازه اینجا بود که من راز یازهرا سلام اللهعلیها گفتنهاشو فهمیدم.
#شهیدسیدمجتبیعلمدار
#شهیدانہ♥
【 @atre_shohada】
#سنگر_خاطرات📖
◽️مادر میگفت: با نذر و نیاز به دنیا اومد و بزرگش ڪردم. هفت بار واسش قربونی ڪردم تو این سالها تا ۱۹ ساله شد. رفت تو شلمچه روز عید قربان در راه خدا قربانی شد....
✍فرازی از وصیتنامه شهید
◽️مادر جان! شفاعت شما را در روز قیامت نزد فاطمه زهرا(س) می ڪنم....
#بسیجیشهیدعباسرمضانیقرا
#شهیدانہ♥
【 @atre_shohada】