eitaa logo
💖تنهامسیری های چهارمحال وبختیاری💖
410 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.7هزار ویدیو
68 فایل
جایی که میتونه همه آدما رو باهر تفکر وسلیقه ای به یه آرامش عالمانه برسونه... ارتباط باادمین کانال @gomnamm14
مشاهده در ایتا
دانلود
1.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 رهبر انقلاب اسلامی صبح امروز: برای برادران مصیبت‌زده‌مان در دو کشور سوریه و ترکیه متأسف هستیم. از خدای متعال برای درگذشتگانشان طلب رحمت میکنیم، برای صاحب‌عزاهایشان طلب صبر میکنیم. ما خودمان هم مبتلا شده‌ایم، میدانیم، وقتی زلزله می‌آید، وقتی عزیزان خانواده‌هایی از بین میروند، چه قدر سنگین است، چه قدر تلخ است، درد آنها را احساس میکنیم و برایشان از خدای متعال صبر و آرامش روحی طلب میکنیم. خب مسئولین هم بحمداللّه کمکهایی کردند و باز هم خواهند کرد.
💖تنهامسیری های چهارمحال وبختیاری💖
🌌 #رمان شب #بدون_تو_هرگز 75 "عشق یا هوس" 🔹مغزم از کار افتاده بود و گیج می خوردم ... 🌺 حقیقت ا
🎆 شب 76 "پاسخِ یک نذر" 🔷 اون، صادقانه و بی پروا، تمام حرف هاش رو زد ... و من به تک تک اونها گوش کردم ... و قرار شد روی پیشنهادش فکر کنم ... 🌺 وقتی از سر میز بلند شدم لبخندِ عمیقی صورتش رو پر کرد...☺️ –هر چند نمی دونم پاسخِ شما به من چیه...امّا حقیقتاً خوشحالم... بعد از چهار سال و نیم تلاش...بالاخره حاضر شدید به من فکر کنید...😌 🔸 از طرفی به شدت تحت تاثیر قرار گرفته بودم ولی می ترسیدم که مناسبِ هم نباشیم ... 😥 از یه طرف، اون یه تازه مسلمان از سرزمینی با روابطِ آزاد بود...🇬🇧🔞 و من یک دخترِ ایرانی از خانواده ای نجیب با عفتِ اخلاقی...🇮🇷🌷 و نمی دونستم خانواده و دیگران چه واکنشی نشون میدن... 🏡 برگشتم خونه ... و بدون اینکه لباسم رو عوض کنم ... بی حال و بی رمق ... همون طوری ولو شدم روی تخت... –کجایی بابا؟ ... حالا چه کار کنم؟ ... چه جوابی بدم؟ ... با کی حرف بزنم و مشورت کنم؟ ... الان بیشتر از هر لحظه ای توی زندگیم بهت احتیاج دارم ... بیای و دستم رو بگیری و یه عنوان یه مرد، راهنماییم کنی....😭 بی اختیار گریه می کردم و با پدرم حرف می زدم... ✅ چهل روز نذر کردم ... اول به خدا و بعد به پدرم توسل کردم ... گفتم هر چه بادا باد ... امرم رو به خدا می سپارم... 💖 امّا هر چه می گذشت ... محبتِ یان دایسون، بیشتر از قبل توی قلبم شکل می گرفت ... تا جایی که ترسیدم... –خدایا! حالا اگر نظرِ شما و پدرم مخالفِ دلم باشه چی؟...😥 🌅 روز چهلم از راه رسید ... تلفن رو برداشتم تا زنگ بزنم قم ... و بخوام برام استخاره کنن ... قبل از فشار دادن دکمه ها ... نشستم روی مبل و چشم هام رو بستم... –خدایا! ... اگر نظر شما و پدرم مخالفِ دل منه ... فقط از درگاهت قدرت و توانایی می خوام ... من، مطیعِ امر توئم... 🌷 ☎️ و دکمه روی تلفن رو فشار دادم... ✨“همان گونه که بر پیامبرانِ پیشین وحی فرستادیم ... بر تو نیز روحی را به فرمانِ خود، وحی کردیم ... تو پیش از این نمی دانستی کتاب و ایمان چیست ... ولی ما آن را نوری قرا دادیم که به وسیله آن ... هر کسی از بندگانِ خویش را بخواهیم هدایت می کنیم ... و تو مسلماً به سوی راهِ راست هدایت می کنی”✨ 📖 سوره شوری ... آیه ۵۲ 🌹و این...پاسخِ نذرِ ۴۰ روزه من بود.... ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ @atrearamesh
💖تنهامسیری های چهارمحال وبختیاری💖
🎆 #رمان شب #بدون_تو_هرگز 76 "پاسخِ یک نذر" 🔷 اون، صادقانه و بی پروا، تمام حرف هاش رو زد ... و م
🎑 شب قسمت آخر "مبارکه ان شاءالله..." ✳️ تلفن رو قطع کردم ... و از شدتِ شادی رفتم سجده ... خیلی خوشحال بودم که در محبتم اشتباه نکردم و خدا، انتخابم رو تایید می کنه.... 💢 امّا در اوج شادی یهو دلم گرفت...😔 🔹 گوشی توی دستم بود و می خواستم زنگ بزنم ایران ... ولی بغض، راهِ گلوم رو سد کرد ... و اشک بی اختیار از چشم هام پایین اومد... 😭 🌷 وقتی مریم عروس شد ... و با چشم های پُر اشک گفت ... با اجازه پدرم ... بله... هیچ صدای جواب و اجازه ای از طرفِ پدر نیومد ... هر دومون گریه کردیم ... از داغِ سکوتِ پدر.... 🔶 از اون به بعد ... هر وقت شهید گمنام می آوردن و ما می رفتیم بالای سرِ تابوت ها ... روی تک تک شون دست می کشیدم و می گفتم : –بابا کی برمی گردی؟ ... توی عروسی، این پدره که دستِ دخترش رو توی دستِ داماد می گذاره ... تو که نیستی تا دستم رو بگیری ... تو که نیستی تا من جوابِ تایید رو از زبونت بشنوم ... حداقل قبلِ عروسیم برگرد ... حتی یه تیکه استخون یا یه تیکه پلاک ... هیچی نمی خوام ... فقط برگرد...😭 گوشی توی دستم ... ساعت ها، فقط گریه می کردم... ☎️ بالاخره زنگ زدم ... بعد از سلام و احوال پرسی ... ماجرای خواستگاری یان دایسون رو مطرح کردم ... 🔵 امّا سکوتِ عمیقی، پشتِ تلفن رو فرا گرفت ... اوّل فکر کردم، تماس قطع شده امّا وقتی بیشتر دقت کردم ... حس کردم مادر داره خیلی آروم گریه می کنه... بالاخره سکوت رو شکست... 🌺 –زمانی که علی شهید شد و تو ... تبِ سنگینی کردی ... 🤒 من سپردمت به علی ... همه چیزت رو ... تو هم سرِ قولت موندی و به عهدت وفا کردی... بغض، دوباره راهِ گلوش رو بست... –حدود ۱۰ شب پیش ... علی اومد توی خوابم و همه چیز رو تعریف کرد ... گفت به زینبم بگو ... من، تو رو بردم و دستتون رو توی دستِ هم میزارم ... توکل بر خدا ... مبارکه... 😊 گریه امان هر دومون رو برید... 😭 💞 –زینبم ... نیازی به بحث و خواستگاری مجدد نیست ... جواب همونه که پدرت گفت ... مبارکه ان شاء الله... ☺️ 🦋 دیگه نتونستم تلفن رو نگهدارم و بدون خداحافظی قطع کردم... اشک مثل سیل از چشمم پایین می اومد...تمام پهنای صورتم اشک بود...😭 💖 همون شب با یان تماس گرفتم و همه چیز رو براش تعریف کردم ... فکر کنم ... من اولین دختری بودم که موقع دادنِ جوابِ مثبت ... عروس و داماد ... هر دو گریه می کردن... 😊 ✈️توی اولین فرصت اومدیم ایران🇮🇷 ⭕️ پدر و مادرش حاضر نشدن توی عروسی ما شرکت کنن ... 💍✅ مراسمِ ساده ای که ماه عسلش ... سفرِ ۱۰ روزه مشهد ... و یک هفته ای جنوب بود... ✔️ هیچ وقت به کسی نگفته بودم ... امّا همیشه دلم می خواست با مردی ازدواج کنم که از جنسِ پدرم باشه ... 💞 توی فکّه ... تازه فهمیدم ... چقدر زیبا ... داشت ندیده ... رنگِ پدرم رو به خودش می گرفت....... پایان... •┈┈••✾•❣️•✾••┈┈• ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ @atrearamesh
856.5K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹بیمارستان صحرایی جهت رسیدگی به زلزله‌زدگان در خوی مستقر شد 🆔@atrearamesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔺کشاورزی يک مزرعه بزرگ گندم داشت. شبی از شب‌ها روباهی وارد گندم‌زار شد و بخش کوچکی از مزرعه را لگدمال کرد و به پيرمرد کمی ضرر زد. پيرمرد کينه‌ی روباه را به دل گرفت. بعد از چند روز روباه را به دام انداخت و تصميم گرفت از حيوان انتقام بگيرد. مقداری پوشال را به روغن آغشته کرد و به دم روباه بست و آتش زد. 🔺روباهِ شعله‌ور در مزرعه به اين‌طرف و آن‌طرف می‌دويد و کشاورز بخت برگشته هم به دنبالش می‌دوید تا اینکه گندم‌زار او به خاکستر تبديل شد. 🔺وقتی کينه‌ی همسر یا اطرافیان را به دل گرفته و به دنبال انتقام هستيم، بايد بدانيم آتش اين انتقام، دامن خودمان را هم خواهد گرفت! پس بهتر است با اخلاق زیبای گذشت، او را ببخشیم و بگذریم تا از عطر خوشبوی مهربانی و خوش‌رویی، فضای زندگی‌مان معطر شود. 🆔@atrearamesh
اطلاع رسانی عمومی 📣 خامنه ای رهبر 🇮🇷در شب ۲۲ بهمن در ساعت ۹ شب گلبانگ «الله اکبر» سر داده خواهد شد. 📣📣📣📣📣 ✅از پشت بام منازل و سراسر کشور و ...گلبانگ الله اکبر ❤️ ☄ در آن شب نورافشانی در شهرها نیز خواهیم داشت☄ 🎊🎊🎊🎊🎊 لطفا انتشار دهید ...
18.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ حرکت خودجوش یک دانش آموز هنگام اجرای سرود سلام فرمانده و عکس العمل جالب دانش آموزان! 🌷@IslamlifeStyles
8.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
الله‌اکبر گفتن شهید حاج قاسم سلیمانی❤️ در شب ۲۲ بهمن 🔸تنهامسیری شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/63963136Ca672116ed5
♦️مسیرهای راهپیمایی ۲۲ بهمن در : شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی استان: 🔹از ساعت ۱۰ روز شنبه ۲۲ بهمن‌ماه از میدان امامزادگان حلیمه و حکیمه خاتون(س) به سمت خیابان ولی‌عصر شمالی، سه راه سینما، سعدی غربی، چهار راه فردوسی، چهار راه بوعلی و خیابان طالقانی و مصلای اما خمینی(ره) انجام می‌شود. 🆔@atrearamesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا