🕊 نه تو می مانی
نه اندوه
و نه هیچ یک از مردم این آبادی
به حباب نگران لب یک رود قسم
و به کوتاهی
آن لحظه شادی که گذشت
غصه هم خواهد رفت..
#سهراب_سپهری
┈┈••✾❀🕊♥️🕊❀✾••┈┈
@Atredelneshin_eshgh🔮🌾
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🍃🌼
🌸
#داستان 260
✨ ساختمانهای محکم ✨
باورش سخت است اما تحصیلات برای همه شعور نمیآورد. یعنی ممکن است شما بروید دانشگاه و زیر و بم دانشگاه را دنبال شعور گم شدهتان بگردید اما جز آدامس چسبیده به زیر میزها و دیوارهایش و احیانا یکی دو جوان خوشتیپ که جلوی در سیگار دود میکنند، چیزی دستتان را نگیرد. هرچند وقتی فارغالتحصیل میشوی و نمره قبولیات را میدهند دستت، احساس میکنی یک چیزی روی شانهات سنگینی میکند که احتمالا شعور است اما متاسفانه آن سنگینی پاکت آبمیوهای است که برای جلسه دفاعت برده بودی و ته کوله پشتیات جا مانده. من هم با همین انگیزهها وارد دانشگاه شدم. مدلش اینطور بود که اوایل با وجود اینکه کیفت خالی بود ولی باید یک کتاب دستت میگرفتی که جلدش رو به بقیه باشد.
کتابش هم هرچقدر سنگینتر بود، رفقایت هم بیشتر بودند. چند وقتی کتاب را دستم میگرفتم و توی راهروهای دانشگاه راه میرفتم و برای این و آن سری تکان میدادم که یک نفر تنهاش خورد بهم و جزوههایش ریخت زمین. اما من آمادگی اینجایش را هم داشتم چون یک دانشجوی فرهیخته هیچ وقت اسیر کلیشهها نمیشود. من به دنبال شعور و سطح کلاس بالا در تحصیلات آمده بودم. به خاطر همین کمکش نکردم تا جزوهها را جمع کنیم و بعدش چشم توی چشم هم بشویم و احتمالا هاله عشق دورمان را بگیرد و گند بخورد توی ادامه دریافت شعورمان از دانشگاه. هر ترم که میگذشت، کتابِ توی دستم قطورتر میشد و به دنبالش شعورم هم بالاتر میرفت. اما از ترم سه به بعد احساس کردم این حرکت همه نیازهایم را برطرف نمیکند و باید بروم سراغ یک چیز بهتر و از نظر علمی پربارتر. اینطور وقتها باید با آدم حسابیهای دانشگاه مراودات بیشتری داشته باشی. برای همین تعدادی از نخبهها و با شعورها و با نفوذهای دانشگاه را دعوت کردم تولدم.
هرچند همه جا را تاریک کرده بودیم و رقص نور و فلش از اینطرف اتاق میرفت آن طرف اتاق و در این بین گاهی دماغی یا چشم زل زدهای که دارد سالاد ماکارانی میچپاند توی دهانش فقط دیده میشد اما همین مراودات علمی باعث شد در رشته تحصیلیام تا سطح زیادی اعتماد به نفس بگیرم.
از فردای آن میهمانی آنها من را هم مثل خودشان مهندس صدا میکردند و حتی تعداد بسیاری سوالهای درسیشان را هم میپرسیدند.
از نظر ما دانشگاه به دو دسته تقسیم میشد، یه عده بیبخار و بیتوجه که قدر دانشگاه و فضای پربارش را نمیدانند و عین افسردهها سرشان را میاندازند پایین و میروند سر کلاس و ساکت برمیگردند خانه و دسته دوم مثل ما؛ یک عده فعال و پویا که سعی میکنند در همه مجالس مرتبط با رشته و دانشگاه و انواع میتینگها و گفتوگوهای موثر نظیر تولدها، گودبای پارتیها، خزپارتیها، نمکآبرودها و... شرکت کنند و اصولا از ترم یک باور دارند مهندسهای واقعی این دانشگاهند و هر روز تلاش بیشتری میکنند که خودشان را بالاتر بکشند تا بتوانند خدمتی به جامعه علمی مملکت بکنند. برای همین سعی میکردیم تعداد مجالس را بیشتر کنیم. موزیکی میگذاشتیم و در حالیکه کمی هم کمرمان را میچرخاندیم از دنیای علم میگفتیم.
یکبار توی همین مباحث غرق شده بودیم که یکی از بچهها که انگار در علم پزشکی هم سری در سرها داشت، گفت یک چیزی دارد که یکجوری مغزمان را برای دریافت علم باز میکند که قطعا میتوانیم بارمان را در این دانشگاه ببندیم. همهمان هم چون آرزوهای بلند مدت زیادی داشتیم و قصدمان بورس شدن در دانشگاه کمبریج بود، گذاشتیم تا با دارویش درهای علم را روی مغزمان باز کند.
واقعیتش من نمیدانستم دروازههای علم را که بخواهی باز کنی، اینقدر دود و بو میزند بیرون اما مثل اینکه از دماغ هم راه داشت.
از فردایش دسته دوم که ما بودیم، از قبل هم پویاتر و فعالتر شده بودیم و استادها میگفتند لازم نیست آنقدرها هم تا صبح بیدار بمانید و درس بخوانید، چون طوری چشمهایمان خط شده بود که من بعدا فهمیدم نزدیک به چهار ترم نیمی از تخته کلاس را به خاطر همین نمیدیدم و دقیقا مباحث مهم در آن قسمتهای تخته بوده و در واقع آن چهار ترمم ارزش دو واحد هم ندارد.
به هرحال دانشگاه و دانشجویی هم عالمی دارد که اگر اهلش باشید، میتوانید مثل ما بهترین استفادههای علمی را ازش بکنید و به مملکت خدمت کنید. در واقع همین امروز که دارم با شما صحبت میکنم، من و هم دورهایهایم ساختمانهایی برایتان ساختیم که از همان علم و شعور دریافتی توی دانشگاهمان سرچشمه گرفته و شاید بعضی از شما زیر سقفهایش دارید این قصه را با خیال راحت میخوانید.
خواستم بگویم دلتان قرص، ما کارمان را بلدیم.
آن قسمتهای ندیده تخته هم خیلی موضوع مهمی نبود. عمر دست خداست!
┈┈••✾❀🕊♥️🕊❀✾••┈┈
@Atredelneshin_eshgh🔮🌾
🍃
رسم هفت سین تا بدست ما برسد خطرها از سر گذرانده، مصیبت ها دیده، غصه ها خورده. پیشینیان ما جنگها دیدند، قحطی و بیماری دیدند. آمدن و رفتن مغول دیدند. به زمین افتادن قهرمانانشان را دیدند، طاعون دیدند. گذشتگان ما زمستانهای طاقت فرسا از سر گذراندند، اشک فراوان ریختند، رخت سیاه بسیار پوشیدند. با این همه هر نوروز نشستند سر هفت سین. نشستند تا این پیام را به من و شما و آیندگانشان و آیندگان ما برسانند که زندگی در نهایت پیروز خواهد شد، که روشنایی بر تیرگی چیره خواهد شد، که شیشه اندوه شکستنی است
که زندگی یعنی همین فراز و نشیبها
همین اشک ها و لبخندها، همین قوی شدن ها در پس مشکلات و اوج گرفتن ها.
❤️قوی باش.
دلت را که به خدا بدهی
بهترین تجارت دنیا را کرده ای
ترسهایت را میگیرد و قلبت را لبریز آرامش میکند.
┈┈••✾❀🕊♥️🕊❀✾••┈┈
@Atredelneshin_eshgh🔮🌾
درهایخانه را باز کنو پردههارا کنار بزن
از پشتِ پنجره "بهار را ببینکه"
آرام آرام از میاندرختانقد میکشد! بعد
تمامیه دلواپسیهایخودترادر آغوشآن
رها کن. عطرشرا ببوسو دست
از هرچیزیکه میانِگذشتهزندانیاتکرده
بکشو بدان کــــــــــه لبخند تو میتواند
هر زمستانیرا سرسبز کنه....
┈┈••✾❀🕊♥️🕊❀✾••┈┈
@Atredelneshin_eshgh🔮🌾
🌷در سومین روز از
فصل زیباے بهار
🌷گلچینے از
زیباترین گلہاےآرزو را
🌷در زرورقے
از دعــــا مےگذارم
🌷و مزین بہ روبانے از
آمین، تقدیمتان مےڪنم
🌷لحظہ لحظہ
زنـــدگی تان
سرشار از رحمت خــــدا🌷
┈┈••✾❀🕊♥️🕊❀✾••┈┈
@Atredelneshin_eshgh🔮🌾
🔴 فاجعه جهانی جهل
🔹انیشتین میگه دو چیز حد و نهایت ندارد:
یکی حماقت انسان و دیگری کیهان، البته در مورد کیهان مطمئن نیستم.
🔸به راستی که حماقت انسان نهایتی ندارد.
👈این موج جدید در آمریکاست؛ کشیدن کوکایین و بعدش خوردن وایتکس برای از بین بردن ویروس کرونا.
👈برخی هم در ایران الکل میخوردند و می خورانند تا کرونا نگیرند.
✅ #کرونا این واقعیت تلخ را به دنیا یادآوری کرد که ما با فقر تفکر و شعور در سطح جهانی مواجه هستیم و نشان داد چگونه می توان در قرن ۲۱ همچون بربرها رفتار کرد و همچون جاهل ترین مردم تاریخ، در دامن حماقت افتاد. جهان به چیزی فراتر از ظاهر متمدن نیاز داریم.
✅حماقت مرز، نژاد، ملیت و ... نمیشناسد.
┈┈••✾❀🕊♥️🕊❀✾••┈┈
@Atredelneshin_eshgh🔮🌾
چقدر خوب میشه اگرهر روز
باخودمون تکرار کنیم
زندگی من با همه
تلخیها و شیرینی هایش
برایم لذت بخش است
چون آنچیزی ست که
خدایم برایم خواسته است
و ازصمیم قلب
ازتو سپاسگزارم خدا...
┈┈••✾❀🕊♥️🕊❀✾••┈┈
@Atredelneshin_eshgh🔮🌾
زندگي مانند دوچرخه سواريست؛
براي حفظ تعادل بايد به حركت ادامه داد.
اگر مي خواهي چيزي را داشته باشي كه تاكنون نداشته اي،
پس بايد كارهايی را انجام دهي كه تاكنون انجام نداده اي.
┈┈••✾❀🕊♥️🕊❀✾••┈┈
@Atredelneshin_eshgh🔮🌾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 دربسیاری از افتادن ها خیری نهفته است
🔹عَسي أَنْ تَکْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَکُمْ
چه بسا چیزی راخوش نداشته باشید، حال آن که خیرِشما درآن است.
بخشی از آیه۲۱۶ سوره بقره🌿
#آرامش_با_قرآن
┈┈••✾❀🕊♥️🕊❀✾••┈┈
@Atredelneshin_eshgh🔮🌾