🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
🍂 نـه پــلاک شناسایـــی دارم ،
نه رمــــز شب را میـدانم،
نه راه برگشــت را می شناســـم...!
آواره میـان خط مقـدمی که دور تا دورم را میـــدان میــــن گـــرفته است،
شهدا اگر به دادم نــرسید..
از دست رفته ام...
گاهی...گاهی و فقط به نگاهی...♦️
شبتـــــــون شهـــــــدایـــــــی🍃🌷🍃
┈┈••✾❀🕊🖤🕊❀✾••┈┈
@Atredelneshin_eshgh🔮🥀
❤️ #سلام_امام_زمانم❤️
💚 #سلام_آقای_من💚
💝 #سلام_پدر_مهربانم💝
از فراقت چشم هايم غرق باران میشود
عاشق هجران کشيده زود گريان میشود
درد غفلت يک طرف،درد جدايی يک طرف
مشکلاتم يک به يک دارد فراوان می شود.
┈┈••✾❀🕊🖤🕊❀✾••┈┈
@Atredelneshin_eshgh🔮🥀
✨﷽✨
✅استاد فاطمی نیا
من اهل قسم نیستم ولی مجبورم، دلم می سوزد، یک کلمه میگویم خانوم ها، آقایون بشنوید، به حضرت زهرا سلام الله علیها قسم؛ اگر لطیف نباشید چیزی گیرتان نمی آید، خودت را معطل نکنید، هی روزی چند تا اوقات تلخی در خانه راه می اندازد، عصبانی می شود، از اینطرف هم می خواهد بشود زُبدة العارفین، عُمدة المکاشفین، یک بار این قسم را با تمام وجودم خوردم، تا لطیف نشوید چیزی گیرتان نمی آید.
آقای علامه طباطبائی سرتاسر لطافت بود، لطافت این مرد به جایی رسیده بود که به عمرش به کسی دعوا نکرده بود، زمانی که ما در قم بودیم این بچه های قم از هشت سالگی دوچرخه بیست وهشت سوار می شدند،از بقل رکاب میزدند، یک بچه ای آمد زد علامه طباطبائی را لت و پار کرد، افتاد رو زمین . حالا ما باشیم چه می گوییم، خیلی دیگر آدم خوبی باشیم یک چیزی می گوییم دیگر، این آقا بلند شد، خیلی راحت، اول رفت سراغ بچه، گفت: طوریت نشد؟! گفت: نه، گفت: الحمدلله، خداحافظ.
لطافت لازم است، تا لطافت حاصل نشده منتظر چیزی نباش ها!، ببینم تونستی در خانه معرکه نگیری، اگر تونستی آن موقع با هم صحبت می کنیم .
┈┈••✾❀🕊🖤🕊❀✾••┈┈
@Atredelneshin_eshgh🔮🥀
#حکایتی_از_گلستان_سعدی📚
#داستان 143
ده آدمی بر سفره ای بخورند و دو سگ بر مرداری با هم بسر نبرند.
حریص با جهانی گرسنه است
و قانع به نانی سیر
حکما گفتهاند
توانگری به قناعت
به از توانگری به بضاعت
روده تنگ به یک نان تهی پرگردد
نعمت روی زمین پر نکند دیده تنگ
که شهوت آتشست از وی بپرهیز
بخود بر آتش دوزخ مکن تیز
📚#حکایت_بیست_و_نهم
📔از باب هشتم گلستان سعدی
┈┈••✾❀🕊🖤🕊❀✾••┈┈
@Atredelneshin_eshgh🔮🥀
به قربان نگاهت...
🔹حجّتالاسلام علی شیرازی، با اشاره به سادهزیستی شهید سلیمانی گفت: تاکنون این را نگفتهام اما اکنون که ایشان شهید شدهاند میگویم که سردار سلیمانی یک ریال یا یک دلار حق ماموریت نگرفت؛ گاهی به من میگفت که من در خرج زندگی زن و بچه خود
می مانم
┈┈••✾❀🕊🖤🕊❀✾••┈┈
@Atredelneshin_eshgh🔮🥀
📕✍#تلنگر
هیچ مگسی در اندیشه فتح ابرها نیست و هیچ گرگی، گرگ دیگر را به خاطر اندیشه اش نمی کشد!
هیچ کلاغی به طاووس، رشک نمیبرد،
و قناری میداند قار قار هم شنیدن دارد.
هیچ موشي ، به فیل بخاطر بزرگی اش حسادت نمیکند. و زنبور میداند که گل، مال پروانه هم هست...
و رودخانه به قورباغه هم اجازه خواندن میدهد!
کوه از مرگ نمیترسد و هیچ سنگی به سفر فکر نمیکند.
زمین میچرخد تا آفتاب به سمت دیگری هم بتابد و خاک در رویاندن، زشت و زیبا نمیکند!!
هیچ موجودی در زمین، بیشتر از انسان همنوعانش را قضاوت نمیکند و همنوعانش را به خاک و خون نمی کشد!
ای انسان
دنیا، فقط برای تو نیست.....
آدم ها در هرحال شما را قضاوت خواهند کرد
زندگیتان را صرف تحت تاثیر قراردادن دیگران نکنید
برای خودتان زندگی کنید نه قضاوت دیگران
┈┈••✾❀🕊🖤🕊❀✾••┈┈
@Atredelneshin_eshgh🔮🥀
📚 #حکایت_ملانصرالدین
#داستان 144
روزی ملانصرالدین از بازار یک گوسفند خرید در راه دزدی طناب گوسفند را از گردن آن باز کرد و گوسفند را به دوستش داد و طناب را به گردن خود بست و چهار دست و پا به دنبال ملا را افتاد.
ملا به خانه رسید ناگهان دید که گوسفندش تبدیل به جوانی شده است.
دزد رو به ملا کرد و گفت من مادرم را اذیت کرده بودم او هم مرا نفرین کرد من گوسفند شدم ولی چون صاحبم مرد خوبی بود دوباره به حالت اول بازگشتم.
ملا دلش به حال او سوخت و گفت: اشکالی ندارد برو ولی یادت باشد که دیگر مادرت را اذیت نکنی!
روز بعد که ملا برای خرید به بازار فته بود گوسفندش را آنجا دید. گوش او را گرفت و گفت ای پسر احمق چرا مادرت را ناراحت کردی تا دوباره نفرینت کند و گوسفند شوی!😁
┈┈••✾❀🕊🖤🕊❀✾••┈┈
@Atredelneshin_eshgh🔮🥀
من به یک احساس خالی دلخوشم
من به گل های خیالی دلخوشم
در میان سفره ی اسطوره ها
من به یک ظرف سفالی دلخوشم
مثل اندوه کویر و بغض خاک
با خیال آب سالی دلخوشم
سر نهم بر بالش اندوه خویش
با همین افسرده حالی دلخوشم
در هجوم رنگ در فصل صدا
با بهار نقش قالی دلخوشم
آسمانم حجم سرد یک قفس
با غم آسوده بالی دلخوشم
گر چه اهل این خیابان نیستم
با هوای این حوالی دلخوشم..
سهیل محمودی
┈┈••✾❀🕊🖤🕊❀✾••┈┈
@Atredelneshin_eshgh🔮🥀
#داستان 145
📚 #حکایت_ملانصرالدین
روزی ملانصرالدین از بازار یک گوسفند خرید در راه دزدی طناب گوسفند را از گردن آن باز کرد و گوسفند را به دوستش داد و طناب را به گردن خود بست و چهار دست و پا به دنبال ملا را افتاد.
ملا به خانه رسید ناگهان دید که گوسفندش تبدیل به جوانی شده است.
دزد رو به ملا کرد و گفت من مادرم را اذیت کرده بودم او هم مرا نفرین کرد من گوسفند شدم ولی چون صاحبم مرد خوبی بود دوباره به حالت اول بازگشتم.
ملا دلش به حال او سوخت و گفت: اشکالی ندارد برو ولی یادت باشد که دیگر مادرت را اذیت نکنی!
روز بعد که ملا برای خرید به بازار فته بود گوسفندش را آنجا دید. گوش او را گرفت و گفت ای پسر احمق چرا مادرت را ناراحت کردی تا دوباره نفرینت کند و گوسفند شوی!😁
┈┈••✾❀🕊🖤🕊❀✾••┈┈
@Atredelneshin_eshgh🔮🥀
♥️ #امام_عسکری (ع) فرمودند:
🌴جُعِلَتِ الْخَبَائِثُ فِي بَيْتٍ وَ جُعِلَ مِفْتَاحُهُ الْكَذِبُ.
🍃همه پلیدیها را در خانهای نهادند و كليد آن، دروغ است.
📖 بحارالانوار، ج69، ص 263.
#احادیث
┈┈••✾❀🕊🖤🕊❀✾••┈┈
@Atredelneshin_eshgh🔮🥀
گفتم ازعشق نشانی به
من خسته بگو
گفت به جزعشق حسین هرچه
ببینی بدلیست.❤️
🍁اسلام علیک یاعبدالله حسین (ع)🍁
┈┈••✾❀🕊🖤🕊❀✾••┈┈
@Atredelneshin_eshgh🔮🥀
23.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞🌹 نماهنگ لبنانی با تصاویر دیده نشده از سپهبد #حاج_قاسم_سلیمانی
۞ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج۞
#انتقام_سخت
┈┈••✾❀🕊🖤🕊❀✾••┈┈
@Atredelneshin_eshgh🔮🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥رهبر انقلاب: بچهها اسم فلان بازیکن را میدانند اما رئیسعلی دلواری و نادر مهدوی را نمیشناسند
#رهبر_من
#امام_خامنه_ای
┈┈••✾❀🕊🖤🕊❀✾••┈┈
@Atredelneshin_eshgh🔮🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹اجرای زیبای آهنگ مدافع وطن و حرم در وصف شهید #سردار_سلیمانی در یکی از مهدکودک های کشور
✅ اگه برخی مهدکودک ها در راستای سند2030 برای بچه هاآهنگ ساسی مانکن با محتوای مستهجن پخش می کنند ، مهدکودک هایی هم هستند که با آهنگ های بامحتوا ، بچه ها رو با قهرمانان بی ادعای این سرزمین آشنا می کنند.
#حاج_قاسم
┈┈••✾❀🕊🖤🕊❀✾••┈┈
@Atredelneshin_eshgh🔮🥀
🕊 میان عاشق و معشوق
یک کرشمه بس است..💔
#وحشی_بافقی
┈┈••✾❀🕊🖤🕊❀✾••┈┈
@Atredelneshin_eshgh🔮🥀
🕊 سخن از
دستان عاشق ماست
که پلی از
پیغام
عطر و نور و نسیم
بر فرازِ شب ها
ساخته اند..💔
#فروغ_فرخزاد
┈┈••✾❀🕊🖤🕊❀✾••┈┈
@Atredelneshin_eshgh🔮🥀
#داستان 146
حکایت زیبای بهلول و سوداگر
روزي سوداگري بغدادي از بهلول سوال نمود من چه بخرم تا منافع زياد ببرم؟ بهلول جواب داد آهن و پنبه. آن مرد رفت و مقداري آهن و پنبه خريد و انبار نمود اتفاقا" پس از چند ماهي فروخت و سود فراوان برد. باز روزي به بهلول بر خورد. اين دفعه گفت بهلول ديوانه من چه بخرم تا منافع ببرم؟ بهلول اين دفعه گفت پياز بخر و هندوانه.
سوداگر اين دفعه رفت و سرمايه خود را تمام پياز خريد و هندوانه انبار نمود و پس از مدت كمي تمام پياز و هندوانه هاي او پوسيد و از بين رفت و ضرر فراوان نمود. فوري به سراغ بهلول رفت و به او گفت در اول كه از تو مشورت نموده، گفتي آهن بخر و پنبه، نفعي برده. ولي دفعه دوم اين چه پيشنهادي بود كردي؟
تمام سرمايه من از بين رفت. بهلول در جواب آن مرد گفت روز اول كه مرا صدا زدي گفتي آقاي شيخ بهلول و چون مرا شخص عاقلي خطاب نمودي من هم از روي عقل به تو دستور دادم . ولي دفعه دوم مرا بهلول ديوانه صدا زدي، من هم از روي ديوانگي به تو دستور دادم . مرد از گفته دوم خجل شد و مطلب را درك نمود.
گنجینه مثل ها و حکایات
┈┈••✾❀🕊🖤🕊❀✾••┈┈
@Atredelneshin_eshgh🔮🥀
خـدایـا
از تـو معجـزهای بـزرگ
در حدِّ خـدا بودنـت میخواهم
الهـی دلی را ڪه گرفتـه شـاد کن
تا جایی ڪه اشک شـوق جاری شود
و همـه را از نعمـت سـلامتی
بـرخـوردار کـن
تا وقتی خـدا هسـت
هیچ دلیلی برای ناامیـدی نیست
شبتـ🌙ـون سرشار از معجزه الهی🌟
┈┈••✾❀🕊🖤🕊❀✾••┈┈
@Atredelneshin_eshgh🔮🥀