✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🍃🌼
🌸
#داستان 279
✨ اولین روز دیدن ✨
مرد مسنی به همراه پسر ٢۵ سالهاش در قطار نشسته بود. در حالی که مسافران در صندلیهای خود نشسته بودند، قطار شروع به حرکت کرد.
به محض شروع حرکت قطار پسر ٢۵ ساله که کنار پنجره نشسته بود پر از شور وهیجان شد. دستش را از پنجره بیرون برد و در حالی که هوای در حال حرکت را با لذت لمس میکرد فریاد زد: پدر نگاه کن، درختها حرکت میکنن.
مرد مسن با لبخندی هیجان پسرش را تحسین کرد. کنار مرد جوان، زوج جوانی نشسته بودند که حرفهای پدر و پسر را میشنیدند و از پسر جوان که مانند یک کودک ۵ ساله رفتار میکرد، متعجب شده بودند.
ناگهان جوان دوباره با هیجان فریاد زد: پدر نگاه کن دریاچه، حیوانات و ابرها با قطار حرکت میکنند.
زوج جوان پسر را با دلسوزی نگاه میکردند. باران شروع شد چند قطره روی دست مرد جوان چکید. او با لذت آن را لمس کرد و چشمهایش را بست و دوباره فریاد زد: پدر نگاه کن باران میبارد، آب روی من چکید.
زوج جوان دیگر طاقت نیاورند و از مرد مسن پرسیدند: چرا شما برای مداوای پسرتان به پزشک مراجعه نمیکنید؟ مرد مسن گفت: ما همین الان از بیمارستان بر میگردیم، امروز اولین روزی است که پسرم می تواند ببیند...
┈┈••✾❀🕊♥️🕊❀✾••┈┈
@Atredelneshin_eshgh🔮🌾
🍃🌺ﺗﺎ ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺖ ﮐﺴﯽ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﯿﺴﺖ ...
ﻣﻦ ﺍﮔﺮ ﮔﻢ ﺷﺪﻩﺍﻡ
ﺗﻮ ﺍﮔﺮ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﯼ
ما اگر مانده ز راه
خسته و درمانده شدیم
پشت پرچین بلندِ غمِ تو
روی زخم دل ناباور من
ﺩﺭ پسِ ﭘﺮﺩۀ ﺍشک ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ
مأﻣﻦ ﮔﺮﻡ ﺧﺪﺍﺳﺖ ...
ﺍﻭ ﻫﻤﯿﻦ ﺟﺎﺳﺖ
ﮐﻨﺎﺭ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ
در پسِ هر نفسی
که فرو میرود و میآید
در پسِ ضربۀ نبضیست که در گردن ماست
❤️🍃ما اگر تنهاییم ،
من و تو گمشدهایم !
او همینجاست کنار من و تو
ﺳﺎﻟﻬﺎ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺍﺳﺖ ...
ﺗﺎ ﺑه سویش ﺑﺮﻭﯾﻢ ﺍﺯ ﺳﺮ ﺷﻮﻕ
ﺗﺎ ﺻﺪﺍﯾﺶ ﺑﺰﻧﯿﻢ ﺍﺯ ﺳﺮ ﻋﺠﺰ
ﻭ ﺑﻔﻬﻤﯿﻢ ﮐﻪ ﺍﻭ
ﻣﻮنس ﻭﺍقعیِ ﺧﻠﻮت ﻣﺎﺳﺖ ...
#اسرار_آرامش 🍃🌺👇
┈┈••✾❀🕊♥️🕊❀✾••┈┈
@Atredelneshin_eshgh🔮🌾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکی از فرمول های رسیدن به موفقیت بی خیالی است، نگرانی و اضطراب نسبت به مسائل زندگی نه تنها اونها رو حل نمیکنه بلکه سطح ارتعاشات ما رو پایین میاره و موجبات حال بد و چه بسا اتفاقات ناخواسته رو فراهم میکنه پس بیاییم در کنار سعی و تلاشی که برای رسیدن به خواسته هامون داریم نگرانی ها رو کنار بگذاریم و کمی بیخیال باشیم💯
┈┈••✾❀🕊♥️🕊❀✾••┈┈
@Atredelneshin_eshgh🔮🌾
💝بـہ دور باغ دل، پرچین تان سبز🍃
🌺شڪفتنهاے عطرآگینتان سبز🍃
🌸نسیم و سبزہ و گل غرق آواز🍃
😍هواے صبح فروردین تان سبز🍃
شهراد میدری
سلام😊صبحتون بخیر و پر از نشاط🌹
┈┈••✾❀🕊♥️🕊❀✾••┈┈
@Atredelneshin_eshgh🔮🌾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سربازان حاج قاسم همه جا هستند
این گل پسر توی عصرجدید با هنرمندی تمام تصویر قهرمان_ملی سردار قاسم سلیمانی رو به نمایش گذاشت و تمام داوران را متحیر کرد
درود بر این قدر شناسی
بچهای انقلاب ۵۷ در هر دهه متولد میشوند
باریکلا پسر
#شعبان
#میلاد_حضرت_ابوالفضل
#روز_پاسدار
┈┈••✾❀🕊♥️🕊❀✾••┈┈
@Atredelneshin_eshgh🔮🌾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حالا که مجبوریم این ایام تو خونه باشیم بازی کنیم😍
این بازی ساده ولی سرگرم کننده بخصوص برای #آموزش کار تیمی به بچه ها عالیه 👌
#سرگرمی
#کرونا
#کرونا_را_شکست_میدهیم
┈┈••✾❀🕊♥️🕊❀✾••┈┈
@Atredelneshin_eshgh🔮🌾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این دختر توی #عصر_جدید که ذهن مادرش رو میخونه😳
تمام قوانین طبیعت رو بهم میریزه
┈┈••✾❀🕊♥️🕊❀✾••┈┈
@Atredelneshin_eshgh🔮🌾
پسره نوشته از بس تو #قرنطینه ظرف شستم جارو زدم آشپزی کردم امروز زنگ خونه رو زدن هول هولکی دنبال چادر میگشتم برم درو باز کنم😂
#کرونا
#کرونا_را_شکست_میدهیم
#در_خانه_بمانیم
┈┈••✾❀🕊♥️🕊❀✾••┈┈
@Atredelneshin_eshgh🔮🌾
🌺حکایت فوق العاده زیبا
عشق،ثروت،موفقیت🌺
#داستان 280
زنی از خانه بیرون آمد و سه پیرمرد را با چهره های زیبا جلوی در دید.
به آنها گفت: من شما را نمی شناسم ولی فکر می کنم گرسنه باشید، بفرمائید داخل تا چیزی برای خوردن به شما بدهم.
آنها پرسیدند: آیا شوهرتان خانه است؟
زن گفت: نه، او به دنبال کاری بیرون از خانه رفته.
آنها گفتند: پس ما نمی توانیم وارد شویم منتظر می مانیم.
عصر وقتی شوهرش به خانه برگشت، زن ماجرا را برای او تعریف کرد.
شوهرش به او گفت: برو به آنها بگو شوهرم آمده، بفرمائید داخل.
زن بیرون رفت و آنها را به خانه دعوت کرد. آنها گفتند: ما با هم داخل خانه نمی شویم.
زن با تعجب پرسید: چرا!؟ یکی از پیرمردها به دیگری اشاره کرد و گفت: نام او
ثروت است. و به پیرمرد دیگر اشاره کرد و گفت: نام او موفقیت است. و نام من
عشق است، حالا انتخاب کنید که کدام یک از ما وارد خانه شما شویم.
زن پیش شوهرش برگشت و ماجرا را تعریف کرد. شوهـر گفت: چه خوب، ثـروت را دعوت کنیم تا خانه مان پر از ثروت شود! ولی همسرش مخالفت کرد و گفت: چرا موفقیت را دعوت نکنیم؟
فرزند خانه که سخنان آنها را می شنید، پیشنهاد کرد: بگذارید عشق را دعوت کنیم تا خانه پر از عشق و محبت شود.
مرد و زن هر دو موافقت کردند. زن بیرون رفت و گفت: کدام یک از شما عشق است؟ او مهمان ماست.
عشق بلند شد و ثروت و موفقیت هم بلند شدند و دنبال او راه افتادند. زن با تعجب پرسید: شما دیگر چرا می آیید؟
پیرمردها با هم گفتند: اگر شما ثروت یا موفقیت را دعوت می کردید، بقیه نمی آمدند، ولی هرجا که عشق است ثروت و موفقیت هم هست.
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
┈┈••✾❀🕊♥️🕊❀✾••┈┈
@Atredelneshin_eshgh🔮🌾
🌸🍃🌸🍃
#داستان 281
#گلستان_اندیشه
ایمان واقعی
روزی بازرگان موفقی از مسافرت بازگشت و متوجه شد خانه و مغازه اش در غیاب او آتش گرفته و کالا های گرانبهایش همه سوخته و خاکستر شده اند و خسارت هنگفتی به او وارد آمده است.
فکر میکنید آن مرد چه کرد؟! خدا را مقصر شمرد و ملامت کرد؟ و یا اشک ریخت؟ نه.....
او با لبخندی بر لبان و نوری بر دیدگان سر به سوی آسمان بلند کرد و گفت : "خدایا! میخواهی که اکنون چه کنم؟
مرد تاجر پس از نابودی کسب پر رونق خود ، تابلویی بر ویرانههای خانه و مغازهاش آویخت که روی آن نوشته بود :
مغازه ام سوخت! اما ایمانم نسوخته است! فردا شروع به کار خواهم کرد!
┈┈••✾❀🕊♥️🕊❀✾••┈┈
@Atredelneshin_eshgh🔮🌾
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🍃🌼
🌸
#داستان 282
✨ بزرگ مرد كوچك✨
در روزگاری که بستنی با شکلات به گرانی امروز نبود پسر ۱۰ ساله ای وارد قهوه فروشی هتلی شد و پشت میزی نشست. خدمتکار برای سفارش گرفتن سراغش رفت.
پسر پرسید : بستنی با شکلات چند است ؟
خدمتکار گفت : ۵۰ سنت.
پسر کوچک دستش را در جیبش کرد. تمام پول خرد هایش را در آورد و شمرد بعد پرسید: بستنی خالی چند است؟
خدمتکار با توجه به اینکه تمام میز ها پر شده بود و عده ای بیرون قهوه فروشی منتظر خالی شدن میز ایستاده بودند با بی حوصلگی گفت:
۳۵ سنت.
پسر دوباره سکه هایش را شمرد و گفت:
برای من یک بستنی ساده بیاورید.
خدمتکار بستنی را به همراه صورت حساب روی میز گذاشت و رفت. پسر بستنی را تمام کرد و رفت .هنگامی که خدمتکار برای تمیز کردن میز رفت گریه اش گرفت. پسر بچه در کنار بشقاب خالی ۱۵ سنت برای انعام او گذاشته بود!!.
┈┈••✾❀🕊♥️🕊❀✾••┈┈
@Atredelneshin_eshgh🔮🌾
وسعت دید خانمها:😂✋
دیدن یک تار موی شرابی روی کت شوهر !!!
ندیدن تیر برق موقع رانندگی!!!
وسعت و دقت دید اقایون😂✋
ندیدن تغییر رنگ موی خانم هاشون از مشکی پر کلاغی به بلوند
دیدن خراش یک سانتی روی رنگ ماشین زیر گلگیر سمت راست….😂😂
#کرونا #در_خانه_بمانیم
┈┈••✾❀🕊♥️🕊❀✾••┈┈
@Atredelneshin_eshgh🔮🌾