eitaa logo
داستان📚 حکایت🗂🗃 پند🔑 (عطــرِدِلنشــینِ عِشــق)
1.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
538 ویدیو
11 فایل
﷽ 👑 @Atredelneshin_eshgh 👑 کانال های پیشنهادی ما 👇 🇮🇷 بصیرت عمار🚩 🔭🔍 @basirrat_ammar کانال دانشجو🎓 🎓 @Official_Daneshjou مطالب زیبا 💝 🌍 http://eitaa.com/joinchat/59637781Ce849d29b1f انتقادات وپیشنهادات👇 @serfanjahateettla
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ ✨ ۳ پند و لقمان حکیم برای کامروایی 👌 روزی لقمان به پسرش گفت: امروز ٣پند به تو می‌دهم تا کامروا شوی: اول اینکه سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخور! دوم اینکه در بهترین بستر و رختخواب جهان بخواب! و سوم اینکه در بهترین کاخها و خانه‌های جهان زندگی کن! پسر لقمان گفت ای پدر ما خانواده‌ای بسیار فقیر هستیم؛ من چطور ‌می‌توانم این کارها را انجام دهم؟ لقمان جواب داد: اگر کمی دیرتر و کمتر غذا بخوری، هر غذایی که میخوری طعم بهترین غذای جهان را می‌دهد. اگر بیشتر کار کنی و کمی دیرتر بخوابی، در هر جا که خوابیده‌ای احساس می‌کنی بهترین خوابگاه جهان است. و اگر با مردم دوستی کنی در قلب آنها جای میگیری و آنگاه بهترین خانه‌های جهان مال توست. ❤️ 🌟🎉🎊🌸🌹 ولادت با سعادت سلام الله علیها و رو به همراهان عزیز کانال تبریک میگم و ان شاالله برای همه دختران سرزمینم پر خیر و برکت باشه🌹🌸🎊🎉🌟❤️ داستان📚 حکایت📜 پند🔑 (عطــرِدِلنشــینِ عِشــق) ┈┈••☘🍃❤️🍃☘••┈┈ 💫 @Atredelneshin_eshgh💫
✨﷽✨ 💔 مظلومیت معصومین علیهم السلام 💔 امام صادق علیه السلام نیز مانند دیگر ائمه علیهم السلام حتی از جانب شیعیان مظلوم واقع میشدند و این مظلومیت حتی بعد از علیه السلام ادامه داشت روایتی هست در باب مظلومیت امام علیه السلام 👇 ابوجعفر خثعمی که یکی از اصحاب امام جعفر صادق علیه السلام است حکایت کند: روزی علیه السلام کیسه ای که مقدار پنجاه دینار در آن بود، تحویل من داد و فرمود: این ها را تحویل فلان سید بنی هاشم بده؛ و به او نگو توسّط چه کسی ارسال شده است. خثعمی گوید: هنگامی که نزد آن شخص تهی دست رسیدم و کیسه پول را تحویل او دادم، پرسید: این پول از طرف چه کسی برای من فرستاده شده است؟ و سپس گفت: خداوند جزای خیرش دهد. صاحب این کیسه، هرچند وقت یک بار، مقدار پولی را برای ما می فرستد و ما زندگی خود را با آن تامین و سپری می کنیم، ولیکن (امام) جعفر صادق (علیه السلام) با آن همه ثروتی که دارد، توجّهی به ما ندارد و چیزی برای ما نمی فرستد، و هرگز به یاد ما فقراء نیست‼️ منبع: امالی شیخ طوسی: ج2 ص290 داستان📚 حکایت📜 پند🔑 (عطــرِدِلنشــینِ عِشــق) ┈┈••☘🍃❤️🍃☘••┈┈ 💫 @Atredelneshin_eshgh💫
✨﷽✨ 🌴🪵🌴🪵🌴🪵🌴 حکایت_پند 🍃 انسان بااصل و ریشه 🍃 🔸رانندۂ کامیونی در جنگلی، الوار درختان قطع‌شده بر پشت کامیون خویش بار کرده بود تا به سمت شهر حرکت کند. 🔸بعد از این‌که مسافتی را طی کرد به ناگاه در مسیر جادۂ جنگل هنگام پیچیدن از پیچ جاده، لبهٔ سپر کامیون به درختی در کنار جاده برخورد کرد و کامیون از توقف ایستاد و از این تصادف تکانی که به کامیون خورد، تمام الوار از درب عقب کامیون به بیرون پرتاب شدند. 🔸 رانندۂ کامیون که همراه پسرش در کامیون بودند بعد از آن اتفاق به پایین از کامیون آمدند و صحنه را دیدند. پدر گفت: پسرم! با دیدن این حادثه بیاموز که یک درخت صاحبِ ریشه توانست صد درخت بی‌ریشه را جابجا و واژگون کند. 🌸 همیشه سعی کن ریشهٔ خانوادگی و خداباوری خود را حفظ کنی که یک انسان صاحبِ ریشه می‌ارزد به صد انسان بی‌ریشه!!! و تکیه بر یک انسان صاحبِ ریشه تو را بسیار سودمندتر از تکیه بر صدها انسان بی‌ریشه است. یک انسان صاحبِ ریشه در برابر مشکلات مقاومت می‌کند. 🌸💝 🌙 سلام الله علیها را به پیشگاه عجل ‌الله ‌تعالی فرجه الشریف و دوستدارانشان و شما همراهان عزیز کانال تبریک و شادباش عرض میکنم. سلام الله علیها 🌹🌸🎊🎉🌟❤️ داستان📚 حکایت📜 پند🔑 (عطــرِدِلنشــینِ عِشــق) ┈┈••☘🍃❤️🍃☘••┈┈ 💫 @Atredelneshin_eshgh
✨﷽✨ داستان جعبه کفش ۶۰ ساله 👞😳 زن وشوهری در غرب دور بیش از 60 سال بایکدیگر زندگی مشترک داشتند. آنها همه چیز را به طورمساوی بین خود تقسیم کرده بودند. در مورد همه چیز باهم صحبت می کردند و هیچ چیز را از یکدیگر پنهان نمی کردند مگر یک چیز: یک جعبه کفش در بالای کمد پیرزن بود که از شوهرش خواسته بود هرگز آن را باز نکند و در مورد آن هم چیزی نپرسد. در همه این سالها پیرمرد آن را نادیده گرفته بود اما بالاخره یک روز... پیرزن به بستر بیماری افتاد و پزشکان از او قطع امید کردند. در حالی که با یکدیگر امور باقی را رفع و رجوع می کردند پیرمرد جعبه کفش را آورد و نزد همسرش برد. پیرزن تصدیق کرد که وقت آن رسیده است که همه چیز را در مورد جعبه به شوهرش بگوید. پس از او خواست تا در جعبه را باز کند . وقتی پیرمرد در جعبه را باز کرد دو عروسک بافتنی و مقداری پول به مبلغ 95 هزار دلار پیدا کرد پیرمرد دراین باره از همسرش سوال نمود. پیرزن گفت :هنگامی که ما قول و قرار ازدواج گذاشتیم مادربزرگم به من گفت که راز خوشبختی زندگی مشترک در این است که هیچ وقت مشاجره نکنید او به من گفت که هر وقت از دست تو عصبانی شدم ساکت بمانم و یک عروسک ببافم. پیرمرد به شدت تحت تاثیر قرار گرفت و سعی کرد اشک هایش سرازیر نشود فقط دو عروسک در جعبه بود پس همسرش فقط دو بار در طول زندگی مشترکشان از دست او رنجیده بود پ از این بابت در دلش شادمان شد پس رو به همسرش کرد و گفت این همه پول چطور؟پس اینها از کجا آمده؟ پیرزن در پاسخ گفت : آه عزیزم این پولی است که از فروش عروسک ها به دست اورده ام 😁 ❤️ 🌟🎉🎊🌸🌹 ولادت با سعادت سلام الله علیها و رو به همراهان عزیز کانال تبریک میگم و ان شاالله برای همه دختران سرزمینم پر خیر و برکت باشه سلام الله علیها 🌹🌸🎊🎉🌟❤️ داستان📚 حکایت📜 پند🔑 (عطــرِدِلنشــینِ عِشــق) ┈┈••☘🍃❤️🍃☘••┈┈ 💫 @Atredelneshin_eshgh💫
✨﷽✨ 🏡⛰🏞🏕🏡🏔🏞 🌕 خانه مؤمنين در بهشت و امام صادق علیه السلام برای مرد مومن کوهستانی 🌕 هشام بن حكم نقل ميكند كه مردى از كوهستان خدمت امام صادق عليه السلام آمده و ده هزار درهم به ايشان داد و گفت تقاضاى من اينست كه خانه اى خريدارى فرمائيد تا از حج كه برگشتم با عيال و اطفال خود در آنجا مسكن كنم و بعزم مكه معظمه خارج شد. 📜چون مراجعت نمود حضرت او را در منزل خود جاى داد و طومارى به او لطف كرد. 🏘 فرمود خانه اى برايت در بهشت خريدم كه حد اول آن متصل است به خانه محمد مصطفى صلى الله عليه و آله و سلم و حد دوم به منزل على مرتضى عليه السلام و حد سوم به خانه حسن مجتبى علیه السلام و حد چهارم به خانه حسين بن على عليه السلام. 🏔 مرد كوهستانى كه اين سخن را شنيد گفت قبول كردم و راضى شدم حضرت مبلغ را ميان تنگدستان از فرزندان امام حسن و امام حسين عليهما السلام تقسيم كردند و كوهستانى به محل خود بازگشت. چون مدتى گذشت آن مرد مريض شد و بستگان خود را احضار نموده گفت من ميدانم آنچه حضرت صادق عليه السلام فرموده راست است و حقيقت دارد خواهش ميكنم اين طومار را با من دفن كنيد. 🍁پس از زمان كوتاهى از دنيا رفت، بنا به وصيتش طومار را با او دفن كردند، 🪶روز ديگر كه آمدند ديدند همان طومار بر روى قبر اوست و به خط سبز روى آن نوشته شده خداوند بآنچه ولى او عليه السلام وعده داده بود وفا كرد✨✨✨ 📚 بحار الانوار ج ۱۱ احوال امام صادق (ع) ❤️ 🌟🎉🎊🌸🌹 ولادت با سعادت سلام الله علیها و روز دختر رو به همراهان عزیز کانال تبریک میگم و ان شاالله برای همه دختران سرزمینم پر خیر و برکت باشه🌹🌸🎊🎉🌟❤️ داستان📚 حکایت📜 پند🔑 (عطــرِدِلنشــینِ عِشــق) ┈┈••☘🍃❤️🍃☘••┈┈ 💫 @Atredelneshin_eshgh💫
داستان📚 حکایت🗂🗃 پند🔑 (عطــرِدِلنشــینِ عِشــق)
#شهدا حادثه دیروز به ۶ نفر رسیدند #امنیت_اتفاقی_نیست داستان📚 حکایت📜 پند🔑
حمله تروریستی سراوان از داخل پاکستان بود تشییع پیکر شهدای حمله تروریستی به برجک مرزبانی «مزه سر» در سراوان، با حضور مقامات کشوری و استانی در زاهدان برگزار شد. در حاشیه مراسم تشییع، خبرنگار تلویزیون به نقل از فرمانده مرزبانی فراجا تاکید کرد که برای حمله به مرزبانی سراوان، از خاک پاکستان استفاده شده است. همچنین فرمانده مرزبانی فراجا به کشورهای همسایه برای بروز حملات تروریستی هشدار داد. امنیت به برکت عجل الله تعالی فرجه الشریف و رهبری حکیم فرزانه حفظه الله ، و سربازان جان بر کف مطیع ولایت در هر لباسی است 🇮🇷بصیرت عمار @basirrat_ammar
✨﷽✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸 🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🍃🌼🌸 ❤️ حکایت_پند ✍ صداقت، تنها امتحانی‌ست که تقلب ندارد 🔹چهار دانشجو که به خودشان اعتماد کامل داشتند یک هفته قبل از امتحان پایان ترم به مسافرت رفتند و با دوستان خود در شهر دیگر به خوش‌گذرانی پرداختند. 🔸اما وقتی به شهر خود بازگشتند متوجه شدند که درمورد تاریخ امتحان اشتباه کرده‌اند و به‌جای سه‌شنبه، امتحان دوشنبه صبح بوده است. 🔹بنابراین تصمیم گرفتند با استاد صحبت کنند و علت جاماندن را برای او توضیح دهند. 🔸آن‌ها به استاد گفتند: ما به شهر دیگری رفته بودیم که در راه بازگشت لاستیک خودرویمان پنچر شد. و از آن جایی که زاپاس نداشتیم مدت زمانی طول کشید تا کسی را برای کمک بیابیم و به همین دلیل دوشنبه دیروقت به خانه رسیدیم. 🔹استاد پذیرفت که آن‌ها روز بعد امتحان بدهند. 🔸روز بعد استاد آن‌ها را برای امتحان به چهار اتاق جداگانه فرستاد و به هر یک ورقه امتحانی داد. 🔹آن‌ها به اولین سوال نگاه کردند که ۵ نمره داشت. سؤال خیلی آسان بود و به‌راحتی به آن پاسخ دادند. 🔸سپس ورق را برگرداندند تا به سؤالی که ۹۵ نمره داشت، پاسخ بدهند. 🔹سؤال این بود: کدام لاستیک پنچر شده بود؟!! 🌸💝 🌙 سلام الله علیها را به پیشگاه عجل ‌الله ‌تعالی فرجه الشریف و دوستدارانشان و شما همراهان عزیز کانال تبریک و شادباش عرض میکنم. سلام الله علیها 🌹🌸🎊🎉🌟❤️ داستان📚 حکایت📜 پند🔑 (عطــرِدِلنشــینِ عِشــق) ┈┈••☘🍃❤️🍃☘••┈┈ 💫 @Atredelneshin_eshgh
✨﷽✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸 🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🍃🌼🌸 ❤️ "دختری" با "پدرش" میخواستند از یک "پُل چوبی" رد شوند... پدر رو به دختر باهوش و مهربونش گفت: دختر عزیزِ با من "دستم" را بگیر تا از پل رد شویم. دختر رو به پدر کرد و گفت: من دست تو را "نمیگیرم" تو دست مرا بگیر... پدر گفت: چرا؟! چه فرقی میکند؟! "مهم" این است که دستم را بگیری و با هم رد شویم... دختر گفت: "فرقش این است" که اگر من دست تو را بگیرم ممکن است "هر لحظه" دست تو را "رها کنم،" اما تو اگر دست مرا بگیری "هرگز" آن را رها نخواهی کرد! این دقیقا مانند داستان "رابطه‌ی ما با خداوند" است؛ هرگاه ما "دست او" را بگیریم ممکن است با هر "غفلت و ناآگاهی" دستش را رها کنیم، اما اگر از او بخواهیم "دستمان" را بگیرد، هرگز دست‌مان را رها "نخواهد کرد!" * و این "یعنی عشق..." * "دعا کنیم خدا دستمونو بگیره ❤️ 🌟🎉🎊🌸🌹 ولادت با سعادت سلام الله علیها و رو به همراهان عزیز کانال تبریک میگم و ان شاالله برای همه دختران سرزمینم پر خیر و برکت باشه🌹🌸🎊🎉🌟❤️ داستان📚 حکایت📜 پند🔑 (عطــرِدِلنشــینِ عِشــق) ┈┈••☘🍃❤️🍃☘••┈┈ 💫 @Atredelneshin_eshgh💫
✨﷽✨ 🔆🔅 تلنگرانه 🔅🔆 شخصی برای اولین بار یک کلم دید. اولین برگش را کند،  زیرش به برگ دیگری رسید و زیر آن برگ یه برگ دیگر و... با خودش گفت: حتما یک چیز مهمیه که اینجوری کادوپیچش کردن...!  اما وقتی به تهش رسید و برگها تمام شد متوجه شد که چیزی توی اون برگها پنهان نشده، بلکه کلم مجموعه‌ای از این برگهاست... حکایت زندگی هم این چنین است! ما روزهای زندگی رو تند تند ورق میزنیم و فکر می کنیم چیزی اونور روزها پنهان شده، در حالیکه همین روزها آن چیزی ست که باید دریابیم و درکش کنیم... و چقدر دیر میفهمیم که بیشتر غصه‌هایی که خوردیم،  نه خوردنی بود نه پوشیدنی، فقط دور ریختنی بود...! 💥زندگی، همین روزهایی است که برای رسیدن به چیز دیگری منتظر گذشتنشان هستیم 💥 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌸💝 🌙 سلام الله علیها را به پیشگاه عجل ‌الله ‌تعالی فرجه الشریف و دوستدارانشان و شما همراهان عزیز کانال تبریک و شادباش عرض میکنم. سلام الله علیها 🌹🌸🎊🎉🌟❤️ داستان📚 حکایت📜 پند🔑 (عطــرِدِلنشــینِ عِشــق) ┈┈••☘🍃❤️🍃☘••┈┈ 💫 @Atredelneshin_eshgh
✨﷽✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🍃🌼🌸 ❤️ حکایت_پند لقمان حکیم برای خواجه و تحول خواجه 👳🏻‍♂🍃🗣 لقمان حکیم که از بیهوده گویی خواجه سخت ناراحت بود، به دنبال فرصت بود که او را بیدار کند. روزی مهمانی گرامی بر خواجه وارد شد. به لقمان گفت که گوسفندی ذبح کند و از بهترین اعضای آن، غذایی مطبوع درست کند. لقمان از زبان و دل گوسفند غذایی درست کرد و بر سفره گذاشت. روز دیگر خواجه گفت گوسفندی را ذبح کن و از بدترین اعضای آن، غذایی درست کند. این بار نیز غذایی از دل و زبان گوسفند آماده کرد. خواجه از کار او متحیر شد. پرسید چگونه است که این دو عضو، هم بهترین و هم بدترین اعضا هستند؟ لقمان گفت ای خواجه، دل و زبان، مؤثرترین اعضا در سعادت و شقاوت هستند. چنانچه دل را منبع فیض نور گردانی و زبان را در راه نشر معرفت و اصلاح بین مردم در آوری، بهترین اعضا و هرگاه دل به ظلمت فرو رود و کانون کینه و عناد گردد و زبان به غیبت و فتنه انگیزی آلوده شود، از بدترین اعضا خواهند بود. خواجه از این سخن پند گرفت و از آن پس به اصلاح خویش بر آمد. ❤️ 🌟🎉🎊🌸🌹 ولادت با سعادت سلام الله علیها و رو به همراهان عزیز کانال تبریک میگم و ان شاالله برای همه دختران سرزمینم پر خیر و برکت باشه🌹🌸🎊🎉🌟❤️ داستان📚 حکایت📜 پند🔑 (عطــرِدِلنشــینِ عِشــق) ┈┈••☘🍃❤️🍃☘••┈┈ 💫 @Atredelneshin_eshgh💫
❤️‍🔥✨﷽✨❤️‍🔥 داستان ۲ سردار بزرگ تاریخ باستان ایران ۲ خواهر و برادر دلیر ❤️ هنگامی که آریو برزن با سپاه اندکش شجاعانه در برابر سپاه عظیم اسکندر مقاومت کرد وحتی آنها را به عقب راند ، یوتاب خواهر او بجای اینکه گوشه ای بایستد و با گریه و زاری کشته شدن برادر و یارانش را در میدان نبرد ببینید ، لباس رزم در بر کرد ، شمشیر کشید و درکارزار جنگِ نابرابر در راه دفاع از میهن ، برادرش را در میدان نبرد تنها نگذاشت . به گفته ی خودِ مورخین یونانی او آنچنان شجاعانه جنگید که تلاش سربازان مقدونی برای زنده به اسارت درآورن وی بی نتیجه ماند و آنها فقط شاهد تلفات بیشتر بودند . این بانوی شجاع ایرانی تا جان در بدن داشت جنگید جنگید و باز هم جنگید و در نهایت در راه دفاع از میهن خود و در کنار برادر شجاعش ، در خون خود غلطید و روحش به ابدیتِ تاریخ میهنش پیوست. اسکندر مقدونی چنان تحت تاثیر شجاعت این خواهر و برادر قرار گرفت که همانجا با احترام آنها را دفن نمود و حتی چوپان خائنی را که راه مخفی دور زدن سپاه آریو برزن را به آنها نشان داده بود ، همانجا کشت ❤️ 🌟🎉🎊🌸🌹 سلام الله علیها و رو به همراهان عزیز کانال تبریک میگم و ان شاالله برای همه دختران سرزمینم پر خیر و برکت باشه سلام الله علیها 🌹🌸🎊🎉🌟❤️ داستان📚 حکایت📜 پند🔑 (عطــرِدِلنشــینِ عِشــق) ┈┈••☘🍃❤️🍃☘••┈┈ 💫 @Atredelneshin_eshgh💫