توحید ، نبوت و معاد سه تا از مهمترین اصول دین میباشند که از مجموع 6237 آیه ی قرآن بیش از 1400 آیه در مورد مرگ و معاد وجود دارد پس مرگ حقیقتی انکار ناپذیر است . دلیل این که مرگ وجود دارد این است که اولا انسان بتواند به عدل و حکمت خداوند پی برد و فهمید آن کسی که انسان را از یک نطفه ی بی خاصیت و بد بو خلق نموده و برای همه مدت زمان معینی برای زندگی در این دنیا قرار داده که نه یک ثانیه به زمان معین اضافه و نه یک ثانیه به آن اضافه میشود البته ناگفته نماند که عواملی در طولانی و کوتاهی عمر دخالت دارند به چند نمونه از آن ها اشاره میشود صله رحم عمر را طولانی و گناه های کوچک و بزرگ عمر را کوتاه میکنند . معاد باوری موضوعی است که میتوان با تامل و تفکر در آیات خدا به آن پی برد . قرآن کریم چنین میفرماید اگر در درون برج های مستحکم هم باشید مرگ شما را خواهد یافت . پس مرگ و جهان آخرت دو مقوله ی متصل به هم هستند که اولا با باور به این دو مقوله زندگی انسان هدف و جهت می یابد و ثانیا اگر انسانی مرگ و آخرت را دور ببیند در طول حیات خویش بی هدف و باری به هر جهت زندگی خواهد کرد . در کل عقلا برای تمام عضلات و سیستم عصبی انسان مدت زمان معینی است . ولی اگر خدا بخواهد میتواند سیستم عصبی و عضلانی او را دگرگون سازد . چنان چه در نمونه های تاریخی میتوان از اینگونه حیات ها را یافت . غیر از معاد و جهان آخرت نمیتوان برای سرنوشت انسان چیزی را در نظر گرفت چون تنها خداوند است که میداند و علم و آگاهی دارد که جز مرگ نمیتوان سعادت و شقاوت انسان را مورد بررسی قرار داد . پس عقلا و هم منطقا معاد و مرگ و سرای آخرت کوچ از این دنیا به سمت سرای باقی ست و چیزی را نمیتوان بهتر و بالاتر از آن یافت چون مرگ حقیقی جاودانه است و در این حقیقت جاودانه کسی موفق و پیروز میشود که از بدو تولد تا لحظه ی مرک زندگی خود را با مدار خدا ، قرآن و اهل بیت تنظیم کند تا در لحظه ی ملاقات با حضرت عزرائیل به مرگ لبخند زده و مرگ را پایان زندگی خویش نداند بلکه آن را شروعی برای یک حیات جاودانه ابدی بداند . اصولا مرگ و معاد و آخرت باعث میشود تا انسان عمر خویش را تا جایی که در توان دارد برای سعادت و خوشبختی خویش خوب برنامه ریزی کرده چون میداند قیامتی و آخرتی هست که به هیچ کسی به اندازه ی هسته ی دانه ی خرمایی ظلم و ستم نخواهد شد اگر این را دانست و باور کرد مرگ را مشتاقانه خواهد پذیرفت و آن را بمنزله ملاقات با خدا خواهد دانست .طول عمر مهم است ولی عرض آن مهمتر اگر طول عمر زیبا باشد عرض را هم زیبا تر میکند و برعکس . (از مجموع مقاله هایی که بنده به رشته تحریر در آورده ام )
ارسالی از:درشوق انتظار جان فدای مهدی🌸
@Atredelneshin_eshgh 🌱✨
# داستان 44
حکایت کدخدای خوش حساب
یه اربابى بود که یه زن و دو تا پسر و دو تا دختر داشت. یه روز کدخدای دِه پنج تا غاز ورداشت از ده آورد براى ارباب. ارباب گفت:«کدخدا، حالا که این پنج تا غاز آوردی، خودتم باید قسمت کنی که میون ما دعوا نشه. اگه به پسرا بیشتر بدى دخترا اوقاتشون تلخ میشه، اگه به دخترا زیادتر بدى پسرا بدشون میاد». کدخدا هم گفت:«منم همچى تقسیم مىکنم که هیچ کدوم زیاد و کم نبره». ارباب گفت:«بسمالله! بفرما ببینم چطور قسمت مىکنی!»
کدخدا گفت:«خیلی خوب، ارباب، تو با زنت دو نفر هستین، یه غاز مال شما، میشه سه نفر، دو تا پسرام دو نفر هستن، یه غازم مال اونا، اونم سه نفر، دو تا دخترام دو نفر هستن یه غازم مال اونا، اونام سه نفر. من خودم یه نفر هستم دو غازم مال من، مام سه نفریم. همهمون مساوی، سهتا سهتا شدیم». ارباب خندید و گفت:«خیلی خوب، حالا غاز خودمونو مىکشیم، گوشتشو چطور قسمت کنیم که دعوا نشه؟» کدخدا گفت: غازو بکشین، شب منو دعوت کنین بیام قسمت کنم!»
شب شد، کدخدا اومد. غازو پختند، آوردن سر سفره، گفتند:«کداخدا بسمالله، قسمت کن!» کدخدا گفت:«آقاى ارباب، شما سرِ خونواده هستید، این کله غاز مال شما، نوشِ جونتون!» دو تا بالشو ورداشت، داد به دوتا دخترا، گفت:«تا کى تو خونه بابا نشستین؟ این بالارو بگیرین، پر بزنین برین خونه شوهرتون، پدر و مادرو راحت کنین!» دو تا پاهاى غازو ورداشت، داد به دو تا پسر، گفت:«این پاهارو بگیرین، همون راهى که پدرتون رفته، همون راه رو بگیرید و برید!» دل غازو درآورد، داد به زن ارباب، گفت:«این صندوقخونهی عشقِ دل غازو بخور، عشق و محبتت به شوهرت زیادتر بشه!» کدخدا بقیه غازو ورداشت و گفت: «اینم حق زحمه من که به این خوبى براتون قسمت کردم.»
@Atredelneshin_eshgh 🌱✨
#دلنوشته
بی بی خدا بیامرز میگفت :
هرکسی نون دلش و میخوره
هر وقت نون دلت رو خوردی برکت سرازیر میشه تو زندگیت
بی بی میگفت :
فکر نکنی برکت فقط پوله ها
همین که دلت خوش باشه یعنی برکت به حالت
همین که شب که از سر کار میای خونه و چراغ خونت روشن باشه و بوی غذا از آشپزخونت بیاد بیرون یعنی برکت
هرجا که زانوهات تاب سنگینی بار مشکلات رو نداشت و عزیزی زیر بازوانت رو گرفت که بلند شی یعنی برکت
اگر اولاد اهل داشتی و زنی داشتی که با کم و زیادت ساخت یعنی برکت
بی بی میگفت : برکت زندگی به شمار دستهاییه که تو سفرت باز میشه
برکت به تعداد قلبهاییه که توشون جا داری و برات می تپه
همین که کسی تو زندگیت اومد و کلی از بار زندگیت و ناخواسته به عهده گرفت یعنی برکت
این که آنقدر عمر با عزت داشته باشی که نوه و نتیجه هات و دور و برخودت خوش ببینی یعنی برکت
بی بی خدابیامرز میگفت : اره عزیز دلم
برکت فقط به پول نیست . برکت به دل خوش و آدمهای سبز توی زندگیته
#زندگیتون_پربرکت🌹
@Atredelneshin_eshgh 🌱✨