🌱🕊
#داستان 297
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂
🍃
🌷🍃🌷🍃🌷
🌺♀️یکی از بزرگان میگفت: ما یک گاریچی در محلمان بود، که نفت می برد و به او عمو نفتی می گفتند
.🌷🍃
یک روز مرا دید و گفت: سلام. ببخشید خانه تان را گازکشی کرده اید!؟
گفتم: بله!🌷🍃
گفت: فهمیدم. چون سلام هایت تغییر کرده است!
من تعجب کردم، گفتم: یعنی چه!؟🌷🍃
گفت: قبل از اینکه خانه ات گازکشی شود، خوب مرا تحویل می گرفتی، حالم را می پرسیدی. همه اهل محل همینطور بودند. هرکس خانه اش گازکشی میشود، دیگر سلام علیک او تغییر میکند…🌷🍃
از اون لحظه، فهمیدم سی سال سلامم بوی نفت میداد. عوض اینکه بوی ☃️انسانیت و اخلاقیات بدهد.🌷🍃
سی سال او را با اخلاق خوب تحويل گرفتم. خیال میکردم اخلاقم خوب است. ولی حالا که خانه را گازکشی کردم ناخودآگاه فکر کردم نیازی نیست به او سلام کنم.🌷🍃
یادمان باشد، سلام مان بوی نیاز ندهد!
🍃
🌺🍃
💠💠💠💠
❅ঊঈ✿❀✿ঈঊ❅
┈┈••✾❀🕊♥️🕊❀✾••┈┈
@Atredelneshin_eshgh🔮🌾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥حالا که بحث درباره #پایتخت داغه، بدانید و آگاه باشید شخصیت جدید بهبود_فریبا را از روی محمد_شریف_پناهنده ساختن. قصه زندگیشو ببینید و بشنوید
┈┈••✾❀🕊♥️🕊❀✾••┈┈
@Atredelneshin_eshgh🔮🌾
شبتون سرشار از انرژی وامید
بهترین ها نصیبتون
شب وروز تون آفتابی وزیبا
ارزو هاتون خاطره بشن🙂❤️🌺
@Atredelneshin_eshgh 🔮❣
🍃سلام
☀️ صبح بخیر
خونہهاتون پر از برڪت✨
زندگیتون پر از رنگ عشق💞
وجودتون سلامت🌷
دلتون پر از امید بہ امروز و فرداها💫
و لحظاتتون سرشار از آرامش🌺
┈┈••✾❀🕊♥️🕊❀✾••┈┈
@Atredelneshin_eshgh🔮🌾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درتمناے نڪَاهت بيقرارم😔
تا بیایي💚
مڹ ظهورلحظہهاراميشمارم
تا بیایي💚
خاڪ لایق نیست
تا بہ رویش پا ڪَذارے
درمسیرت جاڹ فشانم
گَڸ بڪارم تا بیایی
┈┈••✾❀🕊♥️🕊❀✾••┈┈
@Atredelneshin_eshgh🔮🌾
" چهارده صلوات زیـــــبا "
🦋به محمد(ص)سبب خلقت دنیا صلوات
🌸به محبت که نمود هدیه به دل ها صلوات
🦋به علی(ع)شیر خدا آن شه مردان جهان
🌸به وجودی همه پر گشته زتقوی صلوات
🦋به تمامی عفاف ،فاطمه(س)آن دخت نبی
🌸به همه حجب وحیا،عصمت زهرا صلوات
🦋به کرامت به درایت به صبوری حسن(ع)
🌸به کریمی که دهد حاجت دل ها صلوات
🦋به حسین(ع)خون خدا آن شه مظلوم وغریب
🌸به شهیدی که غمش شد به دل ما صلوات
🦋به سجودی که نمود آن شه سجاد(ع)خدا
🌸به عبادت که نمود حضرت حق را صلوات
🦋به شکافنده هر علم و به باقر(ع) ،به خرد
🌸به شعوری که نمود حل معما صلوات
🦋به علمدارتشیع ،به صداقت به صفا
🌸به امام جعفر صادق(ع) همه ازما صلوات
🦋به نشاننده خشم،کاظم(ع) محبوس واسیر
🌸به نه تسلیم شده بر ظلم وستم ها صلوات
🦋به غریبی که غم ازدل ببرد قربت او
🌸به رضا(ع)آن که ستاند غم دل را صلوات
🦋به نهم اختر آسمان امامت ،به تقی(ع)
🌸به جوادو همه جود کرم ها صلوات
🦋به نقی(ع)هادی ما درره رستگاری ودین
🌸به هدایتگر ما درره عقبا صلوات
🦋به امامی که حسن،عسکری (ع)است نام خوشش
🌸به ابا حجت حق،شاه نه پیدا صلوات
🦋به وجود خوش آن مهدی(عج) پنهان زنظر
🌸به عدالت که نماید همه برپا صلوات
در ثواب نشر این #چهارده صلوات
در این ایام نورانی شعبان سهیم باشیم 🌸🍃
┈┈••✾❀🕊♥️🕊❀✾••┈┈
@Atredelneshin_eshgh🔮🌾
✨﷽✨
✅ اولین روز دیدن
#داستان 298
✍مرد مسنی به همراه پسر ٢5 سالهاش در قطار نشسته بود. در حالی که مسافران در صندلیهای خود نشسته بودند، قطار شروع به حرکت کرد. به محض شروع حرکت قطار پسر ٢5 ساله که کنار پنجره نشسته بود پر از شور وهیجان شد. دستش را از پنجره بیرون برد و در حالی که هوای در حال حرکت را با لذت لمس میکرد فریاد زد: پدر نگاه کن، درختها حرکت میکنن.
مرد مسن با لبخندی هیجان پسرش را تحسین کرد. کنار مرد جوان، زوج جوانی نشسته بودند که حرفهای پدر و پسر را میشنیدند و از پسر جوان که مانند یک کودک 5 ساله رفتار میکرد، متعجب شده بودند. ناگهان جوان دوباره با هیجان فریاد زد: پدر نگاه کن دریاچه، حیوانات و ابرها با قطار حرکت میکنند. زوج جوان پسر را با دلسوزی نگاه میکردند. باران شروع شد چند قطره روی دست مرد جوان چکید. او با لذت آن را لمس کرد و چشمهایش را بست و دوباره فریاد زد: پدر نگاه کن باران میبارد، آب روی من چکید.
زوج جوان دیگر طاقت نیاورند و از مرد مسن پرسیدند: چرا شما برای مداوای پسرتان به پزشک مراجعه نمیکنید؟ مرد مسن گفت: ما همین الان از بیمارستان بر میگردیم، امروز اولین روزی است که پسرم می تواند ببیند...
┈┈••✾❀🕊♥️🕊❀✾••┈┈
@Atredelneshin_eshgh🔮🌾
☘️داستانی واقعی ☘️
#داستان 299
💠دانشجو بود، دنبال عشق و حال، خیلی مقید نبود، یعنی اهل خیلی کارها هم بود، تو یخچال خونه ش مشروب هم میتونستی پیدا کنی….
💠از طرف دانشگاه اردو بردنشون قم… قرار شد با مرحوم آیت الله بهجت(ره) هم دیدار داشته باشن...
از این به بعد رو بذارید خود حمید براتون تعریف کنه…
💠وقتی رسیدیم پیش آقای بهجت، بچه ها تک تک ورود میکردن و سلام میگفتن، آقای بهجت هم به همه سلامی میگفت و تعارف میکرد که وارد بشن… من چندبار خواستم سلام بگم…
💠منتظر بودم آقای بهجت به من نگاهی بکنن… اما اصلا صورتشون رو به سمت من برنمیگردوندن… درحالیکه بقیه رو خیلی تحویل میگرفتن…
💠یه لحظه تو دلم گفتم: حمید، میگن این آقا از دل آدما هم میتونه خبر داشته باشه… تو با چه رویی انتظار داری تحویلت بگیره…!!! تو که خودت میدونی چقدر گند زدی…!!!
💠خلاصه خیلی اون لحظه تو فکر فرو رفتم… تصمیم جدی گرفتم که دور خیلی چیزا خط بکشم، وقتی برگشتیم همه شیشه های مشروب رو شکستم، کارامو سروسامون دادم، تغییر کردم، مدتی گذشت، یکماه بود که روی تصمیمی که گرفته بودم محکم وایسادم
💠از بچه ها شنیدم که یه عده از بچه های دانشگاه دوباره میخوان برن قم، چون تازه رفته بودم با هزار منت و التماس قبول کردن که اسم من رو هم بنویسن، اما به هرحال قبول کردن…
💠اینبار که رسیدیم خدمت آقای بهجت، من دم در سرم رو پایین انداخته بودم، اون دفعه ایشون صورتش رو به سمتم نگرفته بود، تو حال خودم بودم که دیدم بچه ها صدام میکنن حمید... حمید… حاج آقا باشماست
💠نگاه کردم دیدم آقای بهجت به من اشاره میکنن که بیا جلوتر…
من رسیدم خدمتشون که
آهسته در گوشم گفتن:
❣️👈یک ماهه که امام زمانت رو خوشحال کردی
┈┈••✾❀🕊♥️🕊❀✾••┈┈
@Atredelneshin_eshgh🔮🌾
🍃🌺ارتعاش مثبت بدهید
✔️به هر کس که می رسید، از شادکامی و سلامتی، از آرامش و شکوفایی و از سعادت و نیکبختی سخن بگویید.
✔️به جنبه ی خوشایند هر چیز نگاه کنید. فقط به بهترین ها فکر کنید، فقط به خاطر بهترین ها کار کنید و فقط در انتظار بهترین ها باشید.
✔️با دیدن و شنیدن موفقیت دیگران به همان اندازه شاد و خوشحال شوید که از موفقیت خود شاد و خوشحال می شوید.
✔️از اشتباهات گذشته درس گرفته و آن را به فراموشی بسپارید و با عزم راسخ و ثبات قدم بیشتر به سوی دستاوردهای عظیم آینده بشتابید.
✔️به هر کس که می رسید، #لبخند بزنید.
برای دیدن چیزهای مثبت در زندگی و اطرافیان به قدری وقت صرف کنید که وقتی برای جستجوی منفیها نداشته باشید.
┈┈••✾❀🕊♥️🕊❀✾••┈┈
@Atredelneshin_eshgh🔮🌾
19.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 حتما ببینید
طولانیترین نفسها در تلاوت قرآن.
یازده قاری که توانستند نود ثانیه یک نفس بخوانند.
┈┈••✾❀🕊♥️🕊❀✾••┈┈
@Atredelneshin_eshgh🔮🌾