eitaa logo
داستان📚 حکایت🗂🗃 پند🔑 (عطــرِدِلنشــینِ عِشــق)
1.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
538 ویدیو
11 فایل
﷽ 👑 @Atredelneshin_eshgh 👑 کانال های پیشنهادی ما 👇 🇮🇷 بصیرت عمار🚩 🔭🔍 @basirrat_ammar کانال دانشجو🎓 🎓 @Official_Daneshjou مطالب زیبا 💝 🌍 http://eitaa.com/joinchat/59637781Ce849d29b1f انتقادات وپیشنهادات👇 @serfanjahateettla
مشاهده در ایتا
دانلود
💕والپیپر💕 @Atredelneshin_eshgh 🌱✨
زندگی جنبش جاری شدن است از تماشاگه آغاز حیات تا به جایی که خدا می داند ... #سهراب_سپهری 💕 @hesekhobb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خوش‌هواییست! فرح بخش خدایا بفرست نازنینـــی که! به‌رویش‌می‌گلگون‌نوشیم 🗒 @Atredelneshin_eshgh 🌱✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
43 شیخ بهائی وارد شهری شد، در بازار کنار دکان آهنگری عبور می کرد که دید آهنگر آهن سرخ شده گداخته را با دست خود برداشته و کج و راست می کند، تعجب کنان پرسید: ای استاد چه ریاضتی کشیدی که این مقام را به دست آوردی که آتش در دست تو موثر نیست. آنگر فهمید شیخ غریب است از او خواست که شب در خانه او بیاید شیخ قبول کرد، شب وارد منزل استاد آهنگر گردید پس از صرف غذا گفت یا شیخ زمانی در این شهر قحطی عجیبی افتاده من آذوقه فراوان داشتم. شبی صدای در خانه را شنیدم، پشت در رفته درب خانه را باز کردم، بازنی سیده که در همسایگی من بود روبرو شدم آن زن گفت:بچه هایم گرسنه هستنند و آذوقه نداریم، برای خدا به من رحم کن، شیطان آن را برای من جلوه داد، نگاهی به صورتش کرده گفتم اگر حاضری حاجتم را بر آوری آذوقه می دهم. زن غضب آلوده درب خانه ام را بست و رفت شب را با گرسنگی صبح نمود. صبح به سراغم آمده حرفش را تکرار کرد و همان جواب را شنید بار دوم رفت برای سومین بار آمد گفت از خدا بترس، برای خاطر جدم رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) به ما کمک کن بچه هایم را از خطر گرسنگی نجات بده، همان حرف را زدم. زن گفت: حاظرم بشرط آنکه محلی که انتخاب می کنی برای این کار خالی از اغیار باشد و هیچ کس ما را به این حال نبیند، او را در خانه ام بردم اطاقهای متعدد خالی بود تا رسیدم به اطاق هفتم تمام دربهای اتاق یک به یک بسته بوده خواستم او را به طرف خود بخوانم. گفت: ای مرد با من عهد کردی جای خلوت انتخاب کنی. گفتم! ای زن خیال نمی کنم کسی ما را در این محل ببیند. آن زن خوش بیان گفت: ای مرد اگر مسلمانی وپروردگار را می شناسی آیا می دانی خداوند احوال بندگانش را می نگرد و توجه دارد؟ گفتم: آری. گفت: آیا می دانی خداوند دو ملک را مأموریت داده که افعال و کردار بندگان را بنویسند. گفتم: آری. گفت: پس در این صورت هر کجا برویم خداوند در درجه اول، و آن دو ملک مأمور ناظرند و ما را می بینند. پس به خود آمدم و عملی انجام ندادم آذوقه به آن زن دادم و آو را طرف خانه اش با دل خوش روانه کردم آن زن سر به طرف آسمان بلند نمود و گفت: خداوند آتش دنیا و آخرت را بر این مرد حرام گردان چنانچه دامن مرا آلوده نکرد، صبح آن روز درب دکان آهنگری را باز نموده، دست به آتش زدم احساس سوزش نکردم و تا به حال چنان می گذرد. ای خوش آن روزی که ما جان در ره جانان کنیم ترک یک جان کرده خود را منبع صد جان کنیم اختیار خود به پیش اختیار او نهیم هرچه او می خواهد از ما از دل و جان آن کنیم در طلسم ماست پنهان گنج سر معرفت تا شود این گنج پیدا خویش را ویران کنیم همتی او تا چو ابراهیم بر آتش زنیم آتش عشق خدا بر خویشتن بستان کنیم 📚قصص الدعا یا داستانهای دعا جلد 1 شهید احمد میر خلف زاده , قاسم میر خلف زاده @Atredelneshin_eshgh 🌱✨
زندگی جنبش جاری شدن است از تماشاگه آغاز حیات تا به جایی که خدا می داند ... #سهراب_سپهری @Atredelneshin_eshgh 🌱✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لقمان به پسرش نصیحت كرد: دو چيز را فراموش نكن! ياد خدا💓🍃 ياد مرگ💓🍃 دو چيز را فراموش كن: بدی ديگران درحـــق تو خوبی تودرحـــق ديگران شبتون مهدوی🍃🌸 درپناه خدا🌹 @Atredelneshin_eshgh 🌱✨
الهی باشد هر روزت ز غم دور دلت از حسرت هر بیش وکم دور خدا یارت، نگهدارت، به هرجا از اقبالت، دو چشم پر زِ نَم دور نصیبت حال خوش، شادی و لبخند لبت از ناله های دم به دم دور🌹❤️ صبحتون بخیر🌸 @Atredelneshin_eshgh 🌱✨
💕والپیپر💕 @Atredelneshin_eshgh 🌱✨
🌸والپیپر🌸 @Atredelneshin_eshgh 🌱✨