هدایت شده از دلنوشتهای از دلی تنگ برای شهدا
🔹 مردی از نسل صحابه امام:
🔻 آقایان جنتی، یزدی و مصباح یزدی سه صحابی امام، عمار رهبری و مبغوض استعمار و نوچه های داخلی اش بودند. این سه ابرمرد مجاهد هرگز از چیزی نترسیدند.
🔹 با ارتحال آقایان یزدی و مصباح یزدی، حالا تنها آیت الله جنتی باقی مانده که حکم الماس و در گرانبهایی را دارد. مجتهدی که ۴۰ روز روزه نذر میکند تا پسر مفسدش دستگیر و اعدام شود. نوه اش را برای شهادت تربیت میکند و شهادت آصفش را جشن میگیرد
💠 تنها آیت الله جنتی در اوج پیری و تنهائی با طیف مخوف هاشمی درگیر شده و در نمازجمعه وی را از «گردن کلفتی» علیه نظام پرهیز می دهد.
🔵 پرونده جنتی مانند یزدی و مصباح یزدی پاک است. او تنها به انجام وظیفه در برابر ولایت فکر میکند و هرگز از بازار شبهات و تمسخرها و جوک ها علیه خود خم به ابرو نمی آورد.
🔵 فقط آیت الله جنتی است که می تواند قید جایگاه علمی خود (که در حد مرجعیت است) را بزند و در شورای نگهبان مقابل لیبرال ها و متحجرین بایستد و فحش بخورد..
💠 جهت طول عمر باعزت آیت الله جنتی صلواتی ختم کنیم.
#آقا_تنها_نیست
@dghjkb
هدایت شده از عطر1و1
28.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سیاسی ترین مداحی بعداز انقلاب
📡 @atre1o1 🇮🇷
هدایت شده از عطر1و1
عطر1و1،سیاسی ترین مداحی،یاصاحب الزمان نابودکن خائنان.mp3
2.29M
🎤 🔊 سیاسی ترین مداحی بعداز انقلاب
📥 حجم ۲ مگابایت
📡 @atre1o1 🇮🇷
هدایت شده از برای امام زمانم چه کنم ؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 #داستان_صوتی ( 3 دقیقه در قیامت )
♦️ قسمت هفتم
♦️ تجربه ای نزدیک به مرگ !!!
♦️ کاری از گروه فرهنگی صدای میقات و شهید ابراهیم هادی
#سه_دقیقه_در_قیامت
@emamamm
هدایت شده از صلوات ((عطرصلوات))
صَلَواتُ اللهِ وَ صَلَواتُ مَلائِکَتِهِ وَ اَنبِيائِهِ وَ رُسُلِهِ وَ جَميعِ خَلقِهِ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ السَّلامُ عَلَيهِ وَ عَلَيهِم وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ
💠 صلوات (درود)خدا و فرشتگان او و پیامبران و رسولانش و تمام خلق او بر محمد و آل محمد، و سلام و رحمت و برکات خدا بر او و بر آنان باد.
┈••✾•🌿📚🌿•✾••┈
🔘 امام صادق عليه السلام می فرمايند: به خدا قسم، کسی که اين صلوات را بفرستد، از گناهانش خارج می شود مانند روزی که از مادر متولد شده است.
[نورانيت اين صلوات بسيار عجيب است و شايسته است که انسان بر آن مداومت داشته باشد. به خصوص اگر کسی بخواهد در بين جمعيّت متذکّر باشد، گفتن اين صلوات به جهت مصون ماندن از مزاحمت و توجّه نفوس مناسب است]
📚 «انیس الصادقین- صلوات»
کانال صلوات
📡 @atresalavat 🇮🇷
📡 @atresalavat 🇮🇷
هدایت شده از استیکر1و1
#حاج_قاسم
قلمت بشکنه تاریخ اگر ننویسی
اگر از سردار بی دست و سر ننویسی
روستایی زاده ای که شده بین المللی
#رازو_رمزش خدا بوده و #فرمان_ولی
میز کارش فقط کوه و بیابان بوده
پدر حافظ و امنیت ایران بوده
مرد دین و عمل و مرد رشادت بوده
سهمش از سفره ی انقلاب شهادت بوده
او نه فیشش نجومی و نه ویلایی داشت
و نه مثل دیگران حساب میلیاردی داشت
...
هدایت شده از عطر1و1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #استادعالی
صدایے عجیب از کربلا 💔
حتماببینید
عطر1و1
📡 @atre1o1 🇮🇷
هدایت شده از استیکر1و1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌹
#حتماببینید
🎤 #ملاباسم_کربلایی
مادر،دارم از حالت خبر😭
#پیشنهاد_دانلود
#یازهرا
#یامهدی
🚀 @stickernew 🇮🇷
🚀 @stickernew 🇮🇷
هدایت شده از صاحب نفس
💢یكی از محافظان مقام معظم رهبری نقل میكنند كه :
صبح روز کریسمس یعنی عید پاک ارامنه آقا فرمودند خانه چند ارمنی و عاشوری اگر برویم خوب است ما آدرسی از ارامنه نداشتیم سری به کلیساهایشان زدیم که آنها از ما بیخبرتر بودند رفتیم بنیاد شهید دیدیم خیلی اطلاعات ندارند
کمی اطلاعات خانواده شهدا را از بنیاد شهید مقداری از کلیساها و یک سری هم توی محلهها پیدا کردیم و با این دیدگاه رفتیم صبح رفتیم گشتیم توی محله مجیدیه شمالی دو سه تا خانواده پیدا کردیم در خانوادهها را زدیم و با آنها صحبت کردیم توی خانواده مسلمانها ما میرویم سلام میکنیم و میگوییم از هیئت آمدیم از بسیج، پایگاه ابوذر بالاخره یک چیزی میگوییم و کارتی نشان میدهیم بین ارمنیها بگوییم که از بسیج آمدیم که بالاخره فرهنگش... بگوییم از دادستانی آمدیم که باید دربروند کارت صداوسیما نشان دادیم و گفتیم از صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران هستیم امشب شب کریسمس که شب پاک شماست میخواهیم فیلمی از شماها بگیریم و روی آنتن بفرستیم برای نماز مغرب و عشا با یک تیم حفاظتی وارد مجیدیه شدیم گفتیم اسکورت که حرکت کرد به ما ابلاغ میکنند میرویم سر کارمان دیگر اسکورت هم به هوای ایفره ما توی منطقه هستیم با بیسیم زیاد صحبت نکنند که مسیر لو نرود روی شبکه بالاخره پخش میشود دیگر چیزی نگفتند یک آن مرکز من را صدا کرد با بیسیم گفتم به گوشم
موردمان را گفت که شخصیت سر پل سیدخندان است سر پل سیدخندان تا مجیدیه کمتر از سه چهار دقیقه راه است من سریع از ماشین پیاده شدم در خانه را زدم خانمی از گل بهتر آمد دم در در را باز کرد ما با یاالله یاالله خواستیم وارد شویم دیدیم نمیفهمد که بالاخره وارد شدیم چون کار باید میکردیم گفتیم نودال و اَمپِکس و چیزایی که شنیده بودیم کارگردان و اینها بروند تو کارگردان رفت پشتبام پست بدهد اَمپِکس رفت توی زیرزمین پست بدهد آن رفت توی حیاط پست بدهد پست بودند دیگر حالا فیلممان بود یک ذره که نزدیک شد بیسیم اعلام کرد که ما سر مجیدیه هستیم من هم با فاصلهای که بود به این خانم چون احیا بشود اینجوری جلوی آقا نیاید گفتم : ببخشید الآن مقام معظم رهبری دارند مشرف میشوند منزل شما
گفت : قدم روی چشم تشریف بیاورد گفتید کی؟
من اسم حضرت آقا را گفتم داستان بازرگان و طوطی را شنیدهاید تا اسم آقا را گفتم افتاد وسط زمین و غش کرد فکر کردیم چه کنیم داستان را؟ داد بیداد کردیم دو تا دختر از پله آمدند پایین یاالله یاالله گفتیم و بهشان گفتیم که مادرتان را فعلاً جمع کنید مادر را بردند توی آشپزخانه
دخترها گفتند : چه شد؟
گفتم : ببخشید ما همان صداوسیمای صبح هستیم که آمده بودیم ولی الآن فهیمدیم که مقام معظم رهبری میآیند منزلتان به مادرتان گفتیم غش کرد فکری کنید تا اجازه نگرفت وارد خانه نشد اینها شروع کردند مادر خودشان را به حال آوردند فشارشان افتاده بود آب قند آوردند بیسیم اعلام کرد که آقا پشت در است من دویدم در خانه را باز کردم نگهبانی هم که باید كنار در میایستاد رفت دم در کارهای حفاظتیمان را انجام دادیم آقا از ماشین پیاده شد تا وارد خانه بشود آمد توی در خانه نگاه کرد و گفت : سلام علیکم
گفتم : بفرمایید
گفت شما؟نه اینکه ما را نمیشناخت گفتند تو چه کارهای یعنی؟ گفتیم : صاحبخانه غش کرده
گفت : کس دیگری نیست؟
یاد آن افتادیم که دو تا دخترها هم میتوانند به آقا بگویند بفرمایید گفتیم
آقا شما بفرمایید داخل
گفت : من بدون اذن صاحبخانه به داخل نمیآیم معنی و مفهوم حفاظت خودش را اینجا از دست نمیدهد مهمتر از حفاظت این است بدون اذن وارد خانه کسی نمیشود رهبر نظام است باشد ارمنی است باشد ضدحفاظت ترین شکل ممکن این است که مقام معظم رهبری توی خیابان اصلی توی چهارراه با لباس روحانیت با آن عظمت رهبری خودشان بایستند همة مردم هم ایشان را ببینند و ایشان بدون اذن وارد خانه کسی نشوند
من دویدم رفتم توی آشپزخانه به یکی از این دخترها گفتم آقا دم در است بیایید تعارف کنید بیایند داخل لباس مناسبی تنشان نبود گفتند : پس ما لباسمان را عوض کنیم
به آقا گفتیم : که رفتهاند لباس مناسب بپوشند شما بفرمایید داخل
گفتند : نه میایستم تا بیایند
چند دقیقهای دم در ایستادند ما هم سعی کردیم بچههایی که قد بلند دارند را بیاوریم مثل نردبان دور ایشان بچینیم که ایشان پیدا نباشد راه دیگری نداشتیم چند دقیقه معطل شدیم چون دانشجو بودند لباس دانشجویی مناسب داشتند
یكی از دخترها دوید و آقا را دعوت کرد و آقا رفتند داخل اتاق این خانم پیش آقا رفت و خوشآمد گفت بعد گفت كه مادرمان توی این اتاق است الآن خدمت میرسیم
رفتند بیرون آقا من را صدا کرد گفت اینها پدر ندارند؟
گفتم : نمیدانم چون صبح نپرسیده بودم
گفت بزرگتر ندارند؟ برادر ندارند؟
رفتیم آن اتاق پشتی گفتم : ببخشید پدرتان؟
گفتند: مرده
گفتیم :
هدایت شده از صاحب نفس
برادر؟
گفتند یکی داشتیم شهید شده
گفتیم :بزرگتری کسی؟
گفتند عموی ما در خانه بغلی مینشیند
فکر کردیم بهترین کار این است که عمو را بیاوریم بیرون حالا چه کلکی بزنیم عمو را از خانه بیرون بیاوریم؟ با این هیبت و این تیپ و قدوقواره همه دو متر درازی و لباسها شکل تیپ و اسلحه هرچه هم بخواهی بگویی من کسی نیستم قیافهات تابلو است
در بغلی را زدیم یک آقایی آمد دم در سلام کردم گفتم ببخشید امر خیری بود خدمت رسیدیم
این بنده خدا نگاه کرد یک مسلمان بسیجی خانه یک ارمنی آمده چه امر خیری؟
خودش تعجب کرد رفت لباس پوشید آمد دم در محترمانه باهاش پیچیدیم توی خانة برادر خودش داخل خانه که شدیم نگهبان او را بازرسی کرد نگاه کرد پیش خودش گفت برای امر خیر مگر آدم را بازرسی میکنند؟
بعد از بازرسی قضیه را بهش گفتیم : رهبر نظام آمده اینجا اینها چون بزرگتری نداشتند خواهش کردیم که شما هم تشریف بیاورید
او را داخل كه بردیم و آقا را که دید مُرد یک جنازه را یدک کردیم و بردیم نشاندیم روی صندلی کنار آقا اینها به خودی خود زبانشان با ما فرق میکند
سلام علیک هم که میخواهند بکنند کلی مکافات دارند با مکافاتی بالاخره با آقا سلام و احوالپرسی کرد و درنهایت یک هم دمی را برای آقا مهیا کردیم حضرت آقا چایی و شیرینیشان را خورد
رفتیم توی این اتاق بالای سر مادر و با التماس دعا مادر را هم راه انداختیم آمدند رفتند بالا لباس مناسب پوشیدند و آمدند پایین وقتی وارد اتاق شد آقا تعارفشان کردند در کنار خودشان کنار همان عمویی که نشسته بود بعد هم گفتند : مادر ما آمدهایم که حرف شما را بشنویم چون شما دچار مشکل شده بودید دوستان عموی بچهها را آوردند
دخترها آمدند نشستند آقا اولین سؤالشان این بود که شغل دخترها چیست؟
گفتند : دانشجو هستند
آقا خیلی تحسینشان کرد و با اینها كلی صحبت کردند توی این حالت این دختر سؤال کرد که آقا آب،شربت، چیزی برای خوردن بیاورم؟
اینها همهاش درس است من خودم نمیدانستم که بگویم بیاورد یا نیاورد؟ آقا میخورد یا نمیخورد؟ نمیدانستم رفتم کنار آقا، از آقا سؤال کردم گفتم : آقا اینها میگویند که خوردنی چیزی بیاوریم؟ چایی چیزی بیاوریم؟
آقا گفتند : ما مهمانشان هستیم از مهمان میپرسند چیزی بیاورند یا نیاورند؟
خُب اگر چیزی بیاورند ما میخوریم
بعد خود آقا گفتند : بله دخترم اگر زحمت بکشید چایی یا آبمیوه بیاورید من هم چایی هم آبمیوه شما را میخورم
اینها رفتند چایی آبمیوه و شیرینی آوردند خود میوه را هم آوردند خُب توی خانه مسلمانها اینطوری است یک نفر چند تا میوه پوست میکند میدهد دست آقا، آقا هم دعا میکند همانجا به پدر شهید مادر شهید،پسر شهید و یا همسر شهید آن خوراکی را تقسیم میکنیم همه یک قسمتی از این میوه میخورند که آقا به آن دعا کرده توی ارمنیها هم همین کار را باید میکردیم؟ واقعاً نمیدانستیم
چایی آوردند آقا خورد آبمیوه آوردند آقا خورد شیرینی آوردند آقا خورد آقا حدود چهل دقیقه توی خانه ارمنیها نشستند و با اینها صحبت کردند مثل بقیه جاها آقا فرمودند : عکس شهیدتان را من نمیبینم عکس شهید عزیزمان را بیاورید ببینم
توی خانه مسلمانها چهار تا عکس بزرگ شهید وجود دارد که توی هر اتاقی یکی هست میپریم و میآوریم اینها رفتند آلبوم عکسشان را آوردند آلبوم عکس هم متأسفانه برای شب عروسی شهید بود آلبوم را گذاشتند جلوی آقا صفحة اول یک عکس دوتایی یادگاری فردین با دوستش گرفته بود آن وسط بود آقا همینجوری نگاه میکردند شروع کردند به صحبت کردن همینجوری صفحهها را ورق میزدند تا تمام شود تمام که شد گفتند : خُب عکس تکی شهید را ندارید؟
یک عکس تکی از شهید پیدا کردند و آوردند گذاشتند جلوی آقا
آقا شروع کردند از شهید تعریف کردن گفت : خُب نحوه اسارت،نحوه شهادت اگر چیزی داشته به من بگویید
ما فهمیدیم نام این شهید بزرگوار شهید «مانوکیان» است به اندازه شهیدان «بابایی» «اردستانی» و «دوران» پرواز عملیاتی جنگی داشته است هواپیمایش f14 بمبافکن رهگیر بوده و بالای صد سُرتی پرواز موفق در بغداد داشته هواپیمایش را توی دژ آهنی بغداد میزنند شهید هواپیما را تا آنجا که ممکن است اوج میدهد هواپیما در اوج تا نقطة صفر خودش که اتمسفر است بالا میآید و بقیهاش را بهسمت ایران سرازیر میشود چهار تا موتور هواپیما منهدم میشود
هواپیما لاشهاش توی خاک ایران میافتد ولی چون دیگر سیستم برقی هواپیما کار نمیکرده نتوانسته ایجکت کند و نشد كه چتر برای شهید کار کند هواپیما به زمین خورد و ایشان به شهادت رسید
ارمنیای بود که حتی حاضر نشد لاشه هواپیمای جمهوری اسلامی به دست عراقیها بیافتد آن خانواده این فرزندشان است این بزرگوار در نیروی هوایی مشهور است درباره شهادتش و اخلاقش تعریف کردند
مادر شهید گفت : امروز فهمیدم كه علی(علیه السلام) كیست
آقا حالا که منزل ما هستید من میتوانم جملهای به شما عرض کنم؟
آقا گفت : بفر
هدایت شده از صاحب نفس
مایید من آمدم اینجا که حرف شما را بشنوم
گفت : ما با شما از نظر فرهنگ دینی فاصله داریم در روضههایتان شرکت میکنیم ولی خیلی مواقع داخل نمیآییم روز شهادت امام حسین(ع) روز عاشورا و تاسوعا به دستههای سینهزنی امام حسین(ع) شربت میدهیم میآییم توی دستههایتان مینشینیم ظرف یکبارمصرف میگیریم که شما مشکل خوردن نداشته باشید چون ما توی ظرف آنها آب نمیخوریم توی مجالس شما شرکت میکنیم و بعضی از حرفها را میشنویم من تا الآن نمیفهمیدم بعضی چیزها را
میگفتند در دین شما بانویی که دختر پیامبر عظیمالشأن اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) است را بین در و دیوار گذاشتهاند سینهاش را سوراخ کردهاند میخ مسمار به سینهاش خورده نمیفهمیدم یعنی چی میگفتند مسلمانها یک رهبری داشتند به نام علی(ع) دستش را بستند و در سه دوره 25 ساله حکومتش را غصب کردند نمیفهیمدم یعنی چی گفتند در 25 سالی که حکومتش غصب شده بود شغلش این بود آخر شب نان و خرما میگذاشت روی کولش میرفت خانه یتیمهایش این را هم نمیفهمیدم ولی امروز فهمیدم که علی(ع) کیست امروز با ورود شما به منزلمان با این همه گرفتاریای كه دارید وقت گذاشتید و به خانه منِ غیر دین خودتان تشریف آوردید اُسقُف ما، کشیش محله ما به خانه ما نیامده است شما رهبر مسلمین هستید من فهمیدم علی(ع) که خانه یتیمهایش میرفت چقدر بزرگ است
از ورود آقای خامنهای به منزلشان به علی(ع) و 25 سال حکومت غصب شدهاش و زهرا(سلام الله علیها) پی برد خُب این برود مشهد امام رضا(ع) شفایش نمیدهد؟
بعد از بازگشت حضرت آقا پاسداران را توبیخ كردند ما چهل دقیقه با این خانواده بودیم عین چهل دقیقه، به اندازه چند کتاب از اینها درس گرفتیم آقا در خانه ارامنه آب،چایی، شربت،شیرینی و میوهشان را خورد بعضی از دوستهای ما نخوردند کاتولیکتر از پاپ هم داریم دیگر رهبر نظام رفته خورده پاسدار من نوعی نخوردم حزباللهیتر از آقا هستم دیگر
با آنها خداحافظی كردیم و بهسمت دفتر بهراه افتادیم وقتی رسیدیم آقا فرمودند : این بچهها را بگویید بیایند
آمدند گفتند : این کار احمقانه چه بود كه شما کردید؟ ما مهمان این خانواده بودیم وقتی خانهشان رفتیم چرا غذایشان را نخوردید؟ این اهانت به اینها محسوب میشود نمیخواستید داخل نمیآمدید