هدایت شده از عطرخاص
🍃 #آیت_الله_سیداحمدنجفی:
اگر من بپرسم مردم آیا شیطان الان اینجا هست یا نه ؟؟؟
همه میگویند آری !
اگر بگویم شیطان اینجا هست کسی اعتراض نمیکند ولی اگر بگویم
امیرالمومنین (ع) اینجا هست همه باور
نمیکنند.
این غربت اهل بیت (ع) است.
شیطانی که از جن است ورانده شده
قدرت دارد همه جا باشد ولی
اهل بیتی که علت ایجاد هستی است
این قدرت را ندارد در مجلس ما،درخانه
ما و......باشد.
معاذالله
📡 @atrekhas 🇮🇷
هدایت شده از عطرخاص
📖📚
ﻣﺮﺩﯼ ﺑﺎﭘﺪﺭﺵ ﺩﺭﺳﻔﺮ ﺑﻮﺩﮐﻪ ﭘﺪﺭﺵ ﺍﺯﺩﻧﯿﺎ ﺭﻓﺖ
ﺍﺯﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺣﻮﺍﻟﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪ
«ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺑﺮ ﻣﺮﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﺷﻤﺎ ﻧﻤﺎﺯ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪ؟»
#ﭼﻮﭘﺎﻥ ﮔﻔﺖ«ﻣﺎ ﺷﺨﺺ ﺧﺎﺻﯽ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ؛ﺧﻮﺩﻡ ﻧﻤﺎﺯ ﺁﻧﻬﺎﺭﺍ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﻢ»
ﻣــــــــــﺮﺩ ﮔﻔﺖ:ﺧﻮﺏ ﻟﻄﻒ ﮐﻦ ﻧﻤﺎﺯ ﭘﺪﺭ ﻣﺮﺍ ﻫﻢ ﺑﺨﻮﺍﻥ
ﭼﻮﭘﺎﻥ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ ﻭﭼﻨﺪﺟﻤﻠﻪ ﺍﯼ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ
نماﺯﺵ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ
ﻣﺮﺩ ﮐﻪ ﺗﻌﺠﺐ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﮔﻔﺖ:ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﻧﻤﺎﺯﯼ ﺑﻮﺩ؟
ﭼﻮﭘﺎﻥ ﮔﻔﺖ:ﺑﻬﺘﺮﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﻠﺪ ﻧﺒﻮﺩﻡ
ﻣﺮﺩ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﻧﺎﭼﺎﺭﯼ ﭘﺪﺭ ﺭﺍ ﺩﻓــــﻦ ﮐﺮﺩ ﻭﺭﻓﺖ
ﺷﺐ ﻫﻨﮕﺎﻡ،ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ ﺭﺅﯾﺎ ﭘــــﺪﺭﺵ ﺭﺍﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﺧﻮﺑﯽ ﺩﺍﺭﺩ
ﺍﺯ ﭘﺪﺭﭘﺮﺳﯿﺪ«ﭼﻪ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺭﺍﺣﺖ ﻭ ﺁﺳﻮﺩﻩ ﺍﯼ
ﭘﺪﺭﺵ ﮔﻔﺖ:ﻫﺮﭼﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﺯﺩﻋﺎﯼ ﺁﻥ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺩﺍﺭﻡ
ﻣــــــــــــﺮﺩ،ﻓﺮﺩﺍﯼ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻍ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﺩﺭﮐﻨﺎﺭﺟﻨﺎﺯﮤ ﭘﺪﺭﺵ ﭼﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﻭﭼﻪ ﺩﻋﺎﯾﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ
ﭼﻮﭘﺎﻥ ﮔﻔﺖ«ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻨﺎﺭ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺁﻣﺪﻡ ﻭ ﺍﺭﺗﺒﺎﻃﯽ ﻣﯿﺎﻥ ﻣﻦ ﻭ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﺷﺪ
ﺑﺎ ﺧﺪﺍﮔﻔﺘﻢ
«ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺍﮔﺮﺍﯾﻦ ﻣﺮﺩ،ﺍﻣﺸﺐ ﻣﻬﻤﺎﻥ ﻣﻦ ﺑﻮﺩ،ﯾﮏ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺯﻣﯿﻦ ﻣﯽ ﺯﺩﻡ.ﺣﺎﻻ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺩ ﺍﻣﺸﺐ ﻣﻬﻤﺎﻥ ﺗﻮﺳﺖ. ﺑﺒﯿﻨﻢ ﺗﻮﺑﺎ ﺍﻭﭼﮕﻮﻧﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ
ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺧﺪﺍﯼ ﺁﻥ ﭼﻮﭘﺎﻥ
ﮔﺎﻫﯽ ﺩﻋﺎﯼ ﯾﮏ ﺩﻝ ﺻـــــــﺎﻑ،ﺍﺯﺻﺪﻧﻤﺎﺯﯾﮏ ﺩﻝ ﭘﺮﺁﺷﻮﺏ ﺑﻬﺘﺮاســــــــــــت
#خدایا_دوستت_دارم
#نشر_صدقه_جاریه
#عطرخاص
📡 @atrekhas 🇮🇷
📡 @atrekhas 🇮🇷
هدایت شده از خُزّانُ العِلم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میدونستی!
امامزمانهفتهایدوبارنه
روزیدوبار اعمالمارومیبینه؟!💔
#رائفی_پور
#امام_زمان عجل الله فرجه
برای امام زمانمان کاری کنیم
کانال خُزّانُ العِلم👇
@Khuzzanaleilm 🇮🇷
هدایت شده از استیکر1و1
هدایت شده از صاحب نفس
😣بچه که بودم فکر می کردم خدا به کسایی که خیلی خوب نیستن نگاه نمیکنه و فقط حواسش به آدم خوباست
🌿تا اینکه کم کم بزرگ شدم و فهمیدم یک باغبون خوب وقتی میره به گل هاش سر میزنه اول به اونایی توجه میکنه که خیلیم کامل نیستن و یک جای کارشون میلنگه
🍂این شد که فهمیدم خدا برای رشد ما بنده هاش اول از همه میره سراغ کسایی که برگای معنویشون خشک شده و در حال خراب شدنن
🥰 #صاحب_نفس 😘
☝️ @saheb_nafas 🇮🇷
هدایت شده از صاحب نفس
هدایت شده از عطرخاص
1_3255341078.mp3
5.17M
با شنیدن این صوت متوجه دیکتاتور بودن رهبر ایران می شوید!!!!!!!!!!
👌فوق العاده ، دوستان #نشرطوفانی📣
واقعا به گفته ی گوینده، اگر این پادکست رو منتشر نکنیم و این واقعیتهایی که بسیار کم و یا حتی دفعه اوله داریم می شنویم، رو منتشر نکنیم، مدیونیم و باید در محضر خدا پاسخگو باشیم.
📥 حجم ۵ مگابایت
🕦 زمان ۱۰ دقیقه
#عطرخاص
📡 @atrekhas 🇮🇷
📡 @atrekhas 🇮🇷
هدایت شده از عطرخاص
*❤❤❤ حتما بخوانید:*
*خانم معلمی تعریف میکرد: در مدرسه ابتدایی بودم، مدتی بود تعدادی از بچهها را برای یک سرود آماده میکردم.*
*به نیت اینکه آخر سال مراسمی گرفته شود برایشان.*
*پدر و مادرشان هم دعوت مراسمند و بچهها در مقابل معلمان و اولیا سرود را اجرا کنند.*
*چندین بار تمرین کردیم و سرود رو کامل یاد گرفتند.*
*روز مراسم بچهها را آوردم و مرتبشان کردم.*
*باهم در مقابل اولیا و معلمان شروع به خواندن سرود کردند.*
*ناگهان دختری از جمع جدا شد و بجای خواندن سرود شروع کرد به حرکت جلوی جمع دست و پا تکان میداد و خودش رو عقب جلو میکرد و حرکات عجیبی انجام میداد.*
*بچهها هم سرود را میخواندن و ریز میخندیدند، کمی مانده بود بخاطر خندهشان هرچه ریسیده بودم پنبه شود.*
*سرم از غصه سنگین شده بود و نمیتونستم جلوی چشم مردم یک تنبیه حسابیش هم بکنم.*
*خب چرا این بچه این کار رو میکنه، چرا شرم نمیکنه از رفتارش؟ این که قبلش بچه زرنگ و عاقلی بود❗*
*نمونه خوبی و تو دل بروی بچهها بود❗*
*رفتم روبرویش، بهش اشاراتی کردم، هیچی نمیفهمید، به قدری عصبانیام کرده بود که آب دهانم را نمیتوانستم قورت دهم.*
*خونسردی خود را حفظ کردم، آرام رفتم سراغش و دستش را گرفتم، انگار جیوه بود خودش را از دستم رها کرد و رفت آن طرفتر و دوباره شروع کرد❗*
*🌙 فضا پر از خنده حاضران شده بود، همه سیر خندیدند.*
*نگاهی گرداندم، مدیر را دیدم، رنگش عوض شده بود، از عصبانیت و شرم عرقهایش سرازیر بود.*
*از صندلیش بلند شد و آمد کنارم، سرش را نزدیک کرد و گفت: فقط این مراسم تمام شود، ببین با این بچه چکار کنم❓❗*
* اخراجش میکنم، تا عمر دارد نباید برگردد مدرسه، من هم کمی روغنش را زیاد کردم تا اخراج آن دانشآموز حتمی شود.*
*مادر بچه هم رفته بود جلو و جوگیر شده بود.*
*بسیار پرشور میخندید و کف میزد،*
*دخترک هم با تشویق مادر گرمتر از پیش شده بود.*
*🌙 همین که سرود تمام شد پریدم بالای سن و بازوی بچه را گرفتم و گفتم: چرا اینجوری کردی❓❗ چرا با رفقایت سرود را نخواندی❓❗*
*دخترک جواب داد: آخر مادرم اینجاست، برای مادرم اینکار را میکردم❗*
*🌙 معلم گفت: با این جوابش بیشتر عصبانی شده و توی دلم گفتم آخر ندید بَدید همه مثل تو مادر یا پدرشان اینجاست، چرا آنها اینچنین نمیکنند و خود را لوس نمیکنند❓❗*
*چشمام گرد شد و خواستم پایین بکشمش که گفت: خانم معلم صبر کن بگذار مادرم متوجه نشود، خودم توضیح میدهم؛ مادر من مثل بقیه مادرها نیست، مادر من "کرولال" است، چیزی نمیشنود و من با آن حرکاتم شادی و کلمات زیبای سرود را برایش ترجمه میکردم تا او هم مثل بقیه مادران این شادی را حس کند❗ این کار من رقص و پایکوبی نبود، این زبان اشاره است، زبان کرولالها ❗❗*
*🌙 همین که این حرفها را زد از جا جهیدم، دست خودم نبود با صدای بلند گریستم، و دختر را محکم بغل کردم❗*
*آفرین دختر، چقدر باهوش، مادرش چقدر برایش عزیز، ببین به چه چیزی فکر کرده❗❗*
*🌙 فضای مراسم پر شد از پچپچ و درگوشی حرف زدن و...*
*تا اینکه همه موضوع را فهمیدند، نه تنها من بلکه هرکس آنجا بود از اولیا و معلمان همه را گریاند❗*
*از همه جالبتر اینکه مدیر آمد و عنوان دانشآموز نمونه را به او عطا کرد❗❗❗*
*🌙 با مادرش دست همدیگر را گرفتند و رفتند، گاهی جلوتر از مادرش میرفت و مثل بزغاله برای مادرش جست و خیز میکرد تا مادرش را شاد کند❗*
*❤❤❤ درس این داستان واقعی این بود:*
*زود عصبانی نشو،*
*زود از کوره در نرو،*
*تلاش کن زود قضاوت نکنی،*
*صبر کن تا همهی زوایا برایت روشن شود تا ماجرا را درست بفهمی
📡 @atrekhas 🇮🇷