ﻫﻤﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ ﺷﻮﻧﺪ،
ﻭﻟﯽ ...
ﻫﻤﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ "ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ "ﺷﻮﻧﺪ؛
ﭘﻮﻟﺪﺍﺭﯼ ﯾﮏ ﻣﻬﺎﺭﺗﻪ ﻭ
ﺑﺨﺸﻨﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ!
ﻫﻤﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺩﺭﺱ ﺑﺨﻮﺍﻧﻨﺪ،
ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ " ﻓﻬﻤﯿﺪﻩ " ﻧﻤﯽ ﺷﻮﻧﺪ؛
ﺑﺎﺳﻮﺍﺩﯼ ﯾﮏ ﻣﻬﺎﺭﺗﻪ
ﺍﻣﺎ ﻓﻬﻤﯿﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ!
ﻫﻤﻪ ﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ،
ﺍﻣﺎ ...
ﻫﻤﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ؛
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻋﺎﺩﺗﻪ ﺍﻣﺎ ...
ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ يك ﻓﻀﯿلت
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@atretorbat_shahhamzeh
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
◀️روزی پيامبر خدا صلى الله عليه و آله خطاب به امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
🌹اى على! ششصد هزار گوسفند مى خواهى يا ششصد هزار دينار يا ششصد هزار جمله؟
💠امیرالمؤمنین علیه السلام عرض كرد:
◀️اى رسول خدا! ششصد هزار جمله.
❤️ پيامبر فرمود: [آن ]ششصد هزار جمله را در شش جمله جمع (خلاصه) می كنم👇
🔶اى على!
۱. هرگاه ديدى مردم به فضايل و مستحبات مى پردازند، تو به كامل كردن فرايض و واجبات بپرداز
۲. و هرگاه ديدى مردم به كار دنيا مشغولند، تو به كار آخرت مشغول شو
۳. و هرگاه ديدى مردم به عيبهاى یکدیگر مى پردازند، تو به عيبهاى خودت بپرداز
۴. و هرگاه ديدى مردم به آراستن دنيا مى پردازند، تو به آراستن آخرت بپرداز
۵. و هرگاه ديدى مردم به زيادى عمل مى پردازند، تو به خالص كردن عمل بپرداز
۶. و هرگاه ديدى مردم به خلق متوسّل مى شوند، تو به خالق متوسّل شو.
📚منبع :المواعظ العددیه ص۲۹۳
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@atretorbat_shahhamzeh
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🔴 یکی از بیمارىهاى خطرناک بیماری «عادی شدن نعمت» است این بیمارى چهار نشانه دارد ↯
⓵ اینکه نعمتهاى فراوانى داشته باشى اما آنها را نعمت ندانى و هیچ گونه احساس شکرگزارى در قبالش نداشته باشى گویى اینکه حقى کسب شده است
⓶ اینکه وارد خانه شوى و همه اعضاى خانواده در سلامتى بسر برند اما «شکر خدا» را به جاى نیاورى!
⓷ وارد بازار شوى و خرید کنى و تمامى مایحتاج زندگى را در چرخ دستى بگذارى و به خانه برگردى، بدون اینکه قدردان و شکرگذار صاحب نعمت باشى و این امر را عادى و حق خودت در زندگى بپندارى
⓸ هر روز در کمال صحت و سلامتی از خواب برخیزى در حالی که از چیزی نگران و ناراحت نباشى اما خدا را سپاس نگویى!
خـدایـا مراقبـم بـاش
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@atretorbat_shahhamzeh
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
*قدیمی ها میگفتند*
*لباس مرد* ، تمیز بودن زن را نشان می دهد .
*لباس زن* ، غیرت مرد را نشان می دهد .
*لباس دختر* ، اخلاق مادر را نشان می دهد
*رحمت خداوند بر پدر و مادرمان که در تربیت ما نقش داشتەاند*
.
*آنها خواندن و نوشتن بلد نبودند* ، اما در دانش گفتار ، تسلّط داشتند .
*آنها ادب را نمی خواندند* ، اما ادب را به ما یاد دادند .
*آنها قوانین طبیعت و علوم زیستی را مطالعه نکردەاند* ، اما هنر زندگی را به ما آموختند .
*آنها یک کتاب دربارۀ روابط مطالعه نکردەاند* ، اما رفتار و احترام را به ما آموختند .
*آنها در دین تحصیل نکردند* ، اما معنای ایمان را به ما آموختند .
*آنها کتاب برنامەریزی را نخواندەاند* ، اما دور اندیشی را به ما آموختند .
*آنها به ما یاد دادند كه به دیگران*، چگونه احترام بگذاریم
*سایه پدر ومادران درقیدحیات مستدام*.
*وروح پدر ومادران آسمانی شاد* ،
🙏🏻🙏🏻
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@atretorbat_shahhamzeh
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
11.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@atretorbat_shahhamzeh
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
5.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ولتسئلن یومئذ عن النعیم،
در روز قيامت از شما از نعمتهایتان سوال میکنند،
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@atretorbat_shahhamzeh
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
2.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️مار و مور و عقرب باسه خودمون جمع نکنیم..
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@atretorbat_shahhamzeh
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
هر وقت بابام میدید لامپ اتاق یا پنکه روشنه و من بیرون اتاقم، میگفت
چرا اسراف؟ چرا هدر دادن انرژی؟ 🤔
آب چکه میکرد، میگفت: اسراف حرامه!😔
اطاقم که بهم ریخته بود میگفت: تمیز و منظم باش؛ نظم اساس دینه..🙄
حتی درزمان بیماریش نیز تذکر میداد
مدام حرفهای تکراری وعذابآور،
تا اینکه روز خوشی فرا رسید؛ چون میبایست در شرکت بزرگی برای کار، مصاحبه بدم.
با خود گفتم اگر قبول شدم، این خونه کسل کننده و پُر از توبیخ رو، ترک میکنم.
صبح زود حمام کردم، بهترین لباسمو پوشیدم و خواستم برم بیرون که پدرم بِهم پول داد و با لبخند گفت: فرزندم!😍
۱-مُرَتب و منظم باش؛
۲-همیشه خیرخواه دیگران باش
۳-مثبت اندیش باش؛
۴-خودت رو باور داشته باش؛
تو دلم غُرولُند کردم که در بهترین روز زندگیم هم از نصیحت دست بردار نیست و این لحظات شیرین رو زهرمارم میکنه!😔
با سرعت به شرکت رویاییام رفتم، به در شرکت رسیدم، با تعجب دیدم هیچ نگهبان و تشریفاتی نبود، فقط چند تابلو راهنما بود!
به محض ورود، دیدم اشغال زیادی در اطراف سطل زباله ریخته، یاد حرف بابام افتادم؛ آشغالا رو ریختم تو سطل زباله..
اومدم تو راهرو، دیدم دستگیره در کمی از جاش دراُومده، یاد پند پدرم افتادم که میگفت: خیرخواه باش؛ دستگیره رو سر جاش محکم کردم تا نیوفته!
از کنار باغچه رد میشدم، دیدم آبِ سر ریز شده و داره میاد تو راهرو، یاد تذکر بابا افتادم که اسراف حرامه؛ لذا شیر آب رو هم بستم..
پلهها را بالا میرفتم، دیدم علیرغم روشنی هوا چراغها روشنه، نصیحت بابا هنوز توی گوشم زمزمه میشد، لذا اونا رو خاموش کردم!
به بخش مرکزی رسیدم و دیدم افراد زیادی زودتر از من برای همان کار آمدن و منتظرند نوبتشون برسه
چهره و لباسشون رو که دیدم، احساس خجالت کردم؛ خصوصاً اونایی که از مدرک دانشگاههای غربیشون تعریف میکردن!
عجیب بود؛ هر کسی که میرفت تو اتاق مصاحبه، کمتر از یک دقیقه میامد بیرون!
با خودم گفتم: اینا با این دَک و پوزشون رد شدن، مگر ممکنه من قبول بشم؟ عُمراً!!
بهتره خودم محترمانه انصراف بدم تا عذرمو نخواستن!
باز یاد پند پدر افتادم که مثبت اندیش باش، نشستم و منتظر نوبتم شدم🍃🌺
*اونروز حرفای بابام بهم انرژی میداد*
توی این فکرا بودم که اسممو صدا زدن.
وارد اتاق مصاحبه شدم، دیدم۳نفر نشستن و به من نگاه میکنند😳
یکیشون گفت: کِی میخواهی کارتو شروع کنی؟
لحظهای فکر کردم، داره مسخرهم میکنه
یاد نصیحت آخر پدرم افتادم که خودت رو باور کن و اعتماد به نفس داشته باش!
پس با اطمینان کامل بهشون جواب دادم:
ِان شاءالله بعد از همین مصاحبه آمادهام
یکی از اونا گفت: شما پذیرفته شدی!!
باتعجب گفتم: هنوزکه سوالی نپرسیدید؟!
گفت: چون با پرسش که نمیشه مهارت داوطلب رو فهمید، گزینش ما عملی بود.
با دوربین مداربسته دیدیم، تنها شما بودی که تلاش کردی از درب ورود تا اینجا، نقصها رو اصلاح کنی..
در آن لحظه همه چی از ذهنم پاک شد، کار، مصاحبه، شغل و..
هیچ چیز جز صورت پدرم را ندیدم، کسی که ظاهرش سختگیر، اما درونش پر از محبت بود و آینده نگری..
عزیزانم!
در ماوراء نصایح و توبیخهای مادرها و پدرها، محبتی نهفته است که روزی حکمت آن را خواهید فهمید...
اما شاید دیگر آنها در کنار ما نباشند: میگن قدیما حیاطها درب نداشت
اگر درب داشت هیچوقت قفل نبود...
میدونید چرا قدیمیا اینقدر مخلص بودند؟
چرا اينقدر شاد بودن؟
چرا اينقدر احساس تنهايی نمیكردند؟
چرا زندگیها بركت داشت؟
چرا عمرشون طولانی بود؟...
چون تو کتابها دنبال ثواب نمیگشتند
که چی بخونند ثواب داره،
دنبال عملکردن بودند. فقط یک کلام میگفتند:
خدایا به دادههایت شکر.
نمیگفتند تشنه رو آب بدید ثواب داره
میگفتند آب بدید به بچه که طاقت نداره
موقعی که غذا میپختند، نمیگفتند بدیم به همسایه ثواب داره، میگفتند بو بلند شده، همسایه میلش میکشه
ببریم اونا هم بخورن.
موقعی که یکی مریض میشد نمیگفتن
این دعا رو بخونی خوب میشی، میرفتن
خونه طرف ظرفاشو میشستن جارو میزدن، غذاشو میپختن که بچههایشغصه نخورن
اول و آخر کلامشون رحم و مهربانی بود.
به بچه عیدی میدادند، میگفتن دلشون شاد میشه
به همسایه میرسیدن میگفتن همسایه
از خواهر و برادر به آدم نزدیکتره...
خدایا قلب ما را جلا بده که تو کتابها
دنبال ثواب نگردیم خودمان را اصلاحکنیم و با عمل کردن به ثواب برسیم
نه فقط با خواندن دعا...
مهربان باشیم
محبت کنیم بیمنت...
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@atretorbat_shahhamzeh
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
شهید حسن عشوری سرباز گمنام امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) در نقش محمد درسریال گاندو
مرقد مطهراستان گیلان شهر کلاچای روستای ماچیان
تاریخ شهادت ۲۶خرداد۱۳۹۶
شادی روحش صلوات
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@atretorbat_shahhamzeh
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
2.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انتشار
به امید محاکمه و قصاص حسن روحانی
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@atretorbat_shahhamzeh
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🍃🌸🍃
#تفکر
🔰آیا می دانید آرزوهای محالی که در قرآن ذکر شده اند کدامند؟
✅ای کاش من خاک بودم.
📝"سوره مبارکه نبٲ آیه /40"
✅ای کاش پیشاپیش چیزی می فرستادم.
📝"سوره مبارکه فجر آیه /24"
✅ای کاش نامه مرا به دست من نداده بودند.
📝"سوره مبارکه حاقه آیه /25"
✅ای کاش فلان را دوست نمی گرفتم.
📝"سوره مبارکه فرقان آیه /28"
✅ای کاش خدا را اطاعت کرده بودیم و رسول را اطاعت کرده بودیم.
📝"سوره مبارکه احزاب آیه /66"
✅ای کاش راهی را که رسول در پیش گرفته بود ، در پیش گرفته بودم.
📝"سوره مبارکه فرقان آیه /27"
✅ای کاش ما نیز با آنها می بودیم و به کامیابی بزرگ دست میافتیم.
📝"سوره مبارکه نسا آیه /73"
👌⇜آرزوهایے ڪه هم اڪنون
👌⇜فرصت انجامش هست
👌⇜پس تا زندهایم آنها را برآورده ڪنیم...
❣ خدا عاقبتمان را نیکو گرداند...
••✾🌻🍂🌻✾••
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@atretorbat_shahhamzeh
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈