عطࢪیاس
از صحن امام رضا(ع)وارد میشوم
توقفی ، وسلامی کوتاه ...
بعد صحن امام هادی(ع) ،
پرده مخمل سبز را کنار میزنم
چند گامی جلوتر، سمت چپ، ضریح!
بوسم نمیچسبد به ضریحش!!!
انقدر که صف بوسه ها طولانی است
طواف می کنم تا شاید جمعیت
همچون نیل شکاف بخورد و ...
صدایی بلند می شود:
نثار قمر بنی هاشم(ع)صلوات!!!
و من دست و پایم را جمع می کنم
نکند عباس(ع) آمده زیارت حضرت معصومه(س)؟
#حضرت_معصومه
و مُستَجیرُ بِڪُم یا علے بن موسے ....
و هرڪس حاجتے نزد برادرت داشت
او را به نام تو قسم داد ...
حاجت روا شد!
وقتی علی بن مهزیار به امام زمان گله کرد که چرا انقدر دیر اجازه تشرف دادید....
حضرت فرمودند : روز و شب منتظرت بودم تو نمی امدی....!