یک روز شهید زین الدین سوار بر موتور
پشت چراغ قرمز ، شروع به اذان گفتن می کند ،
گروهی به او می خندند و گروهی متلک نصیبش
می کنند، و گروهی مات و مبهوت می مانند ...
پس از ماجرا وقتی دوستان علت ماجرا را جویا
می شوند ، مهدی می گوید :
پشت چراغ قرمز ماشین عروسی بود ، که داخل آن
عروس بی حجابی نشسته بود ،
می خواستم حواس مردم را پرت کنم!
«عسى ربنا ان يبدل احزاننا فرحاً قريباً»
شاید پروردگارمان به زودی غم هایمان را به شادی بدل کند...
امام زین العابدین در صحیفه سجادیه
در دعای عید فطر همه مصیبتشون رو
در دو اسم برای خدا خلاصه کردند ..
«يَا مَنْ يَرْحَمُ مَنْ لَا يَرْحَمُهُ الْعِبَادُ
ای کسی که رحم میکند
به کسی که هیچکس بهش رحم نکرد!
وَ يَا مَنْ يَقْبَلُ مَنْ لَا تَقْبَلُهُ الْبِلَادُ
ای کسی که راه میدهی آن را که
در هیچ شهری نمیپذیرند..!»
-ما سرگشتگان دیار جهالت و متحرین در تیه ظلالت و سرگرم های به خودی و خودپرستی، در این زمینِ خاکی به دنبال بهشتی هستیم که آلام انسانی را جایی نباشد. به چشم هایی کور و قلب هایی سردرگم، این روزگار را به سر برده ایم.
و اگر نور تو نبود احتمالا سر از چاه در می آوردیم.
حالا که خواستی این انسان مفلوک پیر را هدایت کنی، با ما راه بیا تصدقت شوم.
مبادا رهایمان کنی که ما بی تو هیچیم. انسان پوچی و هیچی. خسته درمانده شکسته و ابن السبیل.