من به بند تو اسیـــرم تو زمن بیخبری؟
آفرین! معرفت این است که ز من میگذری
طعنهی غیــر ندیدی که بسوزد دل تو
که بدانی که چه سخت است به خدا در به دری
شهریار
خدا کند که بخواهد خدا، بهم برسیم
اگر نخواست، به لطف دعا بهم برسیم
اگر خدای نکرده دعایمان نگرفت
بگو چکار کنم؟ تا که، ما بهم برسیم
سکوت میکنی و این سکوت یعنی که
در این میانه بیا بی صدا...بهم برسیم
اگر چه فالِ نظر تنگِ قهوه، بد آمد...
به کور چشمی فنجان، بیا بهم برسیم
فقط بگو که چه روزی؟ و کِی؟ کجا؟باشم
فقط بیا و بگو که کجا... بهم برسیم
سزای عشق اگر مرگ با سرانجامیست
خدا کند که بمیریم، تا بهم برسیم
شب است منتظرم، پس چرا نمی خوابی؟
بخواب، شب شده، باید به خواب هم برسیم
#حامد_فلاحی_راد
به دنبالِ دعا بودم برایت
که شد یک بیتِ پُر احساس پیدا
الهی نامِ تو باشد یکی از
" چهل " تا در قنوتِ " وِترِ " مولا...!!
🤲