از حُجب و حیا به هیچ راضی شده‌ای دلخوش به چت و ایموجی بازی شده‌ای تلخ است که با چادرِ زهرا خواهر! بازیچهٔ معشوقِ مجازی شده‌ای! #نوید_نیّرۍ

.. یا بفرما به سرایم یا بفرما به سر ، آیم غرضم وصل تو باشد چه تو آیی چه من آیم... 👤 کشکول طبسی

دل هیچ کس نمیسوزد برای حال غمناکم مگر سوزد همان شمعی که میسوزد سر خاکم

دعاے سفره‌ے احیا ؛ شبت را ڪرده زیباتر خدا حتے صداے یارب‌ات را ڪرده زیباتر لب و لبخند تو زیباترین نوع هم‌افزایی‌ست لبت ؛ لبخند و لبخندت ؛ لبت را ڪرده زیباتر چه زیبا می‌شود گل‌هاے سرخ گونه‌ات وقتی حرارت روے پیشانے ؛ تبت را ڪرده زیباتر در آتشگاه چشمان تو گبرے معتڪف مانده‌ست همین آتش پرستے ؛ مذهبت را ڪرده زیباتر مدیر و ناظم و آموزگار و بچه‌ها عاشق الفباے محبت ؛ مڪتبت را ڪرده زیباتر تو باشے نان‌وشعرِ سفره‌ی‌صبحانه‌ام جورست ڪدامین مِهر ؛ درس ڪوڪبت را ڪرده زیباتر شمیم یاد تو خوشبوست در هر قالبے باشد غزل هر چند شعر امشبت را ڪرده زیباتر غلامعلی_همایونی_شمیم

شاهرگ های زمین از داغ باران پُر شده است آسمانا! کاسه ی صبر درختان پُر شده است زندگی چون ساعت شماطه دار کهنه ای از توقف ها و رفتن های یکسان پُر شده است چای می نوشم که با غفلت فراموشت کنم چای می نوشم ولی از اشک، فنجان پُر شده است بس که گل هایم به گور دسته جمعی رفته اند دیگر از گل های پرپر خاک گلدان پُر شده است دوک نخ ریسی بیاور، یوسف مصری ببر شهر از بازار یوسف های ارزان پر شده است شهر گفتم؟! شهر! آری شهر! آری شهر! شهر از خیابان! از خیابان! از خیابان پُر شده است #فاضل_نظری

دانی که کدامین شب و روز است که عاشق خشنود دلی دارد و خوشبوی مشامی؟ شامی که شمال آورد از دوست شمیمی صبحی که صبا آورد از یار پیامی

سکوت و خلوت و بغض شبانه چه دلگیر است بی تو حجم خانه تورفتی و دلی دارم که هر دم برای گریه می گیرد بهانه #شب‌بخیر‌ای‌نفست‌شرح‌پریشانیِ‌من

وقتی که چنین دست به دامانِ شرابم ... پیداست که چشمانِ تو کرده‌ست خرابم #حسین_دهلوی #عجیب‌حالم‌خرابست

مطلب ما بی‌دلان از چشم‌بستن، خواب نیست! در به روی آرزوی خام می‌بندیم ما... #صائب_تبریزی

⚜⚜⚜⚜⚜ ببار ای آسمان امشب که قلبم باز بی تاب است نه روز آرامشی در دِل نه شب در چشم من خواب است... #فریدون_مشیری ⚜⚜⚜⚜⚜

چها با جان خود دور از رخ جانان خود کردم مگر دشمن کند اينها که من با جان خود کردم طبيبم گفت درماني ندارد درد مهجوري غلط مي گفت خود را کشتم و درمان خود کردم

از تو آموختم ، سپیدیها را مجذور و از سیاهی ها جذر بگیرم . . . از تو آموختم ،زیبایی ها را در ده به توان ده ضرب کنم و زشتیها را بر آن تقسیم از تو آموختم ، هر روزمان نقطه عطفی است برای تغییر علامت از منفی به مثبت بی نهایت . . . از تو آموختم ،لطف و صمیمیت و پاکی و صفا را ماکزیمم کنم و کینه و نفرت مینیمم از تو آموختم در خدمت به دیگران و بی نهایت عشق ورزیدن غوطه ور شوم . . تو درس زندگی را در قالب فرمول ها به من آموختی و مرا با هنر ریاضی ورزیدن مانوس کردی 🌴💎🌹💎🌴