یاصاحبالزمان(عج)
قسمت نشد که گاه به گاهی ببینمت
حتی به قدر ِ نیم نگاهی ببینمت
تکلیفِ بیقراری این دل چه میشود
اصلاً شما اگر که نخواهی ببینمت
ای کاش یک سه شنبه شبی قسمتم شود
در راهِ جمکران،سرِ راهی ببینمت
یا که مُحَرَمی شود و بین کوچهای
در حالِ کار ِ نصبِ سیاهی ببینمت
آقا خدا نیاوَرَد آن روز را که من
سرگرم میشوم به گناهی ببینمت
دارم یقین که روز ِ وصالِ تو میرسد
ذکر ِ لبم شده که الهی ببینمت
لاادری
خوانش غزل۳۱۲.mp3
932.4K
غزل شمارهٔ ۳۱۲
بُشری اِذِ السّلامةُ حَلَّت بِذی سَلَم
للهِ حمدُ مُعتَرِفٍ غایةَ النِّعَم
آن خوش خبر کجاست که این فتح مژده داد
تا جان فشانمش چو زر و سیم در قدم
از بازگشت شاه در این طرفه منزل است
آهنگ خصم او به سراپردهٔ عدم
پیمان شکن هرآینه گردد شکسته حال
انَّ العُهودَ عِندَ مَلیکِ النُّهی ذِمَم
میجست از سحاب امل رحمتی ولی
جز دیدهاش معاینه بیرون نداد نم
در نیل غم فتاد سپهرش به طنز گفت
الآنَ قَد نَدِمتَ و ما یَنفَعُ النَّدَم
ساقی چو یار مهرخ و از اهل راز بود
حافظ بخورد باده و شیخ و فقیه هم
#حافظ_خوانی
#با_صدای
#استاد_غلامعلی_امیرنوری
4_5866153026791673338.mp3
11.99M
#غارت ....
هر چه گفتند نشد ، سینه ی ماا خانه ی تووست ،
چه کنم با دلِ دیوانه ، که دیوانه ی تووست ،
هر گز اسوده نبودست ، دلم از غم توو ،
این چه عطریست که در باده و پیمانه ی تووست ؟
دل به هر گوشه که ما را بکَشَد ، روی توواست
قبله وُ کعبه ی من ، نرگسِ مستانه ی تووست ،
همچو شمعم ، همه عمر ، سوختنم باید بوود ،
چه کنم شمع دلم ، مشعلِ پروانه ی تووست،
ذکر آن زلف سیه رشته ی تحریر دل است ،
عجبی نیست که شعرم ، همه افسانه ی تووست ،
گریه هم بی شانه هایت مرهم دردم نشد ،
اشک من شانه ی من ، تشنه ی آن شانه ی تووست ،
دل تهی ، خانه تهی ، سینه ز اغیار تهی ،
سالهاست مُلک دلم ، غارت و ویرانه ی تووست ،
هست در گیسوی توو ، هر تار مو را صحبتی ،
همه ی جان وتنم ، خانه و کاشانه ی تووست ،
عقل می گوید حذر کن ، دل به دام افتاده داست ،
به خدا در دل وجانم تب جانانه ی تووست ،
چاک شد سینه ی شوریده ی من از هجران ،
چه کند #راحم دیوانه ، که دل خانه ی تووست ،
#راحم_تبریزی
#خانواده_آسمانی ۱٠ 👇
💢 فرمول خلقت انسان، فرمول پیچیده ای نیست،
تنها یک موضوع حقیقت وجود انسان را روشن می کند و آن، این است؛ ↓
✦ برای دریافتِ "پیامِ بینهایت" از سمتِ "الهی بینهایت"
نیاز به "مخلوقی با ظرفیتِ وجودی بینهایت" بود که میبایست پیامرسانی "بینهایت" آن را میرساند.
- آن پیامِ بینهایت چه بود؟
- پیام رسانندهی بی نهایت که بود؟
- و آن مخلوقِ بینهایت کیست؟
#استاد_شجاعی 🎤
#حجهالاسلام_فرحزاد
شبیه فصل خزان قصد کودتا کردی
حصارِ دستِ تو وا شد، مرا صدا کردی
هنوز زمزمهء عاشقانه در گوشم
ولی مرا به امان خدا رها کردی
میان هجمهء طوفان اسیر و سرگردان
تو گرمِ دیدن این ماجرا ، صفا کردی
به بندِ دستِ تو عادت گرفته قاصدکت
تو از بهشت برینش چرا جدا کردی؟
چقدر ساده فراموش میشود گاهی
هرآنچه را که برایش شبی دعا کردی
هنوز مانده برایم سؤال! از اول-
مرا برای چه دیوانه مبتلا کردی؟
سرم به کار خودم بود و شعر، خیر سرت!
به روی شیشهء احساسِ من، تو ها کردی
#محمدجواد_منوچهری
ساقی! ز شراب حق، پُرکن! دو سه پیمانه
هُــــشیار کــجا داند؟ حــــالِ منِ دیوانه
بُوجهل جهان بودم با بیخبری از خود
داده قلم و خودکار با لطف کریمانه
در مجلس مخموران دَم را بزنید از مِی
کم گوی! حدیثِ نان، در مَجلسِ شاهانه
دیوانهتر از مجنون، با سر به بیابان رفت
لیلای وجود من، با غیرت مردانه
چون داده دل #بیتاب هستی و وجودش
دیدم نظر حق را در هدیهی عیدانهی
یارب به حقیقت بود؟ یا خواب خوش مستی
من بودم و جام مِی، در گودی میخانه
چون محرم حق گشتم بیواسطه بنشستم
زان مِی که حرامم کرد نوشم چه حریصانه
ویرانهی ویران را قولی به مَرِمَّت داد
بــیتابی مــا را شد، آرامـــش جانانه
صد شکر و هزاران شکر، حلاجم و بر دارت
این آخر خوشبختی، راهم بدهی خانه
#کبری_رحمتی
#بیتاب