eitaa logo
آوای دل
202 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
715 ویدیو
13 فایل
بی دوست شبی نیست که دیوانه نباشیم مستیم اگر ساکن میخانه نباشیم سرگشتۀ محضیم و در این وادیِ حیرت عاقل تر از آنیم که دیوانه نباشیم
مشاهده در ایتا
دانلود
چه کنم دل چو هوای تو کند شب همه شب سر اگر بی تو به دیوار غریبی نزنم؟ 🌹
در ایݧ طوفاݧ ڪہ ماهی هـم بہ دریا دل نخواهد زد ڪجا با ڪشتی‌ات بردے دلم را ناخداے من..!؟ 🌹
تو به سیبی خوشنود... و من از سیب تو ناخرسندم و به آن مشکوکم... که چرا روز نخست، از بهشتم به زمین آورده؟ و چرا عاشورا بوی آن در دل صحرا پیچید؟ و چرا فاطمه‌ی حورا را، در دل سیب به دنیا دادند؟ مگر این سیب چه رازی دارد؟ که طبیبم گفته تو اگر در هر روز، یک عدد میل کنی، از تمام امراض، حفظ می‌گردی و سالم هستیــ... نکند سیب همان بوی خداست؟...
اگر حال مرا میپرسی بدان ساختمانی چوبی با نمایی زیبا هستم که موریانه درونش را، ذره ذره‌ خورده‌ است...
‌ بی دوست شبی نیست که دیوانه نباشیم مستیم اگر ساکن میخانه نباشیم سرگشتۀ محضیم و در این وادیِ حیرت عاقل تر از آنیم که دیوانه نباشیم
خوانش غزل۳۳۲.mp3
1.43M
غزل شمارهٔ ۳۳۲     مزن بر دل ز نوک غمزه تیرم که پیش چشم بیمارت بمیرم نصاب حسن در حد کمال است زکاتم ده که مسکین و فقیرم قدح پر کن که من در دولت عشق جوان بخت جهانم گر چه پیرم چنان پر شد فضای سینه از دوست که فکرخویش گم شد از ضمیرم مبادا جز حساب مطرب و می اگر نقشی کشد کلک دبیرم در این غوغا که کس کس را نپرسد من از پیر مغان منت پذیرم چو طفلان تا کی ای زاهد فریبی به سیب بوستان و شهد شیرم قراری بسته‌ام با می فروشان که روز غم به جز ساغر نگیرم من آن مرغم که هر شام و سحرگاه ز بام عرش می‌آید صفیرم خوشا آن دم کز استغنای مستی فراغت باشد از شاه و وزیرم چو حافظ گنج او در سینه دارم اگر چه مدعی بیند حقیرم
‌‌ نگه داشتنِ یک زن بلد بودن می‌‌خواهد یک زن از تمام مردانگیِ یک مَرد هیچ نمی‌خواهد جُز یک خیالِ راحت که همانطور که هست بی‌ هیچ توقع و پنهان کاری دوستش بداری ••• ♦️ ‌‌🌾🌾🌾
اےنگاهت مانده درچشم خمارم،شب بخیر صدغزل باچشمهایت مےنگارم،شب بخیر مثل شب بوعطرتوپیچیده در باغ دلم اےشمیم عشق درباغ انارم،شب بخیر رنگ گیسوےسیاهت،طعنه برشب میزند اےڪه دریلداےتوشب زنده دارم،شب بخیر مےشمارم نبض شب راتاطلوع صبحدم شوق چشمان توراچشم انتظارم شب بخیر طرح لبخندت،شڪوفامیڪندهرغنچه را خنده ات رابینهایت دوست دارم،شب بخیر میشودآغاز با تو ،سال خورشیدے من اےطلوع عشق درفصل بهارم،شب بخیر مےڪُشدچشم انتظارےمرغ شب راتاسحر ڪےبه پایان میرسداین شام تارم،شب بخیر مثل اسپندےڪه برآتش نمیگیرد قرار بیقرارم بیقرارم بیقرارم ،شب بخیر
دوختم چشم به در، در به کجا دوخته است که پس از باز شدن بر رخ تو خونبار است روضه شد باز دو بیتی چه کنم فاطمیه است مادر خونجگر و میخ در و دیوار است