eitaa logo
آوای دل
201 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
714 ویدیو
13 فایل
بی دوست شبی نیست که دیوانه نباشیم مستیم اگر ساکن میخانه نباشیم سرگشتۀ محضیم و در این وادیِ حیرت عاقل تر از آنیم که دیوانه نباشیم
مشاهده در ایتا
دانلود
‌به دورِ گردنت دستِ عزیزی نیست یعنی شب پر از دلشوره‌ای راه گریزی نیست یعنی شب بگو از چشمِ خون و دستِ خالی تو چه می‌دانی نشان از دلخوشی حتی پشیزی نیست یعنی شب (بی‌تاب)
عطرِ گیسوی کمندت شیشه ی عطـارهـا مهربان بـودی عـزیـزم، مثلِ مهمانـدارها رنگِ چشمانت عسل بود و لبت رنگِ انار قـدِ ابـرویـت کشیـده نـازِ تـو معیـارها نغمـه خوانی میکنند با تار و ساز و هلهله در غزلخوانیِ بزمت دستـه دستـه سارها پیشِ تو زانو زدم خاتونِ خوش سیمای من بـرقِ چشمـانت گـرفتـه از دلـم اقـرارها گُل به مویت بستی وکفشِ طلا پا کردی و دلـربایی می کنی در شهـر و در بـازارهـا خیر مقـدم منـزلـم را آب و جارو می کنم بـر قـدومت گُـل بـریـزم تـا سرِ دیـوارها منتـظر هستـم بیایی دلبـرِ حوری صفت روز و شب را چلـه بنشینم به پایت بارها چون نوای عشق می آید ز این دفتر برون واژه در واژه برقصند چـون قلـم اشعارها
شايدبهم بازرسيم روزی ڪه من به سان دريایی خشڪيدم وتوچون قايقی فرسوده برخاڪ ماندی😔
هر لحظه میچینم برایت بغضِ را پُر میکنم از میوه ی احساس شالم را امروز و فردا احتمالِ سیل و طغیانست جدی بگیر ای شهر باران خیالم را! سر می روم از روزهای سردِ دلتنگی تقویم ها تحویل می گیرند سالم را؟؟ گاهی برای شاپرک ها شعر می خوانم دیوانه تر ها خوب می دانند حالم را! لبریزِ حسّ نابِ پروازم ولی افسوس زنجیرِ تلخِ خاطراتم بسته بالم را پروردگارا آتنا دلشوره ی کمتر! امشب اجابت کن دعاهای محالم را مهمانِ قلبم باش،یک فنجان نگاهم کن تا حَل کنم در قهوه ی چشمِ تو فالم را "من دوستت دارم شدیدا"،دوستم داری؟ تکرار کن بخشِ نخستینِ سوالم را!
آب طلب نکرده همیشه مراد نیست از باغ می برند چراغانی ات کنند تا کاج جشن های زمستانی ات کنند پوشانده اند «صبح» تو را «ابرهای تار» تنها به این بهانه که بارانی ات کنند یوسف! به این رها شدن از چاه دل مبند این بار می برند که زندانی ات کنند ای گل گمان مکن به شب جشن می روی شاید به خاک مرده ای ارزانی ات کنند یک نقطه بیش فرق رحیم و رجیم نیست از نقطه ای بترس که شیطانی ات کنند آب طلب نکرده همیشه مراد نیست گاهی بهانه ای است که قربانی ات کنند نظری
دل از سیاست اهل ریا بکَن... خود باش هوای مملکت عاشقان سیاسی نیست! فاضل نظری🌱
کودکیمان را در کوچه های زمان گم کردیم و مهربانیمان را در میان سنگ و آجرآرزوهای بزرگسالی جا گذاشتیم جهان امروز به دلهای مهربان و کودکانه نیاز بیشتری دارد...
۱۰۱ رویم سیاه! اما باور بفرمایید، تمام خطای من،، دوست داشتن شماست. (رها)
میزنم دل را به دریا مثل این دیوانه ها غرق گیسوی تو هستم دختر افسانه ها قصّه‌‌ احساس ما شد قصّه‌ احساس عشق قصّه‌یِ شمع و گل و افسانه‌ یِ پروانه ها عاشقم،عاشقترین،عشق تو در خون مَنَست اِی غــزلبانو ترین.. دُردانه‌ ی فرزانه‌ ها... شاعری دیوانه ام... دیوانه‌ یِ لبهای تو... بُرده‌ ای عقل مرا با بوسه‌ یِ مستانه ها سُستِ چشمانت شدم، مست‌و خراب آن نگاه! میبری با چشمکی دیوانه‌ را میخانه ها!؟ باده‌ ی لبهای تو کهنه‌‌ شراب حافظ است لب به لب پیکی بده اِی ساقی پیمانه ها محمد_امیری
هنوز چشم مرادم رخ تو سیر ندیده هوا گرفتی و رفتی ز کف چو مرغ پریده تو را به روی زمین دیدم و شکفتم و گفتم که این فرشته برای من از بهشت رسیده بیا که چشم و چراغم تو بودی از همه عالم خدای را به کجا رفتی ای فروغ دو دیده هزار بار گذشتی به ناز و هیچ نگفتی که چونی ای به سر راه انتظار کشیده چه خواهی از سر من ای سیاهی شب هجران سپید کردی چشمم در انتظار سپیده به دست کوته من دامن تو کی رسد ای گل که پای خسته من عمری از پی تو دویده ترانه ی غزل دلکشم مگر نشنفتی که رام من نشدی آخر ای غزال رمیده خموش سایه که شعر تو را دگر نپسندم که دوش گوش دلم شعر "شهریار" شنیده
امروز دیدم یار را آن رونق هر کار را می‌شد روان بر آسمان همچون روان مصطفی خورشید از رویش خجل گردون مشبک همچو دل از تابش او آب و گل افزون ز آتش در ضیا گفتم که بنما نردبان تا برروم بر آسمان گفتا سر تو نردبان سر را درآور زیر پا چون پای خود بر سر نهی پا بر سر اختر نهی چون تو هوا را بشکنی پا بر هوا نه هین بیا بر آسمان و بر هوا صد رد پدید آید تو را بر آسمان پران شوی هر صبحدم همچون دعا
مثل بیماری که با هر درد می ریزد به هم عشق گاهی با نگاهی سرد می ریزد به هم جنگل و پاییز می دانند گاهی یک درخت برگ هایش می شود چون زرد می ریزد به هم عشق وقتی جای آرامش به چالش می کشد خوابِ عاشق پیشه ی شبگرد می ریزد به هم نبض در آهنگ یک آونگ وقتی کوک نیست چرخش منظوم ساعتگرد می ریزد به هم مثل معتادی که دکتر شک ندارد بعدِ تَرک چون شود از اجتماعی طَرد می ریزد به هم زندگی با روز های بد مدارا کردن است هر که از تقدیر کم آورد می ریزد به هم زن کنار مرد با غیرت خدایی می کند در عوض از آدم نامرد می ریزد به هم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌