هر چند به دردم از دلِ محکم تو
گیرم کم جان و دل، نگیرم کمِ تو
یا هست کنم آنچه تو را کام و هواست
یا نیست کنم جوانی اندر غم تو
#ازرقی_هروی
تا روزی که بود ،
دستهایش بوی گل سرخ میداد ،
از روزی که رفت گلهای سرخ بوی دستهای او را میدهند ...
#وارهه_آرمن
[خیال خام من این بود پنهانت کنم اما؛
نمیدانم چرا از پشت هر شعرم نمایانی! ]
#سید_تقی_سیدی
بهانه کن، دل من! انتظار شیرین است
دویدن و نرسیدن به یار شیرین است
به مهرورزی خورشید، مانده در پس ابر
ستارهخوانی شبهای تار شیرین است
به جاده خیره شو، احساس کن حضورش را
خیال آمدنش در غبار شیرین است
چراغ اشک برافروز در دل تنگت
که سوز هرچه بیاید به کار شیرین است
میآید و همهجا عطر و نور میپاشد
امید لطف خداوندگار شیرین است
کنون که در تب دلشورهها زمینگیری
بهانه کن، دل من! انتظار شیرین است.
#پروانه_نجاتی
#من از آن سوے شهر قصه آمده ام
با كوله بارے از #اشك
از #خون
از #فرياد
من آمده ام ،تا در اين معركه
اينها را با «تصميم» مبادله كنم
تصميم مردے در نور
نه #هجوم_كورے در تنگنا
من از هجوم كور،
اين همه #اشك و #خون و #فرياد را آورده ام.
آيا خريدارے هست؟
مجموعه اشعار
#استاد_علی_صفایی_حائری
این سر به شانه اش شده محتاج و من هنوز؛
ماندم که کی...؟چگونه...؟چرا...؟عاشقش شدم
| #مریم_عبداللهی_قاصدک |
♥
فاش عالم شده رازی که میان من و توست
چون تو هم مثل خودم «چشم دهن لق»داری!
#مهدی_عابدی
#چشم_دهن_لق😁
حال دلم خوش نیست
دلم پناه میخواد، یک جای امن!
ایهاالناس بگوئید کجا جز حرمش؟
کجا را طلب کنم که شبهای جمعه،
یگانه مقصود "لَيتَ شِعْري اَينَ اسْتَقَرَّتْ بِكَ النَّويٰ"هایم
نه در رضوی، نه ذی طوی، بلکه در کربلاست!
منی که چند سال است از برای شنهای صحرایت
هم سلام دارم"السلام علیک یا من فیه منتهی الآمال"،
پرنده نشوم و پر نکشم به سویت؟
یه سوی تو که دارالقرار رویایم در کنار عزیز زهرایی؟
آخر مگر کجاست غیر حریمت که سوء امید است برای زائران:
"إِجَابَةَ الدُّعَاءِ تَحْتَ قُبَّتِهِ"
رویای زندگیم در اینجا نور حقیقت نگیرد تاریکیهای
روزگارم را دست چه کسی بسپرم؟
کهف حصین عالمین!
پناه قلب بی قرارم نمیشوی؟
من دلم عجیب آغوش آرامش مهدی فاطمه میخواهد
امید وصالم تنها در جوار حریمت!