eitaa logo
آوای دل
198 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
714 ویدیو
13 فایل
بی دوست شبی نیست که دیوانه نباشیم مستیم اگر ساکن میخانه نباشیم سرگشتۀ محضیم و در این وادیِ حیرت عاقل تر از آنیم که دیوانه نباشیم
مشاهده در ایتا
دانلود
❖ لاف عشق می زنی 🍃🌺 و رنگ چشم های ♡ مادرت را ♡ فراموش کرده ای....! آنکه از "عشق" گفت و مادرش را نشناخت! به عشقش شک کن....🍃🌺 ❖ 💖
یا عَظیمَ المَن! گناه آورده‌ام غافر التَوب! اشتباه آورده‌ام لا تُؤدِّبنی، خودم شرمنده‌ام تازه قلبم را به راه آورده‌ام عُدّتی فی کُربَتی! دلخسته‌ام من جوانیِ تباه آورده‌ام صاحِبی فی شِدّتی! من را مران رو به سوی بار اله آورده‌ام أینَ عَفوُک؟ أینَ سِترُک؟ یا جَمیل! نامه‌ای غرق گناه آورده‌ام قاضیُ الحاجات، خَیرُالحاکمین! رو به ربِ دادخواه آورده‌ام یا أنیسَ الذّاکرین و یا بَصیر! اشک توبه از نگاه آورده‌ام یا حَلیم و یا کَریم و یا غَفور! خلوتی، تار و سیاه آورده‌ام هارِبٌ مِنکَ إلَیکَ، یا اله! من به سوی تو پناه آورده‌ام وَاصرِف عَنی سَیّدی الأسواء، حفیظ! وَاقضِ عَنَّ الدَین، آه آورده‌ام یا غیاثَ المُستغیثین! ربّنا! یک زبان عذر خواه آورده‌ام لا تُخَیِّبنی، أنا العَبدُ الحُسین گریه بر این پادشاه آورده‌ام الهی العفو
دلبرا‌قیمت‌ِوصل‌ِتُــــــوکنون‌دانستم که‌فَـــــراوان‌طلبت‌کردم‌و‌نتوانستم... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
مرغ خوشخوان را بشارت باد کاندر راه عشق دوست را با ناله شب‌های بیداران خوش است 🌹🌹🌹
دیگر پذیرفتم که تنهایی بدیهی است حتی اگر ازآسمان آدم ببارد...! ♥️
گاهی همین‌که دل به کسی بسته‌ای بس است بغضت ترک‌ترک شد و نشکسته‌ای بس است گاهی فقط همین‌که به امّیدِ دیگری از خود غریبه‌تر شدی و خسته‌ای بس است اهل زمین همیشه زمین‌گیر می‌شوند یک بال اگر از این قفست رَسته‌ای بس است در مرزِ عشق و وصل، تو ابن‌السّلام باش با این‌همه تضاد، چو پیوسته‌ای بس است این دور، دورِ حدِّ اقل‌های عاشقی‌ست در حدّ یک نگاه که وابسته‌ای بس است
Shab07Moharram1397[06](2).mp3
6.49M
🎼 ای باد صبا برسون به سلام منو سلام بر حسین... ...♡
😞😊♥️
قلبمٖ به حدیثی که شنیدی مشکن عهدم به خطایی که ندیدی مشکن تیغی که بدو فتح نمودی مفروش جامی که بدو باده کشیدی مشکن
# وداع کردی و گفتی که باز‌می‌گردی چقدر لحن تو وقت دروغ، شیرین است
هر چند صد بيابان، وحشے تر از غزاليم ما را به گوشه ے چشم، تسخير می‌توان كرد