من تورا آنگونه دوست داشتم
که مجنون لیلایش را
آنگونه چشم به راه بودم
که یعقوب یوسفش را
آنگونه می پرستیدم
که عرب لات و عُزایش را
آنگونه باور داشتم
که محمّد خدایش را
تو مرا اما...
چنان نمی خواستی،
که آدمی گناهانش را!
طاهره_اباذری_هریس
🌹🍃
سخن دل با تو گفتم
حرف دل بر زبان جاری کردم
صدای قلبم را میشنوی !؟
با افکارم به تپش می اید.
امان از این هجران فاصله ها ...
بداهه رها دلنوشته
دفتر را میگشایم
دلم بیشتر تنگ میشود
عجب تضاد دوری ست دلم با دل تو
نوشتم دلتنگ تو ام
چه بسیار پاراگراف اشنایی...
بداهه رها
آدمی را دو صفت است ،
یکی نیاز و از آن صفت ، امید دار و چشم بنه که مقصود در آید.
صفت دیگر بی نیازی ،
از بی نیازی چه امید داری ؟
نهایت نیاز چیست یافتن بی نیاز ،
نهایت طلب چیست دریافتن مطلوب ،
نهایت مطلوب چیست دریافتن طالب.
آدمی را چون از رهِ نیاز درآید ،
قیمت او پیدانیست.
#شمس_تبریزی✨
🌹🍃
دلا خو کن به تنهایی که از تن،ها بلا خیزد
چه صبری اشک ما دارد که دل بردی،نمیریزد
تو هم خوبی و هم زیبا تو هم دردی و هم مأوا
منم باشد بدم اما چرا کردی مرا دعوا
به یادت باشد این حرفت که گفتی بار آخر هم
نداری دوستم عشقم ندارم قصدِ باور هم
#بداهه
#سید_طباطبایی
من از عاشق شدن گفتم، بہ طعنہ گفت: دینت رفت
جهان دار مکافات است، کافر مےشود روزے
#رباب_کلامی
عوض شدی دلم برای دیدنت بهانه داشت
چرا که مثل اشک چشم خواهشم ترانه داشت
به یاد روزهای خوبمان همیشه دست من
هوای موطلایِ باز را اسیر شانه داشت
شدم شبیه مادری که آخرین نگاه او
به خاطرات بچه اش نوای عاجزانه داشت
فقط نگو به من گلم که عاشقم نبوده ای
روایتی نوشته ای خدای عاشقانه داشت
ببین عواملی که رویشی به لاله داده اند
امید غنچه را به زیر سنگ با جوانه داشت
نگو بمان که میروم،بگو نمان نمیروم
که خواهشت ز من فقط جواب دخترانه داشت
🌸گلایه هم که میکنم شعر حساب میشود
زبان شاعری مگر ز یار ما نشانه داشت
من از تمام شاعران به نکته ها رسیده ام
که شعر با گذشته ها سراب صادقانه داشت
#سید_طباطبایی
『♥️』
این سينه هواى ِ یار میخواهد خب
بی تاب شده ، قرار میخواهد خب
لبخند که می زنى لبت می شکفد!
ما هم دلمان انار می خواهد خب
#سيدتقى_سيدى
🌷🌷