شرمندهٔ محبتت ای غم، که در فراق
حال مرا به جز تو نپرسید هیچکس
فاضل نظری┃آواي خـــــیال
بی تو این دیده کجا میل به دیدن دارد
قصه عشق مگر بی تو شنیدن دارد..!
شهریار┃آوای خـــــیال
چنان مشتاقم ای دلبر به دیدارت
که گر روزی بر آید از دلم آهی
بسوزد هفت دریا را...
سعدی┃آوای خـــــیال
جان میدهم از حسرتِ دیدارِ تو چون صبح
باشد که چو خورشیدِ درخشان، به درآیی...
حافظ┃آوای خـــــیال
صبر ایوب مثالیست که ما صبر کنیم
ورنه آن زجر که من دیدهام ایوب ندید!
میثم بهاروند آشکار┃آوای خـــــیال
نگاهِ خلق، از دیوانگان کم نیستم
فکرِ زخمی دیگرم، دنبال مرهم نیستم
ظاهرم چون بید مجنون است و باطن مثل سرو
از تواضع سر به زیر انداختم؛ خم نیستم
حسین دهلوی┃آوای خـــــیال
گر یک نَفَسَت ز زندگانی گذرد
مگذار که جُز به شادمانى گذرد...
خیام┃آوای خـــــیال