eitaa logo
کافی نت . تحریر . لوازم مذهبی
812 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
370 ویدیو
6 فایل
﷽ ✅کافی‌نت آنلاین، ثبت‌نام های اینترنتی ✅نوشت افزار و لوازم مذهبی ✅سیمی کتاب و جزوه، پرس کارت ✅چاپ بنر، کارت ویزیت و تراکت ✅تایپ پرینت اسکن کپی رنگی تهران، قدس، میدان ۹دی(ساعت) خ شهیدجعفری جنب مدرسه ۰۹۳۶۵۱۱۰۵۶۹ ارسال مدارک و ثبت سفارش: @Avayeemehr
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫 ♡﷽♡ 🌱 🍃❤️🍃 نم نم باران بے وقفہ بہ زمین کوبیده مے شد و صداے خوشایندے ایجاد مے کرد،جلو مے روم پرده ی اتاقم رو کنار میزنم،نگاهے بہ آقا غلام مے کنم کہ از بارون فرار مے کرد.پنجره رو باز مے کنم و دستم رو زیر قطرات بارن مےگیرم.چقدر آسمون مهربون بود مهربونے خودش رو از کسے محروم نمے کرد،روے سر همہ سایہ مےانداخت،بہ همہ بارون را مے داد،با همہ مهربون بود، با همہ یہ جور بود.بر عکس آدما!آدما فقط دنبال... تقہ اے بہ در مے خوره،اجازۀ ورود میدم،نگاه بود با یہ سینے و دو لیوان. -مزاحم نیستم کہ؟ -از کے انقدر با ادب شدے؟ سینے رو روے عسلے میذاره و روے مبل میشینہ.عینک گردے کہ خیلے بهش مے اومد رو روے صورتش میزون میکنہ،پنجره رو مے بندم و کنارش مےشینم. -نسکافہ آوردم با هم بخوریم -خوب کردے یہ لیوان از لیوان ها رو بهم داد،لیوان رو بین دستاے خیسم گرفتم.دستے بہ موهاے لختش کشید و پشت گوشش انداخت. -حالا میخواے چے کار کنے پناهے؟ -چے رو؟ -شوهرت رو مے بخشیش؟ نسکافہ رو پائین میارم و نگاهے بہ لیوان میکنم،نگاه خودش ادامہ میده: -نمے خوام دخالت کنم ولے مردے کہ این همہ سال از تو سراغ نگرفتہ... -سرهنگ بهش اجازه نمے داد -خواهر من ساده نباش -نگاه من محمد حسین رو دوست دارم -اون چے؟اون تو رو دوست داره؟ -نمےدونم نسکافہ اش رو خورد و لیوان رو توے سینے گذاشت،بعد رو بہ روم نشست: -قربون اون دل شکستت برم -دور از جون گوشیم زنگ میخوره،نگاهے بہ صفحہ اش میکنم،گوشے رو بر میدارم،شماره ناشناس بود.گوشے رو کنار گوشم مے گیرم: -بلہ؟ -سلام صداے بمش پیچید توے گوشم،دلم تنگ بود براےصداش چیزے نگفتم.شاید چون مےترسیدم گریم بگیره -جواب سلام واجبہ ها -سلام نگاه سوالے نگاهم کرد،بهش اشاره کردم کہ بره بیرون،شونہ اے بالا انداخت و عزم بیرون رفتن کرد. -خوبے؟ روزه ے سکوتم رو شروع مے کنم قربہ الے العشق.صداے نفس هاش آرامش بخش بود چرا دروغ بگم؟این صدا رو دوست داشتم -قهرےخانومے؟...حق دارے!...داشتم بارون رو میدیدم یاد تو افتادم آخہ بارون خیلے دوست داشتے.هنوزم دوسش دارے؟...پناه من تمام این دو سال بہ فکرت بودم...واسہ منم سخت بود مثل تو...نمےدونستم زنده بودنم کسے رو خوشحال نمےکنہ.حالام اگہ ناراحتین یہ گوشہ اے خودم رو گم و گور میکنم ولے هیچ وقت تورو خاطراتت رو مهربونے هاتو فراموش نمےکنم تو یه اتفاق خوب کہ نہ عالے بودے توے زندگیم ولے پناه برو تو من رو فراموش کن...خدافظ -صبر کن سکوت کرد.چیزے نگفت دوباره ادامہ دادم: -فکر نمےکردم انقدر خودخواه باشے،کے گفتہ تو باید راجب همہ چیز من تصمیم بگیرے؟کے گفتہ همش باید نظر تو باشد؟...من...من...من مےخوام با تو باشم ملکا در رو برام باز کرد وارد حیاط شدم،ملکا کہ دستاش رو بر ع س گرفتہ بود را بغل کردم،ردم رو بوسید.نگاهے بہ دستاش کردم. -پناه جون دستام کثیفہ میشہ در رو خودت ببندے؟ -آره عزیزم پلہ ها رو پائین رفت،روے تخت کنار فرشتہ خانوم نشستم: -سلام مامان فرشتہ بعد رو کردم بہ کژال خانوم: -سلام کژال خانوم -سلام عزیز دلم ملکا یہ تاے ابروش رو بالا داد و گفت: -کیفت رو بزار بیا کمک -خیلے خب بابا منو نخور -خوردنے ام نیستے آخہ -نہ تو خوردنیے پلہ ها رو بالا رفتم،جلوے جاکفشے وایسادم کیفم رو در آوردم و گذاشتم روے جاکفشے.دستے بہ صورتم کشیدم و دوباره برگشتم حیاط،ملکا اشاره اے بہ پیاز ها کرد و گفت: -بفرمائید -امروز خواهر شوهر بازیت گرفتہ ها -خواهر شوهر بازے در نیاوردم کہ اینطورے شدے دیگہ -منم خواهر شوهر میشما -واے یادم رفتہ بود روے گلیم مےنشینم و چاقو رو برمیدارم.کژال خانوم رو میکنہ بہ فرشتہ خانوم: -میگم انشاءالله پسرت برمیگرده فرشتہ جون -انشاء الله،آش نذریتم قبول باشہ -قبول حق آش نذرے براے محمد حسین بود کہ زودتر از این اتفاقا خلاص بشہ. 🍃😊❤️ 🚫کپے حرام و موجب پیگرد قانونے🚫 ✍  ╔═🍂♥️════╗   @avayeeeshgh ╚════♥️🍂═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مرا تا جان بُوَد تو باشی😌💗
🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫 ♡﷽♡ 🌱 🍃❤️🍃 آنچہ گذشٺ:میدونیم ڪہ محمد حسین زنده است و پناه هم از این با خبر شد حالا راضے شده بہ زندگے مجدد با محمد حسین بلخره بعد از مدتے زندگیمون آرامش گرفت ،محمد حسین دستم رو گرفت باهم رفتیم سر خونہ و زندگیمون .باورم نمی شد این روے خوش زندگیمونہ .بابا آرزوے خوشبختے ڪرد برامون و دستمون رو توے دستم هم گذاشت ،نگاه خوشحال بود ،مامانمم خوشحال بود ،از همہ بیشتر خودم خوشحال بودم اگہ این خوشحالے دوام داشت ،سرهنگ بہ محمد حسین گفت حالا وقتشہ ڪہ بریم سر خونہ زندگیمون تا محافظت ازمون راحت تر بشہ و محمد حسینم از قرنطینہ دربیاد .اولین چایے توے خونمون رو براش میارم ،تشڪرے میڪنہ ،ڪنارش روے مبل میشینم . -نوش جان -باورم نمیشہ ڪنارم نشستے خنده اے میڪنم و سرم رو پایین میگیرم یہ دونہ قند برمیدارم .چایے رو برمیدارم و با قند تو دهنم ڪہ نہ با شیرینے وجودش چایے رو میخورم . -پناه قول بده همیشہ ڪنارم باشے -اول تو باید قول بدے تو سابقہ دارے -هیچ وقٺ ولٺ نمیڪنم حتے اگہ جونم رو هم بدم -دیگہ پاے جونٺ رو نڪش وسط -چشم -میدونستے چقدر دلم برا چشات تنگ شده بود -این دیالوگ من بودا دوباره خنده اے میڪنم .خیره بود بہم حتے پلڪم نمیزد ،دستم رو جلو میبرم و ریش هاے خشنش رو نوازش میڪنم . -چے ڪار میڪنے؟ -میخوام ببینم واقعیے یا رویایے -واقعیم -مے ترسم ...مے ترسم برے -ڪجا برم بے تو ؟ این بار اگہ بخوام سفر آخرتم ڪنم با تو میرم -آهان حالا خیالم راحت شد چایے رو برداشٺ ،ڪمے از چایے خورد ،سوژه نقاشے پیدا ڪردم مخصوصا رنگ چایے با ریش هاے ذغالیش ،چشم هاے درشٺش . -همونطورے بمون -یا خدا چے شده؟ -تڪون نخوریا بلند شدم بہ سمت اتاق رفتم و وسایلم رو سریع آوردم .پلہ ها رو پایین اومدم . -چیہ سوسڪہ؟! -آره منم همینطورے ریلڪسم -میخواے نقاشیم رو بڪشے؟ -بلہ -پس یڪم خوشگل بڪشم -بہ یہ شرطے -چہ شرطے؟ -توام باید شعر بخونے برم -اے بہ روے چشم -بخون -تا ذره اے ز درد خودم را نشان دهم بگذار در جدا شدن از یار جان دهم همچون نسیم میگذرد تا بہ رفتنش چون بوتہ زار دست برایش تڪان دهم دل برده از من آنڪہ ز من دل بریده است دیگر در این قمار نباید زیان دهم یعقوب صبر داشت و دورے ڪشیده بود چون نیستم صبور چرا امتحان دهم یوسف فروختن بہ زر ناب هم خطاسٺ نفرین اگر تو را بہ تمام جہان دهم -قشنگ بود -قابل شما رو هم نداشت -محمد حسین تو چرا برا من شعر نمیگے -اونم بہ روے چشم خنده اے میڪنم و مشغول نقاشے چہره محمد حسیݧ میشم .نقاشے بہونہ بود میخواستم اجزاے صورتش رو حفظ ڪنم ^.^ 🍃❤️😊 *شعر توے پارت شعر فاضل نظریہ 🚫کپے حرام و موجب پیگرد قانونے🚫 ✍  ╔═🍂♥️════╗   @avayeeeshgh ╚════♥️🍂═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫 ♡﷽♡ 🌱 🍃❤️🍃 نگاهے بہ ڪابینتا میڪنم ،امروز باید جنمم رو نشون بدم ،یہ غذایے درست میڪنم انگشتاش رو بخوره .مادر جون همیشہ میگفت مردا عقلشون بہ شڪمشونہ ! وقتی مرد گرسنه میاد خونه توی یہ غذاے گرم و خوشمزه بذار جلوش ببیݧ چطور عاشقت میشہ من مخالف بودم مردم نباید به خاطر غذاے گرمم دوسٺم داشتہ باشہ ، باید بہ خاطر خودم عاشقم باشہ ، باید بہ خاطر خودم پام بمونہ باید به خاطر خودم قربون صدقم بره دوست نداشتم محمد حسین مثل بابا که از مامان دل بریده بود از من دل ببره دلم میخواست زندگیمون جاودانہ بمونہ. مامانم بابا رو دوست داشت ولی نتونسٺ نگهش داره پیازها را خرد مے ڪنم توے مایتابہ میریزم آروم آروم تفتشون می دم و بہش زرد چوبہ اضافہ میڪنم . صدایے میخ کوبم مے ڪنہ یعنے محمد حسینہ ،چقدر زود برگشتہ - محمدحسین اومدے؟ صدایے نمیاد ،زیر پیازها رو کم میکنه از آشپزخونه بیرون میرم. - محمدحسین دوباره جوابے نمیاد ،الان چہ وقتی اومدنه ؟ لابد چیزی جا گذاشتہ ،ڪلیدش رو؟نہ اونو برداشته بود لابد مربوط به اداره ست . - محمد حسین از دیدن صحنه روبروم شوڪہ می شم می خوام فرار کنم که فردی از پشت جلوم رو می گیره می خوام جیغ بڪشم که مرد با قساوت تمام دستش رو جلوی دهنم می‌گیره و مے خوام که فرار کنم ولی قوی تر از اونی بود که حریفش بشم. -ببین بدون اینکه جیغ و داد کنی با ما میای صدام زیردست مرد خفه شد، نمیتونم چیزی بگم، ترسیده بودم ،قلبم با تمام قدرت به سینه م میزند ،نڪنہ دارودسته محمدحسن باشن . - باشہ ؟..حالا اگہ جیغ نمیزنے بگم دستشو برداره. آروم دستشو از روی دهنم برمیداره چندشم میشہ از این که دستش رو روی دهنم گذاشتہ . - لباساتو بپوش بیا - اگه نیام؟ دستشو توی جیبش میکنه و کلیدش رو در میاره رو به روی صورتم میگیره. - اگه نیای خیلی بد میشہ مخصوصا براے محمد حسین. با حرص از پلہ ها بالا میرم مردم دنبال می کنہ بہ اتاقم هجوم میبرم ،آروم آروم اشڪ میریزم ، محمد حسین کجایی؟ نگاهی به وضعم مے کنم واے خدا منوبا چہ وضعیتے دیدن . لابلای لباسام دنبال لباسے میگردم .مانتو و شلوار ساده با شال مشکی سر مے کنم، گوشیم کجاست ؟ مرد با لگد به در می کوبہ:بدو! دارم از استرس میمیرم سریع برگه پیدا مے کنم روش چیزے براے محمدحسین مي نویسم . ڪہ مرد وارد اتاق مے شہ -چہ غلطے می کنے ؟ برگہ رو از دستم میگیره ، مقابل صورتش مےگیره ،بعد شروع میڪنہ بہ بلند بلند خندیدن حالم بہ هم میخوره. درسٺ مثل شخصیت های منفی کارتون حال به هم زن بود . - خودمو ن بہش خبر می دهیم نگران نباش بعد با فشار از اتاق پرتم میکنہ بیرون دلم شور میزنہ . ^.^ 🍃❤️😊 🚫کپے حرام و موجب پیگرد قانونے🚫 ✍  ╔═🍂♥️════╗   @avayeeeshgh ╚════♥️🍂═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا