15.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥 انسانی که بیدار شده به استاد الهی اش مهلت نمی دهد...!!!
👈 حضرت علامه #حسن_زاده_آملی
📌کانال معرفتی آوای ملکوت
✅ @avayemalakut
هدایت شده از اطلاعرسانی و نشر آثار استاد وکیلی
استادوکیلی-اخلاق توحیدی42.mp3
20.21M
🎵#اخلاق_توحیدی(42)
🔻موضوع این جلسه: نقش تفکر در حقیقت دنیا و مرگ در سیر انسان به سوی خدا
🔶استاد معظم حضرت حجة الاسلام والمسلمین وکیلی
🔘۹۸/۱۰/۰۱ - ۲۵ربیع الثانی ۱۴۴۱
📌مسجد امام صادق علیه السلام
🆔 @mhva_ir
🌐 www.mhva.ir
🎊 میلاد حضرت مسیح (علی نبينا و آله و علیه السلام) را به همه موحدان عالم تبریک می گوییم و با تقدیم صلواتی به روح مهربانش لطف و محبتش را امید می بندیم.
🌺اللهم صل علی محمد و آل محمد🌺
📌كانال معرفتی آوای ملکوت
✅ @avayemalakut
6.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥 #کلیپ_ویژه_آخر_الزمان
🔻امتحانات سخت متدینین در فتنه های آخرالزمان و راه نجات از آن
👈دیدن این کلیپ بشدت توصیه میشود‼️
📌کانال معرفتی آوای ملکوت
✅ @avayemalakut
4_5812452539588673663.mp3
7.74M
💐 #میلاد_حضرت_زینب_کبری(س) مبارک باد 💐
🌺 عُلیا مُخَدَره، اُنظُر اِلَینا 🌺
🎤 #سیدرضا_نریمانی
هدایت شده از الهادی
#توسل #ولایت #اهل_بیت #توکل #حضرت_ابراهیم
💠 جایگاه امام و کیفیت توسل
🔻 فاضل ارجمند مرحوم مستنبط، صاحب القطره ميگويد: در مسجد شيخ انصاري نجف، پاي منبر شيخ مهدي واعظ خراساني بودم که ایشان از قول شيخ جعفر شوشتري اين روايت را خواند که امام صادق (عليه السلام) با اصحاب کنار شط، نشسته بودند، يک نفر عرض کرد:
🔸 «يابن رسولالله اُريد أن تعرفني نفسک؛ ميخواهم خود را و جايگاه امامت خود را به من بشناساني» حضرت تأملی کردند، سائل، سؤال خود را تکرار کرد: جايگاه امام کجا است؟ و ما چگونه ارتباط برقرار کنيم؟
🔹 وقتي سؤال خود را تکرار کرد حضرت فرمودند: «أ تريد ذلک؟» واقعاً ميخواهي بداني؟ سائل عرض کرد: بله، يابن رسولالله. حضرت به دو نفر از اصحاب خود اشاره کردند که او را داخل آب بيندازيد، او را داخل آب انداختند، شروع کرد به دست و پا زدن و به زحمت خود را نجات داد، حالا يک سؤالي کرده است، در يک موقعيتي قرار گرفته است،
🔸 آمد نشست، تا نشست دوباره حضرت اشاره کردند که او را داخل آب بيندازيد، او را داخل آب انداختند، اين بيشتر به سعي و تلاش افتاد، نَفَس او بُريد...
ادامه دارد...
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
🔺کانال رسمی نشر آثار حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
👉 @nasery_ir
هدایت شده از الهادی
ادامه مطلب قبل...
🔻 ولي خود را نجات داد. تا نشست، دوباره حضرت اشاره کردند که او را داخل آب بيندازيد، بار سوم او را داخل آب انداختند [ولي] ديگر نتوانست دست و پا بزند! حضرت اشاره کردند او را بگيريد، او را گرفتند و آوردند.
🔸 در محضر حضرت نشست و از تمام وجود او اين سؤال برميآمد که يابن رسولالله ما چه چيزي خواستيم و چه شد!
🔹 عرض کرد: آقا من ميخواستم جايگاه شما را [بفهمم] مگر سؤال من چه بود؟ حضرت فرمودند: بار اول که داخل آب افتادي بر توان خود تکيه داشتي، سعي کردي خود را نجات بدهي، بار دوم هم هنوز تتمهي اين خوداتکايي بود و سعي خود را کردي [ولي] بار سوم چه شد؟
🔸 گفت: آقا احساس کردم کار من فايده ندارد، بايد از حق تعالي استمداد کنم، دست و پا زدن من بيخود است، اگر بخواهم بهره و نجاتي پيدا کنم بايد از خدا بخواهم، فرمودند: همين بار سوم به جايگاه توسل به ما رسيدي!
ادامه دارد...
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
🔺کانال رسمی نشر آثار حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
👉 @nasery_ir
هدایت شده از الهادی
ادامه مطلب قبل...
🔻 يعني اي انسان ببين چگونه به امام توسل پيدا ميکني، ببين اسباب و ادواتي را که در محضر حضرت ميبري کدام جواب ميدهد و کدام جواب نميدهد و چرا جواب نميدهد؟
🔸 در سعي و تلاش، ترديدي نيست اما «اخلاص در توجه» را هر کسي نميتواند مديريت کند.
🔹 حضرت ابراهيم سعي خود را ميکند ولي توجه هم دارد، حتي پيغمبر است اما ضِحک و بکاء، گريه و خندهي خود را به خدا نسبت ميدهد. «وَ انه هو اَضحَکَ وَ اَبکی. نجم/۴۳» يعني چه؟ يعني همينطور ميخندد و همينطور گريه ميکند؟ نه، او هم مثل ما اسباب ظاهري پيش آمده براي خنده و گریه را دارد ولي پشت اين صحنه خدا را ميبيند؛ شفا را از او ميطلبد اما نزد پزشک نیز ميرود.
🔸 اين نوع ديد و نگاه، ما را به اهل بيت نزديک ميکند، پزشک خود را برويم اما بدانيم که پشت اين صحنه، اين نظام هستي، خدايي دارد و امامي هست که او قطب عالم است.
🔹 اگر ما اينگونه با امام رضا یا حضرت بقيةالله (روحي له الفداء) ارتباط برقرار ميکرديم دست خالي برنميگشتیم. [اين روايت] از امام صادق (عليه السلام) براي شيعه این درس را دارد: «اخلاص در ارتباط بدون توجه به داشتهها». یعنی وقتي سراغ امام رفتي سراغ «امام» برو!
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
🔺کانال رسمی نشر آثار حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
👉 @nasery_ir
هدایت شده از الهادی
#امیرالمومنین #محبت
💠 محبت امیرالمؤمنین علیه السلام
🔻 در کتاب فضائل ابن شاذان روایتی جالب با عبارات و الفاظ زیبا چنین نقل شده است:
🔸 اصبغ بن نباته می گوید: امیرالمؤمنین علی علیه السلام مشغول رتق و فتق امور بودند، که گروهي، مردِ سياهِ کَت بسته ای را آوردند و گفتند: یا امیرالمؤمنین این مرد دزدی کرده است.
🔹 حضرت از او پرسیدند: دزدي کردي؟ گفت: بله ای مولای من! حضرت فرمود: وای بر تو! توجه داری چه ميگويي؟ حضرت فرمودند: اگر باز تکرار کنی (اقرار کنی) حد بر تو جاری می شود! آیا دزدی کردی؟ باز پاسخ داد: بله!
🔸 تا شرايط برای اجرای حد جمع شد، حضرت فرمودند: دستش را قطع کنید! وقتی قطع کردند، اين مرد انگشتهاي بريده خود را با دست چپ گرفت در حالی که خون از دست او می چکید رفت؛
🔹 در راه با مردي به نام ابن الکوَّاء برخورد کرد، از او پرسید چه کسي دست تو را قطع کرد؟ در پاسخش گفت: دستم را سید المؤمنین قطع کرد و حضرت را چنین مدح کرد:
ادامه دارد...
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
🔺کانال رسمی نشر آثار حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
👉 @nasery_ir
هدایت شده از الهادی
ادامه مطلب قبل...
🔻 «قَالَ لَهُ قَطَعَ يَمِينِي سَيِّدُ الْمُؤْمِنِينَ وَ قَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ وَ أَوْلَى النَّاسِ بِالْيَقِينِ سَيِّدُ الْوَصِيِّينَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع إِمَامُ الْهُدَى وَ زَوْجُ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ ابْنَةِ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى أَبُو الْحَسَنِ الْمُجْتَبَى وَ أَبُو الْحُسَيْنِ الْمُرْتَضَى السَّابِقُ إِلَى جَنَّاتِ النَّعِيمِ مُصَادِمُ الْأَبْطَالِ الْمُنْتَقِمُ مِنَ الْجُهَّالِ مُعْطِي الزَّكَاةِ مَنِيعُ الصِّيَانَةِ مِنْ هَاشِمٍ الْقَمْقَامُ ابْنُ عَمِّ رَسُولِ الْأَنَامِ الْهَادِي إِلَى الرَّشَادِ النَّاطِقُ بِالسَّدَادِ شُجَاعٌ كَمِيٌّ جَحْجَاحٌ وَفِيٌّ أَنْوَرُ بَطِينٌ أَنْزَعُ أَمِينٌ مِنْ حم وَ يس وَ طه وَ الْمَيَامِينِ مُحِلُّ الْحَرَمَيْنِ وَ مُصَلِّي الْقِبْلَتَيْنِ خَاتَمُ الْأَوْصِيَاءِ لِصَفْوَةِ الْأَنْبِيَاءِ الْقَسْوَرَةُ الْهُمَامُ وَ الْبَطَلُ الضِّرْغَامُ الْمُؤَيَّدُ بِجَبْرَئِيلَ وَ الْمَنْصُورُ بِمِيكَائِيلَ الْمُبَيِّنُ فَرْضَ رَبِّ الْعَالَمِينَ الْمُطْفِئُ نِيرَانَ الْمُوقِدِينَ وَ خَيْرُ مَنْ مَشَى مِنْ قُرَيْشٍ أَجْمَعِينَ الْمَحْفُوفُ بِجُنْدٍ مِنَ السَّمَاءِ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام عَلَى رَغْمِ أَنْفِ الرَّاغِمِينَ»
🔸 مدح حضرت را با این تعبیر تمام کرد: کساني که نميخواهند اين نور را ببينند، بيني آنها به خاک ماليده باد! (جالب است يک نفر در اين موقعيت هيچ تزلزلي نسبت به محبت اميرالمؤمنين عليه السلام پيدا نميکند.)
🔹 ابن الکوَّاء به او گفت: وای بر تو! دست تو را بريده است و داري اينطور مدح او را ميکني؟ آن مرد گفت: چه کنم؟! چطور وصف او را نگویم در حالی که « قَدْ خَالَطَ حُبُّهُ لَحْمِي وَ دَمِي»
ادامه دارد...
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
🔺کانال رسمی نشر آثار حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
👉 @nasery_ir
هدایت شده از الهادی
ادامه مطلب قبل...
🔻 محبت ايشان با گوشت و خون من ممزوج شده است! به خدا قسم! کار او حق بود و خدا بر او واجب کرده بود.
🔸 ابن الْكَوَّاءِ ميگويد: خدمت امیر المؤمنین رسيدم و گفتم: امروز قضيه عجيبي ديدم! فرمود: چه دیدی؟ گفتم: مواجه شدم با آن مردي که شما دست او را قطع کرده بودید... از دستانش خون می چکید! سوال کردم چه کسی دستت را قطع کرده؟ گفت: سید المؤمنین! و در ادامه با مدح بلندی از شما تجليل کرد!
🔹 ابن الکواء ميگويد: خدمت آقا اميرالمؤمنين عرض کردم: من به او گفتم: وای بر تو! دست تو را قطع کرده باز مدح او را می گویی؟ و ایشان گفت: چرا مدح او را نگويم؟ «وَ قَدْ خَالَطَ حُبُّهُ لَحْمِي وَ دَمِي وَ اللَّهِ مَا قَطَعَهَا إِلَّا بِحَقٍّ أَوْجَبَهُ اللَّهُ تَعَالَى»
🔸 ميگويد: وقتي اينها را خدمت آقا اميرالمؤمنين گفتم، حضرت به فرزندش امام حسن فرمود: پسرم برو عموی خود را بياور (يعني همين سارق را) امام حسن به دنبالش رفت و او را در محلی به نام کنده یافت؛ وی را خدمت اميرالمؤمنين (علیه السلام) آوردند؛
🔹 حضرت به او فرمودند: من دست تو را بريدم «وَ أَنْتَ تُثْنِي عَلَيَّ» شنيدم در بازار مدح مرا ميکردي! «فَقَالَ يَا مَوْلَايَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَا لِي لَا أُثْنِي عَلَيْكَ وَ قَدْ خَالَطَ حُبُّكَ لَحْمِي وَ دَمِي...»
ادامه دارد...
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
🔺کانال رسمی نشر آثار حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
👉 @nasery_ir