هدایت شده از روشنگری
98.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#فیلم_کاملِ
" مستند ۷۲ ساعت "
🤔 در ۳ روز پایانی عمر شریف #شهید_سلیمانی چه گذشت...
#نشر_حداکثری
🆘 @Roshangari_ir
هدایت شده از پایگاه تحلیلی صراط
🛎 امروز رهبر معظم انقلاب به مدیر مسئول کیهان پیام فرستاده و گفته:
«یادداشت امروز آقای محمد صرفی، یک آفرین دارد».👏
این یادداشت آقای صرفی نویسندهی خوش ذوق، با سواد و بیادعای کیهان، درباره حاج قاسم که توجه رهبری را جلب کرده است از اینجا بخوانید:
🔻🔻🔻
https://eitaa.com/serat_zanjan/1765
هدایت شده از پایگاه تحلیلی صراط
⭕ ستاره قاسم در کهکشان راه خمینی
صفحه[ 1 از 2 ]
🔻چقدر خوب است که کودکان وقتی به دنیا میآیند کسی نمیداند سرنوشت چه تقدیری برای آنان رقم زده و تاریخ برای شانه نحیف برخی از این کودکانگریان، چه مأموریتی گرانسنگ تدارک دیده است. آری! اینگونه بود که دست فرعون بهرغم تمام دست و پا زدنهایش، به فرزند عمران و یوکابد نرسید و موسی دودمان طاغوت عصر خود را در نیل بر باد داد. و آن زمانی بود که از چشم دنیااندیشان و ظاهربینان کار مؤمنان به پایان رسیده بود؛ در پیش، امواج خروشان نیل بود و از پس، لشکر جرّار فرعون. اما تقدیر الهی چیز دیگری بود. پس فرمان آمد که ای موسی! عصای خود را بر دریا بزن ... و شد آنچه ناشدنی مینمود.
🔹️تابستان سال 1953 برای «دوایت آیزنهاور» سی و چهارمین رئیسجمهور آمریکا شیرین بود. ماموران سازمان CIA در تهران به فرستادگان و مزدوران بریتانیایی که دیگر کبیر نبود پیوستند و عملیات آژاکس را با موفقیت به سرانجام رساندند. دولت وقت با کودتا سرنگون شد و شاه لرزان و فراری دوباره بر تخت نشست. «آلن دالس» رئیس CIA اگر از آینده چیزی میدانست بدون شک پنج سال بعد، تیمی از ماموران خود را بار دیگر راهی ایران میکرد اما این بار نه به مقصد تهران بلکه به «قناتملک»، روستایی در دل کویر مرکزی ایران. به خانه ساده و محقر مشهدی حسن.
🔸️اما نه آیزنهاور و دالس میدانستند و نه حتی مشهدی حسن و فاطمه که آن کودکی که روز اول فروردین سال 1337 پا به زمین گذاشته و گریه میکند، چه آیندهای و مأموریتی در پیش دارد. فرزند سوم خانه بود و نامش را گذاشتند قاسم. انتخابی بهجا و نامی نیکو بود. این طفل شیرخوار و روستازاده گمنام، مأموریت داشت چیزهایی را قسمت کند. از این باب همه ما قاسم هستیم چرا که در زندگی چیزهایی را با دیگران و بین دیگران قسمت میکنیم. اما قرار بود او از همه ما و قاسمها، قاسمتر باشد.
🔹️دنیا معرکههای عجیب و غریب و شگفتیهای فرامحاسباتی کم ندارد. نقاطی به ظاهر بسیار دور و بیربط در گوشه و کنار کرهخاکی هستند که هیچ دستگاه محاسباتی و عقل و حتی خیالی نمیتواند میان آنها خطی برقرار سازد. وقتی مامور ساواک سال 1342 با ریشخند از آقا روحالله پرسید یارانت کجا هستند، آن مرد خدا که دلش از خورشید هم گرمتر و چشمهایش از برق آسمان گیراتر بود، با دلی آرام و قلبی مطمئن پاسخ داد؛ سربازان من در گهوارهها هستند. یحتمل مأمور مفلوک سازمان اطلاعات و امنیت کشور، پوزخندی زده و در دل یا زیر لب گفته باشد عجب آخوند خوشخیالی و چه خیالات خامی! نمیتوان به واکنش آن مأمور چندان خرده گرفت. آن روز قاسم سلیمانی پنج ساله بود، مهدی باکری و اسماعیل دقایقی 9 ساله، حسن باقری و ابراهیم همت هشت ساله، حسین خرازی شش ساله، احمد کاظمی، مهدی زینالدین و حسن تهرانیمقدم 4 ساله، محمود کاوه و علی هاشمی 2 ساله. کودکانی دور از هم، هر کدام در شهری و روستایی. آن ستارههای دور از هم در کهکشان راه خمینی. آنقدر دور که هیچ منجمی نمیتوانست پیشبینی کند روزی که چندان دور نیست این ستارهها در یک مدار قرار خواهند گرفت و چشم آسمان از نورشان روشن خواهد شد.
🔸️تازه این کودکان فرماندهان سپاه خمینی کبیر بودند و بسیاری از سربازان آنان حتی هنوز پای بر زمین، این «سیاره رنج» نگذاشته بودند. گفتیم فرمانده و سرباز! بگذار همینجا تکلیف این دو کلمه را روشن کنیم. میدانی چرا فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران که نامش لرزه بر اندام دشمنان میانداخت خود را همیشه سرباز میدانست و مینامید و وصیت کرد بر سنگ مزارش بنویسند سرباز قاسم سلیمانی؟ همان سربازی که چند روز پیش یک رسانه آمریکایی با کینهای عمیق نوشت سلیمانی شبه نظامیان عراق، لبنان و یمن (افغانستان و پاکستان و سوریه و فلسطین را جاانداخته) را به یک اتحاد راهبردی متصل و نیروی قدس را به نوعی ناتو تبدیل کرد.
🔻ادامه دارد..
▪️https://eitaa.com/serat_zanjan/1766
هدایت شده از پایگاه تحلیلی صراط
⭕ ستاره قاسم در کهکشان راه خمینی
صفحه[ 2 از 2 ]
🔺️در روزگاری که آدمها به دنبال نام هستند و برای خود لقب میسازند و میتراشند و برای محکمکاری سفارش میدهند، مردی که سرنوشت منطقه و بلکه جهان را تغییر داد، به او لقب «فرمانده سایهها»، «خردکننده داعش» و «قویترین مرد خاورمیانه» داده بودند و فرماندهان ارتش آمریکا به او حسادت میکردند، خود را سرباز میداند. ریشه ماجرا به همان پیرمرد طوفانی برمیگردد که بر صندلی ساده حسینیه جماران مینشست و آرام سخن میگفت و دنیا را به لرزه درمیآورد. قاسم شاگرد مکتب حضرت روحالله بود. همان که بنیانگذار انقلابش میخواندند، مرد قرن، سیاستمدار عصر، تغییردهنده جهان و تاریخ و... البته که همه اینها بود اما وقتی یکی از مریدانش فریاد زد؛ «ما همه سرباز توئیم خمینی، گوش به فرمان توئیم خمینی»، باز ساده اما از روی عقیده و منطبق با عمل خویش گفت؛ «نه من سرباز توام و نه تو سرباز من. همه سرباز خداییم انشاءالله.»
🔸️آدمهای خوب کم نیستند و کم ندیدهایم. شاید ما هم آدمهای خوبی باشیم چرا که گاهی کارهای خوبی میکنیم. بخشی از شادی و وقت و توانایی و پول خود را با عدهای قسمت میکنیم. شاید برخی خوبتر باشند و از قوه قهریه خود نیز برای خوب بودن و خوبی کردن استفاده کنند. مثلاً وقتی میبینند به کسی دارد ظلم میشود، سینه سپر کنند و وارد معرکه شوند. مأموریت قاسم تقسیم کردن بود. آرامش و امنیت و شادی و لبخند و در کنارش ترس و وحشت و اضطراب. آنچه قاسم را از دیگر خوبان سوا میکرد، آن بود که او اهل قناعت نبود. بله! قناعت همیشه هم چیز خوبی نیست. اگر در تقسیم خوبیها به دایره تنگ و حقیری در اطراف خود قناعت کنی، چنین میشود. قاسم آرامش و امنیت و لبخند را برای همه انسانهای روی زمین میخواست نه فقط برای اهالی قناتملک و کرمانیها و ایرانیها. برای او فرقی نداشت که این زن و مرد و کودک چه زبانی دارند، چه آیینی و خطوط جغرافیا آنان را چگونه تقسیم کرده است. امنیت و آرامش و لبخند حق همه بود و وحشت و اضطراب حق همه آنهایی که آن حق را از دیگران سلب کرده بودند. اینجاست که قاسم را میتوان در دو شمایل دید. شمایلی نرمتر از حریر و دلنازکتر از کودکان که گویی هنوز کودکی پنج ساله در قناتملک است. همانقدر دل کوچکی دارد. از ته دل میخندد و مثل ابربهارگریه میکند. و شمایلی دژم و غضبناک که گویی خدای جبار و منتقم به او مأموریت داده است تا بندگان طاغی و خونریزش را به دست او هلاک کرده و راهی دوزخ سازد.
🔹️خیابانهای شلوغ و تاریک ما برای نام تو حقیر و کوچکاند. روزی ستارهای بزرگ و پرنور کشف میشود و نام تو را بر آن خواهند گذاشت. بلندمردا! نامت بلند باد که آب و آتش در چشمان تو به هم میرسید و خوشا بحال آنانکه در روزگار رجعت بار دیگر آن چشمهای پرفروغ را میبینند و میانشان نور تقسیم خواهیکرد.
✍محمد صرفی
@serat_zanjan
💥 #آه_حسرت
💢 حضرت آیت الله بهجت(رضوان الله علیه)
♦️وقتی عده ای از اهل الله و بزرگان و اهل کرامت را داشتیم،گمان میکردیم همیشه هستند و بعدها میتوانیم از آنها بهرمند شویم.
🔶بنابراین استفاده ننمودیم و از دستمان رفتند،این بشر است!!!
🔷گمان میکند آنچه دارد همیشه هست،لذا اهمیت به آن نمیدهد
👈 حالا آن بزرگان کجا هستند؟! یکی از آنها دیگر نیست
📚رسایل عرفانی ص۱۶۱
📌کانال معرفتی آوای ملکوت
✅ @avayemalakut
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ || ورود به جهان ابدی
♨️ مکاشفه حضرت آیت الله سید جمال الدین گلپایگانی از شب اول قبر
#پند_عبرت
📌کانال معرفتی آوای ملکوت
✅ @avayemalakut
💥 #ملاقات_خصوصی
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
🔻 با اینکه ارتباط و وصل با آن حضرت و #فرج_شخصی، امر اختیاری ما است _ بر خلاف ظهور و فرج عمومی_ بااینحال، چرا به این اهمیت نمیدهیم که چگونه با آن حضرت ارتباط برقرار کنیم؟!
📚 در محضر بهجت، ج٢، ص١٣٤
📌کانال معرفتی آوای ملکوت
✅ @avayemalakut
💥 #حیدرانه
مرگ اگر مرد است گو پیش من آی
تا در آغوشش بگیرم تنگ؛ تنگ
من از او جانی ستانم جاودان
او ز من دلقی ستاند رنگ رنگ
🔻علی علیه السلام در جنگ صفّین به همراه پسرانش حسن و حسین و محمّد حنفیه بودند. راوی گوید آن حضرت را به همراه پسرانش دیدم که به سوی جناح چپ سپاهش که در آن فقط افراد قبیله ربیعه با او باقی مانده بودند حرکت کرد.
🔻خود می دیدم که تیرها از میان شانه ها و پشت سرش می گذشت و هر یک از پسرانش خود را سپر او می ساختند تا آسیبی به او نرسد.
🔻علی علیه السلام این کار آنها را نمی پسندید. هر یک از پسرانش که از او پیشی می گرفت تا خود را سپر بلای پدر سازد علی علیه السلام خود پیش می تاخت و خود را میان پسرش و سپاه شام می انداخت و دست او را می گرفت تا او را به پشت سر خویش می افکند.
⛔️ در آن هنگام احمر نامی که از غلامان بنی امیه بود و مردی دلیر و بی باک توصیف می شد علی علیه السلام را زیر نظر گرفت تا در فرصتی به او حمله آورد.
🔻علی علیه السلام گفت: سوگند به خدای کعبه که او را خواهم کشت، خدایم مرا بکشد اگر تو را نکشم. احمر به سوی علی علیه السلام یورش آورد. کیسان غلام علی برابر او قد علم کرد.
🔻 احمر و کیسان هر یک به دیگری ضربتی زدند تا بالاخره احمر، کیسان را کشت و باز به سوی علی علیه السلام حمله کرد و شمشیرش را بلند کرد تا علی علیه السلام را بزند. علی بر او پیشی گرفت و دست در گریبان زره او افکند و او را از روی اسبش بلند کرد.
🔸به خدا سوگند گویی هم اکنون دو پای او را می بینم که به موازات گردن علی علیه السلام در هوا بود تا علی علیه السلام او را چنان بر زمین کوفت که شانه ها و بازوانش در هم شکسته شد.
🔻در همین حال دو پسر علی علیه السلام حسین و محمّد حمله کردند و با شمشیرهای خود چندان بر او زدند که بر جای خود سرد شد. گویی هم اکنون می بینم که علی علیه السلام ایستاده بود و دو شیر بچّه او آن مرد را می زدند تا او را کشتند و پیش پدر آمدند. حَسَن بن علی علیه السلام همراه پدر ایستاده بود.
✅ علی علیه السلام به او گفت: پسر جان! چه چیز تو را بازداشت که چون دو برادرانت عمل کنی؟ گفت: یا امیرالمؤمنین! آن دو کافی بودند تا کار او را بسازند.
🔻طولی نکشید که شامیان آهنگ علی کردند و به او نزدیک شدند. سوگند به خدا که نزدیکی آنها به شتاب علی نیفزود. تا آنجا که پسرش حسن به او گفت: چه زیانی دارد که با شتاب و تندتر حرکت فرمایی تا به یاران خود که در قبال دشمنت همچنان پایداری می کنند برسی؟
⭕️ علی علیه السلام پاسخ داد: پسر جان برای پدرت اجل و روز مرگ مقدّر است که هرگز از آن در نمی گذرد. نه دویدن آن را به تأخیر می اندازد و نه ایستادن نزدیکش می سازد وانگهی پدرت را هرگز پروایی نیست که او بر مرگ درافتد یا مرگ بر او روی آورد.
📚 وقعة صفّین / 249؛ تاریخ طبری، 5/18 - 19 در حوادث سال 37؛ جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید 3 / 84 - 85
📌کانال معرفتی آوای ملکوت
✅ @avayemalakut
هدایت شده از KHAMENEI.IR
5.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ببینید | روضهخوانی تکاندهندهی و قدیمی رهبر انقلاب در مصیبت حضرت امالبنین (س)
🏴 انتشار بهمناسبت سالروز وفات حضرت امالبنین
🗓 ۱۳۵۲/۱۱/۱۲
🌱 @Khamenei_Reyhaneh
🏴 تقدیم به پیشگاه ام الادب، ام الوفاء؛ بی بی ام البنین(سلام الله علیها)
ای فلک یک مه و سپهر سه اختر
شیرخدا را خجسته همدم و همسر
فاطمــه دوم بــهشت ولایـت
یـار عـلی، نایــب بتـول مطهر
یوسف زهرا توجهش به تو بانو
زینبکبری تو را صدا زده مادر
امّبنیــن، مــام شیـر خـداوند
امّادب، آفتاب خانـه ی حیـدر
خوانده کنیـز عزیز فـاطمه خود را
ای بـه ادب از همه زنان جهان سر
برده به میراث از تو عشق و ادب را
حضـرت عبـاس در حضــور بـرادر
کرده نثار قدوم یوسف زهرا
چــار گل سـرخ و چار لاله ی پرپر
ای پسر تو حسین دوم زهرا
ای بــه بنینت ســلام آل پیمبر
از همگان برترنـد خیـل شهیدان
رتبه ی عباس توست ز آن همه برتر
نیست عجب گر که با زیارت زهرا
گــردد اجــر زیــارت تــو برابــر
رویــت مــانند آفتــاب درخشـان
بــختت بالاتــر از سپهــر مــدوّر
غبطـه بـه عبـاس تو برند شهیدان
با همه قدر و جلال در صف محشر
زائــر بــاب البقیـع تـوست دل ما
ای نفس جـان بـه تربـت تـو معطر
روی ارادت نهادهایم بر آن خاک
حـاجت دائـم گرفتهایم از آن در
روز وفات تـو گشت شهـر مدینه
محفل اندوه و اشک و ناله سراسر
کاش که بودند چار دسته گل تو
تا که زنند از غمت به سینه و بر سر
حیف نه عباس داشتی و نه عثمان
آه نه عون تو بـا تو بود نه جعفر
آب شدی در فراق یوسف زهرا
گـرچه تــو را بــود داغهـای مکرر
دوست نه تنها گریست بر تو که میزد
بــر دل دشمــن شــرار آه تـــو آذر
در کـف عبـاس تـوست حاجت کونین
گرچـه جـدا شـد ورا دو دست ز پیکر
دست جدا گشت و دیده شد هدف تیر
نیــزه بــه سینــه، عمـود آهن بر سر
بـر تــو و عبــاس تــو ســلام هماره
ای پــدر و مــادرم فــدای تــو مادر
گـــر بگــذارند دشمنــان تو «میثم»
گیرد چون جان خـود مـزار تو در بر
📌کانال معرفتی آوای ملکوت
✅ @avayemalakut
8.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #کلیپ | سفره حضرت ام البنین سلام الله علیها
🎙با مداحی محمدحسین پویانفر
📌کانال معرفتی آوای ملکوت
✅ @avayemalakut
🏴 #مادر_ادب
ای که بر دامانِ مِهرَت، ماه را می پروری
آسمان را زیرِ دینِ چشمهایت می بری
در مقاماتت همین بس انتخابِ حیدری
تو همان رُوحِ زلال، از چشمه سار کوثری
بعدِ زهرا بعدِ زینب از همه زن ها سَری
ای تمامِ مادران، قربانِ تو نامادری
🏴صلی الله علیک یا ام البنین 🏴
▪️موسی علیمرادی
📌کانال معرفتی آوای ملکوت
✅ @avayemalakut