آوای سکوت
در آینه تاک خسته را میبینم انگور از این خزان زده میچینم با خاطره های تلخ خود، میسازم فرهادم و د
🍁🍃
از خودخوری و جنون خود میترسم
از گردش تند خون خود میترسم
ای آینه آخرش تو را میشکنم
از پیر شدن، درون خود میترسم
#مرتضی_درزی
@avayesokut
🍁🍃
یک عمر زدم تمامی زورم را
تا بلکه نبینی دل مغرورم را
اما چه کنم گلم، تو هم مغروری
باید بروم، گم بکنم گورم را
#مرتضی_درزی
@avayesokut
🍁🍃
هنگام خزان رسیدم و برگشتم
بی تاب و توان رسیدم و برگشتم
ای عشق، نصیب من چه شد؟ بیگاری!
با یک چمدان رسیدم و برگشتم...
#مرتضی_درزی
@avayesokut
🍁🍃
از تق تق پای بسته ات بیزارم
از کوک دل شکسته ات بیزارم
اینقدر به من خیره نشو ای ساعت
از عقربه های خسته ات بیزارم
#مرتضی_درزی
@avayesokut
آوای سکوت
🍁🍃 از تق تق پای بسته ات بیزارم از کوک دل شکسته ات بیزارم اینقدر به من خیره نشو ای ساعت از عقربه های
🍁🍃
هر چند که سالمی ولی بیماری
مانند خودم تا به سحر بیداری
مجنون شدی و لحظه شماری ساعت
تو چشم به راه لحظه ی دیداری...
#مرتضی_درزی
آوای سکوت
🍁🍃 هر چند که سالمی ولی بیماری مانند خودم تا به سحر بیداری مجنون شدی و لحظه شماری ساعت تو چشم به را
🍁🍃
آرام و نجیب و با وقاری ساعت
میگردی و دنبال نگاری ساعت
از ناله ی تیک تاک تو معلوم است
صد سال دگر هم سرِکاری ساعت
#مرتضی_درزی
هدایت شده از پروانگی 🇵🇸
♥️
وقتیکه بغل گرفت علی اکبر را
آورد به یاد ابهت حیدر را
امروز حسین میفرستد صلوات
انگار دوباره دیده پیغمبر را
سلام و درود خدا بر بهترینهای آفرینش
#زینب_نجفی
@eitaaparvanegi
آوای سکوت
♥️ وقتیکه بغل گرفت علی اکبر را آورد به یاد ابهت حیدر را امروز حسین میفرستد صلوات انگار دوباره دید
.
در دست خدا ببین علی اکبر را
یکبار دگر، جمال پیغمبر را
حالا که خدا به تو علی داده، حسین...
بفرست برات مرقد حیدر را
#مرتضی_درزی
🍁🍃
با مزه تلخ بر لبم میسازم
با حال پر از تاب و تبم میسازم
وقتی تو کنار سفره ام بنشینی
با ماست و شوید هر شبم میسازم
#مرتضی_درزی
#بداهه
@avayesokut
باید که چراغان بکنم میدان را
یا سور دهم اهالی زندان را
حالا که به بزم وصل تو مهمانم
باید که تلافی بکنم هجران را
#مرتضی_درزی
@avayesokut