eitaa logo
آوای معرفت
366 دنبال‌کننده
937 عکس
676 ویدیو
250 فایل
مباحثی معرفتی درباره خودشناسی و خودسازی، زمینه ساز تحقق بندگی برای فرج و ظهور و قیامت شخصی و ورود به بهشت لقای الهی ارتباط با ادمین @Elahi_alafv
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷مهرخوبان دل و دین از همه بی پَـــروا برد 🌷رُخ شَــطرنج نبُرد آنــچه رخ زیبـــا برد 🌷تو مپندار که مجنون سر خود مجنون گشت 🌷از سَمَک تا به سُهایش کشش لیلی برد 🌷من به سرچشمه خورشید نه خود بردم راه 🌷ذرٌه یی بودم و مِهــــر تو مــرا بالا برد   🌷من خَس بی سر و پایم که به سیل افتادم 🌷او که می رفت مرا هـــم به دل دریا برد 🔰 علامه طباطبایی از المرسلات @avaymarefat
💢 💥 برادران عزیز طلبه اگر میخواهید اثر بگذارید، راهش این است که ... 🌐 سال ۶۱ شهید بابایی را گذاشتیم فرمانده پایگاه هشتم شکاری اصفهان. درجه‌ این جوان حزب‌اللّهی سرگردی بود، که او را به سرهنگ تمامی ارتقاء دادیم. آن‌وقت آخرین درجه‌ ما سرهنگ تمامی بود. مرحوم بابایی سرش را میتراشید و ریش می گذاشت. بنا بود او این پایگاه را اداره کند. کار سختی بود. دل همه می لرزید؛ دل خود من هم که اصرار داشتم، می لرزید، که آیا میتواند؟ اما توانست. 🌐 وقتی بنی صدر فرمانده بود، کار مشکل‌تر بود. افرادی بودند که دل صافی نداشتند و ناسازگاری و اذیت می کردند؛ حرف میزدند، اما کار نمیکردند؛ اما او توانست همان‌ها را هم جذب کند. خودش پیش من آمد و نمونه‌یی از این قضایا را نقل کرد. 🌐 خلبانی بود که رفت در بمباران مراکز بغداد شرکت کرد، بعد هم شهید شد. او جزو همان خلبان‌هایی بود که از اول با نظام ناسازگاری داشت. شهید عباس بابایی با او گرم گرفت و محبت کرد؛ حتی یک شب او را با خود به مراسم دعای کمیل برده بود؛ با این‌که نسبت به خودش ارشد هم بود.  شهید بابایی تازه سرهنگ شده بود، اما او سرهنگ تمامِ چند ساله بود؛ سن و سابقه‌ خدمتش هم بیشتر بود. در میان نظامیها این چیزها خیلی مهم است. یک روز ارشدیت تأثیر دارد؛ اما او قلباً و روحاً تسلیم بابایی شده بود.  🌐 شهید بابایی میگفت دیدم در دعای کمیل شانه‌هایش از گریه میلرزد و اشک میریزد. بعد رو کرد به من و گفت: عباس! دعا کن من شهید بشوم! این را بابایی پس از شهادت آن خلبان به من گفت و گریه کرد. او الان در اعلی علیین الهی است؛ اما بنده که سی سال قبل از او در میدان مبارزه بودم، هنوز در این دنیای خاکی گیر کرده‌ام و مانده‌ام! ما نرفتیم؛ معلوم هم نیست دستمان برسد. 🌐 این‌گونه است. خود عباس بابایی هم همین‌طور بود؛ او هم یک انسان واقعاً مؤمن و پرهیزگار و صادق و صالح بود. اگر میخواهید اثر بگذارید - چه شما برادران عزیز و روحانی، چه شما برادران عزیزی که نظامی هستید و با عقیدتی، سیاسی همکاری می کنید - راهش این است که دلها را به هم نزدیک کنید؛ درون را پاک کنید؛ عمل را خالص کنید؛ برای خدا کار کنید؛ آن‌وقت خدای متعال برکت خواهد داد. این میشود عقیدتی، سیاسىِ مطلوب. 📚 رهبر انقلاب، 83.10.23 # نقل از المرسلات @avaymarefat
📚 پرواز تا بی نهایت 🔰 خاطراتی از زندگی شهید عباس بابایی # نقل از المرسلات @avaymarefat
ketab-parvaz-ta-binahayat.pdf
1.15M
📕📕 📚 پرواز تا بی نهایت 🔰 خاطراتی از زندگی شهید عباس بابایی 📌 به مناسبت سالگرد شهادت شهید بابایی * نقل از المرسلات @avaymarefat
"نکات قرآنی" (اَنِّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ وَ اَنتَ اَرحَمُ الرّاحِمِینَ) (مرا "ضُرّ" مَس کرده است در حالیکه تو "ارحم الراحمین" هستی!) "ضُرّ"، ضرر است، خسارت است، اشاره به اسم "ضارّ" است که خود از اسماءالله است. "مَس" کردن، دست کشیدن و در تماس قرار گرفتن است. آنگاه که اسمی از اسماء کسی را "مَس" کند، او را تحت سلطه ی خویش در آورده است. در این آیه، ایوب(ع) تحت اسم "ضارّ" قرار گرفته و پی در پی خسارت می بیند. پس می خواهد از سیطره اش راحت شود، لذا به اسم "ارحم الرحمین" پناه می آورد. این به ما می آموزد که اگر کسی تحت سیطره ی اسمی از اسماء باشد میتواند از حکم او خارج و به حکم اسم دیگری وارد آید. و "دعا" توانایی این کار را دارد. برادران یوسف(ع) نیز در دوره ای تحت اسم "ضارّ" قرار گرفته اند لذا به ناچار به اسم "عزیز" که بسیار قدرتمند است پناه می برند "اَیُّهَاالعَزِیزُ مَسَّنَا و اَهلَنَا الضُّرُّ" (ای عزیز! ما و اهل مان دچار "ضُرّ" شده ایم!). تغییر اسماء، که خروج از سیطره ی یکی به دیگری است، چیزی شبیه سفر کردن از قلمرویی به قلمروی دیگر است، که راه دارد. سالکان واصِل راهش را خوب می دانند. و بدینسان می توانند از کیفیتی خارج و به کیفیتی دگر وارد شوند. یکی از راههای بسیار کارآمد، "تضرّع" است "لَعَلَّهُم یَضَرَّعُونَ"، یعنی اِنابه و زاری و نیایش به درگاه حق کردن است. زیرا در این وضعیت، انسان خود را می شکند و در نهایت فروتنی و تواضع قرار می گیرد. و انسانهای فروتن، نادم و خودشکسته را "اسماء" دیگر پذیرایند. پس اگر کسی تحت اسم "منتقم" است و همه اش دوست دارد که از این و آن انتقام بگیرد، اگر بخواهد میتواند به اسم مهربانتر دیگری عروج نماید و کیفیت زندگی اش را تغییر دهد. همچنین است اگر کسی تحت اسم "شدید العقاب" و "شدید العذاب" زندگی می کند و همواره در کیفیت خشونت و خشونت طلبی بسر می برَد، اگر بخواهد میتواند دچار تحوّل شده و به اسم "ارحم الرحمین" در آید. از منظر قرآن کریم، این کار شدنی است. تا زنده هستی، هنوز فرصت هست. و به یاد داشته باش که انسان تحت هر اسمی از اسماء قرار بگیرد، رنگ و بوی همان اسم را می گیرد و خاصیت معنایی همان اسم را از خود متجلّی می کند. @avaymarefat
💐. الإمامُ الكاظمُ علیه السلام :مَنْ‏ أَتَاهُ‏ أَخُوهُ‏ الْمُؤْمِنُ‏ فِي‏ حَاجَةٍ فَإِنَّمَا هِيَ رَحْمَةٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سَاقَهَا إِلَيْهِ فَإِنْ قَبِلَ ذَلِكَ فَقَدْ وَصَلَهُ بِوَلَايَتِنَا وَ هُوَ مَوْصُولٌ بِوَلَايَةِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى‏. امام كاظم علیه السلام : هر كه برادر مؤمنش براي حاجتي نزد او آيد (بداند كه) آن رحمتي است از جانب خداي تبارك و تعالي كه به سوي وي كشانده است. پس، اگر نيازش را برآورد او را به ولايت ما كه به ولايت خداي تبارك و تعالي پيوسته است، متصل كرده باشد. @avaymarefat
* 🔻در مشارق الأنوار بُرسی آمده است که یکی از یهودی‏ های خیبر یک وقتی شروع کرد از روی آب راه رفتن؛ در حالی که امیرالمؤمنین علیه السلام و اصحابشان ایستاده بودند و همه‌ی اصحاب با تعجّب به او نگاه می‏ کردند. او روی خود را برگرداند و دید که امیرالمؤمنین علیه السلام با اصحابشان نگاه می‏ کنند، خدمت حضرت عرض کرد: «یا هذا لو عرفت کما عرفت لجریت کما جریت» یعنی اگر می‌دانستی آنچه را من می‌دانم، تو هم این کار را می‌کردی. 🔸 حضرت اشاره‌ای به آب کردند و مثل اینکه آب، منجمد شد و احساس کرد که آب ایستاده است، برگشت و خدمت حضرت عرض کرد: «شما چه کار کردید؟» حضرت فرمودند: «شما چه کار کردی که از روی آب رفتی؟» گفت: «من اسم وصیّ پیامبر آخر الزمان را می‏ دانم و با آن اسم رفتم.» حضرت فرمودند: «من وصیّ پیامبر آخر الزمان هستم.» (مشارق أنوار اليقين في أسرار أمير المؤمنين عليه السلام، ص 271) ‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔺کانال رسمی نشر آثار حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 👉 @nasery_ir ‌ ‌
💠 حدیث ثقلین یادگار ماندگار 🔻اين جزء يادگارهاي ماندگار دين خداست که «اِني تارِک فيکُم الثَقَلَين کِتاب الله و عِترتي اهل بيتي» چنين وسیله ای در اختيار ما گذاشته اند حداقل ما غافل نباشیم؛ تا آخرين مدارج توحيد هر دو ما را همراهي مي کنند. 🔸 چقدر ما ثروتمنديم! قرآن از طرفی، و از طرف دیگر الگوها و اسطوره هایي که به نام اهلبیت (علیهم السلام) براي ما قرار داده شده است. چقدر جاي رشد دارد! 🔹 همه امکاناتی که می توان به کسی بدهند تا به سرعت برق، در دنيا و آخرت به آخرین حد رشد برسد، همه آن امکانات را در اختیار شیعه گذاشته اند. شما نگاه کنید غیر شیعه اسطوره هایي براي خود قرار داده اند که از خدا و پيغمبر و مراتب معنوی بيگانه هستند! حال می خواهند چه کار کنند؟ اين اسطوره توي قبر و قيامت همراهش مي آيد؟ چطور مي خواهد با این الگوها در مسائل معنوی سیر کند؟! 🔸 ببينيد حقانیت شيعه چقدر واضح است! روشن است که براي اين رشد، اهل بيتِ کامل بايد کنار قرآن باشند و آن کسي که اين را ندارد چقدر عقب مي افتد! چقدر ارتباطش با قرآن، ناهماهنگ مي شود! اگر آنها مراتب اهل بيت را براي ائمه خود قائل بودند يک حرفي، ولي آنها خودشون هم ائمه ما را به بزرگي ستايش مي کنند و قائل هستند که ائمه خودشان حتي در توحيد مشکل داشته اند. ‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔺کانال رسمی نشر آثار حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 👉 @nasery_ir ‌ ‌
💠 ولایت حضرت علی سِرِّ خدا 🔻وقتي بنا شد حضرت آدم آفريده شود شيطان خيلي برايش عجيب بود! شيطان حرفي از عبادت و سجده برای خدا نداشت ولی پذیرش سجده بر آدم برایش سخت بود! تا ماجرا رسید به جريان غدير. 🔸 برخی هم حرفي از عبادت ندارند.[رجوع شود به شان نزول آیات اول سوره معارج] «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ‏ واقِع‏» اين‌ها فقط تحمل و پذیرش ولايت برايشان سخت است! ولایت آقا اميرالمومنين علیه السلام سِرّ خدا و سِرّ توحيد است و هرکسي رزقي دارد. ‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔺کانال رسمی نشر آثار حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 👉 @nasery_ir ‌ ‌
قُل هُوَ اللهُ اَحَد 💎 بگو‌ قُل ! تا بیرون بریزد آنچه را که تاب نگهداریش نیست. بگو قُل تا هستی ات آغاز شود. بگو قُل ! بی پروا بگو ، تا آن بزرگی که بین تو و قلبت حائل است فضا را پُر کند و ظهور یابد. بگو قُل ! صد بار بگو ، سی بار بگو ، صد و سی بار بگو ، همواره بگو ، بگو و کلمات را زندگی بخش ، بگو و الفبا را ظهور دِه. بگو قُل ! زیرا قاف و لام از تو بزرگ تر است و در سینه ات نمی گنجد پس فریادش کن و عاشقانه آن را به دیگران بخش. بگو قُل ! که او همان خدای یکتاست ، فراتر از هر فرا ، بزرگ تر از هر بزرگ. بگو قُل ! قُل بگو ، و به قُل تشویق کن که این قُل جوشش است فوران کلمه عشق است آغاز یکتایی و اخلاص است. بگو قُل ! نه با لفظ و نه با حرف ، با وجودت بگو ، بگذار قُل از چشمانت بِتَراود از دستت بریزد و با قلبت بتپد. بگو قُل ! که این قُل تمام زندگی است. اشاره ای یگانه است و یگانه ای به اشاره. چنان بگو که "واو" ناپیدایش را فریاد کنی. بگو قُل ! قُل بگو ، تا ادراک ات را به زیر کشی و تَوهُّمِ فهم را به سُخریه گیری ، و این چنین از حیرتی بسیط لذت بری. بگو قُل ! مستانه بگو ، بی هوش بگو و پندارت را بِدَر ، که این گفتن بر قداست و عظمتِ قُل می افزاید و تو را در اسرار فرو میبرد. بگو قُل ! قُل بگو ، که هستی با قُل آغاز شد. باد با قُل به رقص آمد. آتش با قُل زبانه کشید. دریا با قُل جوشیدن گرفت و خاک با قُل روح را پذیرا شد. بگو قُل ! که "کُن فیکُون" بدون قُل هیچ است تا قُل نباشد هیچ "کُنی" ، "فیکُون" نپذیرد. بگو قُل ، قُل شو ، قُل باش و به قُل رو. بگو قُل ! قُل "هُوَ اللهُ اَحَد" که در آن ذات حق تعالی نشانه رفته است. 🌹@avaymarefat
* 🔻قبض بيشتر دعاهاي مؤمن را به استجابت قرين ‏مي ‏كند؛ يعني معمولا قبض حال دعا در انسان ايجاد مي ‏كند و بسط حالتي است كه انسان، مشكلي نمي ‏بيند كه بخواهد چيز جديدي بخواهد. 🔸در موارد قرآني اگر نگاه شود اكثر انبيا در حين قبض، دعاهايشان ‏مستجاب مي ‏شده است. مانند حضرت زکریا که قرآن می فرماید: إذ نادي ربّه نداءًا خفيّا قال ربّ انّي وهن العظم منّي و اشتعل الرأس شيبًا و لم اكن بدعاءك ربّ شقيّا(مریم:4) حالت و سبک آيات‏ حاكي از اين است كه در حال نا اميدي و قبض و گرفتگي دعا مي ‏شده است. 🔹گرچه هركدام از قبض و بسط در جاي خودش بايد باشد؛ ولي اگر در مسير أنبيا و ائمه اطهار عليهم السلام و كمّلين از اوليا نگاه‏ شود، تا آخر قبض و بسط بوده است. 🔸در مسير به ندرت اتفاق مي ‏افتاده که افراد مانند بعضي از اوليا داراي بسط دائم بشوند. ‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔺کانال رسمی نشر آثار حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 👉 @nasery_ir ‌ ‌
◾️در مجالس روضۀ اباعبدالله علیه‌السلام پای سماور می‌نشست و چای می‌داد اهمیت مجالس روضه حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام در سیره و بیان آیت‌الله بهجت قدس‌سره پایبندی‌اش به روضه تعجب‌برانگیز بود. در حال مریضی هم اصرار داشت که این مجلس باید برقرار باشد. تا خودش به مجلس روضه نمی‌رفت، آرام نمی‌گرفت؛ مگر آنکه پسرش را به نیابت از خود می‌فرستاد. سال‌هایی که مجلس را در منزل برگزار می‌کرد، بسیاری از کارها را خودش انجام می‌داد و هنگام روضه، کنار در می‌نشست و به کسانی که وارد می‌شدند، احترام می‌گذاشت و جلوی پای کسانی که وارد مجلس می‌شدند، می‌ایستاد؛ چون به مجلس امام حسین علیه‌السلام مشرف می‌شدند، عزیز بودند. بر جزئیات کارها نیز نظارت می‌کرد؛ حتی بر چای‌دادن و خوش‌آمدگویی به عزاداران. این پیگیری و توجه و تواضع را از استادان بزرگ خود آموخته بود. می‌فرمود: استاد بزرگ ما، مرحوم غروی کمپانی که از لحاظ علمی در سطح بالایی بود، در مجالس روضۀ اباعبدالله علیه‌السلام پای سماور می‌نشست و چای می‌داد. 📚 برگرفته از کتاب رحمت واسعه، ص٢٢ مشاهده این مطلب و مطالب مشابه از طریق زیر:🔻 👆 http://bahjat.ir/fa/content/10481@avaymarefat
◾️ خدا می‌داند آن‌ها چه می‌دیدند درجات و مقامات شهدای کربلا و اشتیاق آن‌ها برای شهادت، در بیان آیت‌الله بهجت قدس‌سره ✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام با اختیار خود، آن‌همه مصائب و شهادت و اسارت اهل‌وعیال خود را تحمل نمود؛ زیرا پیوسته و حتی در روز عاشورا بر آن حضرت عرضه می‌شد که یا نصر و پیروزی را انتخاب کنند یا لقاءالله‌ و معاهده و پیمانی را که با خدا بسته است‌؛ ولی ایشان با اختیار خود آن مقامات عالیه را انتخاب کردند. خدا می‌داند که آن‌ها چه می‌دیدند! حضرت قاسم علیه‌السلام راجع به مرگ می‌گوید: «اَحْلی مِنَ الْعَسَلِ» (شیرین‌تر از عسل است). آیا این تعبیر شوخی است؟! ما نمی‌توانیم درجات و مقامات آن‌ها را تعقل و درک کنیم که چه خبر بوده و چه درک می‌کردند و چه می‌دیدند، همین‌قدر نقل شده که امام‌ حسین علیه‌السلام مقامات اخروی آن‌ها را به آنان نشان داد. اینکه نقل شده عابس در روز عاشورا، در میدان جنگ در برابر دشمن لخت شد و زره را از تن درآورد، یک کار عادی و آسان نبود. خواست به دشمن بفهماند که ما از روی عقیده و مرام، راه شهادت را اختیار و انتخاب کرده‌ایم، نه از روی ناچاری و اجبار و تهدید و اکراه یا به ‌جهت شرم و حیا؛ بلکه این مرام ماست و شجاعانه و عاشقانه و داوطلبانه می‌جنگیم و کشته می‌شویم و باکی از شهادت نداریم و طرف مقابل، عمر سعد، بیچاره و دربند و اسیر مُلک «ری» است. حضرت ابوالفضل علیه‌السلام نیز با آن فداکاری‌هایش می‌خواست به آنان بفهماند که محبت خدا و محبت دوستان خدا چیز دیگری است که تحمل هرگونه دشواری و ناگواری و سختی در راه رسیدن به آن، سهل و آسان و شیرین است. 📚 برگرفته از کتاب رحمت واسعه، ص۵٩ @avaymarefat
90c2a4e7e4b74701a39e5c6c75a372e736b0d481.pdf
1.9M
📜 #ویژه_نامه #مصباح_الهدی 🔻بیانات حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری با موضوع امام حسین علیه السلام، عاشورا و اصحاب کربلا 🔺 @avaymarefat
📚 🔹 جرعه های معرفت - شرح حدیث معصومین(ع) در کلام رهبر انقلاب 🔸 عواقب کوچک ‌شمردن گناه عن امیرالمؤمنین(ع) عن رسول‌الله(ص) انّه قال: انّ ابلیس رضی منکم بالمحقّرات، والذّنبُ الذی لا یُغفر قولُ الرّجل، لا اوخذُ بهذا الذّنب استصغاراً لهُ. (1) «امیرالمؤمنین(ع) از قول پیامبر اکرم(ص) نقل می‌کنند که فرمود: ابلیس از شما به گناهان کوچک راضی می‌شود؛ و گناهی که آمرزیده نمی‌شود این است که انسان بگوید به‌خاطر این گناه کوچک مؤاخذه نمی‌شوم و آن را کوچک بشمرد.» انّ ابلیس رضی منکم بالمحقّرات؛ [امیرالمؤمنین(ع) از قول پیامبر(ص) می‌فرماید:] ابلیس از شما به همین اندازه- ارتکاب گناهان کوچک- راضی می‌شود. البته این در مورد همه نیست؛ در مورد بسیاری، ابلیس به گناهان کوچک راضی نمی‌شود؛ آنها را به گناهان بزرگ وادار می‌کند، خیلی هم راحت از او اطاعت می‌کنند؛ لکن برای بسیاری از مؤمنین و کسانی که مواظبند گناه بزرگی انجام ندهند، ابلیس می‌گوید عیب ندارد، من به همان گناه کوچک [راضی هستم]؛ وسوسه می‌کند تا مؤمن را به گناه کوچک وادار کند. حالا نتیجه این چیست؟ آن لعین درگاه الهی کار خودش را دارد می‌کند؛ او در کار خودش خبره است، می‌داند که گناه کوچک وقتی متراکم شد، همان کاری را می‌کند که گناه بزرگ انجام می‌دهد و گاهی تراکم و پی‌درپی شدن و اصرار بر گناهان کوچک و صغائر و محقّرات، کاری با انسان می‌کند که برای انسان، گناه بزرگ هم آسان می‌شود؛ والعیاذ بالله. خیلی از کارها هست که اوّل اگر به یک مؤمنی عرضه کنند، از آن تحاشی (اجتناب) می‌کند، اما آرام‌آرام او را مأنوس می‌کنند با گناه کوچک، یواش‌یواش سرش به آن گرم می‌شود، کارش به‌جایی میرسد که همان گناه بزرگی را که روز اول حاضر نبود مرتکب بشود، به‌راحتی انجام می‌دهد. این‌جور نیست که به یک‌باره انسان از مرز ایمان و کفر بگذرد و وارد کفر بشود؛ نه، یواش‌یواش نزدیکش می‌کنند تا اینکه این‌جوری می‌شود؛ این در گناهان فردی و شخصی و در گناهان اجتماعی هم هست؛ این را هم توجه داشته باشید. ادامه مطلب👇 http://kayhan.ir/fa/news/168732 🔻 @avaymarefat
* ❓چگونه با حضرت اباعبدالله عليه السلام و جريان كربلا پيوند بخوريم؟ حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری در جواب این سوال فرمودند: 🔻چيزي كه انسان را خيلي به خداي متعال نزديک مي‏ كند پیوند خوردن با جريان كربلاست. آنچه كه مانع انسان برای همه توفيقات است؛ در مورد توفیق پیوند خوردن با جریان کربلا هم مطرح است. 🔸طبيعتا جريان كربلا هم يكي از توفيقاتي است كه موانع طبيعي ‏مي ‏تواند داشته باشد. آن چه كه انسان را از توجه به قرآن، عبادات و عمل صالح دور مي‏ كند همان ها مانع استفاده از جريان كربلا هم است؛ مثل گناه یا تشتت که در اين زاويه هم ‏واقعا مانع می شوند؛ که باید از این موانع پرهیز کرد. 🔹ولي اگر خداي متعال به كسي توفيق داد كه «بخواهد» و اول در او «خواست» به سمت گره‏ خوردن با جريان كربلا حركت كند، چند کار است که بايد در طول مدت مراعات كند: 🔸 يكي مطالعه کردن در مورد جریان عاشورا و امام حسین علیه السلام و اصحاب ایشان است. سير جريان كربلا را بايد خواند و كاركرد و مطالعه كرد؛ گاهي این مطالعه حتي از خواندن زيارات اثرش بيشتر است. لازم است انسان نكات و دقائقي كه در جريان كربلا است با دقت مورد مطالعه قرار دهد. اين مطالعه‏ ای كه انسان در مورد زندگي‏ حضرات مي ‏كند، صرف يک مطالعه نيست؛ بلكه مطالبی که در این زمینه می خواند به جان انسان نقش مي ‏بندد. 🔹ديده شده کسانی که در زمينه يكي از الگوها و موضوعات كربلا مثلا حضرت ابالفضل عليه السلام كار علمی کرده تأثيرش در ظاهر و باطنش محسوس است. ادامه دارد...
ادامه مطلب قبل... 🔻در کنار مطالعه، توجهات، توسلات و روضه جاي خودش را دارد. طبيعي است كه گريه و توسل مداوم حال مي‏ خواهد و بايد انسان سوخته شود که این سوختگی بعد از مدتي حاصل مي ‏شود. 🔸گریه، كاري ‏نيست كه انسان به نفس خودش تحميل كند. اگر تحمیل شد دل را خسته مي ‏كند. در كل عبادات بايد انسان به اين سمت برود كه با نشاط عبادت را انجام دهد. 🔹در بخش توسلات خواندن زيارتنامه‏ حضرت اباعبدالله علیه السلام و توسل به ایشان و التزام به آن لازم است که باعث می شود آرام آرام پیوند با آقا برقرار شود. انسان اوقاتي را برای این بگذارد كه ملتزم به زيارت حضرت اباعبدالله عليه السلام باشد. اين غير از شرکت در روضه است. ادامه دارد...
ادامه مطلب قبل... 🔻در جريان روضه‏ ها گاهي صحنه ‏هائي پيش مي‏ آيد كه خيلي روح انسان را سبك مي ‏كند و ارتقاء مي‏ دهد. وقتي كه در جمع، مصائب حضرات گفته مي‏ شد خيلي بركات دارد. 🔸بايد گذشت از حرف هاي بعضي افراد نادان كه ‏مطرح مي ‏كنند گريه نمي‏ خواهد. ائمه راه را شفاف كرده اند و چقدر توصیه به این گریه نموده اند. اين تحركات باطني‏ گريه آور، مبتني است بر قواعدي محكم از اعتقادات و اين ها با هم در ارتباط هستند و انسان را نسبت به رسیدن به حقیقت كربلا محكم‏ مي‏ كند. 🔹اینکه بعضی مي‏ گويند بايد خنديد، اين ها صحيح نيست؛ همين روشي كه امام سجاد عليه السلام داشته ‏اند و القا كرده‏ اند، درست است. اگر انسان در اين زمينه به حالت بكاء برسد خيلي بركات نصيب انسان مي‏ شود و نفس زلال مي‏ شود و نبايد ديگر اين حال را رها كرد؛ 🔸منتهي يک اشتباهي كه در اين‏ زمينه گاهي پيش مي ‏آيد اين است كه ما اگر امشب يک ساعت گريه كرديم مي‏ خواهيم با همین یک ساعت گریه به اوج سعادت برسيم و هيچ ‏فكر شيطانی هم سراغ ما نيايد؛ درحالي كه اين طور نيست؛ اولا خيلي بايد گريه كرد و ثانيا شيطان هم به اين زودي دست بردار نيست. انسان بايد كار خودش ‏را بكند. ‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔺 حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری 👉 @avaymarefat
🏴 مرحوم استاد ، در ایام و ، تسبیح از دستش نمی‌افتاد. می‌نشستیم پهلوی ایشان، اگر سوالی نداشتی، نیم ساعت، یک ساعت، تا آخر مجلس، همه‌اش می‌گفت، همه‌اش مشغول به و در بود. و می‌گفت: هر کسی که ، ، ، ، به دست آورده، بزرگان ما گفته‌اند که زیر قبه‌ی امام علیه‌السلام به دست آورده است. ۸۰٫۱٫۲۳ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی 📸 تصاویر مربوط به مراسم روضه، در منزل مرحوم علامه طباطبایی در شهر تبریز می‌باشد. @avaymarefat
◾️از خدا خواسته بود تا آخر عمرش، زیارت عاشورایش ترک نشود ▫️توصیه‌ی آیت‌الله بهجت به خواندن و مداومت بر زیارت عاشورا 📝 استادش، مرحوم غروی اصفهانی را یاد می‌کرد و می‌فرمود که او از خدا خواسته بود تا آخر عمرش، زیارت عاشورایش ترک نشود. با گفتن این ویژگی استاد، گویا حال خود را هم بازگو می‌کرد. همین‌طور هم شد: تا آخرین روزهای عمرش، هر روز زیارت عاشورا می‌خواند با صد لعن و صد سلام. چنان بهره‌هایی از این زیارت نصیبش شده بود که دیگران را نیز به خواندن و مداومت بر آن دعوت می‌کرد. روزی شخصی به محضرش رسید و گفت: «آقا، من فرصت نمی‌کنم که هر روز این زیارت را با صد لعن و صد سلام بخوانم. چه کنم؟» راه چاره‌ای به او نشان داد و فرمود که «زیارت عاشورای مختصره» را بخواند. 📚 برگرفته از کتاب رحمت واسعه، ص٢٢ : 🔸«زیارت عاشورای مختصره» زیارتی است که در فضیلت و ثواب مانند زیارت عاشورا است، ولی صد لعن و سلام را ندارد. @avaymarefat
مرحوم عارف بزرگوار ملا اسماعیل دولابی به نقل از آیت الله شاه آبادی (قدس سره): اگر در یک اتاق شیشه ای در دل دریا باشیم، از همه طرف آب دریا و ماهی ها را می بینیم، ولی عطش ما رفع نمی شود. علمی که معلومش پیدا نشده.، اینگونه است و رفع عطش نمی کند. اما اگر یک سر سوزن دیوار شیشه ای اتاق سوراخ شود، از همان سوراخ همه سیراب می شوند. علم وقتی همه چیز را معلوم کرد، یک سر سوزن از محبت می خواهد تا انسان را سیراب کند. اگر شیشه بشکند که نورٌ عَلٰٰی نورٍ می شود. در آن صورت همه کسانی که در اتاق اند رفته اند پیش هستی خدا. انشاالله در مجلس روضه امام حسین علیه السلام شیشه دل بشکند و سرشار از محبت شویم. (نقل از کتاب مصباح الهدی مهدی طیب) 🌺@avaymarefat
* 🔻بيخود ما گمان مي‌كنيم كه اگر در زمان اهل بيت بوديم يا در كربلا بوديم جزء آن هفتاد و دو نفر بوديم. 🔸معلوم نيست؛ كار سخت بوده است. انسان عافيت ‌طلب است. يك نفر از لشكر ابن‌سعد براي گرفتن پاداش به شام رفت تا به يزيد گزارش پایان یافتن جنگ را بدهد و جایزه بگیرد. اما تا گزارش داد یزید گفت كه:« چرا آن ها را كشتيد؟ من از شما بدون اين كشتن هم راضي مي‌شدم. چطور شد؟» 🔹علت این که یزید این طور برخورد کرد این بود که شخصيت پيچيده‌ي عجيبي داشته و دو رویی می کرده است؛ علاوه بر اینکه حضرت سيدالشهداء‌ عليه السّلام به دشمنانشان نفرين کرده بود که حتی به اهداف مادی که در این جنگ دارید نخواهید رسید و این نفرین گرفت تا جایی كه حتي يزيد هم از ایشان تقدير نكرد و سر بزنگاه‌ ها يزيد هم به اين ها خشم می ‌گرفت. 🔸آن شخص در جواب یزید گفت: «ما مواجه بوديم با گروهي كه توصیه به بیعت می کردیم بیعت نمی کردند؛ امان مي ‌داديم نمي ‌خواستند؛ پيشنهاد مالی مي ‌كرديم قبول نمي‌كردند. اين ها از مرگ هم نمی هراسيدند. ما هيچ راهی نداشتيم جز اينكه با اين ها بجنگیم.» 🔹ببينيد اصحاب حضرت چقدر و چگونه وارد شده بودند که دشمن در موردشان این طور تحلیل می کند. ادامه دارد...
ادامه مطلب قبل... 🔻ما خيال نكنيم مرگ يك ‌لحظه است و يك انتخاب است و من اگر در حال جهاد قرار بگیرم یک مرتبه آن را انتخاب می کنم و شهید می شوم و تمام می شود؛ نه، در جریان کربلا قدم به قدم اتفاقاتي مي ‌افتاد تا جوهره ‌‌ها رو بيفتد. 🔸لحظه به لحظه قضیه سخت مي‌ شده است. حمايت از حق سخت است. يعني در مواقع فشار و سختی درون‌ ها بيرون ریخته می شود. این خيالات است كه من بگويم اگر من هم عاشورا بودم مثل حبيب ‌بن ‌مظاهر بودم. انسان نمي ‌تواند چنین ادعایی کند؛ به قول قرآن «إنّك لن تستطيع معي صبرا»‌ اين صبر و همراهي و صبر در همراهي كار هر كسي نيست. 🔹يک ‌لحظه نيست كه من الآن بگويم اگر امروز من را در موقعیتی مانند ظهر عاشورا قرار بدهند يك دفعه سينه‌ام را سپر مي‌كنم يك گلوله توي مغزم مي‌خورد و خلاص مي‌شوم! معلوم نيست اين‌جور پيش بيايد. بايد افراد زمينه داشته باشند و مهذب، نوراني و دنياگريز باشند تا بتوانند مرحله مرحله مراحل را طي كنند. 🔸اصحاب حضرت در طول سفر همراه آقا سيدالشهداء بودند. خيلي‌ ها در این بین آمدند و رفتند؛ بخاطر اينكه فكر مي ‌كردند كه آقا سيدالشهداء دارند وارد يک شهري مي ‌شوند كه حكومت و امکانات آماده است بعد ديدند خبري نيست لذا برگشتند؛ ولي اين هايي كه ماندند؛ اين ها از همه‌ ی جهات خالص ‌ترين‌ها و بهترين‌ ها و از آب گذشته بودند. 🔹بله لحظات آخر شب عاشورا، حضرت سيدالشهداء ديگر اين ها را راه دادند و آسمان را براي اين ها باز كردند و جاهايشان را نشان دادند اما اين ديگر لحظات آخر بود. ادامه دارد...