eitaa logo
آوای معرفت
364 دنبال‌کننده
970 عکس
732 ویدیو
256 فایل
مباحثی معرفتی درباره خودشناسی و خودسازی، زمینه ساز تحقق بندگی برای فرج و ظهور و قیامت شخصی و ورود به بهشت لقای الهی ارتباط با ادمین @Elahi_alafv
مشاهده در ایتا
دانلود
مناجات زائر با خدا در بالای عرش درحرم امام حسین .mp3
40.91M
«مناجات زائر با خداوند متعال در بالای عرش در حرم امام حسین علیه السلام» ممنوعه ظلمانی و نورانی عنادی و غیر عنادی و ساحران گناهان و حجب ظلمانی در اولین گام به سوی زیارت رفتن حجب نورانی در گام های بعدی تا حرم (علیه السلام) و ملکوت و مناجات خصوصی زائر با خداوند متعال در بالای عرش الهی در حرم امام حسین(علیه السلام) 🌹حتماً گوش کنید.👌👌 🌺این صوت،خیلی خیلی محتوای عجیبی دارد. 🌀شاهکار خلقت!! @avaymarefat
گناه عنادی و غیر عنادی(2).mp3
20.77M
گناه عنادی و غیر عنادی(2) @avaymarefat
‍ * 🔻با هر توسلى به حضرت سيد الشهداء (علیه السلام) ، ذرّه ‏اى نگين وجودی انسان طلائى مى ‏شود و ذره ‏اى انسان به كمال مى‏ رسد. اگر انسان بتواند اين ذره طلائی شده را با مراقبه نگه دارد، بعد از مدتى کل وجودش طلائى، طلائى مى‏ شود و به کمال نهایی می رسد. ‌ ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ 🔺 حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری @avaymarefat
‌ ‌ حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ جعفر ناصری 👉🏻@avaymarefat ‌ ‌
* 🔻سروکار ما باید با رحمت الهی باشد. برای رسیدن به رحمت و رحمان، اگر با اهلبیت علیهم‌السلام حرکت کنیم، زودتر به نتیجه می‏رسیم. باید خودمان را زیر چتر آن‏ها قرار دهیم؛ زیرا ریزش رحمت، آنجا زیاد است. دل هر کسی در هر مقطع زمانی، متمایل به یک یا دو یا سه تن از اهل‌‌‌بیت علیهم‌السلام است. توسّل به حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها طهارت زیاد و پاکی فکر می‏خواهد. حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام همه‌ی افراد را زیر چتر وسیع خود جمع کرده‌اند. آن حضرت، همه را راه می‏دهند. این از آثار شهادت حضرت است که دل مؤمن، با شنیدن اسم حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام تکان می‏خورد. ‌ ‌ ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ 🔺 حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری @avaymarefat
چطور با مخالفان شیعه بحث کنیم؟ .mp3
21.53M
چطور با مخالفان شیعه بحث کنیم؟ *اوایل صوت تدریس استصحاب است و از دقیقه 19 به بحث شیوه فنی مناظره و گفتگو با اهل تسنن می پردازد. @avaymarefat
حیله های نفس.mp3
27.65M
10-(حیله های نفس) *ما بیشتر از خودمون فریب می خوریم تا از دیگران👌 @avaymarefat
9.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 مداحی بسیار زیبا توسط حاج حسین سازور در بیان اوصاف پادگان دوکوهه و خاطرات رزمندگان و شهدای عزیزمان 🆔 @avaymarefat
9.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 بیان خاطراتی از شهید احمد کاظمی توسط مقام معظم رهبری در مراسم تشییع پیکر آن شهید 🆔 @avaymarefat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📎شهیدی که در حال تلاوت قرآن و آیه شهادت عـــروج کــرد.🌹 🌷خاطراتی زیبا درباره شهید مدافع حرم موسی جمشیدیان👌 تمام هستی‌اش در عشق به ماترک پیامبر گرامی ‌اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله خلاصه شده. این عشق نه‌تنها در کلام؛ بلکه در کردارش نیز هویداست. می‌گوید برای امام زمان(عج) و در راستای ظهور ایشان زندگی می‌کنم و در عمل هم همین‌گونه است. همه شیعیان را پرتویی از نور حضرت فاطمه(س) می‌داند و مبنای زندگی‌اش رحمت و مودت است. قرآن لحظه‌ای از او جدا نمی‌شود و در تمامی مسائل زندگی جویای نظر قرآن است. گویا خداوند نوری را در وجودش قرار داده تا لحظه‌ای از مسیر حق منحرف نشود. همین نور است که او را راهی میدان دفاع از حریم ذریه پیامبر(ص) می‌کند و در نهایت، در حال تلاوت آیات الهی و با وضو به دیدار حق می‌شتابد.... ادامه مطلب👇 https://kayhan.ir/fa/news/226069 🔻@avaymarefat
🌺زیبایی شهادت🌹 من همیشه در قنوت نمازم این دعا را می‌خواندم: «ربنا هب لنا من ازواجنا و ذریاتنا قرهًْ اعین و اجعلنا للمتقین اماما»؛ اما هیچ وقت معنی حقیقی روشنی چشم را درک نمی‌کردم. گمان می‌کردم همین که همسری نصیبم شده که نمازش را اول وقت می‌خواند و پیرو ولایت فقیه است، یعنی مایه چشم‌روشنی است. بعد از شهادت آقا موسی، فهمیدم آن چشم‌روشنی که خداوند به انسان می‌دهد از هر چیزی بالاتر است.  تا قبل از شهادت آقا موسی شیرینی شهادت را درک نکرده بودم، نمی‌دانستم شهید و شهادت یعنی چه. یکی از زیبایی‌های شهادت آقا موسی این بود که به من زیبایی شهادت را چشاند. امروز به‌نظرم زیباترین زیبایی در این دنیا شهادت است؛ به همین خاطر هر کسی را که خیلی دوست داشته باشم، برایش آرزوی شهادت می‌کنم. برای خودم و حتی فرزندم هم آرزوی شهادت می‌کنم.(همسر شهید موسی جمشیدیان) ۱-🌹 شهادت در حال قرائت قرآن دوستان آقا موسی درباره نحوه شهادت ایشان گفتند؛ در روز شهادت آقا موسی طبق معمول وضو می‌گیرد و می‌رود کنار یک ‌تانک می‌نشیند و مشغول تلاوت قرآن می‌شود، تا اینکه موشک اسرائیلی به ‌تانک اصابت می‌کند و‌ترکش‌های زیادی به بدن آقا موسی می‌خورد و او با همان قرآنی که در دست داشته به حالت سجده به زمین می‌افتد و شهید می‌شود. جالب است آیه قرآنی که آقا موسی لحظاتی قبل از شهادت تلاوت می‌کردند آیه «ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون» بوده و صفحات قرآن هم خون‌آلود می‌شود. ۲-🌹 فهمیدم آقا موسی شهید شده. بعد از صحبت با همسر برادرم حالم خیلی بد شد، من را به خانه پدر همسرم بردند. آنجا پدر آقا موسی مطلبی به من گفت که برای همیشه در خاطرم ماند. ایشان گفتند: مواظب باش ناشکری نکنی. این کلام من را به خودم آورد، با اینکه آن لحظات برایم بسیار سخت و تلخ بود؛ اما با خودم گفتم آقا موسی به بهترین شکل رفته؛ برای همین خیلی مواظب بودم حرفی نزنم که ناشکری باشد. ۳-🌹 مدتی بعد از شهادت آقا موسی خواب دیدم؛ در خانه هستم و دم غروب و تاریک است. هر کدام از پریزهای برق را که امتحان می‌کردم، هیچ چراغی روشن نمی‌شد. همان موقع صدای در را شنیدم. رفتم در را باز کردم. آقا موسی وارد خانه شد. انگار تمام دنیا را به من دادند. با‌ گریه گفتم: ببین تو رفتی و همه دنیای من بعد از تو تاریک شد. آقا موسی گفت: خودت را ناراحت نکن، ظهور نزدیک است. در همان عالم خواب دوست داشتم بدانم چه زمانی این اتفاق می‌افتد. از زمان ظهور سؤال کردم. آقا موسی گفت: نمی‌شه بگم کی؛ اما بدون که ظهور نزدیکه. این جمله را سه بار به من گفت. از خواب که بیدار شدم، انگار دنیای جدیدی برایم باز شده بود؛ دنیایی که به قول آقا موسی به سمت ظهور بود. بعد از شهادت شهید حججی در یک برنامه تلویزیونی شنیدم که همسر شهید حججی گفت: من از شهید قول شفاعت گرفتم و کتبی به من قول شفاعت داده است. این را که شنیدم قلبم لرزید و با خودم گفتم: من چقدر بی‌لیاقت بودم که نمی‌دانستم باید چه کار کنم.‌ای کاش از او قول شهادت گرفته بودم. هر بار که اسم سوریه را می‌آورد آن‌قدر ‌گریه می‌کردم که وقت رفتن به من نگفت و رفت. این حرف‌ها از دلم گذشت و‌اشکم جاری شد. همان شب خواب آقا موسی را دیدم. در خواب به پای آقا موسی افتاده بودم و از او قول شفاعت می‌خواستم. آقا موسی گفت: مطمئن باش شما جزء اولین نفرات هستی. ۴-🌹 خاطره‌ای شنیدی، از حسن خلق و شیوه بزرگ‌منشانه نهی از منکر شهید، از زبان محمد صادقی پسرخاله شهید جمشیدیان است: خاطره‌ای که من از ایشان دارم به شخصی برمی‌گردد که آقا موسی آبرویش را حفظ کرد. ایشان این خاطره را بعد از شهادت آقا موسی برای من تعریف کرد و گفت: من فردی مشروب‌خور بودم؛ اما پدرم یکی از معتمدین و بهترین نمازگزاران مسجد بود. من آن‌قدر به مشروب عادت کرده بودم که بعضی از افرادی که مانند من گرفتار این مسئله بودند برای دزدین مشروب‌های من به باغ ما می‌آمدند. یک‌بار برای اینکه کسی مشروب‌هایم را ندزدد آنها را در ماشین جاسازی کردم. وقتی از باغ برمی‌گشتم ایست وبازرسی بسیج جلویم را گرفت. آنها مشروب‌ها را دیدند و می‌خواستند با داد و فریاد آبروی من را ببرند که آقا موسی نگذاشت. آنها را آرام کرد، صندوق عقب ماشین را بست و جلوی ماشین کنار من نشست. کمی ‌با من صحبت کرد و گفت اگر مقید به دین نیستی به‌خاطر آبروی پدرت این کار را نکن. صحبت‌های آقا موسی و آبروداری‌اش خیلی بر من اثر کرد و من از آن روز سعی کردم مشروب را‌ ترک کنم. وقتی پیکر شهید را آوردند او خیلی‌ گریه می‌کرد و دنبال تابوت می‌آمد. من تعجب کردم. چند روز بعد به او گفتم چرا اینقدر بی‌تابی می‌کردی؟ جریان را برای من تعریف کرد و گفت به‌خاطر کاری بود که آن شب با من کرد. ۵-🌹