زیارت مرقد مطهر خانم شریفه بنت الحسن (علیه‌السّلام) ، دختر امام دوم شیعیان امام حسن مجتبی (علیه السلام)🏴 📌در شهر حله عراق بعد از اینکه تماشا کردید برای همه ارسال کنید، مخصوصا مریض دارها ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌

🏴معرفی اجمالی حضرت شریفه خاتون، دختر امام مجتبی (علیهماالسلام) مشهور به #بی_بی_شریفه (سلام الله علیها). 📝 #اشعار_آیینی_حسینیه‌ | عضو شوید ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e

سیره پیامبر در رابطه با کسانی که فال بد می‌زدند. پیامبر اكرم در رابطه با کسانی که «فال بد» می‌زدند می‌فرمودند: بر خلاف «فال بد» عمل کن. اگر فال بد آمد که «فلان کار را انجام ندهم» از قضا تو آن کار را انجام بده. در حدیثي پیامبر اكرم می‌فرمایند: "کفارة الطیره التوکل" كفاره فال بد زدن اين است كه به خدا توکل کني و آن کار را انجام دهي. در نقطه مقابل اگر «فال خوبی» آمد بر طبق آن عمل کن. پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) دعایی در این زمینه دارند که بسیار خوش مضمون است می‌فرمایند "اللهم لا طیر الا طیرک ولا خیر الا خیرک و لا اله غیرک" یعنی خدایا فال بد وجود ندارد مگر آن چیزی که از جانب تو برسد و خیری وجود ندارد مگر از جانب تو برسد اگر به من بدی برسد از خود من است نه از فال بد . این دعا را داشته باشیم و بخوانیم. یک داستاني را حسن بن مسعود نقل می‌کند ‌كه روزی می‌خواستم به محضر امام هادی(سلام الله علیه) بروم در حالی که قبل از آن انگشتم مجروح شده بود همچنان به سمت خانه امام می‌رفتم که در بین راه هم سواری از کنار من رد شد و به من برخورد کرد و کتف من هم درد گرفت هنگامی که به خانه امام رسیدم از روزگار شکایت کردم که "عجب روز بدی بودی تو ای روز!" وقتی این را گفتم امام فرمودند" ای حسن بن مسعود «ترمی ذنبک من لا زنب له» یعنی گناه خودت را به گردن کسی که گناهی ندارد می‌اندازی؟ تقصیر خودت را به گردن ایام می‌اندازی؟ این اتفاقی که برای تو پیش آمده نتیجه عمل خودت هست پس ایام را متهم نکن. حسن بن مسعود می‌گوید من از این نوع نگاهم توبه کردم. بعد از توبه کردن، امام فرمودند به خدا قسم که این حرف‌ها (که ایام را گنهکار بدانید برای آنها شومي و نحوست قائل شوید) نه تنها فایده‌ای به حالتان ندارد بلکه خداوند شما را عقاب می‌کند که چرا مخلوق بی‌گناه مرا مجرم می‌دانید و او را تقصیر کار می‌کنید.

میشه مسلمان بود ولی نماز نخوند میشه مسلمان بود ولی حجاب نداشت میشه مسلمان بود ولی احکامش رو رعایت نکرد میشه مسلمان بود ولی مسلمان نبود! گفت شیر بی‌دُم و سر و اِشکم که دید این‌چنین شیری خدا خود نافرید پ‌ن:از یه بازیگر انتظاری نداشته باشید حتی اگر توی یک یاچند فیلم شهید شده باشه!

مطالبی جالب و شنیدنی در فضائل و کمالات حضرت سکینه خاتون دختر امام حسین علیه السلام

🌹مصائب حضرت سکینه سلام الله علیها ▪️چون امام حسين (علیه‌السلام)، يارانش را كشته و بر روى زمين افتاده ديد متوجه خيمه‌گاه شد. سكينه (علیهاالسلام) که گفته می شود در کربلا 10 تا 14 سال داشته است فرياد زد: پدر جان! آيا تن به مرگ داده‌اى؟ امام (ع) فرمود: چگونه تن به مرگ ندهد كسى كه يار و ياورى ندارد. سكينه گفت: ما را به حرم جدّمان بازگردان. 1 ▪️ امام حسين (ع) به زنها گفت: سكينه‌ى من امروز یتیم خواهد شد؛ به او توجّه و التفات كنيد، زيرا دل يتيمان نازک است. 2 در اين وقت سكينه فرياد كنان به سوى آن حضرت آمد و امام (ع) او را در آغوش گرفت و فرمود: «اى سكينه! بدان كه گريه‌ى تو پس از مرگ من طولانى خواهد شد.» 3 چون دشمن ، زنان را از ميان كشتگان عبور داد، حضرت سكينه خود را بر روى پدر انداخت و آن را در آغوش گرفت. در اثر گریه ، بى‌هوش شد. در آن حالت شنيد كه پدرش مى‌فرمايد: شیعیان من! هر زمان كه آب گوارايى نوشيديد، مرا به ياد آوريد. يا حكايت غريب يا شهيدى را شنيديد بر من بگرييد. 4 ▪️امام محمد باقر (ع) مى‌فرمايد: چون ذرّيه و اهل بيت امام حسين (ع) را در روز و با وضعى خاصّ به مجلس يزيد بردند، مردم جفاكار شام گفتند: اسيرانى نيكوتر از اينان نديده‌ايم. حضرت سكينه كه ريسمان به كتفش بسته بودند فرمود: ما اسيران خاندان پيامبريم. 5 گردانندگان مجلس يزيد، سكينه را جايى نشانده بودند كه سر بريده پدر را نبيند. 6 ولى وقتى تلاش كرد تا آن را ببيند يزيد با چوب خيزران بر لب و دندان مبارک پدرش مى‌زد. صداى گريه‌اش بلند شد. به طورى كه زن‌هاى يزيد و دختران معاويه به گريه افتادند. سرانجام او و خواهرش، فاطمه، بى‌تاب گشته و به عمّه‌ى خود زینب پناه بردند و گفتند: «عمّه جان! يزيد با چوب دستى خود دندان‌هاى پيشين پدرمان را مى‌زند.» 7 ▪️سکینه پس از چهار روز اقامت در دمشق خوابى ديد كه بخشى از آن چنين است:«ديدم زنى در هُودَجى نشسته و دستان خود را روى سرگذاشته است. پرسيدم: اين زن كيست؟ گفتند: او فاطمه ، دختر محّمد (ص) و مادر پدر تو است. با شتاب به سوى او رفتم و گفتم: مادر جان! به خدا سوگند حقّ ما را انكار كردند و حريم ما را هتک كردند. مادر جان! به خدا پدرمان، حسين (ع) را كشتند. فرمود: سكينه جانم! ديگر نگو. زيرا بند دلم را پاره كردى و جگرم را شكافتى. اين پيراهن پدرت حسين (ع) است كه از من دور نمى‌شود تا با اين پيراهن خدا را ملاقات كنم.8 📚منابع: 1مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۴۷. 2 روضة الشهدا، ص ۴۲۴. 3 ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب علیهم‌السلام، ج ۳، ص ۲۵۷. 4 ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص ۱۸۱. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۵۹. 5. صدوق، محمد بن علی، الامالی، ص ۲۳۰. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۵۵. 6 ذهبی، شمس الدین، تاریخ الاسلام، ج ۵، ص ۱۸-۱۹. 7معالى السبطين، ج ۲، ص ۱۵۶. 8 ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص ۲۲۰. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۱۹۴.