eitaa logo
عکسنوشته فرهنگ و حجاب
683 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.4هزار ویدیو
20 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
⛔️⛔️😱عموپورنگ😱⛔️⛔️ ✍در زیر سایه غفلت افکار عمومی و مسئولین و سرگرم شدن آنها به کرونا ، مجموعه جدید عمو پورنگ با ساختاری عجیب و ضد فرهنگی درحال پخش از است !!😧 ⛔️شخصیت اصلی این مجموعه بازیگری است که پایین تنه آن و زیر شکمش به طرز غیر عادی و زشت و ای برآمده شده و در قالب عروسک هوشمند و با احساسی ایفای نقش میکند.😱 ⛔️صاحب و خالق این به ظاهرعروسک یک فرد هست که هم نقش پدر و هم نقش مادر را برای این عروسک بازی میکند یعنی زمانی که موهای بلندش را به پشت گوش می برد نقش زن را دارد و وقتی موهایش را به جلو صورتش می آورد نقش مرد را بازی میکند!!!😵 ⛔️جالب است که این بچه غیر عادی با زیر شکم برآمده دائم هم دنبال از خانه و پیدا کردن یک پدر و مادر دیگه است !😤 ⛔️نگهبانان محله هم که وظیفه مراقبت از محله را دارند رسما رقاص محله هستند و عموما از آنها سکانس پخش میشود 😱 ⛔️صاحب رستوران محله و زنش نیز پشت سرهم و یک ریز ،قربون صدقه هم میروند و دائم در حال تبادل و عاشقانه در جلو چشم کودکان معصوم من و شما هستند 😡😧 ⛔️خلاصه دست روی هر سکانس این مجموعه بگذاری علائم عجیب و غریبی دریافت میکنی که برخی از آنها قابل ذکر نیست و نشان از جریانات فاسد و منحرفی در ساختن این برنامه دارد .🤔😱 ✅کاش دغدغه مندان فرهنگی پویشی در مقابل ترویج این چنین انحرافاتی آنهم در یک برنامه رسمی که برای کودکان مظلوم و معصوم این سرزمین پخش میشود راه اندازی کنند😔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به چه قیمتی! حاضر نیست کاری را که به خاطرش سال ها درس خوانده و مدرک گرفته از دست بدهد. درآمد مهم است ، از آن مهم تر چایگاه اجتماعی است. این یکی را هم حاضر نیست از دست بدهد. 🔺اما فرزندی را که حاصل عمر خودش و همسرش است، جگر گوشه و عزیزترین دارایی اش است، براحتی ساعت ها در خانه تنها می گذارد و به خاطر درآمد و شغل ش فدا می کند! به کجا چنین شتابان! شاگردان دکتر افروز از ایشان نقل می کنند: اگر پیامبر بودم ، تنها ماندن فرزندان در خانه را حرام می کردم. 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
هدایت شده از JIRJIRAK
‍ داستانی واقعی و بسیار عبرت آموز سال ها پیش که دانشجوی حقوق بودم ارتباط بسیار خوبی با اساتید و کارمندهای دانشگاه داشتم و این ارتباط سبب می شد تا هروقت اراده کنم در دادگاه هایی که اساتیدم قاضی آن شعبات بودند حضور داشته باشم و پشت میزی بنشینم و البته دسترسی به پرونده ها و پیگیر روند دادرسی ها در زمان قاضی القضات بودن آیت الله یزدی که دادسرا را برچیده بود و محاکم حقوقی و کیفری در شعبات جداگانه ای نداشت. یکی از شعباتی که به آن زیاد رفت و آمد داشتم از اساتید ارجمندم به نام قاضی ...... بود و پرونده ای داشت که دختری ۱۵ ساله به همراه مردی ۳۵ اقامه دعوا کرده بودند تا از دادگاه به دلیل مخالفت خانواده دختر اجازه عقد بگیرند. پدر و مادری که مثل مار به خود می پیچیدند و دختری که کوتاه نمی آمد و مردی که اتفاقا یک بار ازدواج هم کرده بود منتظر بود تا اجازه عقد بگیرد و دختر نوجوان را با حکم دادگاه به حجله ببرد. قاضی در ابتدا دختر را فراخواند و حرف هایش را شنید. سپس خواستگار را فراخواند و با پرخاش و تندی و حتی تهدید به او فهماند که تا پایان حکم اگر بفهمد هرگونه ارتباطی به هر شکل با دختر داشته باشد عواقب وحشتناکی خواهد داشت. سپس مادر دختر را صدا کرد. از مادر پرسید آیا شده پدر دختر نوازشش کند و شب ها برایش قصه بخواند یا با او حرف بزند تا بخوابد؟ زن گفت به هیچ عنوان اجازه نمی دهم یعنی چه. چه معنی دارد پدر به دختر دست بزند! قاضی نگاهی کرد و گفت آیا شما این کار را انجام می دهی و تاکید کرد واقعیت را بگو. مادر گفت نه این کار را نمی کنم. گفت از چه سنی دیگر دخترت را حمام نمی کنی؟ مادر گفت از کودکی به او آموختم خودش حمام کند. و چند سوال دیگر نظیر این سوال ها پرسید و جواب هایی شبیه این جواب ها گرفت. سپس قاضی دستور داد پدر هم بیاید داخل و به پدر و مادر گفت با این ازدواج مخالفید؟ آن ها گفتند بله ... قاضی گفت برای سه ماه آینده وقت تعیین می کنم. در این مدت باید به دستوراتی که می دهم عمل کنید. هر شب پدر باید دختر را نوازش کند با او حرف بزند تا بخوابد. مادر هم باید مدام فرزند تان را نوازش کنید و حتی گاهی او را به حمام ببرید و ... دستور های دیگری که برای من عجیب بود. تاریخ سه ماه بعد را جایی یادداشت کردم و راس مقرر هماهنگ کردم و در شعبه حضور یافتم. به شدت هم می ترسیدم با اصرار دختر و آن مرد به دلیل بلوغ و رشد دختر قاضی و سایر شرایط که مهیا بود قاضی رأی به ازدواج آن دو بدون اذن پدر دهد. در کمال ناباوری دختر به همراه پدر و مادر در شعبه حضور یافت و اعلام کرد که دیگر تمایلی به ازدواج ندارد و ماجرا به اتمام رسید. پس از خروج آن ها استاد رو به من کرد و گفت من خودم هم دختر دارم این دختر بچه عاشق نبود و شوهر نمی خواست نیاز به نوازش و لمس و توجه داشت. حال من با شما دوباره قصه ای را مرور می کنیم رومینا دختری سیزده ساله بود ... و پدر رومینا با داس در حالی که دختر خواب بود گردنش را برید... رومینا و رومیناها نه عاشقند و نه مشکل ناموسی دارند این دختر ها - زن ها- توجه و احترام و لمس و نوازش نیاز دارند که از پدر و مادر دریافت نمی کنند و برای رفع مشکل به سمت بیرون از خانواده می روند. رومینا که رفت اما ما یاد بگیریم که دختر های مان نیاز به توجه و عشق و لمس و نوازش پدر و مادرهای شان دارند. با گفتن اینکه رومینا عاشق بود، نگوییم کودک همسری چاره درد است ، نگوییم این بچه خودش هم مشکل اخلاقی داشت و چرا به دنبال آن مرد رفت و ...و... بدانیم با این جملات ماهم داس برداشته و گلوی رومینا و رومیناها را می بریم. پ ن: ۱. اسم استاد را ننوشتم چون اجازه ندارم اما قاضی شریفی بود در شهر زنجان که استاد من بود و هرجا هست سلامت باشد و دستبوسش هستم. ۲. این پست را در صورت تمایل بازنشر کنید. @jir_jir
یه آهنگی که دیوونه‌شم گوش میدم بعد دو هفته سرنوشتی جز دیلیت نداره اما یه مداحی رو چند ماهه دارم گوش میدم هنوز عاشقشم ماها که به جای آهنگ مداحی گوش میدیم افسرده نیستیم فقط حالمون با اهل بیت بهتره 💚 عاشقیم میفهمی عاشق 💚
baghi-haram-2111745.mp3
4.05M
آخر یه روز شیعه برات حرم میسازه حرم برای تو شه کرم میسازه 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃بشارت امام باقر به منتظران مهدی امام باقر علیه السلام: «بر مردم زمانى مى‏‌آید که امام‌شان از منظر آنان غایب مى‏‌شود. خوشا به حال آنان ‏که در آن زمان در امر [ولایت] ما اهل‌ بیت(علیهم‌السلام) ثابت ‏قدم و استوار بمانند! کمترین پاداشى که به آنان مى‏‌رسد، این است که خداى متعال خطاب‌شان مى‏‌کند و مى‏‌فرماید: «بندگان من! شما به حجت پنهان من ایمان آوردید و غیب من‌را تصدیق کردید. پس بر شما مژده باد که بهترین پاداش من در انتظارتان است». کمال الدین، ج ۱، ص ۳۳۰ 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا