eitaa logo
عکسنوشته فرهنگ و حجاب
687 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.4هزار ویدیو
20 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃بشارت امام باقر به منتظران مهدی امام باقر علیه السلام: «بر مردم زمانى مى‏‌آید که امام‌شان از منظر آنان غایب مى‏‌شود. خوشا به حال آنان ‏که در آن زمان در امر [ولایت] ما اهل‌ بیت(علیهم‌السلام) ثابت ‏قدم و استوار بمانند! کمترین پاداشى که به آنان مى‏‌رسد، این است که خداى متعال خطاب‌شان مى‏‌کند و مى‏‌فرماید: «بندگان من! شما به حجت پنهان من ایمان آوردید و غیب من‌را تصدیق کردید. پس بر شما مژده باد که بهترین پاداش من در انتظارتان است». کمال الدین، ج ۱، ص ۳۳۰ 🏴 @AXNEVESHTEHEJAB
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"آلیزا کیم" مدل و هنرپیشه ساکن آمریکا به دنبال آرامش و روش صحیح زندگی بود تا آنرا در اسلام یافت. 🔻"آلیزا" میگه من به نقاط مختلف دنیا سفر کردم و حرفه های مختلفی رو تجربه کردم ولی از سبک زندگی خودم احساس رضایت نداشتم و به دنبال آرامش بودم. 🔻وقتی که به عنوان مدل فعالیت می کردم و عکس های من روی مجلات بود بعد از مدتی حس بدی نسبت به این حرفه و نمایش اندامم بهم دست داد. 🔻در زندگی خلائی احساس می کردم،به مطالعه انجیل پرداختم.ولی هرچه بیشتر آنرا می خواندم سوالات و ابهامات بیشترس برایم پیش می آمد.از اینکه انجیل توسط افراد مختلفی گردآوری شده و تناقضات آشکاری در آن هست ترغیبی به ادامه دادن خواندنش نداشتم. 🔻تا اینکه به فکر مطالعه درمورد دین اسلام افتادم.هرچه درمورد اسلام می خواندم بیشتر علاقه مند می شدم و برایم لذت بخش بود.انگار خدا مرحله به مرحله من را به سوی مسیر درست هدایت می کرد. 🌐منبع:https://www.thesciencefaith.com/what-led-an-american-model-to-embrace-islam/amp/ 🏴 @hejabuni 🏴 @AXNEVESHTEHEJAB
سه دقیقه در قیامت 64.mp3
35.45M
🔈 شرح و بررسی کتاب 🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم 🔊 جلسه شصت و چهارم * ملکوت خانه، ازدواج و خانواده * لزوم تقسیم وظیفه در خانواده * لطافت در زندگی علامه طباطبایی ره * مراقب مار و پله‌ها در زندگی باشیم * رعایت خطوط قرمز خدا در خانواده * درخواستی از اهالی رسانه * حق‌الناس نسبت به نسل آینده * راهکاری برای گرفتن انرژی زائد جوانان * ارزش زن به چیست؟ * معنای ازدواج زود * معنای زوجیت حقیقی و زوجیت اعتباری * ابدیت حضرت آدم و حضرت حوا علیهما‌السلام * تفاوت نفس و روح * امتحان خدا به هنگام انتخاب همسر * ازدواجی از جنس ملکوت * تفاوت همسر بهشتی و حورالعین 📅99/05/10 ⏰ مدت زمان: ۱:۳۸:۲۰ 🔔 @Aminikhaah_Media 🏴 @AXNEVESHTEHEJAB
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حقی که بر گردن ماست. چی از این بدتر که کارگر شهرداری از دستمون ناراحت باشه و بگه تروخدا تو این وضعیت کرونایی رعایت حال مارو هم بکنید. وظیفه خودم دونستم این پیام رو من هم منتشر کنم. امیدوارم بیشتر حواسمون باشه! @bidariymelat 🏴 @AXNEVESHTEHEJAB
بسمه تعالی السَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْن وعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْن و عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن 🏴امسال محرم رنگ و بوی غربت مولایمان را میدهد.. ❤پویش چله عاشورا همراه با کاروان عمه سادات (۱۳۹۹/۰۶/۱۸) نیات👇 🌾🕊تعجیل در فرج مولا 🌾🕊سلامتی حضرت آقا 🕊🌾به نیابت از شهدا میخوانیم 🌾🕊دفع بلایا از تمامی مسلمین جهان 🌾🕊شادی روح همه اموات، معلوم نیست سال بعد ماه محرم باشیم یانه؟! 🌾🕊عاقبت بخیریمون 🌾🕊حاجت روایی همه حاجتمندان 🌾🕊مختص حاجت روایی بزرگواران ذیل ⬇⬇⬇⬇ ۱)بزرگوار نورالهدی ۲)بزرگوار زهرا برزگر ۳)بزرگوار سیده مرضیه ۴)بزرگوار فاطمه احمدی ۵)بزرگوار معصومه رحیمی ۶)بزرگوار faezeh ۷)بزرگوار عباس نژاد ۸)بزرگوار گمنام ۹)بزرگوار EA ۱۰)بزرگوار zahra ۱۱)بزرگوار استاد یگانه ۱۲)بزرگوار مصطفی کریمی ۱۳)بزرگوار زهره ندیمی ۱۴)بزرگوار هاجر نظری ۱۵)بزرگوار مهدی اکبری ۱۶)بزرگوار خدیجه خانم ۱۷)بزرگوار یالطیف(هما) ۱۸)بزرگوار زکیه شریف ۱۹)بزرگوار خانم پارسا ۲۰)بزرگوار زینب زهرایی ۲۱)بزرگوار سیدنا مظلوم شمسی: سه شنبه - 18 شهریور 1399 قمری: 19 محرم 1442
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‏چرا حضرت آقا نگران مهد کودکهاست؟ 👇👇👇 تو کرج مهدکودک زدن، بچه‌ها رو گرسنه نگه داشتن، بهشون گفتن منتظر باشید تا مهدی براتون غذا بیاره. بعد از چهار ساعت لباس زورو تنِ یکی از بچه‌ها می‌کنن و با یه کیک میفرستنش داخل، میگن مهدی نیومد، به جاش زورو براتون غذا آورد... وقتی مسئولین کشور خواب هستن، مسیحی‌ها و بهاییان میان مهد کودک میزنن و ذهن بچه شیعه‌ رو اینطور که می‌خوان میسازن. تو این جریان واقعا داره کوتاهی میشه... ۲۰۳۰ 🏴 @AXNEVESHTEHEJAB
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‏ رفقا امسال کربلا نمیریم امسال حرم امام حسین ندیدیم همش ترس اینو داشتیم محرم نبینیم ولی 😔😔😔 🏴 @AXNEVESHTEHEJAB
بسم الله الرحمن الرحیم من زنده‌ام قسمت نود و دوم به حلیمه گفتم: می تونی از این آقای خوشحال بپرسی ما را دارند کجا می برن؟ حلیمه پرسید، اما هر بار که می پرسید آن آقای خوشحال فقط دندان‌هایش را نشان می‌داد. ماشین وارد یک ساختمان شد. ما را به اتاقی بردند و افسری با چند برگ کاغذ آمد و شروع به بازجویی کرد. - شفتن البصره الهه؟ (تا به حال بصره را دیده اید؟) گفتم: نه قبلاً دیدم، نه الان، ولی متوجه شده‌ام اینجا بصره است. - یا هو المنتصره ابهای الحرب؟ (کی برنده این جنگ است؟) - ما نظامی نیستیم، نمی دانیم. تا حدودی فارسی می دانست. به زبان فارسی نیم‌بند و مخلوطی از عربی گفت: - اینجا ایرانی زیاد است، دوست دارید اینجا زندگی کنید؟ - در ایران هم عرب زیاد است، اما هرکس دوست دارد در کشور خودش زندگی می‌کند. - خمینی گفته است جنگ بر زنان واجب است؟ - ما نجنگیدیم، دفاع کردیم. - اگر نمی جنگید پس رمز من زنده‌ام چیست؟ - این رمز نیست، این خبر سلامتی است. حلیمه بی قراره نادر بود و مرتب جای او جویای حال او بود اما آنها با جواب‌های بی ربط، مغلطه می کردند. او ساک دستی اش را تقاضای کرد، گفتند: در سایت شما مواد مخدر بوده است و ما نمی‌توانیم آن را به شما برگردانیم. - این دیگه چه اتهامیه؟ چون نمی تونستند جرم سیاسی و نظامی به من ببندند، قصه برام درست کردند. حلیمه گفت: پس با این حساب یعنی من و نادر معتادیم. راه حلش اینه که شما از ما آزمایش بگیرید تا ثابت بشه. بعد از عبور از راهرویی باریک هر چهار نفرمان را در یک سلول بسیار کثیف و نمور و متعفن انداختند. تاریکی مطلق بود، مثل این بود که پرده ای سیاه بر چشمانمان کشیده اند. زمان می‌گذشت اما چشمانمان به تاریکی عادت نمی کرد؛ گویی همدیگر را گم کرده بودیم. شروع کردیم با دست اطرافمان را لمس کردن. ابتدا، شیشه ای را لمس کردم و آن را تکان دادم. فکر کردم شیشه‌ی آب زندانی قبلی است. خوشحال شدم. به دلیل اسهال بدن به شدت بی اب شده بود عطش داشتم. بدون تعارف به بقیه شیشه را بالا بردم که سر بکشم اما از بوی تعفن آن متوجه شدم شیشه‌ای ادرار زندانی قبلی است. تمام بدنم از عرق سرد، خیس شده بود. سرم را تا آنجا که خم می شد در شکمم فرو برده بودم. اگرچه نیازهای فیزیولوژیک جزئی از طبیعت آدمی است اما احساس می‌کردم این اسهال لعنتی مرا از او از قله های بلند انسانی به زمین کشانده است. هر چه فریاد می زدیم و به درمی کوبیدیم، کمتر نتیجه می‌گرفتیم. به جنون رسیده بودم، نمی خواستم شرمنده دوستانم شوم. اگر چه تعفن و کثافت آن سیاهچال دست کمی از مستراح نداشت، اما بالاخره حرمت آدمی فقط به لحظه های خصوصی و پنهانی اش است که جزئی از طبیعت او است. گاهگاهی صدای فاطمه را می شنیدم که می گفت: راحت باش، چاره‌ای نیست، اسیریی دیگه. حلیمه می گفت: خدا لعنتشان کند. مریم فریاد می زد خواهرم مرد دکتر بیاورید... پایان قسمت نودو دوم 🏴 @AXNEVESHTEHEJAB
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا