🍃🌹ابراهیم و اسماعیل دوقلو بودند. همیشه، همراه و همدم هم بودند. جنگ بین این دو جدایی انداخت. اسماعیل به یک منطقه عملیاتی رفت و ابراهیم به منطقهای دیگر. ابراهیم میگوید: روزی که پیکرش را آوردند، عکسهایی از او با لباس سرداری هم بود. وقتی عکسها را دیدم فهمیدم که حاجی سردار بوده و او هیچ وقت به من نگفته بود
🍃🌹به روایت خواهر شهید ⬅قبل از اینکه به سوریه برود، به آمل آمد و با خانواده خداحافظی کرد. گله کردم که داداش جان چرا میروی برای دیگران بجنگی. گفت: خواهرم، در جنگ هشت ساله عراق علیه ما، سوریه و حافظ اسد به ما کمک زیادی کردند. اکنون نیز من به عنوان مربی آموزشی به آنجا میروم و خودم با شما و پدر و مادر در تماس خواهم بود.
🍃🌹اسماعیل صدای خیلی خوبی داشت و مداح بود. دههی اول محرم هرجا بود خودش را به آمل میرساند. این سالها نیز که او در سوریه بود و نگرانش بودیم، دههی اول محرم به آمل میآمد. شبها در چند هیئت روضه میخواند و آخرشب به تکیهی محلهی خودمان میآمد. او بابت ذکر مصائب اهل بیت(ع) هیچ وقتی پولی نگرفت و اجرش را با شهادت از حضرت زینب(س) دریافت کرد.
🍃🌹روزی که پیکرش را به امامزاده عبدالله آمل آوردند، مسئولان گفتند: از مسجد امام رضا(ع) و بی هیچ سر و صدایی او را تشییع میکنیم و کسی نباید بفهمد که او در سوریه به شهادت رسیده است.عکسهایی نیز از او با لباس سرداری از تهران آورده بودند. وقتی عکسها را دیدم فهمیدم که حاجی سردار بوده است
✊او ایستاد پای امام زمان خویش ...
💐 امروز ۲۸ مرداد ماه سالروز شهادت مدافع حرم" علی زاده اکبر " گرامی باد
#صلوات
#شهید
#شهادت
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
°•|🍃🌸
°•{معلم، مفسر
و حافظ نهجالبلاغه
شهید_حاجعلــــی_کســـــایی🕊🌹
💚مولود غدیر
فرازی_از_وصیتنامه
◽️من نمیدانم که آیا به آن درجه رسیدهام که خداوند مرا قبول کند؟ وقتی خودم را بررسی میکنم و اعمال خودم را محاسبه میکنم برایم مسلم میشود که #شهادت سعادتی است که نصیب همه کس چون من نمیشود.
◽️مادر عزیزم به هر حال از خدا خواستهام که اگر صلاح میداند برای کفاره گناهانم شهادت را نصیب من کند زیرا شنیدهام که انسان با شهادتش تمام گناهانش بخشوده میشود… »
◽️شب آخر میدانست آخرین دیدار است برای همین تا صبح به راز و نیاز با خدا پرداخت و پس از آن آخرین وصایایش را کرد.
◽️حاج علی میگفت: «من در عید غدیر به دنیا آمدم، در عید غدیر سنت ازدواج را بجا آوردم و در عید غدیر پای از این دنیا بر مینهم»
یاد_شهدا_با_صلوات
اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
#شهید
#عید_غدیر
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
هدایت شده از 🇮🇷 عکسنوشتہسیاسی 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎀در واقعهیِ #غدیر دین کامل شد
🎊خورشید دَمید و تیرگی زایل شد
🎀یعنی که #علی به حُکمِ احمدآن روز
🎊بَرمَسندِعشقـ♥️ بعد از او نایل شد
#عید_غدیر_مبارک🎊🎉🎊
🌹🍃🌹🍃
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
🍃🌹قسمتی از زندگینامه شهید علی دراجی 🍃🌹
🍃🌹علی از شیعیان پاک و شجاع عراقی بود. پدرش ابومیثم از فرماندهان بزرگ سپاه پدر عراق که دوشادوش سپاه ایران مقابل ارتش بعثی عراق جنگید و در سال 1379 در راه زدودن عتبات عالیات از لوث حکومت بعثیان، به دست بعثیان به شهادت رسید. بعداز نابودی رژیم بعث علی به همراه خانواده اش به عراق بازگشت سال ها بعد یکباره کشور سوریه مورد حمله تروریست های تکفیری قرار گرفت و علی راه پدر را در پیش گرفت.
🍃🌹آن روزها او دانشجوی رشته حقوق دانشگاه شهید بهشتی تهران بود.اما درس را رها کرد و به سرزمین شام رفت.
سرانجام در تاریخ بیست ونهم مرداد ماه سال 1392 به شهادت رسید.🍃🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥⭕️ دختر شهیدی که فالفروش شد!
این پنج دقیقه را تا دیر نشده از دست ندید
#دختر_کلاه_صورتی
#فقط_به_عشق_علی
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥کلیپی از دست نوشته منتشر نشده مستند ساز شهید مدافع حرم «هادی باغبانی»
✅انتشار به مناسبت سالروز شهادت شهید باغبانی
#شهید
#شهادت
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
شهادت پاسدار بنابي در درگيري با اشرار ضد انقلاب
🔹فرمانده سپاه بناب: پاسدار شهيد «علي پيغامي خوشه مهر»، ديشب حين انجام ماموريت در راه حراست از كيان نظام مقدس جمهوري اسلامي در درگیری با اشرار ضد انقلاب در ارتفاعات قنديل سردشت به شهادت رسید.
#شهید
#شهادت
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
★انگشت به لب مانده ام
♥️از قاعده ے #عشق
★ما یار ندیده
♥️تب معشــ❣ـوق کشیدیم
#همسران_شهدا
#شبتون_شهدایی🌙
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
🌹🍃 راوی همسر شهید؛ همسرم ابتدا در تهران بود. درس طلبگی میخواند. بعد به مشهد آمد، رفت دنبال کار خیاطی. شلوار مردانه میدوخت و کارش خوب بود. یک سالی که در عقد بودیم، رفته بود به جبهه. در جبهۀ ایران بود. کنار برادران ایرانی خود با صدام میجنگید. دشمن آمده بود و خیلی از جاها را گرفته بود و سیدحسین رفته بود. میگفت: ایران و افغانستان ندارد. همه باید برویم. مسلمان با مسلمان مرز ندارد. 🌷🍃 تقریباً سی سال با او زندگی کردم. من ایرانی هستم؛ اما شهید حسینی افغانستانی بود. از ششسالگی در ایران و اینجا بزرگ شده بود. من تفاوتی بین ایران و افغانستان نمیدیدم. ما همسایۀ دیواربهدیوار بودیم. خانۀ او نزدیک خانۀ ما بود. وقتی از بزرگترها درباره فاصله ها و تفاوت فرهنگی مان پرسیدم، گفتند: خیلی اگر باشد، بهاندازۀ ۱۵۰ سال است که با هم فاصله داریم یا کمی بیشتر یا کمی کمتر. چه فرقی میکند؟ مهم این است که در گذشتۀ نهچندان دور، ما یکی بودهایم. او وقتی خیلی کوچک بود، پدرش را از دست داده بود؛ برای همین هم بود که من باید برای او، هم پدر میبودم و هم مادر و هم همسر. باید برایش همهچیز میبودم و خیلی چیزهای دیگر: زن، زندگی، خانه و... . همۀ اینها را بودم. 🌷🍃همسرم اهل مطالعه هم بود. بیشتر، کتابهای شهید مطهری را میخواند. توی زندگی، از چیزهایی که دوست داشت غیر از مطالعه، دیدوبازدید، صلۀ رحم، مردمداری و احترام به همه بود. هیچوقت نمیگذاشت ناراحتی، زیاد توی دلش بماند. میگفت: از کسی کینه به دل نداشته باشید، کینه ایمان را از بین میبرد. چیزی که خیلی دوست داشت، اهمیتدادن به نماز بود. دوست داشت همگی، من و بچهها، به نماز اهمیت بدهیم.