بهش گفتن: آقا ابراهیم
چرا جبهه رو ول نمیکنی بیای دیدار امام خمینی(ره)؟
گفت: ما امام رو برای اطاعت میخوایم
نه برای تماشا...
🍃اگر عالم همه با ما ستیزند
اگر با تیغ خونم را بریزند
اگر شویند با خون پیکرم را
اگر گیرند از پیکر سرم را
اگر با آتش و خون خو بگیرم
ز خط سرخ رهبر برنگردم
سرودهی شهید #ابراهیم_هادی❤️
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
🍃🌷🌾🍂🌻
🌻🍁
🌾
#یاد_شهدا
🍃🌹سر جدا شده ی شهیدی که پنج دقیقه یا حسین میگفت ...
درجاده بصره_خرمشهر وقتی که شهید علی اکبر دهقان به شهادت رسید ،
ایشون همان طورکه میدوید از پشت از ناحیه سر مورد اصابت قرار گرفت و سرش جداشد ...
در همان حال که تنش داشت میدوید سرش روی زمین می غلتید ...
سر این شهید بزرگوار حدود پنج دقیقه فریاد یا حسین یا حسین سر میداد ... همه داشتند گریه میکردند ...
چند دقیقه بعد از توی کوله پشتی اش وصیتنامه اش رو برداشتند نوشته بود : خدایا من شنیده ام که امام حسین علیه السلام با لب تشنه شهید شده ، من هم دوست دارم این گونه شهید بشم .
خدایا شنیده ام که سر امام حسین را از پشت بریده اند ؛ من هم دوست دارم سرم از پشت بریده بشه ...
خدایا شنیده ام سر امام حسین علیه السلام بالای نیزه قرآن خونده ؛ من که مثل امام اسرار قرآن را نمی دونم ولی به امام حسین علیه السلام خیلی عشق دارم ...
دوست دارم وقتی شهید میشم
سر بریده ام به ذکر یا حسین یا حسین باشه .
📗نقل از کتاب روایت مقدس ، ص۳۰۰
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
🔹یک شب ابراهیم در جمع بچه ها مداحی کرد. صدای او به خاطر خستگی و طولانی شدن مجلس گرفته بود!
🔸بعد از مراسم، یکی دو نفر از رفقا با ابراهیم شوخی کردند و صدایش را تقلید کردند. بعد هم چیزهایی گفتند که او خیلی ناراحت شد.
🔹آن شب ابراهیم خیلی عصبانی بود و گفت: من مهم نیستم، این ها مجلس حضرت را شوخی گرفتند. برای همین دیگر مداحی نمی کنم!
🔸گفتم: حرف بچه ها را به دل نگیر، تو کار خودت را بکن، فایده ای نداشت. آخر شب برگشتیم مقر، دوباره قسم خورد که: دیگر مداحی نمی کنم!
🔹برای اذان صبح ابراهیم بیدارمان کرد. بعد هم اذان گفت و نمازجماعت بعد هم مداحی #حضرت_زهرا .
🔸اشعار زیبای ابراهیم اشک همه را جاری کرد. من که دیشب قسم خوردن ابراهیم را دیده بودم خیلی تعجب کردم!
🔹بعد از صبحانه دائم در فکر کارهای عجیب او بودم. ابراهیم نگاه معنی داری به من کرد و گفت: میخواهی بپرسی با اینکه قسم خوردم، چرا #روضه خواندم؟
🔸گفتم: آره، شما دیشب قسم خوردی که... پرید تو حرفم: چیزی که میگویم تا زنده ام جایی نگو؛ دیشب نیمه های شب خوابم برد.
🔹یکدفعه دیدم حضرت زهرا تشریف آوردند و گفتند: نگو نمی خوانم، #ما_تو_را_دوست_داریم .
هرکه گفت بخوان تو هم بخوان
دیگر گریه امان صحبت به او نمی داد. ابراهیم بعد از آن به مداحی ادامه داد.
#شهید_ابراهیم_هادی
#یاد_شهدا_باصلوات
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
1_78411965.mp3
3.16M
🎵 #صوت_شهدایی
✨پدر ها به شوق تو اي مولا
✨تو ميدان كمر بسته اند
✨ببين دختران شهيدان را
✨كه چشم انتظار پدر هستند
🔻با نوای حاج #میثم_مطیعی
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌹🍃 در شهر اشکنان استان فارس در خانوادهای مذهبی دیده به جهان هستی گشود.
🌹🍃 محمد، در هفت سالگی وارد دبستان شد و با شور و شوقی کودکانه به فراگیری علم و دانش پرداخت. در سالهای پیروزی انقلاب اسلامی، پا به پای مردم مسلمان و روحانیت متعهد محل، در اجتماعات شرکت کرد و پس از به پیروزی رسیدن انقلاب نیز با حضور شبانهروزی در گروه مقاومت مسجد ولیعصر (عج)، ارادت و اخلاص خود را به مولایش خمینی کبیر (ره) ابراز داشت.
🌹🍃به دنبال شروع جنگ تحمیلی رژیم بعثی عراق علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و باز شدن درهای بهشت به روی جوانان، راهی جبهههای نبرد حق علیه باطل گردید. مشاهده اخلاص و ایمان جوانان تأثیری شگرف بر روحیه محمد نهاده بود.
#کلام_شهید
💠از طرف من به جوانان بگوئيد چشم شهيدان و تبلور خونشان به شما دوخته است بپا خيزيد و اسلام خود را دريابيد. انسان يک تذکر در هر 4 ساعت به خودش بدهد، بد نيست. بهترين موقع بعد از پايان نماز، وقتی سر به سجده می گذاريد، مروری بر اعمال از صبح تا شب خود بيندازد، آيا کارمان برای رضای خدا بود.
#شهید_ابراهیم_همت🌷
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
برای اینکہ بہ سوریه برود، بہ مزار شهدای اندیشہ رفت...
وشهدای گمنام را قسم داد که راه را برایش باز کنند...💔
وآن شهدا نیز
حاجت مصطفی را دادند
و راه را برای رفتن بہ سوریہ
برایش باز کردند...🌺
#شهید_مصطفی_صدرزاده🌸
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
شهید شهبازی در سیره شهدا ذوب شده بود✨
مادر از خصوصیات شهید اینگونه روایت میکند:
علیرضا لباس نو نمیپوشید‼️ میگفت مگر رزمندههای ما لباس نو میپوشیدند. موقع خواب تشک زیرش نمیانداخت و میگفت مگر شهدای ما روی تشک میخوابیدند😔. او بسیجی به تمام معنا بود وقتی از او میپرسیدم در پادگان چه کاره هستی؟ میگفت جاروکشم😁. شوخ طبع بود و در عین حال با ادب. از هر غذایی نمیخورد و میگفت نمیدانم پول این غذا از چه راهی تهیه شده.☝️ اهل تضرع بود و عبادت خالصانه. گاهی شبها که میرفتم رویش پتو بیاندازم که سردش نشود، میدیدم عبا انداخته و دارد قرآن میخواند و گریه میکند.😞💔
علیرضا چهل شب بر سر مزار فعلیاش در قطعه 27، زیارت عاشورا خواند🌱 او مزارش را به مادر یکی از شهدا نشان داده و گفته بود «مادر! من علیرضا شهبازی هستم، یادت باشه اینجا، جای من است».💐
شهید تفحص علیرضا شهبازی🌹
شهادت سال ۱۳۸۰
#ایام_شهادت🕊
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀🌷
♥شهید ذوالفقاری:
جهان در حال تحول است ، دنیا دیگر طبیعی نیست.الان دو جهاد در پیش داریم ؛
اول جهاد نفس که واجب تر است ؛
زیرا همه چیز لحظه آخر معلوم میشود که اهل جهنم هستیم یا بهشت.
حتی در جهاد با دشمن ها احتمال می رود که طرف کشته شود ولی شهید به حساب نیاید،چون برای هوای نفس رفته...
#طلبه_شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
🍃🌹 محمدرضا پنجم دی ماه 1370 در هریس به دنیا آمد, از کوچکی قران خواند و معانی آیات الهی را به زبان های المانی ،ترکی و فارسی حفظ بود.
🍃🌹 محمدرضا از همان دوران كودكي نسبت به انجام كارهاي خير و كمك به بي بضاعتان حساس بود و حتي در دوران دوم دبستان پول تو جيبي هايش را جمع كرده و به مدير مدرسه جهت خريد لوازم مورد نياز به دانش آموزان بي بضاعت مي داد.
🍃🌹 دوران دبیرستان را هم در دبیرستان شهید قاضی درس خواند و در کنکور هم از رشته ی پزشکی قبول شد، اما دلش در جای دیگری بود و نمی خواست پزشکی بخواند
🍃🌹 تغییر رشته داده و وارد سپاه شد. پس از گزینش به دانشگاه امام حسین(ع) تهران رفت تا دوره ی افسری را بگذراند؛ پس از پایان دوره افسری یک سال نیز در دوره زرهی شرکت کرد و به یک نیروی تخصصی تبدیل شد.
🍃🌹 وی تنها ۱۵روز از اولین اعزام خود به سوریه گذشته بود که به درجه رفیع شهادت رسید
می گفت بار دیگر یزیدیان......
عکس باز شود...
🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
#اختصاصی_عکسنوشته_شهدا
🌷 شهید #عبدالله_میثمی 🌷
شب جمعه دلش بدجوری گرفته بود. شروع کرد به خواندن #دعای_کمیل تا رسید به این جمله که: «خدایا! اگر در قیامت بین من و دوستانت جدایی بیندازی و بین من و دشمنانت جمع کنی، چه خواهد شد؟» افتاد به سجده و های های گریه کرد.
سرش را که بلند کرد، دید هم سلولی کمونیستش که خیلی اذیتش می کرد. سرش را گذاشته کف سلول و او هم گریه می کرد.
📚تنها سی ماه دیگر
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA