eitaa logo
🌷عکسنوشته شهدا 🌷
1.2هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
1.7هزار ویدیو
15 فایل
🌷 اینجا با شهدایی آشنا میشی که حتی اسمشونم نشنیدی کانال های دیگر ما سیاسی 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI حجاب 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB تبلیغات https://eitaa.com/joinchat/302448687Cd7ee6e0c16
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از 🌸 عکسنوشته حجاب 🌸
ای منجے دلهاے خزان دیده کجایی؟ کی مے رسد آن جمعه موعود بیایی؟ ای نبض زمان ذڪر دعاے فرج تـو مافوق مڪان در نظر اهل ولایی ڪنزُ الفقرایے و همانند نداری تو رحمت موصوله احسان خدایی http://eitaa.com/khadem313arbab 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ختم صلوات امروز به نیت : 🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
🌹🍃 محمدرضا فتحى" فرزند اسماعيل از مادرى به نام "شهربانو فتحى" به سال 1337 در روستاى گل ‏اَبر (قلابر سفلى) شهرستان زنجان به دنيا آمد. در پنج سالگى به مكتب‏ خانه رفت تا نزد استاد "ملاحسن فتحى" به تحصيل علم بپردازد و يك سال بعد براى تكميل قرائت قرآن به "مكتب‏ خانه حمزه ‏على" رفت و چون پيش از ورود به مدرسه، قرآن را فرا گرفته بود، به سرعت به يادگيرى دروس ابتدايى پرداخت. او تا سال 1353 كه دوره ابتدايى را به پايان رساند، از شاگردان ممتاز مدرسه به شمار می رفت. 🌹🍃 بعد از پايان دوره ابتدايى، به خاطر فقر و فقدان امكانات، تحصيل را رها كرد و به كارگرى و كشاورزى مشغول شد. او در پانزده سالگى به تهران رفت و در يك نانوايى مشغول به كار شد. پس از يكسال به روستا بازگشت و در 16 سالگى با دختر عمويش "رقيه فتحى" ازدواج كرد و اين زمانى بود كه امواج انقلاب اسلامى همه جاى ايران را فرا گرفته بود محمدرضا نيز در جريان انقلاب قرار گرفت و با تهيه اعلاميه ‏ها و نوارهاى امام خمينى "قدس سره" ، آنها را به طور مخفيانه به زنجان آورده و توزيع می کرد. در برپايى تظاهرات نقش فعالى داشت و حتى يكبار در جريان تظاهرات از ناحيه دست مجروح شد. محمدرضا در آستانه هيجده سالگى از روستاى قلابر به زنجان مهاجرت كرد و به نانوايى پرداخت. در همين زمان او را به خدمت سربازى فرا خواندند، ولى به سربازى نرفت و با توجه به قانون تك فرزند معاف شد، اما برگه معافيت را به كنارى انداخت و گفت: "اگر پيش از انقلاب از سربازى تمرد می کردم، به جهت خدمت به امام خمينى قدس سره بود و حالا براى خدمت به او حاضرم." ابتدا براى عضويت به سپاه رفت اما به عللى او را نپذيرفتند ولى او مأيوس نشد و بلافاصله به كردستان رفت وبه عنوان جوانمرد در سقز مشغول به خدمت شد و بعد از مدتى سپاه زنجان وى را به عضويت پذيرفت. 🌹🍃 محمدرضا فتحى بسيار شجاع بود و سر نترسى داشت. يكى از همرزمانش در اين باره می گويد: "بارها اتفاق افتاد كه با افراد كمى در كمين كامل دشمن افتاديم ولى ذره‏ اى اثر ترس بر چهره او نبود. او جنگ و حضور در جبهه را براى خود واجب عينى مى ‏دانست و از اين رو همواره در مناطق جنگى حاضر بود". حضور مستمر در جبهه كردستان به خصوص سقز سبب شد كه به‏ عنوان مسؤول عمليات سپاه سقز منصوب شود در طول مدتى كه در كردستان حضور داشت مدتها به آموزش نيروهاى بومى كرد پرداخت و در عمليات‏ هاى مختلف از جمله پاكسازى شهرهاى سقز، بوكان و سردشت حضور فعال داشت. وى در سالهايى كه گروهك هاى كومله و دمكرات در مناطق شهرى و روستايى نفوذ فراوان داشتند و پايگاه هاى نيروهاى خودى نمى‏ توانست بيش از 3 تا 5 كيلومتر از هم فاصله داشته باشد. در عمق 70 كيلومترى جاده خاكى و روستاهاى اطراف سقز اقدام به تأسيس پايگاه نظامى كرد. 🌹🍃 روز هفده شهريورماه 1361 افراد حزب كومله، دوازده تن از زنان مسلمان را اسير كرده و به محل استقرارشان مى‏ برند. اين خبر به سپاه رسيد مسئولين سپاه، محمدرضا و دوستانش را مأمور آزاد كردن اسراء كردند. محمدرضا و يارانش بعد از درگيرى و به هلاكت رساندن يكى از افراد كومله زنان مسلمان را آزاد كرده و به سوى مقر خود در زنجان حركت دادند. هنگام بازگشت، افراد كومله در منطقه سقز به خودروى آنها كمين زده و نارنجكى به داخل آن انداختند. كه پس از انفجار، خودرو آتش گرفت و همراهانش به شهادت رسيدند. در اين انفجار ماشين محمدرضا كاملاً سوخته بود و به زحمت قابل شناسائى بود. 🌹🍃 رضا سيادت از همرزمان وى می گويد: "پس از شهادت محمدرضا در تاريخ هفدهم شهريور سال 1361، 24 روستا را پاكسازى كرديم. در آن ايام هركس كه خبر شهادت محمدرضا را مى‏ شنيد، اشك می ريخت و ناله می کرد. مردان و زنان زيادى از اهالى روستاها و شهرهاى دور و نزديك زنجان براى تشييع جنازه او به زنجان آمدند و شهر زنجان تا يك هفته سياه پوش بود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣الحمدلله رب العالمین ❤️خداوندا ! مرا پاکیزه بپذیر خداوندا عاشق دیدارتم همان دیداری که موسی را ناتوان از ایستادن و نفس کشیدن نمود. 💠 بَلَىٰ مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ « آیه ۱۱۲ بقره» 💬 آرى، هر كس كه از روى اخلاص رو به خدا كند و نيكوكار بود، پاداشش را از پروردگارش خواهد گرفت و دستخوش بيم و اندوه نمى‌شود. 🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یه روز هوا خیلی سرد بود🌧وکمی بارانی☔️وحمید آقا با موتور🏍اومد ومنو سوار کرد وموقع پیادشدن من شروع کرد از معذرت خواهی🙏که ببخشید یخ زدی هواسردبود وازین حرفها گفتم بابا بزرگواری کردی منو رسوندی به جای اینکه من ازت😕 ممنون باشم وتشکر کنم تو داری معذرت خواهی میکنی؟!😐😊
امنیت به همین آسانی ها به دست نمی آید تصویری از پاسگاه مرزی در غرب کشور 🕊 یاد شهدا با ذکر صلوات نشر با ذکر 🌹 🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
هدایت شده از دلنوشته های یک طلبه
✔️خطر بد روایت کردن از حاج قاسم اتفاقی که در یک سال اخیر در خصوص شهید سلیمانی رخ داد این است که شاهد سیل کتب از همه رقم و موضوعات درباره شخصیت ایشان هستیم. کتابهایی که به جرات میتوان گفت یا اغلب تکراری است و یا اصلا ربطی به ایشان ندارد و یا فقط نظرات رهبر معظم انقلاب و آیات و روایات را با شخصیت و یا وصیت نامه شهید سلیمانی تطبیق داده اند. خدا از همه سروران قبول کند ما دقیقا پارسال همین هشدار را دادیم ولی از چیزی که میترسیدیم سرمان آمد و تعداد و کمیت کتابها در خصوص این شهید بزرگوار در حال افزایش است. طوری که اگر کتاب قوی و محکم در این زمینه نوشته شود دیگر به چشم نخواهد آمد! قبلاً عرض کردم دوباره هم از بیت ایشان و متولیان امر خواهشمندم بیشتر دقت کنند و جلوی این روند بی حساب و کتاب را بگیرند. اجازه بدهند کسانی قلم بزنند و این عرصه را پر کنند که صرفا احساسی و عاطفی و کم مایه نمی‌نویسند. به کسانی ارزش و میدان داده شود و حتی در زمینه تامین محتوا کمک داده شود که رویمان بشود کتابهایشان را به چند زبان ترجمه کنیم و بفرستیم دیگر کشورها. نه اینکه بازار پر بشود از دل نوشته ها و گزارش دیدارهای نه چندان مهم و برخی خاطرات جزئی! حتی بنده همین نگرانی را درباره فیلمنامه و سریال و سینمایی با موضوع حاج قاسم دارم. شاید لازم باشد نویسندگان جهانی و تیم های کارگردانی جهان اسلام را دور هم جمع کنیم و یک کار فوق العاده و تخصصی و جهانی ارائه کنیم. الان همه دنیا منتظرند ببینند ما برای ایشان قرار است چه کار کنیم؟ خدا شاهده بعضی شبها از استرس این موضوع خواب ندارم. چون اگر بد و سطحی روایت کردیم(مثل همین اتفاقی که در حوزه کتاب درباره حاج قاسم در حال اتفاق افتادن است) و نتوانستیم چشم و گوش و ذهن و خیال کل دنیا را پر کنیم، سال بعدش باید منتظر یک کارگردان و تیم نویسندگان صهیونیستی هالیوود باشیم تا حاج قاسم ما را جوری روایت کند که سر و صدایش در خانه خودمان هم شنیده بشود. استرس دارم بد روایت کردن گناهش کمتر از بد دفاع کردن نیست و بد دفاع کردن، به مراتب، خطرش از حمله دشمن بیشتر است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎵 حاج محمد صادق آهنگران: جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم حاج قاسم دلت اینجاست بیا تا برویم نشر با ذکر 🌹 🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
❁﷽❁ هر چه میکشیم... و هر چه که بر سرمان می آید... از نافرمانی خداست..! و همه ریشه در عدم رعایت حلال و حرام خدا دارد. 🌹 وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ نشر با ذکر 🌹 🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از 🌸 عکسنوشته حجاب 🌸
از امام حسن عسکری پرسیدند: يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَنِ الْحُجَّةُ وَ الْإِمَامُ بَعْدَكَ ؟ فَقَالَ ابْنِي مُحَمَّدٌ هُوَ الْإِمَامُ وَ الْحُجَّةُ بَعْدِي مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً أَمَا إِنَّ لَهُ غَيْبَةً يَحَارُ فِيهَا الْجَاهِلُونَ وَ يَهْلِكُ فِيهَا الْمُبْطِلُونَ وَ يَكْذِبُ فِيهَا الْوَقَّاتُونَ اى فرزند رسول خدا حجّت و امام پس از شما كيست؟ فرمود: فرزندم محمّد، او امام و حجّت پس از من است، كسى كه بميرد و او را نشناسد به مرگ جاهليّت درگذشته است، آگاه باشيد كه براى او غيبتى است كه نادانان در آن سرگردان شوند و مبطلان در آن هلاك گردند و كسانى كه براى آن وقت معيّن كنند دروغ گويند 📚كمال الدين و تمام النعمة ؛ ج‏2 ؛ ص409 @basaer_l 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ختم صلوات امروز به نیت : 🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
🍃🌹حسين در ششم دي ماه سال 93 به همراه سرهنگ محمد هاشمي در اثر درگيري با اشرار وسارقان مسلح مواد مخدر که 14 سال تحت تعقيب بودند مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به درجه رفيع شهادت نائل شد.  🍃🌹حسین فردي مهمان نواز و مهربان بودند به گونه ايي که در آخرين تولدش تمام پولي که کادوگرفته بود را به دوستش که فرزند بيماري داشت بخشيد. 🍃🌹حسين شب ها از خواب بر مي خواست وبا معبود خويش راز و نياز مي کرد و در خواندن نماز شب مداومت مي ورزيد. مادر حسين قطرات اشک بر چادر مشکي اش مي چکيد، او با وقاري خاص و بغضي که هر چند دقيقه يکبار راه گلويش را مي بست گفت: حسين خيلي علاقه داشت به کربلا برود سـال سوم راهنمايي با هم به کربلا رفتيم و از کربلا با خودش خاک تربت را آورد روزي که شهيد شد نيمه شب خوابش را ديدم گفت: مادر خاک تربت يادت نرود که فردا خاک تربت را در کفنش گذاشتيم . 🍃🌹همسر حسين مي گفت : يک ساعت بعد از عقدمان به گلستان شهداي خوانسار رفتيم آنجا با هم پيمان بستيم که در سختي ها کنـار هم باشيم ، خيلي به شهدا ايمان و اعتقاد داشت همه ي نذر ها را براي شهدا مي کرد، شهادت بزرگترين آرزويش بود يک روز به او گفتم تو که اين همه آرزوي شهادت داري چرا ازدواج کردي؟ گفت: براي اينکه دست چند نفر را بگيرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
باز هم شنبه و باز هم دلتنگی... یا رب چه عجیب است این دل جمعه ها میشکند عهد با یار شنبه ها پر می کشد سوی دیار یا مرا آدم کن و سر به راه یا رهایم کن با کوله باری از گناه خوش قول ترین آدم این دیار من که شهرۀ شهرم در بد عهدی تو بیا و سر این پیمان بمان چرا که این دل نه دارد طاقت فراق و نه تواند کشد جور وصال... من که دیگر هیچ، از دست رفته ام تو بیا و سر قولت بمان... 💔 ✍️ چاو به ره 🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
❇️ سردار شهید قاسم سلیمانے: برادران و عزیزان بسیجیم💠 سلام علیڪم🌹 نمازشب ‌نمازشب ‌نمازشب ڪلید تمام عزت‌هاست.🌷 نشر با ذکر 🌹 🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
🌷عکسنوشته شهدا 🌷
🌹شهیده نسرین شاهرخـی 🍃نوزده سال قبل در ششم دی ماه سال 1346 در شهر قروه متولد شد. پدرش کارگر بود و از طریق کارگری و کسب روزی حلال زندگی را اداره می نمود و مادرش افسانه خانه دار بود با سپری شدن ایام طفولیت به مدرسه راه یافت و در دبستان دوازده فروردین زادگاهش قروه تحصیلات ابتدائی را به پایان رسانید و برای ادامه تحصیل در مدرسه راهنمائی پروین اعتصامی ثبت نام نمود . در رعایت شئونات اسلامی مقید بودند و همواره با حجاب کامل و پوشش اسلامی در محافل و مجالس حضور پیدا می کرد و در عمل به واجبات دینی کوشا بود مادرش در این باره نقل می کند: او علاوه بر انجام واجبات دینی در کلاس های قرآن هم شرکت می کرد و دیگران را نیز به انجام این امر تشویق می نمود، زمستان سال 1365 در پایه سوم راهنمائی تحصیل می کرد در بیست و دوم بهمن ماه همان سال که مصادف با روز جمعه بود ، او از فرصت استفاده کرد تا در روستای ویهج به یکی از بستگان نزدیک سر بزند، برنامه های تلویزیون را تعقیب می نمود در بعد ازظهر همان روز به قصد دیدن فیلم تلویزیونی به شهر برگشت،عقربه های ساعت نزدیکی های 5 بعداز ظهر را نشان می داد و او دو ساعتی بود که از روستا برگشته بود و غرق تماشای فیلم شده بود ناگاه صدای آژیر خطر به صدا در آمد ، آژیر خطر از وضعیت قرمز حکایت می کرد و معنی و مفهوم آن بمباران شهر توسط هواپیماهای رژیم بعث عراق بود او سراسیمه از خانه بیرون رفت تا در پناهگاه پیش بینی شده در داخل محله پناه گیرد اما قبل از رسیدن به پناهگاه مظلومانه آماج تیر و ترکش قرار گرفت و در حوالی پارک شهر در بلوار امام خمینی(ره) شربت گوارای شهادت را نوشید و در جوار مزار شهیدان شهر و دیارش مأوا گرفت. 🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
⭕️ فرمانده عراقی میبینه یک افسر، اسير ايراني رو به شدت مي‌زنه می‌گه چرا اين بيچاره رواينقدر مي‌زني؟ افسر میگه چون حاضر نیست به [امام]خميني فحش بده. فرمانده میگه اگرفحش نمي‌ده، زدن نداره افسر میگه از اين عصبانيم كه اين اسير ارمني! نشر با ذکر 🌹 🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
4_5814613625398101445.mp3
6.86M
❣چادرت را بتکان ❣روزی ما را بفرست.... 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI