🍃🌹زندگینامه شهید امیر سیاوشی🌹🍃
🍃🌹شهید امیرسیاوشی متولد سال 1367 از جوانان محله چیذر و از میانداران هیئت رایه العباس امام زاده علی اکبر(ع) بود که برای دفاع از حرم آل الله پاییز سال 94 به سوریه رفت و مدتی بعد پس از حضور در میدان های نبرد توسط تکفیری های وهابی به شهادت رسید. حالا مدت هاست محله چیذر همچون اکثر محله های شهر تهران به نام یکی از شهدای مدافع حرم مزین شده است. جوانی که در بهار زندگی و تنها چند روز مانده به مراسم جشن عروسی، جان خود را در راه عشق به اهل بیت (ع) فدا کرد و روز 29 آذرماه به آرزوی خود رسید.
🍃🌹یکی از همرزمان شهید امیر سیاوشی روایتی از نحوه شهادت این شهید مدافع حرم را بازگو کرده است که در ادامه آن را می خوانید.
🍃🌹در سوریه بودیم و در منطقه درگیری با دشمن قرار داشتیم. ساعت تقریبا پنج و نیم یا شش صبح بود و هوا روشن شده بود. چند کیلومتر پیاده روی کردیم تا به محل درگیری نیروها رسیدیم.
🍃🌹چند تپه کنار هم بود که روی هرکدام از تپه ها خانه ای قرار داشت. اولین تپه و خانه را از دشمن باز پس گرفتیم و به دنبال پاکسازی بقیه خانه ها جلو رفتیم. خواست خدا بود که با آن همه خستگی توانستیم همه منطقه را تحت اختیار خود درآوریم و هفت کیلومتر جلو برویم.
🍃🌹به «خان طومان» رسیدیم، گروهی از نیروهای عراقی از صبح در محل درگیری حضور داشتند، تعدادی برگشته بودند و تعدادی هم هنوز در شهر می جنگیدند. ما هم حدود 35 نفر بودیم که وارد منطقه شدیم و توانستیم نقاطی را از دشمن باز پس بگیریم.
🍃🌹بعد از بازپس گیری چند منطقه به 100متری هدف رسیدیم، یک مرتبه باران آتش از رو به رو شروع به باریدن کرد. حتی فهمیدن اینکه از کدام طرف رگبار به سمت ما نشانه گرفته شده است، سخت بود. هرکدام از ما به سختی در جایی پناه گرفت، همراه امیر دو یا سه نفر دیگر بودند که در محلی پناه گرفتند. سمت چپشان دیوار و سمت راست هم خانه بود. ما هنوز موقعیت خوبی برای پناه گرفتن پیدا نکرده بودیم.
🍃🌹من هم به سمت چپ و راست می دویدم. کمی به عقب برگشتم. در دهانه یک مغازه ایستادم، امیر هم پشت یک ماشین پناه گرفته بود. دوید و پیش من آمد. تا به سمت من آمد و پرسید میلاد چه اتفاقی برایت افتاده است؟ به پاهایش تیر خورد و روی زمین افتاد.
🍃🌹پرسیدم چه شد؟ گفت: تیر خوردم. با لی لی کردن تلاش کرد به سمت بچه ها برود تا به آنها کمک کند. تیربار توی دستش بود و آتش دشمن هم روی سرمان می ریخت در همین زمان تک تیراندازهای دشمن او را با قناسه هدف گرفتند و امیر همان جا آسمانی شد.🌹🍃
🍃با شهدا صحبت کنید، آنها صدای شما را به خوبی می شوند و برایتان دعا میکنند !
دوستی با شهدا دوطرفه است...
🕊شهید امیر سیاوشی
#دعای_خیر_عمه_سادات_روزیتان
#شادی_روح_شهید_صلوات
🌷عکسنوشته شهدا 🌷
🌅 *«اگر گذر تان به بهشت زهراء افتاد!.»*
⬅️ سعی کنید حتما به مزار این دو قلو ها سر بزنید!.
برادران دو قلوی غریبی که هیچ گاه پدر یا مادری به خود ندیده اند و کسی زائر مزار شان نبوده است!.
من سال ۶۱ و در اوج جنگ ایران و عراق ثابت و ثاقب شهابی نشاط، را برای اولین بار در منطقه سومار دیدم.
دو برادری که آماده بودند تا به عنوان امداد گر در خدمت جنگ باشند!، طوری که هم رزمان این دو برادر شهید نقل می کردند وقتی پست چی نامه ها را به خط مقدم می آورد معمولاً ثابت و ثاقب غیب شان می زد!.
یک بار یکی از رزمندهگان متوجه شده بود که وقتی همه سر گرم نامه خواندن هستند و خبر سلامتی خانواده و عکس های شان را با خوش حالی نگاه می کنند این برادران دو قلو دست در گردن هم در کنج سنگر، های های گریه می کنند!.
بعد ها که موضوع را جویا شدیم، فهمیدیم آن ها بی سر پرست هستند.
و در پرورش گاه بزرگ شده اند، هر بار دل شان می شکند که کسی آن سوی جبهه چشم انتظار شان نیست.
عکس های کودکی و زنبیل قرمزی که در آن سر راه گذاشته شده اند، را بغل کرده، گریه می کنند.
جنگ شوخی بر دار نیست، زن و بچه و برادر و دوست و رفیق نمی شناسد، او نمی فهمد که وقتی از دار دنیا فقط و فقط یک برادر داری یعنی چه!؟.
جنگ بی رحم است، این دو برادر حتی مرخصی هم نمی رفتند، چون کسی پشت جبهه چشم به راه شان نبود!.
پس از مدتی تلاش و فدا کاری ثاقب برادری که فقط چند ثانیه از ثابت بزرگ تر بود، بهشدت مجروح و در نهایت شهید شد و بردارش را تنها گذاشت!.
اما مگر ممکن است کسی که در این دنیا تنها یار و غم خوار و مونس تنهایی اش برادرش بوده، او را تنها بگذارد و این چنین شد تا ثابت دوری برادر را تاب نیاورد و تنها به فاصله ی چند ساعت طوری که هنوز جنازه ی برادر را به پشت جبهه منتقل نکرده بودند، او نیز بر اثر استنشاق گاز های شیمیایی شهید شود!.
و اما قصه ی پر غصه ی این دو برادر شهید به نقل از دفتر خاطرات خود شان: روزی شخصی ثاقب و ثابت را پشت به یک دیگر داخل زنبیل کوچک قرمز رنگی گذاشته بود، زیر شُر شُر باران کنار درب ورودی بهزیستی رها می کند!.
حال درد نان بوده یا درد جان کسی نمی دانست! از آن پس بود که آن زنبیل کوچک شده بود تنها یاد گاری از پدر و مادر ندیده ی شان.
ثاقب و ثابت سال ها از کرمانشاه و غرب کشور گرفته تا اهواز و خرمشهر به هر کجا که اعزام می شدند در درون ساک شان اعلامی ههایی را به هم راه داشتند که، عکسی از دوران کودکی شان به هم راه دست نوشتهیی به این مضمون به در و دیوار شهر ها می چسباندند:« پدر و مادر عزیز از آن روزی که ما را تنها در کنار خیابان رها کردید و رفتید، سال ها می گذرد حال امروز دیگر ما برای خود مان مردی شده ایم ولی هم چنان مشتاق و محتاج دیدار شماییم!».
ولی هیچ گاه از پدر و مادر شان خبری نشد ( شاید هم مرده بودند ).
اما از شیر خوار گاه تا آسمان برای این دو برادر راه طولانی و پر پیچ و خمی نبود...
آن چه که امروز از ثاقب و ثابت شهابی نشاط، باقی است دو قبر مشکی رنگ شبیه به هم و در کنار هم در قطعه ی ۵۰ گل زار شهدای بهشت زهراء است.
سعی کنید اگر چنان چه روزی گذار تان به بهشت زهراء افتاد سری به گل زار شهداء قطعه ی ۵۰ ردیف ۶۷ شماره ی ۱۹ و ردیف ۶۶ شماره ۱۹ این دو برادر شهید غریب آرام کنار یک دیگر خفته اند.
آنان شب های جمعه هیچ گاه پدر و مادری زائر مزار شان نبوده است و سخت چشم به راه پدر و مادر و دوستان اند.
توجه کنید که آن ها خیلی غریب اند، هیچ کس را ندارند، ولی به گردن تکت ک ما حق دارند!.
لطفاً برای شادی روح همه ی در گذشته گان که دست شان از دنیا کوتاه است، به خصوص این دو برادر شهید و غریب فاتحه و صلواتی قرائت کنید.
هدایت شده از 🇮🇷 عکسنوشتہسیاسی 🇮🇷
#یا_صاحب_الزمان_عج💔
🌼دلخوش نڪن بہ«ندبہ ی جمعه»خودٺ بیا
✨بـا ایـن همہ«گناه»نگیـرد دعای شهـر
🌼اینجـا ڪسی برای تـو ڪاری نمی ڪند
✨فهمیده ام ڪہ خستہ ای از اِدعای شهـر
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
🌹🍃🌹🍃
ختم صلوات امروز به نیت
#شهید_روح_الله_قربانی
🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺
🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
#اختصاصی_عکسنوشته_شهدا
🍃🌹زندگینامه شهید روح الله قربانی🌹🍃
🍃🌹شهید روح الله قربانی در اولین روز خرداد ماه ۱۳۶۸ در خانواده ای مومن و مجاهد به دنیا آمد. پدرش از سرداران سپاه و از مجاهدان ۸ سال دفاع مقدس است. مادر او فرهنگی بود و زمانی که روح الله۱۵ ساله بود از مهر و محبتش محروم شد. مادر روح الله آرزو داشت که پسرش طلبه یا شهید شود و روح الله با نشان شجاعت مدافع حرم در ۱۳ آبان ۹۴ در دفاع از حرم حضرت زینب کبری(س) آرزوی مادرش را محقق کرد.
🍃🌹این شهید از شاگردان و پامنبری های همیشگی درس اخلاق حاج آقا مجتبی تهرانی بود و بعد از اتمام پیش دانشگاهی به دلیل تبحر در خوشنویسی، کنکور هنر داد و وارد دانشگاه هنر شد اما به دلیل آنکه جو این دانشگاه با روحیه شهید سازگاری نداشت، برای تغییر این جو و شرایط با توجه به ویژگی های اخلاقی خودش تلاش کرد اما متاسفانه چون محقق نشد و با توجه به پیش زمینه فعالیت در سپاه پاسداران انقلاب و نیز علاقه شخصی، از دانشگاه هنر انصراف داد و وارد دانشگاه افسری امام حسین(ع) و رسما وارد سپاه شد.
🍃🌹شهید روح الله در تاریخ ۱۳ آبان مااه ۱۳۹۴ همراه شهید سرلک در حومه حلب بودند که ماموریت آن ها تمام می شود، شهید سرلک بنا داشت که به عقب برگردد و مقداری وسایل بردارد که شهید قربانی نیز همراه وی می شود و، این دو شهید، وارد یکی از اتاق های آنجا می شوند و حدود نیم ساعتی صحبت می کنند و بعد سوار ماشین می شوند و کارها را انجام می دهند و بر می گردند و زمانی که شهید قربانی درب ماشین را باز می کند، گویی آن ها را زیر نظر داشته اند، با «قبضه آمریکایی کرنت» مورد اصابت قرار می دهند و به دلیل اینکه فردی در آن نزدیکی نبوده است و مواد انفجاری نیز در ماشین وجود داشته است، ماشین ۲۰ دقیقه ای در آتش می سوزد و چیزی از پیکر شهید باقی نمی ماند.🌹🍃
🌷عکسنوشته شهدا 🌷
💢اولین تصویر از شهیدامین سعیدی که شب گذشته در درگیری با اشرار و سوداگران مرگ به درجه رفیع شهادت نائ
💢مبارزه بی حد و مرز با قاچاق مواد مخدر
🔹برابر گزارش پایگاه اطلاع رسانی شهدای ناجا
پلیس در ادامه مبارزات شبانه روزی و بی حد و مرز با سوداگران و قاچاقچیان مواد مخدر موفق به شناسایی یکی از قاچاقچیان معروف اسلامشهر شدند که طی عملیات شب گذشته برای دستگیری وی وارد عمل شدند.
🔹با توجه به درگیری بین اشرار مسلح و پلیس، استوار دوم امین سعیدی جمعی یگان امداد از ناحیه سینه مورد اصابت گلوله اشرار قرار گرفته و مجروح می گردد و سپس جهت سیر مراحل درمانی به بیمارستان منتقل که علی رغم تلاش کادر درمان نامبرده با توجه به جراحات زیاد شب گذشته به درجه رفیع شهادت نائل می گردد .
🔹براساس آمارهای بین المللی جمهوری اسلامی ایران رتبه نخست مبارزه با مواد مخدر دنیا را داشته که سلامت میلیاردها انسانی را از این ماده خانمانسوز حفظ نموده است.
🔹نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران با تقدیم بیش از ۳۰۰۰شهید در مبارزه با مواد مخدر نقش اصلی در کسب این موفقیت را بعهده دارد.
🔹درود بی کران بر شهدای عرصه مبارزه با موادمخدر
هدایت شده از 🇮🇷 عکسنوشتہسیاسی 🇮🇷
#امامزمان
سـلام_آقـا_جان♥️✋🏻
ایــاڪ نـعبـد و ایــاڪ نـستـعـین
یـعنـے سـلـآم مـسجـد مـولآے آخـریـن
اےجـمڪرانبـگوڪجـاستآخـریـنامــید
ایـن الشـموس الطـالعه ایـن مــه جـبـین:)
🌹🍃🌹🍃
ختم صلوات امروز به نیت
#شهید_حسین_بواس
🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺
🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
#اختصاصی_عکسنوشته_شهدا
🍃🌹 شهید حسین بواس فرزند ابوالقاسم در روستای ملاط از توابع شهرستان لنگرود در استان گیلان ، در ۲۹ دی ماه سال ۱۳۶۰متولّد شد. ایشان دارای دو فرزند به نامهای محمّد جواد و محمّد حسین و از شهدای لشکر ۲۵ کربلا مازندران بود.
🌹🍃 با مهاجرت پدرش به شهرستان لنگرود در این شهر، بعد از گذراندن دوره ی آمادگی، سرانجام وارد دبستان شد.هنوز دو- سه سالی از دوران تحصیل ابتدایی اش نگذشته بود که همراه خانواده اش به استان مازندران هجرت و در شهرستان چالوس اقامت نمودند. شخصیت اولیه شهید، با مراقبت اولیاء و مجالست با هم سن و سالان بر چین شده از خانواده های مقیّد و مذهبی جان گرفت و بعدها با هدایت پدر و مادر با حضور در مساجد و مراسم های مذهبی، روحی تازه در او دمیده شد.
🌹🍃 همسر شهید؛ طاهره شریفی می گوید: حسین آقا بسیار خوش اخلاق و شوخ طبع بود و با پسرمان محمّدجواد همیشه کشتی میگرفت. پاتوق ما «امامزاده عبدالوافی» در نزدیکی شهر چالوس بود، خیلی زیاد به این مکان مقدّس می رفتیم طوری که پسرم از دور گنبد را که میدید خیلی صمیمانه سلام میداد و میگفت: من آمدم.
حجت الاسلام محمد علی کمیجانی دوست هفده سالهی شهید بواس دربارهی او چنین میگوید: انقلابی عمل کردن در هر مرحله از زندگی خویش، از خصوصیات اخلاقی این شهید، محسوب می شود؛ چرا که این اخلاق حسنه را از اهل بیت (علیهم السلام) و شهدا، فرا گرفته بود. انتخاب درست سرنوشت خویش و عمل به اهداف و سفارشات قرآن و اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) در سیرهی این شهید، بود.
🌹🍃 طاهره شریفی می گوید: همسرم عاشق شهدا بود. بهخصوص علاقه ی خاصی به شهید صیاد شیرازی داشت و دقیقاً در سال روز شهادت ایشان به شهادت، رسیدند.
🌹🍃 شهید بواس چهاردهم فروردین سال ۹۵ از فرودگاه تلفنی با اعضای خانواده خداحافظی و در بیست و یکم فروردین بنا به قول همرزمانش در بعدازظهر همان روز با گلوله ی تکفیریها در منطقه خانطومان سوریه به فیض عظیم شهادت نائل آمد.
🍃اگر گذر تان به بهشت زهرا افتاد
سعی کنید حتما به مزار این دوقلوهای شهید سر بزنید. برادران دو قلوی غریبی که هیچ گاه پدر یا مادری به خود ندیده اند و کسی زائر مزارشان نبوده است!
🌹قطعه ۵۰، ردیف ۶۶ و ۶۷، شماره ۱۹
🍂آنان شب های جمعه هیچ گاه پدر و مادری زائر مزارشان نبوده است و سخت چشم به راه پدر و مادر و دوستان اند.
توجه کنید که آن ها خیلی غریب اند، هیچ کس را ندارند، ولی به گردن تک تک ما حق دارند!
☘ختم قرآن به نیت شادی روح دوقلوهای شهید #ثابت_و_ثاقب_شهابی
🦋در صورت سهیم شدن در این طرح شهدایی و مشخص شدن جزءتان به آیدی زیر مراجعه نمایید.
@shahid_ahmadali_nayeri
#به_گردنمان_حق_دارند
#همانند_امام_حسن_غریب_اند😭
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
🌹🍃همگام با شهدا
❤️🍃حاج قاسم سلیمانی: اشکال ندارد انسان حبّ یک کَسی را بیشتر داشته باشد، حبّ یک کسی را کمتر داشته باشد
👈 امّا اصول را نباید خدشهدار کند...
👈این حبّ نباید بر اصول اثر بگذارد...
#شهید_حاجقاسم_سلیمانی
🌹@axneveshteshohada
هدایت شده از 🇮🇷 عکسنوشتہسیاسی 🇮🇷
🍃 آنقدر مرد نبودیم، که یارش باشیم ...
🍂صاحب هذا الامر، الشرید، الطرید، الفرید، الوحید...
امام عهده دار این امر همان رانده شده آواره ی بی کس تنهاست...
خیلی حرفه ها...
عجب شیعه هایی هستیم...
عجب منتظرایی...
🦋الحمدالله تا الان ۱۲نفر در این طرح شرکت کردند.
#چهل_روز_با_امام_زمان_عج
#چله_۶۹_مرتبه_صلوات_و_دعای_غریق
#شروع_از_روز_جمعه_۱۲آذر
#پایان_تا_روز_سه_شنبه_۲۱دی
🍃دعای غریق(دعای تثبیت ایمان دراخرالزمان)
یا اَللَّهُ یا رَحْمن یا رَحِیمُ یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ
ثَبِّتْ قَلْبِیِ عَلی دِینک .
✳️در صورت سهیم شدن ذکر #یامهدی را به ایدی زیر اعلام نمایید.
@shahid_ahmadali_nayeri
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#باید_برای_آمدنت_دعا_کنیم
@AXNEVESHTESIYASI
💥چك دولت انگلیس برای شهید مدرس:👇
یك شب نیمه های شب یك مرد خارجی با یك مترجم به منزل مدرس آمدند. شخص خارجی شروع به صحبت كرد و دیگری هم ترجمه می نمود و معرفی كرد كه, آقا! ایشان نمایندة دولت انگلیس هستند. یك چك سفید برای شما آوردهاند كه مبلغ آن را هر طور میخواهید بنویسید و به هر طریق كه می خواهید خرج كنید...مدرس گفت: «این چك چیست؟»
جواب داد: «آقا! چك كاغذی است كه مینویسند و میبرند در بانك، آنجا امضا میكنند و هر مبلغی كه در آن نوشته از بانك میگیرند.»
مدرس گفت: «چرا حالا (نصف شب) آوردی؟»
جواب داد: «ما شنیده بودیم شما پول نمیگیرید؛ حالا نصف شب چك را آوردیم.»
مدرس اظهار داشت: «نه، هر كه به شما گفته بی خود گفته. من پول میگیرم منتهی به این صورت نه. اولاً، باید طلا باشد آن هم بار شتر و در میان روز روشن و بعد از نماز در مدرسة سپهسالار با شتر بیاورند. در این صورت میگیرم و هیچ اشكالی ندارد. »
وقتی پاسخ را ترجمه میكند، نماینده یا سفیر میگوید: «مدرس میخواهد آبرو و حیثیت سیاسی ما را در تمام دنیا ببرد.»
در نتیجه بلند میشوند و میروند...
💥زندان، تبعید، شهادت
در سال ۱۳۰۵ مدرس مورد سوءقصد قرار گرفت اما جان سالم به در برد. #رضاشاه در طی برگزاری انتخابات مجلس هفتم، آرای مدرس را حذف کرد تا مانع ورود وی به مجلس شود. پس از این بود که راه برای دستگیری و تبعید مدرس برای رضاخان هموار شد. مدرس در سال ۱۳۰۷ دستگیر و به شهرهایی همچون دامغان، مشهد و نهایتاً خواف تبعید شد.
مدرس پس از ۹ سال اسارت در قلعه خواف به کاشمر تبعید شد تا نقشه شوم رضاخان مبنی بر قتل سیدحسن مدرس عملیاتی شود.
غروب دهم آذرماه سال ۱۳۱۶ مصادف با ۲۷ رمضان ۱۳۵۶ قمری عاملان رژیم #پهلوی به نامهای جهانسوزى، خلج و مستوفیان وارد خانه مدرس شدند. آنها ابتدا قصد داشتند با چای مسموم مدرس را از پای درآورند اما نهایتاً در حین نماز او را با انداختن عمامه به دور گردنش به شهادت رساندند...
۱۰ آذر سالگرد شهادت شهید #مدرس گرامی باد
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
🌹🍃مهریه ما یک جلد کلام الله مجید بود و یک سکه طلا. سکه را که بعد از عقد بخشیدم اما آن یک جلد قرآن را محمد بعد از ازدواج خرید و در صفحه اولش اینطور نوشت:
✅«امیدم به این است که این کتاب اساس حرکت مشترک ما باشد و نه چیز دیگر؛ که همه چیز فناپذیر است جز این کتاب.»
✅حالا هر چند وقت یکبار وقتی خستگی بر من غلبه می کند، این نوشته ها را می خوانم و آرام می گیرم.
🌷شهیدمحمدجهان آرا🌷
#شبتون_شهدایی
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA