eitaa logo
🌷عکسنوشته شهدا 🌷
1.2هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
1.7هزار ویدیو
15 فایل
🌷 اینجا با شهدایی آشنا میشی که حتی اسمشونم نشنیدی کانال های دیگر ما سیاسی 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI حجاب 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB تبلیغات https://eitaa.com/joinchat/302448687Cd7ee6e0c16
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از از فرمانیه تا ضاحیه
پخش زنده شبکه تلویزیونی المنار جهت تماشای مراسم اربعین حاج قاسم سلیمانی و سالروز شهادت فرماندهان شهید حزب الله با سخنرانی آقا سید حسن https://almanar.com.lb/live/
مراسم وداع و تشییع شهید مدافع حرم حافظ نظری و گرامیداشت چهلم شهادت سپهبد سلیمانی 🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔊 صوت #شهید_ابراهیم_هادی ۵ روز قبل از شهادت که برای اولین بار پس از ۳۵ سال منتشر می‌شود. 🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
گفتید که با حاج قاسم هم رفت‌وآمد خانوادگی داشتید؛ از فرزندان حاج قاسم بگویید. همه فرزندان حاجی را از کودکی می‌شناسم. به من عمو می‌گویند. بچه‌های حاجی یکی از یکی گل‌ترند. هیچ‌گاه از مقام پدر سوءاستفاده نکردند. در این مدتی که من در خدمت حاجی و خانواده بودم و با هم رفت‌وآمد داشتیم و من بعضاً در منزل حاجی رفت و آمد می‌کردم، می‌دیدم که چقدر به رعایت حجاب اهمیت می‌دهند. یکی از دلایلی که حاج قاسم، «حاج قاسم» شد، همراهی همسر ایشان بود. واقعاً تا جایی که به نظرم می‌آید و همسرم هم تصدیق می‌کند، همسر حاج قاسم هیچ‌گاه از او گله نکرد که الآن موقع کار نیست، به خانواده برسید. علت موفقیت حاجی واقعاً همسرش بود. من هم که توانستم با حاجی همراه باشم، به خاطر همراهی همسرم بود. همسرم وقتی یکی از بچه‌های حاجی یا خود حاجی زنگ می‌زد و کارم داشت، به من می‌گفت این‌قدر کند نباش، سریع لباس بپوش برو. او تازه مرا تشویق و بدرقه هم می‌کرد. زمان جنگ حاجی خیلی خانه نبود. زمان قرارگاه قدس هم همین طور. در نیروی قدس که همیشه در سفر بود. جایی یادم هست که یکی از پسرهای حاج قاسم بیمار شد و حاجی در مأموریت قرارگاه قدس بود، نتوانست بالای سر پسرش باشد و پسرش هم در اثر بیماری در بیمارستان فوت شد. حتی حاجی بالای سر پدر و مادرش هم در زمانی که در بستر بودند، نتوانست برسد و بعد از فوت آنها رسید. بچه‌هایش خیلی عالی هستند؛ هم دخترها و هم پسرها. چرا در میان بچه‌ها بیشتر از همه زینب‌خانم در صحنه و رسانه‌ها فعال هستند؟ زینب حاج قاسم شبیه‌ترین فرد در عالم به حاج قاسم است. کوچکترین فرزند حاجی است؛ ولی هم در روحیه و هم در رفتار خیلی شبیه حاجی است. زینب حتی بارها با حاجی مأموریت‌های خارج از کشور هم رفته بود و مانند حاجی به لهجه‌های زبان عربی و زبان انگلیسی مسلط است. شما سال‌ها در نیروی قدس و در محل زندگی‌تان علاوه بر حاج قاسم سلیمانی با حاج اسماعیل قاآنی هم مأنوس بودید، به علاوه با ایشان همسایه بودید، نظر شما درباره سردار قاآنی چیست؟ حاج اسماعیل به منطقه خیلی مسلط است و اطلاعاتش خیلی زیاد دارد. هرکس خصلتی دارد مخصوص خودش. ولی برداشت من این است که اگر شهید صیاد شیرازی برگ قرآن ارتش بود، حاج اسماعیل قاآنی، برگ قرآن سپاه است. ایشان خیلی فهیم و عزیز است و درک بالایی دارد. خیلی مردمی است. بارها او را در صف نانوایی و... دیده‌ام و در واقع کارهای شخصی‌اش را در کنار خانواده انجام می‌دهد. 🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
خبرآنلاین/ هفته نامه صبح صادق نوشت: راننده شهید قاسم سلیمانی گفت: دورانی که در قرارگاه قدس حضور داشت، اشرار ۹۰ نفر از نیروی انتظامی را گروگان گرفتند و به ۷۰ کیلومتری مرز افغانستان و پاکستان بردند. حاج قاسم خیلی ناراحت شد و با نقشه و طرح‌ریزی و اطلاعات دقیق، به داخل مرز افغانستان و پاکستان نیرو برد و همه ۹۰ نفر را آزاد کرد و چندین پایگاه اشرار را هم با خاک یکسان کرد. نصرالله جهانشاهی، پاسدار بازنشسته نیروی زمینی و راننده سپهبد شهید قاسم سلیمانی، در گفتگویی به نکاتی پیرامون روحیات شهید سلیمانی در فضای کار، فرزندان حاج قاسم و ... اشاره کرده است که بخشی از آن را در ادامه می‌خوانید. از حاج قاسم برای ما بگویید. کار کردن با چنین فرمانده موفقی که صلابت دارد و یک دنیا او را تأیید کرده، خیلی سخت است و هر کسی نمی تواند از عهده آن برآید. من و شهید پورجعفری که یار و همراه حاجی بود و با او شهید شد بیشترین مدت را با حاجی بودیم. حاج قاسم شما را به چه اسمی صدا می زد؟ جهانشاهی، نصرالله و... فرقی نداشت، ولی با احترام و رفاقت. به بچه‌هایش هم از همان اول تأکید کرده بود به من بگویند عمو، چون من از وقتی بچه‌ها کوچک بودند، وقت‌هایی که سردار مأموریت بود کارهای خانواده حاجی را انجام می‌دادم و خانواده من و خانواده حاجی چون همسایه بودیم، همیشه در رفت و آمد بودند. بچه‌های حاجی را از همان زمان کودکی می‌شناسم و با من بزرگ شده‌اند. ماه رمضان‌ها سه چهار بار ما می‌رفتیم منزل حاج قاسم و خانواده ایشان هم می‌آمدند منزل ما. تا این حد نزدیک بودیم.الآن هم که حاجی شهید شده است، اصلاً توان مواجهه با بچه‌های حاجی را ندارم و با دیدن بچه‌ها قلبم از فشار این غم کنده می‌شود. از روحیات حاجی در فضای کار بگویید. حاج قاسم خیلی شجاع بود. دورانی که در قرارگاه قدس حضور داشت، اشرار ۹۰ نفر از نیروی انتظامی را گروگان گرفتند و به ۷۰ کیلومتری مرز افغانستان و پاکستان بردند. حاج قاسم خیلی ناراحت شد و با نقشه و طرح‌ریزی و اطلاعات دقیق، به داخل مرز افغانستان و پاکستان نیرو برد و همه ۹۰ نفر را آزاد کرد و چندین پایگاه اشرار را هم با خاک یکسان کرد. اما همین حاج قاسم مرد صلح بود و دیدیم که برای اشرار در داخل کرمان و سایر مناطق امان‌نامه داد. همین اشرار در اثر رفتار خوب حاج قاسم به دامن انقلاب آمدند و خیلی از اینها که غلام و کنیز داشتند، آنها را آزاد کردند. وضعیت خوبی در منطقه مأموریتی قرارگاه قدس نبود، ولی حاجی وضعیت منطقه را به خصوص در کرمان بهبود بخشید. در نیروی قدس هم خیلی جدی بود، ولی با نیروهای مقاومت بسیار صمیمی. حاج قاسم سلیمانی تقریباً در همه خطوط مقدم دفاع از حرم حضور پیدا کرد و با خانواده شهدای مدافع حرم دیدار داشت، در این زمینه توضیح دهید که چقدر ایشان فعال بود؟ حاجی مرد کار بود. اگر کرمان می‌رفت و فرصت کوتاهی می‌یافت، به دیدار خانواده شهید می‌رفت. اگر در تهران بود و یک ساعت وقت پیدا می‌کرد، به بازدید از خانواده شهید می‌رفت. مشهد اگر می‌رفت، هر موقع که فرصت پیدا می‌کرد، به بازدید از خانواده شهدا اختصاص می‌داد. حاج قاسم وقتی در تهران بود روزی چندین جا جلسه میرفت، از وزارت امور خارجه و ستاد کل سپاه گرفته تا دفتر رهبری و... همه جا به‌موقع می‌رفت؛ به استان‌ها سفر داشت. در کرمان که کارش بیشتر از همه‌جا بود. بازدید خانواده شهدای لشکر و شهدای مدافع حرم از مهم‌ترین برنامههای سردار بود. جلسه با فرمانده گردان‌ها و نیروهای لشکر در دفاع مقدس، جلسه کنگره شهدای کرمان و هزاران کار دیگر هم داشت؛ خستگی برایش اصلاً معنا نداشت. این در حالی بود که تمام بدن حاجی جای تیر و ترکش بود. از روحیات معنوی حاج قاسم بگویید. حاج قاسم حضرت زهرایی بود. خیلی جاها در جنگ و بعد از جنگ با توسل به حضرت زهراء(س) مشکلات را حل می‌کرد. یک فاطمیه هم در روستای خود در کرمان ساختند که در آن مراسم می‌گیرند. از همه اینها بگذریم، باید به نماز شب‌های حاجی اشاره کنم. هر شب نماز شب می‌خواند، آن هم با ناله و گریه و نجوا. من خودم شاهدم؛ چون در همه مأموریت‌ها من با حاجی بودم. اگر خیلی خسته هم بود باز یک ساعت می‌خوابید، بیدار می‌شد و بعد شروع می‌کرد به نماز. واقعاً این صحنه عشق‌بازی و نجواهای حاجی در نماز شب‌هایش تماشایی بود. ما هم که می‌خواستیم نماز بخوانیم در مواجهه با این حال حاجی از خود بی‌خود می‌شدیم و دیگر نمی‌توانستیم نماز بخوانیم و فقط مبهوت حاجی بودیم. باید در آن صحنه باشید تا متوجه حرف من بشوید. 🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ختم صلوات امروز به نیت : شهید_حمید_رضا_انصاری 🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
🍃🌹گزیده ای از زندگینامه شهید محمدرضا انصاری 🌹🍃 🍃🌹شهید انصاری متولد یکم مردادماه 1348 در اراک بود. از دوران کودکی در مسجد فعالیت داشت. دوران ابتدایی خود را در مدرسه دهگان شهر اراک و دوران راهنمایی را در مدرسه «علامه طباطبائی» پشت سر گذاشت. دوران دبیرستان را در رشته علوم تجربی در دبیرستان «علی ابن ابیطالب» اراک و در بحبوحه جنگ تحمیلی به پایان رساند. . ایشان در همان دوران بعد از شهادت برادرش (شهید محمدجعفر انصاری) در سال 1365 به جبهه رفت. 🍃🌹مدرک کارشناسی خود را در رشته جغرافیای سیاسی دانشگاه امام حسین (ع) اراک اخذ کرد و مقطع کارشناسی ارشد را در رشته مطالعات دفاع استراتژیک دانشگاه امام حسین (ع) تهران به پایان رساند. بعد از پایان جنگ 🍃🌹تحمیلی، فعالیت های فرهنگی بسیاری در مساجد برای تربیت جوانان و نوجوانان انجام داد. ایشان سال 1394چهار نوبت به سوریه اعزام شد و در تاریخ 28/11 94 در منطقه «درعا» به شهادت رسید.🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴واژگان پرتکرار در وصیت‌نامه سپهبد 🔺 رتبه نخست: خامنه‌ای 🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
جاتون خالی مراسم وداع با پیکر شهید مدافع حرم جایگاه مراسم رو ملاحظه میکنید کجاست پیکر شهید رو هم همونجا قرار میدن ما خانوم ها هم میتونیم از دیدن صندلی هایی که پیرمردها روش نشستن لذت ببریم!!!!
🌷عکسنوشته شهدا 🌷
جاتون خالی مراسم وداع با پیکر شهید مدافع حرم جایگاه مراسم رو ملاحظه میکنید کجاست پیکر شهید رو هم ه
اگه بگم؛ اگه یه روز به عمرم مونده باشه زهرمو به برخی گردانندگان مراسمات شهدا میریزم خیلی دور از ادبه؟!☺️
🌷عکسنوشته شهدا 🌷
مراسم وداع و تشییع شهید مدافع حرم حافظ نظری و گرامیداشت چهلم شهادت سپهبد سلیمانی 🌹 @AXNEVESHTES
شهید حافظ نظری هفته پیش در پاکسازی حلب به شهادت رسیدن خانواده شهید افغانستان هستن حتی مادر شهید 😔 فقط‌ یه خواهر شهید اینجاست
ورود پیکر شهید به مراسم
💠 رمز شكستن قفل و پيدا كردن شهيد .... 🌹 🌷يك بار اتفاق افتاد كه بچه ها چند روز مى گشتند و شهيد پيدا نمى كردند. رمز شكستن و پيدا كردن شهيد، نام مقدس (س) بود. ١٥ روز گشتيم و شهيد پيدا نكرديم. بعد يك روز صبح بلند شده و سوار ماشين شديم كه برويم. با اعتقاد گفتم: «امروز شهيد پيدا مى كنيم، بعد گفتم: كه اين ذكر را زمزمه كنيد: دست منو عنايت و لطف و عطاى فاطمه (س) منم گداى فاطمه، منم گــــــداى فاطمه (س) » 🌷تعدادى اين ذكر را خواندند. بچه ها حالى پيدا كردند و گفتيم: «يا حضرت زهرا (س) ما امروز گداى شماييم. آمده ايم امام حسين (ع) را پيدا كنيم. اعتقاد هم داريم كه هيچ گدايى را از در خانه ات رد نمى كنى.» همان طور كه از تپه بالا مى رفتيم، يك برآمدگى ديدیم. 🌷كلنگ زديم، كارت شناسايى شهيد بيرون آمد. شهيد از لشگر ١٧ و گردان ولى عصر (عج) بود. يك روز صبح هم چند تا شهيد پيدا كرديم. در كانال ماهى كه اكثراً مجهول الهويه بودند. اولين شهيدى كه پيدا شد، شهيدى بود كه اول مجروح شده بود. بعد او را داخل پتو گذاشته بودند و بعد شهيد شده بود. فكر مى كنم نزديك به ٤٣٠ تكه بود. 🌹 🌷بعد از آن شهيدى پيدا شد كه از كمر به پايين بود و فقط شلوار و او پيدا بود. بچه ها ابتدا نگاه كردند ولى چيزى متوجه نشدند. از شلوار و كتانى اش معلوم بود ايرانى است. ١٥ _ ٢٠ دقيقه اى نشستم و با او حرف زدم و گفتم: كه شما خودتان ناظر و شاهد هستى. بيا و كمك كن من اثرى از تو به دست بياورم. توجهى نشد. 🌷حدود يك ساعت با اين شهيد صحبت كردم، گفتم: اگر اثرى از تو پيدا شود، به نيت حضرت زهرا (س) چهارده هزار مى فرستم. مگر تو نمى خواهى به حضرت زهرا (س ) خيرى برسد. بعد گفتم: كه يك زيارت برايت همين جا مى خوانم. كمك كن. 🌷ظهر بود و هوا خيلى گرم. بچه ها براى نماز رفته بودند. گفتم: اگر كمك كنى آثارى از تو پيدا شود، همين جا برايت ى حضرت زهرا (س) مى خوانم. ديدم خبرى نشد. بعد گريه كردم و گفتم: عيبى ندارد و ما دو تا اين جا هستيم؛ ولى من فكر مى كردم شما تا اسم حضرت زهرا (س) بيايد، مى كنيد. اعتقادم اين بود كه در برابر اسم حضرت زهرا (س) از خودتان واكنش نشان مى دهيد. 🌷در همين حال و هوا دستم به كتانى او خورد. ديدم روى زبانه ى كتانى نوشته است: « از اردكان يزد.» همين نوشته باعث شناسايى او شد. همان جا برايش يك زيارت عاشورا و روضه ى حضرت زهرا (س) خواندم. 🔺راوی: حاج حسین کاجی 📚 کتاب کرامات شهدا* 🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
🔻 حدود یازده هزار و سیصد شهید مفقودالاثر در کشور وجود دارد به عبارتی ۱۱۳۰۰ مادر هستند که نمیدانند پیکر فرزندشان کجاست! 🌷 🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ختم صلوات امروز به نیت : شهید_محمد_حسین_محمود_زاده 🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
🍃🌹زندگینامه شهید محمد حسین محمود زاده🌹🍃 🍃🌹سردار شهید محمد حسین محمودزاده در سال 1337 در روستای کوهستان در شهرستان بهشهر متولد شد. و به سبب تقارن تولدش با ولادت حضرت امام حسین(ع) نامش را محمدحسین گذاشتند. 🍃🌹وی در دوره ابتدایی را با موفقیت در روستای محل سکونت خود سپری کرد. سپس برای ادامه تحصیل راهی بهشهر شد. در همین دوران فعالیت های انقلابی مردم بهشهر آشکار تر گشت و ابن عاملی شد که محمد حسین به عرصه انقلاب و اسلام وارد شود. همچنین او به مطالعه کتب و فرا گیری احکام اسلامی و قرآن پرداخت و این تلاش ها از او فردی متدین و آگاه ساخته بود. 🍃🌹 وی از جمله نخستین کسانی بود که در تاسیس کتابخانه و صندوق قرض الحسنه روستای زادگاه اش در جهت خدمت به مستضعفین گام برداشت. با تشکیل سپاه پاسداران وی نیز خود و آرمان هایش را به این نهاد پیوند زد. به گفته ی یکی از دوستان نزدیکش او بیشتر آموزش های نظامی را با موفقیت پشت سر گذاشته بود. و مهارت خاصی در فنون نظامی داشت تا جایی که حتی به دیگران آموزش می داد. 🍃🌹آمادگی بالای جسمانی و نظامی او باعث شده بود که به عضویت گروه ضربت سپاه ساری در آید. پس از مدتی عازم کردستان شد تا به سهم خود به مقابله و مبارزه با دموکرات ها بپردازد. با شروع جنگ تحمیلی و با توجه به اینکه شهید محمود زاده در نوار مرزی کشور خدمت می کرد. از جمله نخستین افراد شرکت کننده در جنگ به شمار می آمد. 🍃🌹 شهید محمدحسین محمود زاده در جریان حملات به قصر شیرین، سرپل ذهاب و ... رشادت های بسیاری از خود نشان داد و بسیار از مزدوران عراقی را به هلاکت رساند. 🍃🌹او پس از چهار ماه حضور مستمر در جبهه به بهشهر بازگشت و مدتی بعد بار دیگر قصد رفتن کرد. اما مادرش گفت: من دیگر تاطت دوری ات را ندارم. در همین سپاه بهشهر باش و خدمت کن. شهید گفت: مادر عزیزم 20 سال امانتی بودم از سوی خدا در نزد تو. حالا می خواهم به نزد صاحب اصلی ام بازگردم. 🍃🌹همچنین شهید هنگام رفتن لباس سپاه تازه ای را که تابه حال نپوشیده بود به خواهرش و گفت: اگر جنازه مرا نیاوردند این لباس را به جای جسم ام به خاک بسپارید. 🍃🌹 سر انجام شهید محمد حسین محمود زاده در روز 26 بهمن سال 59 در منطقه ایلام بر اثر اصابت گلوله به لقاالله پیوست.🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بایک دست قرآن با دست دیگر اسلحه.... عکس باز شود.... 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA