✨خاطرات شهدا✨
🍂این اوج پستی و عمق ترس ضد انقلاب را میرساند که شبانه حمله کردند.
🍂خاک ایران برای تمام ملت ایران مقدس است، چون دشمن توان مقابله با اراده این ملت را ندارد و همین ضعف در برابر قدرت ایران موجب شده آنان همچون دزدانی که در دل شب به مال مردم تعدی میکنند؛ به پایگاه دری حمله و تعدادی از جوانان رشید این آب و خاک را به شهادت برسانند.
🌙به روایت پدر شهید
#شهید_عبدالرحمن_خالدی🍃
#یازده_ستاره
#شهدای_پایگاه_دری💫
✍️چاو به ره
✨خاطرات شهدا✨
🍂دشمن باید بداند اگر خون عبدالرحمن من و سایر همرزمانش توسط ضد انقلاب به زمین ریخته شد، از این خون، میلیونها عبدالرحمان دیگر برای مقابله با آنان سر از خاک بیرون زده و محکم ایستادهاند و اجازه هیچگونه دستدرازی را به دشمنان نمیدهند.
🍂خانواده من با شهادت غریب نیست سه پسر عمویم در دوران جنگ به شهادت رسیدهاند و داریم شهدایی که هنوز پیکرشان حتی بازنگشته است و در انتظار بازگشتان هستیم.
🌙به روایت پدر شهید
#شهید_عبدالرحمن_خالدی🍃
#یازده_ستاره
#شهدای_پایگاه_دری💫
✍️چاو به ره
✨خاطرات شهدا✨
🍂تنها انتظاری که ما از مسئولان داریم گرفتن حق عبدالرحمن و دیگر شهدای دری است.
🍂اینکه اجازه ندهند بانیان این اقدام ضد انسانی بیجواب بمانند.
🍂حاضرم با پای خالی هر دستوری که بدهند اطاعت کنم و دنبالشان کوه به کوه و دره به دره بگردم و این نابکاران را پیدا کنم و تحویل دهم تا آنها را به سزای عملشان برسانند.
🌙به روایت مادر شهید
#شهید_عبدالرحمن_خالدی🍃
#یازده_ستاره
#شهدای_پایگاه_دری💫
✍️چاو به ره
✨خاطرات شهدا✨
🍂پسرم آزارش حتی به یک پرنده نمیرسید، تنها گناهش خدمت در عرصه تامین امنیت بود امنیتی که برای کرد و کردستان میخواست.
🍂اما مدعیان دفاع از حق کرد و کردستان بیرحمانه در دل شب خون فرزند من و همکارانش را به زمین ریختند و قطعا این خون روزی همه آنان را نابود خواهد کرد.
🌙به روایت مادر شهید
#شهید_عبدالرحمن_خالدی🍃
#یازده_ستاره
#شهدای_پایگاه_دری💫
✍️چاو به ره
✨خاطرات شهدا✨
🍂خدا وجود نازنینش را تا آن روز به من داده بود روزی داد و روزی هم این هدیه را پس گرفت.
🍂اما رنجی که مادر از پرپرشدن جگر گوشه میکشد با حرف و کلام قابل بیان نیست.
🍂کاش حتی یک روز بعد از عبدالرحمان پاهایم بر خاک مریوان حرکت نمیکرد.
🍂کاش چشمانم کور میشد و پرپر شدن جگرگوشهام را نمیدیدم.💔
🌙به روایت مادر شهید
#شهید_عبدالرحمن_خالدی🍃
#یازده_ستاره
#شهدای_پایگاه_دری💫
✍️چاو به ره
✨خاطرات شهدا✨
🍂پسرم خیلی بیتابی میکند، بزرگتر از سنش میفهمد. همان روزی که پیکر همسرم را آوردند و بعد از مراسم خاکسپاری وقتی آیهان را در بغلم گرفتم سختترین شرایط را در لحظهای که کودک چهار سالهام گفت بابا دیگر بر نمیگردد تجربه کردم.
🍂غم بیپدری را آیهان با همین سن و سال کم در همان آغازین دقایق با تمام وجودش حس کرده بود و گفت: مادر میدانم پدرم شهید شده و پیش خدا رفته و از آن روز تا به امروز عکس عبدالرحمن را در دست میگیرد و بیهیچ کلامی در قاب صورت پدر خیره میشود و سکوت اختیار میکند
اشک نمیریزد
🍂میدانم خوب اتفاقاتی که در اطرافش افتاده میفهمد و همین سکوتش رنجم میدهد کاش میدانستم در قلب کوچکش که روزهای غیبت پدر بیصبرانه در تب و تاب بود الان که میداند دیگر پدر را نمیبیند چه میگذرد.
🌙به روایت همسر شهید
#شهید_عبدالرحمن_خالدی🍃
#یازده_ستاره
#شهدای_پایگاه_دری💫
✍️چاو به ره
✨خاطرات شهدا✨
🍂ایهان وابستگی شدیدی به عبدالرحمن داشت و الان شانههای کوچکش زیر این بار سنگین باید سالهای سال استفامت کند و این رنجی است که به اسم دفاع از کرد و کردستان ضد انقلاب به فرزندان این ملت تحمیل کرده است.
🍂عبدالرحمن شیفیتی بود. 10 روز سر کار و 10 روز در خانه وقتی میرفت آیهان چند روز بیتاب پدر بود و در زمان حضور پدر تمام وجودش عبدالرحمان میشد و ساعتها برای بابا شیرین زبانی میکرد.
🍂قرار بود دوشنبه برگردد. انتظار 3 روزهای که به سرانجام نرسید. سرنوشت تقدیرمان را جور دیگری رقم زده بود دوشنبه نشده پیکر در خون خفتهاش به مریوان برگشت ...🖤
🌙به روایت همسر شهید
#شهید_عبدالرحمن_خالدی🍃
#یازده_ستاره
#شهدای_پایگاه_دری💫
✍️چاو به ره
✨خاطرات شهدا✨
🍂من ۵ فرزند دارم، ۳ دختر و ۲ پسر، مهراب آخرین و پنجمین فرزند من بود.
🍂با بچههای دیگر فرق داشت. خوشاخلاق و خوشخنده بود و چون بچه آخر بود خیلی به من وابسته بود.
🍂پسرم بسیار حرفگوشکن، آرام و بیسروصدا بود. همیشه به وجودش افتخار میکردم چون تا لحظهای که زنده بود کسی از دست و زبانش ناراضی نبود.
🌙به روایت مادر شهید
#شهید_مهراب_عبدی🍃
#یازده_ستاره
#شهدای_پایگاه_دری💫
✍️چاو به ره
✨خاطرات شهدا✨
🍂مهراب چه در دوران مجردی و چه در زمان متأهلی همیشه کمکحال من و پدرش بود.
🍂هر وقت از مرخصی برمیگشت به پدرش کمک میکرد و یونجهها را درو میکرد، زمین را با تراکتور شخم میزد.
🍂وقتی از خدمت برمیگشت، زندگیمان فرق میکرد. به ما انرژی میداد.
🍂با همه دوست و فامیل اخلاقش خوب بود. حرمت همه را نگه میداشت.
🌙به روایت مادر شهید
#شهید_مهراب_عبدی🍃
#یازده_ستاره
#شهدای_پایگاه_دری💫
✍️چاو به ره
✨خاطرات شهدا✨
🍂داغ فرزند خیلی سخت است؛ خدا نصیب هیچکس نکند، مهراب برایم خیلی عزیز بود، پسر خوشاخلاق بود، اصلاً اخلاق بدی نداشت همیشه با همه خوب بود، همهچیزش خوب بود، اخلاقش، کردارش و رفتارش، امروز همه از خوبیهای مهراب تعریف میکنند.
🍂وقتی مرخصی میگرفت چند روز خانه خودش بود، چند روزش را هم به روستا میآمد تا در کار کشاورزی به من کمک کند.
🍂آخرین بار خداحافظی نکرده رفته بود که برگردد اما برنگشت...🖤
🍂پسرم در راه اسلام و در راه قرآن شهید شد، خوشحالم که فرزندم را در این راه از دست دادم. این مشیت و حکمت خداست که امروز مهراب کنار ما نباشد و خدا را از این بابت شاکرم.
🍂هرچند به آرزوی قلبیاش رسید و شهید شد اما نبودش برای من و خانوادهام خیلی سخت است.
🌙به روایت پدر شهید
#شهید_مهراب_عبدی🍃
#یازده_ستاره
#شهدای_پایگاه_دری💫
✍️چاو به ره
✨خاطرات شهدا✨
🍂شنبه، حوالی ساعت ۷ صبح بود، رفتم که مغازه را باز کنم، همان موقع چند نفر از دوستان و همکاران مهراب با ماشین جلوی مغازه توقف کردند.
🍂نگران شدم. چون هیچوقت سابقه نداشت دوستان مهراب آنوقت صبح سراغ من بیایند، فهمیدم که برای مهراب اتفاقی افتاده، اما آنها اول گفتند که مهراب در عملیات زخمی شده است.
🍂به من گفتند که به پاسگاه مرزی آنها حمله شده و درگیری شدیدی بین آنها و تروریستها رخداده و مهراب زخمی شده است؛ بعد از چند دقیقه کمکم اصل ماجرا و شهید شدن مهراب را برای من تعریف کردند.
🌙به روایت برادر شهید
#شهید_مهراب_عبدی🍃
#یازده_ستاره
#شهدای_پایگاه_دری💫
✍️چاو به ره
✨خاطرات شهدا✨
🍂خودم که شوکه شده بودم. مهراب تنها برادر من بود؛ باورم نمیشد که او دیگر زنده نیست. درست یادم نیست ولی فکر میکنم همسرش از طریق اخبار متوجه شده بود و من هم به پدر و مادرم گفتم.
🍂لحظات خیلی سختی بود؛ مادرم برای ما خیلی زحمتکشیده است. نمیدانستم چطور باید خبر شهادت فرزندش را بدهم. مادرم به مهراب علاقه خاصی داشت. روز خیلی بدی بود.
🌙به روایت برادر شهید
#شهید_مهراب_عبدی🍃
#یازده_ستاره
#شهدای_پایگاه_دری💫
✍️چاو به ره
✨خاطرات شهدا✨
🍂حدود ۲ سال، شاید هم بیشتر مریوان بود. چند باری صحبت انتقالیاش را کرده بود. قرار بود تا چند ماه دیگر از آنجا به قروه منتقل شود اما سرنوشت او چیز دیگری بود.
🌙به روایت برادر شهید
#شهید_مهراب_عبدی🍃
#یازده_ستاره
#شهدای_پایگاه_دری💫
✍️چاو به ره
✨خاطرات شهدا✨
🍂او معمولاً ۱۰ روز شیفت بود و ۵ روز به خانه میآمد، روال کارش اینطور بود. آخرین هفته او را قبل از رفتن به مریوان دیدم و باهم خداحافظی کردیم.
🌙به روایت برادر شهید
#شهید_مهراب_عبدی🍃
#یازده_ستاره
#شهدای_پایگاه_دری💫
✍️چاو به ره
✨خاطرات شهدا✨
🌷از خداوند میخواهم هیچ مادر و خانوادهای چنین لحظات سختی را تجربه نکنند و داغ فرزند نبینند چرا که تحملش بسیار سخت است.
🌙به روایت مادر شهید
#شهید_طالب_محمودی🍃
#یازده_ستاره
#شهدای_پایگاه_دری💫
✍️چاو به ره
✨خاطرات شهدا✨
🌷فرزندم همیشه آرزوی شهادت را داشت و همیشه میگفت شربت شهادت را مینوشم.
🌷از یک سو خیلی دلتنگم و حسرت یک دیدار او به دلم مانده و از سوی دیگر از اینکه پسرم به آرزویش رسید، خوشحالم و این سختی را به جان خریدهام.
🌙به روایت مادر شهید
#شهید_طالب_محمودی🍃
#یازده_ستاره
#شهدای_پایگاه_دری💫
✍️چاو به ره
✨خاطرات شهدا✨
🌷 آخرین باری که پسرم که به مریوان میرفت، خیلی گریه و دلتنگی کردم.
🌷طالب جلوی در خانه نگاهم کرد و گفت: مادر منتظر ماندهام تا گریهات تمام بشود بعد خداحافظی کنم. تحمل اشکهایت را ندارم...
🌙به روایت مادر شهید
#شهید_طالب_محمودی🍃
#یازده_ستاره
#شهدای_پایگاه_دری💫
✍️چاو به ره
✨خاطرات شهدا✨
🌷طالب همیشه متعهد، متدین، با حجب و حیا، اهل نماز، قرآن، مسجد و با مردم خوش برخورد و به فکر نیازمندان بود.
🌷از حقوق ماهیانهاش به بچههای فامیل و اقوام، پول و هدیه میداد و آنان را به حفظ کردن آیات و تلاوت قرآن تشویق میکرد.
🌷همرزمان پسرم همیشه میگفتند طالب شبها و هر موقع که زمان استراحتمان باشد، در پایگاه روستای دری قرآن به ما یاد میداد.
🌙به روایت مادر شهید
#شهید_طالب_محمودی🍃
#یازده_ستاره
#شهدای_پایگاه_دری💫
✍️چاو به ره
✨خاطرات شهدا✨
🌷با وجود گذشت سه سال از رفتن همسرم، با خاطرات او تنها پسرم را بزرگ و برایش هم پدری و هم مادری میکنم.
🌷حسرت یک دیدار همسرم بر دلم مانده است.
🌷شاید برای مردم سه سال مثل برق و باد سپری شود اما برای من بسیار سخت گذشت.
🌷گرچه دیگر سرپناه و ستون زندگیم را از دست داده ام اما هنوز نبود همسرم را باور نمیکنم.
🌙به روایت همسر شهید
#شهید_طالب_محمودی🍃
#یازده_ستاره
#شهدای_پایگاه_دری💫
✍️چاو به ره
✨خاطرات شهدا✨
🌷فرزندم رفت و غمی بزرگ به نام دلتنگی بر دل خودم و خانوادهام بر جای گذاشت.
🌷هیچوقت محبتهای طالب را فراموش نمیکنم، روز مادر برایم گل آورد الان همیشه گلش را بو میکنم و درددلهایم را با یادگاریش در میان میگذارم.
🌷او را به دست خدا سپرده و امروز به وجود مبارک و جایگاهش افتخار میکنم.
🌷تنها آرزویم این است که به زیارت خانه خدا بروم و در آن مکان مبارک برای پسرم طالب دعای خیر کنم.
🌙به روایت مادر شهید
#شهید_طالب_محمودی🍃
#یازده_ستاره
#شهدای_پایگاه_دری💫
✍️چاو به ره
✨خاطرات شهدا✨
🌷چند بار به همسرم پیشنهاد کار اداری دادند اما هر بار آنها را رد کرد و وارد سپاه شد.
🌷خیلی عاشق کارش بود و در آن شرایط سخت در مریوان با جان و دل از امنیت و آسایش مردم پاسداری میکرد.
🌷همسرم عاشق شهادت بود و جانش را برای امنیت کشور، استان، ملت، انقلاب و رهبر عزیزمان فدا کرد.
🌙به روایت همسر شهید
#شهید_طالب_محمودی🍃
#یازده_ستاره
#شهدای_پایگاه_دری💫
✍️چاو به ره
✨خاطرات شهدا✨
🌷از مسئولان انتظار میرود که همیشه از خانوادههای شهدا سرکشی و اجازه ندهند احساس تنهایی کرده و مشکلاتمان را پیگیری و حل و فصل کنند.
🌙به روایت همسر شهید
#شهید_طالب_محمودی🍃
#یازده_ستاره
#شهدای_پایگاه_دری💫
✍️چاو به ره
✨خاطرات شهدا✨
🌷خودش وصیت کرده که باید در سنندج دفن شود.
🌷خودش خواب دیده بود شهید میشود و شهادت بزرگترین آرزوی طالب جانم بود.
🌷طالب گفت حتما شهید خواهد شد، ولی اگر به شهادت رسید در سنندج او را به خاک بسپارند تا نزدیک فرزندش باشد.
🌙به روایت مادر شهید
#شهید_طالب_محمودی🍃
#یازده_ستاره
#شهدای_پایگاه_دری💫
✍️چاو به ره
✨خاطرات شهدا✨
🥀خدا نصیب نکند... خدا نصیب دشمن هم نکند... خدا ازشان نگذرد... چطور دلشان آمد...
🥀من پسر بزرگ کردم که بار زندگیم را به دوش بگیرد... حالا با ۳ تا فرزند قد و نیم قد چه کنم؟... چطور دلشان آمد... چه روزهایی می کشیم خدا می داند ...
🌙به روایت مادر شهید
#شهید_فرزاد_رحیمی🍃
#یازده_ستاره
#شهدای_پایگاه_دری💫
✍️چاو به ره
✨خاطرات شهدا✨
🥀من دیگر عاجز شدهام ... دیگر امید و آتیهای برایم نمانده ... خیلی حرفها دارم که برای خودش تاریخ شده... سرگردان شدهایم.
🥀از اقبال سیاه من بود که این طور شده، میگویند اینها همهاش امتحان الهیست ...
🥀خیلی درد دارد که آدم این همه زحمت بکشد و آخرش هم دستش جایی بند نشود.
🥀برای همین قلبم میجوشد ... برای همین دیوانه شدهام ... پسرم دائما در نظرم است...
🌙به روایت مادر شهید
#شهید_فرزاد_رحیمی🍃
#یازده_ستاره
#شهدای_پایگاه_دری💫
✍️چاو به ره