خصوصیات اخلاقی شهید........
عکس باز شود...
🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
#اختصاصی_عکسنوشته_شهدا
🍃🌹شهید جبار عراقی (طرفی)، از شهدای مدافع حرم شهر کوت عبدالله شهرستان کارون در دهم اسفند ماه سال ۱۳۴۷ هجری خورشیدی به عنوان تنها پسر خانواده پرجمعیت خود دیده به جهان گشود.
🍃🌹شهید سردار جبارعراقی بچه جبهه وجنگ،درروستای از بستان به دنیا آمد در سن نوجوانی عراق به بستان حمله کرد شهید بزرگوار همراه خانواده به اهواز وبعدا به سوسنگرد برگشت ودر شهر کوت سید نعیم تا سال شهریور ۱۳۸۵ زندگی کرد، درجوانی وارد سپاه پاسداران لشکر ولی العصر عجل ال… شد وطی عملیاتی وارد عراق برا تجسس شد بعد از اتمام جنگ در تیپ لشکر در قسمت بسیج صادقانه ایفا ی خدمت کرد، درسال۱۳۸۸به عنوان فرمانده ی گردان امام حسین ع درمنطقه ی کوت عبدالله اهوازمنصوب شد که طی خدمتش درگردان جوانان زیادی راجذب بسیج کردوجان تازه ی به این گردان دادسال ۱۳۹۲ به لشکر بازگشت ومسولیت های مختلف منصوب شد تاسرانجام دی ماه ۱۳۹۳ با درخواست کتبی خودبه سوریه اعزام شد
🍃🌹این رزمنده خستگی ناپذیر برای دفاع از حرم اهل بیت (ع) به سوریه رفت و در روز یکشنبه سوم آبان ماه ۱۳۹۴ مطابق با یازدهم محرم سال ۱۴۳۷ هجری قمری در جاده رقه در استان حماه سوریه به دست تکفیریها به طور ناجوانمردانهای به شهادت رسید.
بعضیا هم اینجوری بابارو بغل میکنن😔
نازدانه های #شهید_جهانتیغ در آغوش پدر!
#دخترها_بابایی_اند_خدا
🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
#شهید_سید_محمد_موسوی_حسینی
از روحانیون مدافع حرم لشکر #فاطمیون در دفاع از حرم بی بی زینب کبری(س) در دمشق سوریه به شهادت رسید .
پیکر این شهید در قم به همراه پیکرهای مطهر ۶ شهید مدافع حرم دیگر از لشگر فاطمیون و تیپ زینبیون، تشییع و در بهشت معصومه به خاک سپرده شد.
این روحانی شهید که برادر و پدرش نیز چند روز پیش از شهادت وی در درگیری با نیروهای تکفیری به شهادت رسیده بودند، کودکش تازه به دنیا آمدهاش را ندید و آسمانی شد.
#سالروز_شهادت
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺ماهیت اصلی حزب کارگزاران (بخوانید سرمایه داران) ، در پاسخ های عجیب مرعشی!
🔺چرا هیچوقت جبهه نرفتید؟
ج: من از جنگ میترسیدم!
🔺آیا از رانت دولتی استفاده کردید؟!
ج: بله
🔺چرا حزب کارگزاران هیچ شهیدی ندارد؟
ج: اگر دوستان زیاد ناراحت هستند میتوانیم آقای کرباسچی را بکشیم و اعلام شهادت کنیم!
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
هدایت شده از عکسنوشته فرهنگ و حجاب
راه شهیدان ادامه دارد ...
شهادت فقط در خون
غلطیدن نیست !
شهادت هنگامـے رخ مـےدهد
ڪہ دلت از زخمِ
ڪنایہ و تڪہ پراڪنـے دیگران بگیرد.
و خون همان
اشڪـے ســــت
ڪہ از آه دلت جارے مـےشود ...
و آن هنگام ڪہ مردان بہ دنبال
راهـے براے شهادت هستند
تو اینجا هر روز شهید مـےشوے
#دختران_انقلاب_اسلامی
🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
🍃🍃من یک روز داشتم از آموزش، دوروبر مقرمان (زرهی) برای نماز ظهر برمیگشتم که دیدم چند تا از بچه های (توپخانه) امده بودند برای نماز جماعت من هم رفتم که پوتین ها مو در بیارم و برم وضو بگیرم داشتم میرفتم که یک پسر رو دیدم که با قد 160 یا کم یا بیشتر وبا چهره مظلومانه، با قدرت پا ها شو بر می داشت
🍃🍃(شهید حمید احسانی) به سمت من میامد مثل اینکه وضو گرفته بود و بر میگشت نماز خانه منم داشتم میرفتم وضوبگیرم که ناگهان به من گفت شما پسرآقای بختیاری هستید گفتم بله بفرمایید جانم گفت من بابا تو، توی مشهد دیده بودم و خیلی دوست داشتم شما رو ببینیم با هم کمی حرف زدیم و من رفتم وضو گرفتم و آمدم
یادش بخیر شهید محمد حکیمی و حسین فدایی (زلفقار) شهید صادقی، شهید حمید حسینی و خیلی از بچه های( زرهی)که خیلی ها شون به رفیه شهدا پیوسته بودند.
🍃🍃نماز تمام شد و منو هم با (شهید حمید احسانی) کمی حرف زدیم و حمید به من گفت اگر رفتی یا زنگ زدی
🍃🍃 به پدرت بگو که آون امانتی منو نگهدار تا من بیام من گفتم چی؟ گفت خود بابات میدونه چند بار پرسیدم اما جواب نداد. تا اینکه منو آوردند مشهد و بعد از یک ماه نیم خبر شهادت شو به من رسید من تا آون موقع یادم نبود که (شهید حمید احسانی) چه امانتی رو میخاست و یادم آمد و منم از پدرم پرسیدم
🍃🍃بابا جان یک سوال دارم از شما پدرم گفت بپرس روح الله جان.، بابا حمید یک چیزی به من گفته بود توی منطقه گفت بود اون امانتی منو به کسی ندی از(شهید حمید احسانی) پرسیدم اما جواب نداد .
🍃🍃 پدرم کمی اشک ریخت و با بغض گفت روح الله جان شهید خودش خبر داره از شهادتش.گفتم چطوری و با بغض گفت توی مراسم (چهار شهید اول فاطمیون) بهم گفت آقای بختیاری انشاءالله من شهید بعدی هستم
🍃🍃منو توی همین قبر کنار همین شهید بزارید. پدرم بهش میگه پسر جان تورو که نمیبرند سوریه و تو هم شهید نمیشی انشاءالله، اگرم رفتی، خودت میکانیکی ماشین های بچه ها رو درست میکنی و انشاءالله همیشه سالم باشی که ماشین های بچه ها رو درست کنی. شهید دوباره میگه منو همین جا بزارید و پدرم میگه پسر جان تو مگر چند سالته همه که شهید نمیشند و باز هم تکرار میگنه باز پدرم میگه تو امروز دیوانه شدی پسر جان. و شهید لبخند میزنه و دوباره تکرار میکنه. پدرم دیگه چیزی نمیگه. من یادم آمد بله درسته شهدا خودشون خبر داره از شهادتشون و یادم آمد که پا ها شو با قدرت میزاشت رو زمین و یادم آمد که قلبش بزرگ بود نه قدش و یادم آمد که جیگرش بزرگ بود نه هیکلش ویادم آمد نمازش رو که اول وقت بود
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
🌷
@AXNEVESHTESHOHADA
#اختصاصی_عکسنوشته_شهدا