eitaa logo
آیات الهی
58 دنبال‌کننده
99 عکس
43 ویدیو
0 فایل
سلام. با نام و یاد خدا. امید است خداوند منان بر ما منت گذارده و ما را در یادگیری و عمل به قرآن یاری فرماید.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨ ادامهء شرح واقعهء شهادت بانو ✨ ( ۵ ) حضرت امیر و زهرای مرضیه پیش بینی توطئه های منافقان بعد از رحلت جاسوز پیامبر را کرده بودند، اما هرگز فکر نمی کردند قبل از خاکسپاری آقا، به این سرعت خود را نمایان کنند، لذا فقط و فقط در تدارک مراسم تدفین پیامبر بودند. در این میان گروهی از مسلمانان در سقیفهء بنی ساعده انجمن کردند تا در بارهء جانشینی پیامبر تصمیم بگیرند و پس از زمان کوتاهی منتخب اول را بعنوان جانشین رسول الله به مردم معرفی کردند. این خبر بزرگ در آن بحران غم و غصه، مغز حضرت امیر و بانو را تکان داد و اعصاب خستهء این دو بزرگوار را در هم کوفت. مگر از روز غدیر چه مدت گذشته؟! مگر بارها و بارها پیامبر خدا، در احادیث مختلف، ولایت امیر را سفارش نکرده بود؟! پس مباهله چه مفهومی داشت؟! خدایا! عاقبت اسلام چه میشود؟! اسلام به وجود رهبری نیازمند است که عصمت داشته باشد و همراز پیامبر باشد و از همه به او نزدیکتر باشد. حضرت امیر و بانو حالا باید در آن شرایط سخت و حساس، بزرگترین و درست ترین تصمیم را می گرفتند. تصمیمی که همهء آیندهء اسلام و قرآن به آن بستگی داشت. این دو یادگار رسول الله در مقابل فتنه ای عظیم قرار داشتند، و باید به تنهایی و بدون یاری رسول الله، غائله را به بهترین نحو به پایان می بردند. نباید به اسلام آسیبی می رسید. نباید جانشینی برحق حضرت علی در تاریخ محو میشد. نباید به قرآن خدشه ای وارد میشد. نباید جنگ و خونریزی به راه می افتاد. نباید در تاریخ و در بین مسلمین، آنهم در صدر اسلام، حق خاندان نبوت اینطور پایمال و بی ارزش میشد. آخِر، اهل بیت نبوت، میراث ایشان بود در میان نسلهای بعدی مسلمین. و نباید جان حسنین دو یادگار رسول الله به خطر می افتاد. 🌷حضرت امیر اهمیت حفاظت جان این دو امام همام را به روشنی در خطبهء کوتاه دویست و هفتم نهج البلاغه بیان فرموده اند: حضرت امیر، اين سخن را موقعی فرمودند که امام حسن مجتبی در يکی از روزهای جنگ صفين با شتاب برای ورود به کارزار حرکت می کرد. امیر فرمودند: اين جوان را از من بگيريد و نگهداريد تا (با شهادتش) شکستی بر من وارد نسازد، زيرا من از مرگ اين دو جوان امتناع می ورزم تا نسل رسول خدا در روی زمين قطع نشود. (دقت کنیم) 🌷 ادامه: حالا حضرت امیر و بانو باید در نهایت آرامش، یک مبارزهء کاملا جدی را آغاز می کردند. حقیقتا چه حلمی!!! و چه صبری!!! در گام اول تصمیم گرفتند از بین دو راه سکوت و مبارزه، راه دوم را پیش بگیرند و تصمیم گرفتند با یک روش آرام و بدون هیجان، مبارزه ای دامنه دار را آغاز کنند. 👈 در مرحلهء اول، دست امام حسن و امام حسین را می گرفتند و به درب خانهء بزرگان و رجال مدینه می رفتند و سفارشات پیامبر را در بارهء اهل بیت تذکر می دادند. ای مردم! مگر پدرم نفرمود، من از میان شما می روم و دو چیز در میان شما باقی میگذارم. به آنها تمسک جویید. کتاب و عترتم؟ ای مردم! مگر پدرم نفرمود نسبت علی به من مانند نسبت هارون است به موسی، جز اینکه علی پیامبر نیست؟ ای مردم! مگر در غدیر با علی بیعت نکردید؟ ای مردم! مگر پدرم نگفت هر که مرا آزار دهد خدا را آزار داده؟ و..... اما فقط گروه کمی بسمت اهل بیت برگشتند. ◾ اما آیا براستی چنین توطئهء عظیمی از قبل برنامه ریزی نشده بود؟ آیا براستی برای چنین هدف شومی از قبل طرح ریزی نکرده بودند؟ قطعا چنین تصمیمی بصورت آنی و دفعتی گرفته نشده و با طرح و برنامهء قبلی، آنرا محقق ساخته اند. شاید بطور جدی از همان ۷۰ روز قبل، روز غدیر به شور نشستند و تصمیمها گرفتند و برنامه ها ریختند و مومنین را الی ابد گرفتار کردند. /ادامه فردا إن شاءالله/
✨ادامهء شرح واقعهء شهادت بانو✨ ( ۶ ) پس از آنکه اصحاب سقیفه تلاش بی وقفهء بانو و حضرت امیر را در برگرداندن حق خلافت به خاندان نبوت دیدند تصمیم تازه ای گرفتند. آنان به دو دلیل تصمیم گرفتند فدک را از اهل بیت غصب کنند. دلیل اول که دلیل عمدهء غصب خلافت هم بود، حسادتی بود که مردان سقیفه و زنان پشت سر آنان به فاطمهء زهرا و علی علیه السلام داشتند بخاطر توجهات و عشق و علاقهء رسول اکرم به آنان و فضائلی که خداوند به آنها عطا فرموده بود. دلیل دوم این بود که اصحاب سقیفه با خود گفتند: فضائل و کمالات، و علم و دانش علی قابل انکار نیست. سفارشات پیامبر هم نسبت به او در میان مردم شایع است. داماد و پسرعموی پیامبر هم که هست. کمکهای مالی هم که از درآمد فدک در سالهای اخیر به فقرا داشته باعث گرایش جمع زیادی از آنان بسمت او شده. اصحاب سقیفه دیدند اگر وضع اقتصادی امیر، همچنان خوب باشد و ثروت در اختیار داشته باشد گروههای بیشتری بسمت او و بانو خواهند آمد و خطری جدی خواهند شد برای دستگاه خلافت. لذا تصمیم گرفتند فدک را بگیرند. عُمّال بانو را از فدک بیرون کردند. وقتی خبر به بانو رسید اندوهناک شد و خودش را در مقابل مشکل تازه ای دید. او دو راه داشت: یا باید در مقابل دستگاه حکومت سکوت می کرد و از حق مشروعش چشم می پوشید، یا اینکه تا قدرت داشت از حق خودش دفاع می کرد. 👈 بانو به چند دلیل راه دوم را برگزید. مهمترین دلیل اینکه نگاه همهء مردم و نگاه تاریخ به برخورد بانو بود با این قضیه. او پس از پیامبر تنها کسی بود که از جایگاه ویژه ای در میان مسلمانان برخوردار بود. صداقت، تدین، علم، و دانایی حضرت زهرا زبان زد بود. او بانویی نمونه در تمام ابعاد زندگی بود، عاقل، فهمیده، موقر و بانجابت. ساده زیست و مظلوم نواز. ظلم ستیز و شجاع. مودب و مهربان و بسیاری صفات زیبای دیگر.... دلیل دیگر اینکه اگر از حق خودش دفاع نمی کرد مردم خیال میکردند چشم پوشی از حق، و زیر بار ظلم و ستم رفتن کار پسندیده ایست. بانو با خود گفت اگر من که دختر پیامبر هستم از حق مشروع خودم چشم بپوشم مسلمانان خیال می کنند حق ندارند برای احقاق حقوق خود از خویشتن دفاع کنند و به این ترتیب بدعتهایی در زمینهء احقاق حق بوجود می آمد. ضمن اینکه شرایط، کاملا فراهم بود تا بانو علاوه بر استرداد املاکش، از ولایت حضرت امیر هم دفاع کند تا مبادا غصب خلافت از جانشین مسلم پیامبر در تاریخ محو و نابود شود. خلاصه اینکه بانو در بحرانی ترین لحظات در صدر اسلام، قدرتمندانه ترین و درست ترین تصمیم را گرفت. اگر بانو چنین نمیکرد، ولایت امیر در تاریخ محو میشد و هرگز شیعه، جان نمی گرفت. پس او بعنوان دختر پیامبر و کسیکه ولایت بر دیگران داشت و بخاطر احساس مسئولیتی که در قبال نسلهای بعدی احساس میکرد خود را جلو انداخت و با جانفشانی، جلوی انحراف اسلام را گرفت. او نه به جوانیش، نه به کودکان خردسالش، و نه به هیچ چیز دیگر فکر نمی کرد جز دفاع از حریم دین خدا و ولایت. مهمترین میراثی که از مبارزهء زهرای مرضیه برای بانوان باایمان باقی مانده اینست که او یک مبارزهء جدی را در نهایت نجابت، وقار، حجاب و حفظ اخلاق به انجام رسانید. /ادامهء این مبارزه، فردا إن شاءالله/
✨ادامهء شرح واقعهء شهادت بانو✨ ( ۷ ) در پیغام روز گذشته خواندیم اصحاب سقیفه، فدک را تصاحب کردند و بانو تصمیم گرفت از حق خودش دفاع کند. 👈 حضرت زهرا برای پس گرفتن فدک نزد منتخب سقیفه رفت. منتخب سقیفه در جواب دختر پیغمبر که فرمود چرا عُمال مرا از مِلکم بیرون کردی، مگر پدرم فدک را به من نبخشیده بود؟ گفت: برای ادعایت شاهد بیاور. ام ایمن و حضرت امیر شهادت دادند. منتخب سقیفه چاره ای جز برگرداندن فدک‌ نداشت اما اصحاب دیگر سقیفه مانع شدند و به اینصورت فدک را رسما غصب کردند. بانو چند بار دیگر هم برای پس گرفتن فدک نزد منتخب سقیفه رفت و توانست او را در جمع مسلمین با استدلال و منطق محکوم کند، اما اصحاب سقیفه با تمام قدرت، تصمیم به کنار زدن اهل بیت گرفته بودند لذا هر وسیله ای را برای رسیدن به این منظور مستمسک قرار می دادند حتی حدیث جعلی از پیامبر. آنجا که بانو فرمود ارث پدرم را پس بدهید، منتخب گفت خودم از پیامبر شنیدم که فرمود پیامبران ارثی نمی گذارند. گرچه بانو با آیات کلام الله، جعلی بودن این حدیث را اثبات کرد ولی سکوت ناشی از جهل مردم، مانع پیروزی بانو شد. /در اینکه اصحاب سقیفه قبل از خطبهء فدکیه یا بعد از آن به درب خانهء بانو و حضرت امیر یورش برده اند دو روایت موجود است. اما منطقی اینست که بعد از خطبه حمله کرده اند، چون بعد از یورش به خانهء حضرت زهرا، دیگر ایشان در بستر بیماری بودند تا شهادت/ پس از آنکه بانو، منتخب را در پاسخگویی ناتوان دید اما در عین حال او را ظالم یافت، تصمیم گرفت مبارزهء خود را از حالت نرم و آرام به حالت علنی درآورد و در مقابل دیدگان عموم مردم او را استیضاح کند. لذا تصمیم گرفت به مسجد رفته و سخنرانی نماید. تصمیم خود را اعلام کرد و یک روز را به این منظور مشخص نمود. (یاالله). خبر در مدینه پیچید و همانند بمبی شهر را تکان داد. مردم با خود می گفتند یعنی دختر پیامبر در چه موضوعی می خواهد صحبت کند؟ عکس العمل خلیفه چه خواهد بود؟ و ..... روز موعود فرا رسید. جمعیت بسیاری از مهاجر و انصار به مسجد هجوم بردند. حتی از اطراف مدینه هم هرکه توانسته بود خود را به مسجد رسانده بود. زنان بنی هاشم روانهء خانهء بانو شدند تا او را برای این امر مهم همراهی کنند. 💚 بانوی من! قربان جایگاه ویژه ای که در میان مسلمانان صدر اسلام داشتید. چطور توانستند این جایگاه را نادیده گرفته و حرمت شما را بشکنند؟ 🖤 بانو آمادهء حرکت بسوی مسجد شد. /ادامهء این حرکت مهم و سخنان ارزشمند بانو در پیغامهای بعدی إن شاءالله/
✨ادامهء شرح واقعهء شهادت بانو، خطبهء فدکیه✨ ( ۸ ) خطبهء فدکیه را گروه کثیری از محدثان روایت نموده و عده ای از مورخان نیز آنرا در کتاب خویش آورده اند. سلسله سند راویانی که خطبه را بصورت مُسند، ذکر کرده اند به یکی از نامبردگان ذیل منتهی میشوند: ۱) امام باقرالعلوم ۲) امام جعفر صادق ۳) زینب کبری ۴) امام سجاد ۵) عامربن شراحیل شعبی ۶) عبدالله بن حسن ۷) عبدالله بن عباس. و علمای زیادی این خطبه را در کتب خویش مکتوب کرده اند از جمله: ۱) محدث بزرگ، شیخ صدوق (همان ابن بابویه که در شهر ری مدفون است). ۲) محدث بزرگ، شیخ مفید. ۳) شیخ طوسی. ۴) ابن شهر آشوب. ۵) علامه طبرسی. ۶) ابن اثیر. ۷) علامه مجلسی. و محدثان و علمای بزرگ و بنام دیگر. این سخن شگفت انگیز، علاوه بر شیرینی واژگان و استواری مفاهیم و فصاحت و بلاغت، شرایط آنروز و ظلم بزرگی را که به خاندان نبوت بلکه به اسلام و مسلمین وارد شده به وضوح و بطور رسا بیان می کند. نکات بسیاری در این خطبه است که ابهامات زیادی را روشن می سازد. تمام خطبه های مکتوب با تفاوتهای بسیار جزئی مورد تایید علما و محدثان بزرگ قرار دارد. سند خطبه ای که بنده آنرا انتخاب کرده ام به نقل از کتاب الاحتجاج، به جناب عبدالله بن الحسن المثنی بن الحسن بن علی بن ابیطالب مشهور به عبدالله محض، نوادهء امام حسن مجتبی است. او بزرگ هاشمیان در روزگار خود بود. ابتدا همراه گروهی از برادران و خاندانش به زندان افکنده شد و سپس بدست منصور به شهادت رسید. 👈 در پیغام روز گذشته خواندیم، بانو پس از دو ماه مبارزهء آرام تصمیم گرفت مبارزهء خود را علنی و منتخب سقیفه را در انظار عموم استیضاح کند. خواندیم که دختر پیامبر در میان مسلمین از جایگاه ویژه ای برخوردار بود که هیچکس حتی حضرت امیر آن جایگاه را نداشت. و خواندیم بانو روزی را برای سخنرانی در مسجد اعلام کرد و این خبر مهم تا حتی خارج از مدینه هم رسید. روز موعود مردم بسیاری در مسجد حاضر شدند تا ببینند دختر پیامبر چه خواهد گفت و منتخب سقیفه چه عکس العملی خواهد داشت. ✨ برای اینکه پیغامها خیلی طولانی نشود، متن عربی را قید نمیکنم. نوهء امام حسن، سخن را اینگونه آغاز کرده است: 🌺 هنگامیکه خبر غصب فدک به فاطمه رسید، سربند خویش را بر سر (و صورتش)، استوار بست. و خود را در چادر خویش پوشانید. و با گروهی از بستگان و بانوان خویشاوندش روی به مسجد آورد. جامهء آن حضرت چنان بلند بود که هنگام حرکت، سراپای پیکر شریفش را پوشانده بود. راه رفتن او همانند راه رفتن پدرش رسول الله بود. او وارد مسجد شد در حالیکه اصحاب سقیفه در جمع گروهی از انصار و مهاجرین و سایر مردم در مسجد بودند. پس پرده ای میان آن حضرت و مردم آویخته شد و آن گرامی نشست. آنگاه چنان نالید که بر اثر آن همه گریستند (یاالله. قربان تپش قلبت بانو). و مجلس، پرخروش و منقلب شد. سپس اندکی درنگ نمود تا آنگاه که صدای گریهء مردم فرو خفت و هیجاناتشان آرام گرفت. با ستایش خداوند و ستودن او و درود بر رسول خدا، سخن را آغاز کرد. مردم دوباره گریستند. و چون آرام شدند، آن گرامی سخن خود را پی گرفت. و فرمود: /متن خطبه فردا إن شاءالله/
✨ ادامهء شرح واقعهء شهادت بانو، خطبهء فدکیه✨ ( ۹ ) حضرت زهرا وارد مسجد شد و پس از آنکه گریهء مردم فرو خفت، اینگونه سخن آغاز فرمود: 🌺 خدا را سپاس برای نعمتهایش و شکر برای هر چه به ما آموخت و ثنا برای آنچه از ابتدا بخشیده از همهء نعمتها و مواهب و نیکیها. و فراگیری مواهبی که بسوی آفریدگان ارزانی داشته و نیکیهایی که پیاپی بذل نموده است. نعمتهایش بیش از آنست که بتوان شمرد. و گستره و دامنه اش از دسترس جبران دور است. همچنانکه بی پایانی و نهایت آنها را نیز نتوان دریافت. او برای افزایش و پیوستگی نعمتهایش، مردم را به شکر، فراخواند و از خلایق، ستایش خواست تا مواهب خود را بر آنان، دوچندان نماید. (سپس فرمود)، و گواهی میدهم که معبودی جز الله نیست، همانکه یگانه است و همتایی ندارد، و کلام خدا سخنی خالصانه است که دلها بطور فطری، به مفهوم آن پیوسته و خداوند، حقیقت آنرا در اندیشه، روشن نمود. خداوندی که چشمها توان دیدنش را ندارند و زبانها از وصفش عاجزند. و درک چگونگیش در ظرف خیال نگنجد. خداوند، همه چیز را آفرید، بدون آنکه پیشتر، موجود باشند و آنانرا آفرید بدون الگویی و به قدرتش، آنها را هستی بخشید و به ارادهء خود آفرید، بدون آنکه نیازی به پیدایش آنان داشته باشد و در صورتگری آنان سودی برای او نهفته باشند، جز تثبیت حکمتش و آگاهی بر طاعتش و اظهار قدرتش و شناسایی راه عبودیتش و گرامیداشت دعوتش. سپس برای طاعتش پاداش قرارداد و برای نافرمانیش، کیفر. و بندگانش را از کیفر دور، و به بهشت خود، رهنمون فرمود. و گواهی میدهم که پدرم محمد، بنده و فرستادهء اوست. قبل از رسالتش، او را انتخاب و قبل از برگزیدنش، او را نامگذاری کرد و برتری داد. این، آن هنگام بود که مخلوقات در حجاب غیب، و در نهایت تاریکی و نیستی بسر می بردند. این انتخاب از آن رو بود که خداوند به همهء امور، علم دارد و به همهء حوادث احاطه دارد و هنگامهء وقوع آنچه را که تقدیر فرموده می شناسد. (یعنی خداوند، قبل از اینکه پیامبر را به رسالت و نبوت برگزیند، شایستگی و توان لازم را با علم خود در او می دید). خداوند (پیامبر را) برانگیخت تا امرش را تمام کند و فرمانش را به اجرا درآورد و مقدرات خود را به انجام رساند. پس (پیامبر)، امتها را در ادیان، متفرق دید. بعضی به آتش و بعضی پرستش بت. و منکر خدا هستند، با آنکه او را می شناسند. پس خدا، با پدرم محمد، تاریکیها را روشنی بخشید و از دلها، مشکلات (روح و روان) را زدود، و چشمها را از ابهام، جلا داد. (پیامبر) با هدایت در میان مردم بپاخاست و آنها را از غفلت درآورد و بصیرت داد و به دین پایدار، هدایت نمود و به راه راست دعوت کرد. سپس خداوند، او را با مهربانی و اختیار و اشتیاق، قبض روح کرد (عزرائیل برای قبض روح نبی از ایشان اجازه گرفت). پس محمد از رنج این سرا، آسوده گشته و فرشتگان نیکوکار، او را فراگرفته و از خشنودی خداوند آمرزنده، بهره مند است و در جوار پادشاه مقتدر، مأوا یافته. درود خداوند بر پدرم که نبی او، و منتخب از بین خلائق و مورد رضایت اوست. سلام و رحمت و برکات خدا بر او باد. /ادامه فرداإن شاءالله/
✨شرح واقعهء شهادت بانو. ادامهء خطبهء فدکیه✨ ( ۱۰ ) حضرت صدّیقه، پس از حمد و ستایش خدا و معرفی نبی مکرم اسلام، در ادامهء سخنانش، روی کلام به حاضران مجلس نمود و به مهاجر و انصار فرمود: 🌺 و شما ای بندگان خدا! که بر امر و نهی، منتصب شدید! شما حامل دین و وحی خدا، و امانتدارانش، بر خویش و مبلغان بر امتها هستید. زعیم حق در میان شماست و پیمانی که پیشتر به شما عرضه شده نیز در میان شماست. همانکه (پیامبر، آنرا) جانشین خود بر شما گمارد، و آن، کتاب گویای حق است. همان قرآن صادق، و نور تابنده، و پرتو درخشنده، با بصیرتهای روشن، و اسرار پرده برداشته شده، با الفاظ واضح که پیروان آن مورد حسد دیگرانند. پیروی از آن به بهشت رضوان راهبری میکند و گوش دادن به آن، راه نجات است، کتابیست با حجتهای روشن الهی. کتابی که واجبات در آن به تفسیر آمده و از محرمات پرهیز داده شده، و برهانهای کافی و فضیلتهای پسندیده و رخصتهای داده شده و آیینهای واجب، همه در آنست. پس خداوند، ایمان را برای پاکی شما از شرک، و نماز را برای تنزل از تکبر و زکات را برای تزکیهء نفس و فزونی روزی، و روزه را برای تثبیت اخلاص، و حج را برای تقویت دین، و عدالت را برای آرامش قلبها، و پیروی از ما را برای نظم یافتن ملتها، و امامت را برای جلوگیری از تفرقه، و جهاد را برای عزت اسلام و ذلت کفر و نفاق، و شکیبایی را برای کمک به دریافت پاداش، و امر به معروف را برای مصلحت جامعه، و نیکی به والدین را سپر خشم خدا، و صلهء رحم را برای تاخیر در اجل و افزایش نفرات، و قصاص را برای حرمت خون و جان مردم، و وفای به نذر را برای جلب آمرزش قرار داد. و خداوند، تمام نمودن پیمانه و میزانها را برای جلوگیری از کاستی در حق دیگران، و نهی از شرابخواری را برای پاک شدن از پلیدی، و اجتناب از تهمت به زنان پاکدامن را برای برکناری از لعنت خدا، و ترک دزدی برای زندگی پاک، و تحریم شرک را برای اخلاص نسبت به پروردگار قرار داد. پس متقی باشید آنطور که شایسته است و جز به اسلام نمیرید، و خدا را اطاعت کنید در آنچه امر کرده و آنچه نهی نموده. حقیقتاً از میان بندگان خدا، تنها دانشمندان، خدا ترسند ۲۸ فاطر. ای مردم! بدانید من فاطمه و محمد، پدر من است، آغاز و پایان کلامم، یکسان است، و گفتارم نادرست نیست و در انجام افعالم از مسیر حق، کناره نمی گیرم. براستی که پیامبری از میان خودتان بسویتان آمد که رنج شما بر او دشوار بود. /ادامه فردا إن شاء الله/
✨ادامهء خطبهء فدکیه✨ ( ۱۱ ) صدّیقهء طاهره در ادامهء خطبهء فدکیه، رو به مردم ادامه داد: 🌺 پیامبر، سخت خواهان شماست و به مومنین، رئوف و رحیم است. و اگر نَسَب او را جستجو کنید، درمی یابید که در بین تمام زنانتان، او فقط پدر من است و از میان تمام مردانتان، فقط برادر پسر عموی من است و البته که رسیدن نَسَب، به او، چه زیباست. پس او رسالت را به انجام رساند و آشکارا از عذاب خداوند بیم داد، روش مشرکان را کنار زد و کمرشان را شکست و راه نَفَسشان را گرفت و با حکمت و موعظهء نیکو، مردم را به راه پروردگارشان دعوت نمود، بتها را شکست و سرافکنده کرد، تا آنکه اجتماعشان، شکست خورد و به مصاف، پشت کردند، تا آنگاه که شب به روشنایی وجود او، شکافته شد و حقیقت، نمایان گردید و زمامدار دین، گویا گشت و زبان شیاطین از گفتار بازماند و نفاق، نابود شد و گره های کفر و تفرقه، گشوده شدند. و شما، با همراهی سپیدرویانی که شکمشان به پشتشان چسبیده، دهان به اخلاص بازکردید (یعنی به همراه اهل بیت). همانها که خداوند، هرگونه پلیدی را از آنها زدود و آنها را پاک کرد، پاک کردنی! اقتباس از آیهء ۳۳ احزاب. و شما بر لبهء پرتگاهی از آتش بودید ۱۰۳ آل عمران، چونان جرعه ای بودید برای تشنگان و فرصت مناسبی برای طمع کنندگان، و شراره ای برای کسیکه بدنبال آتش است و پامال قدرتها. و آب آلوده می آشامیدید و پوست چارپایان می خوردید، فرومایگان رانده شده ای که می ترسیدید، ناگاه شما را بربایند. اقتباس از آیهء ۲۶ انفال. پس خداوند تبارک و تعالی، شما را بوسیلهء پدرم محمد، رهایی بخشید. بعد از آن، او گرفتار محنتهای گوناگون از دلاوران کفر و گرگهای عرب و سرکشان اهل کتاب شد. اهل کتاب، همانها که هرگاه آتش جنگ برافروختند، خدا آنرا خاموش ساخت ۶۴ مائده. وقتی شیطان سر برمی آورد، یا مشرکان، دهان به یاوه گویی بازمی کردند، در اینحال پدرم برادرش را به کام دشمن می افکند و، او بازنمی گشت تا شوکت آنها را با قدرت، لگدمال کند و شرارهء فتنه را با شمشیرش خاموش کند، همانکه در راه خدا پذیرای هر رنج و سختی بود، در اجرای فرمان خدا، بسیار کوشا، به رسول الله بسیار نزدیک، و آقای اولیاء خدا بود. در راه خدا، با همت، پند دهنده، تلاشگر و کوشا بود، سرزنش هیچ ملامتگری، او را از راه خدا بازنمی داشت، این در حالی بود که شما در آسایش و نعمت، آسوده خاطر و شادمان و بهره مند از ایمنی بودید. پیشامدهای ناگوار را برای ما انتظار می کشیدید و منتظر اخبار آن بودید. به وقت پیکار کناره می گرفتید و از کارزار می گریختید. /ادامه فرداإن شاءالله/
✨ادامهء خطبهء فدکیه✨ ( ۱۲ ) فاطمهء مرضیه، پس از توبیخ اصحاب سقیفه و بیان رشادتهای امیرالمومنین که در پیغام روز گذشته خواندیم، فرمود: 🌺 پس وقتی خدا برای پیامبرش، دار انبیاء و مأوای برگزیدگانش را اختیار کرد، (و پیامبر از دنیا رفت)، کینه های نفاقتان، ظاهر شد و ردای دین، فرسوده گشت و گمراهی که سکوت کرده بود، به سخن آمد و فرومایهء گمنام، آشکار شد و شتر باطل گرایان، غُرید و دُم جنباند و شیطان از مخفیگاهش سر برآورد و صدایتان کرد و شما را اجابت کننده یافت که به فریبش فریفته میشوید. سپس شما را برانگیخت و دریافت که بسویش می شتابید، و آتش خشم را در وجودتان برافروخت و دید که به خشم می آیید، پس داغ برشتر دیگران نهادید و به آبشخوری که از آن شما نبود، درآمدید. از پیمانتان زیاد نگذشته بود و زخم (ارتحال پیامبر) هنوز التیام نیافته بود و هنوز خاکسپاری نشده بود! شتابتان برای آن بود که فتنه نشود؟!! اما بدانید در فتنه سقوط کردید و به یقین دوزخ، کافران را احاطه کرده ۴۹ توبه. هیهات از شما، چه شده، کجا می روید؟ کتاب خدا در میان شماست که فرمانهایش آشکار و دستورهایش درخشنده، نشانه هایش تابان، نبایسته هایش نمایان و بایسته هایش پدیدار است. به آن پشت کرده اید، آیا از آن روگردانده اید یا غیر از آن حکم میکنید؟ چه جایگزین بدی برای ستمکاران ۵۰ کهف. و هر که غیر از اسلام را برگزیند، از او پذیرفته نیست و در آخرت از زیانکاران است. ۸۵ آل عمران. سپس درنگ نکردید تا مرکب سرکش خلافت، آرام گیرد و مهار شود، بر آن شُدید تا آتش فتنه را افروخته و شراره اش را دامن زنید و به ندای شیطان گمراهگر پاسخ گویید و انوار دین درخشنده را خاموش کنید و روش پیامبر را واگذارید. شیر را جرعه جرعه می نوشید و وانمود میکنید فقط لایهء روی شیر را میخورید (مَثَلی است در زبان عرب، دربارهء کسیکه وانمود میکند به نفع دیگری عمل میکند در حالیکه به نفع خود، عمل میکند). و راه می روید برای نیرنگ و سختی به اهل بیت و فرزندان او، و ما بر شما صبر میکنیم با آنکه عمل شما مانند تیزی نیزه است که درشکم فرو می رود. و الآن شما گمان میکنید ما ارث نداریم؟ آیا حکم جاهلیت را پیروی میکنید؟ برای اهل یقین چه حکمی ازحکم خدا بهتر است؟ آیا نمیدانید؟ آری برای شما همچون آفتاب تابان، روشن است که من دختر او هستم (و از او ارث می برم). ای مسلمانان! آیا سزاوار است میراثم گرفته شود؟ ای پسر ابوقحافه! (اشاره به منتخب سقیفه)! آیا در کتاب خدا تو، از پدرت ارث ببری و من از پدرم ارث نبرم؟ در پیشگاه خدا و پیامبرش کار بسیار بد و عجیبی انجام دادی ۲۷ مریم. ◾ ابوقحافه نام پدر منتخب اول سقیفه است که در یک خبر گفته شده او هرگز به اسلام ایمان نیاورد و در خبری دیگر گفته شده در فتح مکه ایمان آورد. /ادامهء خطبهء فدکیه، فردا إن شاءالله/
✨ ادامهء خطبهء فدکیه ✨ ( ۱۳ ) حضرت زهرا پس از آنکه به منتخب سقیفه متذکر شد، آیا تو از پدرت ارث می بری و من از پدرم ارث نمی برم، با آیات کلام الله در بارهء ارث، سخنان خود را ادامه داد و فرمود: 🌺 آیا کتاب خدا را پشت سر افکنده اید، وقتی فرمود: سلیمان از داود، ارث بُرد ۱۶ نحل. و فرمود: زکریا گفت: تو از نزد خود، جانشینی به من ببخش که وارث من و آل یعقوب باشد ۵ و ۶ مریم. و فرمود: خویشاوندان نسبت به یکدیگر، سزاوارترند ۷۵ انفال. و فرمود: خدا دربارهء فرزندانتان به شما سفارش میکند که سهم پسر، دو برابر سهم دختر است ۱۱ نساء. و فرمود: هرگاه مرگ یکی از شما فرارسد و مالی دارد برای والدین و نزدیکان خود به نیکی وصیت کند ۱۸۰ بقره. و پنداشته اید مرا هیچ منزلتی نیست و از پدرم برای من میراثی نیست و یا میان ما نسبتی نبوده؟! آیا خدا شما را به آیه ای، مخصوص داشته و پدرم را بیرون نهاده، یا من و پدرم پیرو دو مذهبیم که از یکدیگر ارث نمیبرند؟! آیا ما، بر یک مذهب نبوده ایم یا شما به احکام خاص و عام قرآن، از پدر و پسرعمویم عالِم ترید؟! اینک این مرکب افسار زده برای تو، تا روز قیامت ملاقاتت کند. راستی، خداوند، چه نیکو داوری و محمد، چه نیکو زعیمی و قیامت، چه نیکو وعده گاهی است. و چون قیامت برپا شود، اهل باطل زیان بینند و پشیمانی سودی ندارد. و برای هر حادثه ای قرارگاهی است، بزودی خواهید دانست عذاب خوار کننده برسر چه کسی می آید و عذاب جاودانه شامل حال کیست. تلفیقی از ۶۷ انعام و ۴۰ زمر. 👈 سپس خطاب به انصار فرمود: شما ای انصار! ای یاوران دین و نگهبانان اسلام! این چه سستی است نسبت به حق من؟! و این چه سهل انگاری است بر ظلمی که به من شده؟! آیا پدرم، رسول الله نمی گفت: حرمت هرکس در فرزندانش حفظ میشود؟ چه زود، آب از دهان و دماغ این بز لاغر فروریخت (تشبیه به بز لاغری که بیمار شده)، در صورتیکه شما، توان بر آنچه می کوشم و نیرو، بر آنچه مطالبه می کنم، دارید!! آیا می گویید، محمد از دنیا رفت؟ آری، پس این عجب سوگ بزرگی بود که شکافش وسیع وگسستگی اش دامنه دار، و جبران ناپذیراست. زمین از فقدان او تیره شد، خورشید و ماه، تاریک و ستارگان پراکنده شدند، آرزوها ناکام ماند، کوهها فروافتادند و حریم، تباه گردید و با وفات او، حرمت، پامال شد. پس بخدا سوگند، ضایعه ای کبری و مصیبتی عظیم بود. هیچ حادثه ای مانند آن نیست و هیچ رویدادی به پایهء آن نمی رسد. کتاب خدا آنرا آشکار کرده است، کتابی که درخانه هاتان، شب و روز، آرام و بلند، با تلاوت و درک، آنرا می خوانید. رویدادی که پیش از این به انبیاء، وارد شده است. حکمی حتمی و قضایی قطعی است. (این حکم حتمی رحلت پیامبران، درآیهء ۱۴۴ آل عمران بیان شده که بانو به آن اشاره می کند). /ادامهء خطبهء فدکیه، فرداإن شاءالله/
✨ادامهء خطبهء فدکیه✨ ( ۱۴ ) فاطمهء زهرا در ادامهء سخنانش، با انصار فرمود: 🌺 ای فرزندان قیله! (قیله یکی از مادران نامدار انصار است)، آیا در میراث پدرم، به من ظلم شود در حالیکه مرا می بینید و سخنم را می شنوید و اینجا حاضرید؟!! صدای داد خواهیم را شنیده و از آن آگاهی دارید و دارای مردان رزمنده اید و ابزار و نیرو دارید و سلاح و سپر!! صدای دعوت و فریاد خواهیم را می شنوید و پاسخ نمی گویید، در حالیکه به ستیز، و به خیر و صلاح، شهرت دارید. زبدگانی هستید که برای ما اهل بیت، برگزیده شده اید. با عرب جنگیدید و رنجها را تحمل کردید و با ستیزه جویان، مبارزه نمودید. همیشه ما فرمانده بودیم و شما فرمانبردار، تا آنکه آسیای اسلام به گردش افتاد و پستان روزگار به شیر آمد (و همه چیز رونق گرفت)، و شتر شرک از پای افتاد و هیجان دروغ، آرام و آتش کفر، فروکش و دعوت به هرج و مرج، تمام، و رشتهء دین، استوار گردید. پس چرا بعد از روشنایی، به انحراف رفته و پس از آشکاری، مخفی شده و پس از پیشقدمی، عقب نشسته و بعد از ایمان، شرک آورده اید؟ /شرک یعنی کسی یا چیزی را بیشتر از خدا، یا به اندازهء او دوست داشته باشیم و همچنین به این معنی است که فرمان غیر خدا را بر فرمان خدا ترجیح دهیم. آنچنانکه در آیهء ۳۶ سورهء احزاب می خوانیم: هیچ مرد و زن با ایمانى حق ندارد هنگامیکه خدا و پیامبرش فرمانى صادر کنند، اختیارى (در برابر فرمان خدا) در کار خود داشته باشد. و هر که خدا و پیامبرش را نافرمانى کند، به گمراهى آشکارى گرفتار شده است! مانند آنچه در صدر اسلام واقع شد!! / ادامهء خطبه: افسوس به قومی که پیمان خود را پس از عهد، شکستند و در اخراج رسول کوشیدند و نخست، آنها با شما جنگیدند. آیا از آنها می ترسید؟ (منظور بانو، تازه مسلمانهای مکه هستد که پشت اصحاب سقیفه ایستاده بودند)، در حالیکه اگر مومنید، سزاوار است از خدا بترسید ۱۲ و ۱۳ توبه. می بینم که به تن آسایی، رو نموده و کسیکه به زمامداری، سزاوارتر است را دور کرده اید. با راحت طلبی، خلوت کرده و از وسعت حقیقی به تنگنا رفته اید و هر چه را فرو برده بودید، برگرداندید (بانو، عمل انصار را به تهوع تشبیه نموده است). پس اگر همهء شما و اهل زمین، کفر بورزید، خداوند، بی نیاز و ستوده است ۸ ابراهیم. آنچه را باید میگفتم، گفتم. این شناخت من از سستی شماست که از یاری ما، بازتان می دارد و از بی وفایی و نیرنگ قلبهایتان. اما گفتارم، جوشش دل اندوهگین و بیرون ریختن غضب، و آنچه برایم قابل تحمل نیست، و اتمام حجت، می باشد (یاالله). پس شتر خلافت را جهاز کنید و سوارش شوید و بدانید پشت این مرکب، زخم است و پاهایش، تاول دار. بدنامی این سواری، باقیست و خشم خدا، و ننگ ابدی دارد و به آتش الهی وصل است. آتشی که از دلها سرمی زند ۷ همزه. پس آنچه می کنید، در، دید خداست. و بزودی آنها که ستم کردند خواهند دانست به چه منزلگاهی بازخواهند گشت ۲۲۷ شعرا. و من دختر کسی هستم که شما را از عذاب شدید، که در پیش است بیم داد، پس شما اقدام کنید، ما نیز اقدام می کنیم. شما منتظر باشید، ما هم منتظریم ۱۲۲ هود. /ادامهء خطبهء مهم فدکیه، فردا إن شاءالله/
✨ادامهء خطبهء فدکیه✨ ( ۱۵ ) گفتگوی حضرت زهرا با اصحاب سقیفه و مردم، در اینجا وارد مرحلهء بسیار مهمی میشود و بسیاری از اتفاقات را که در صدر اسلام افتاده روشن می سازد. 🌺 پس از اینکه فاطمهء مرضیه، به سخنانش پایان داد، منتخب سقیفه که تا آن لحظه سکوت کرده بود گفت: ◾ 👈 ای دختر رسول الله! پدرت نسبت به مؤمنین، دلسوز و بخشنده و رئوف و مهربان، و نسبت به کافران، عذابی دردناک و کیفری بزرگ بود. اگر به نَسَب او بنگریم، درمی یابیم که در بین تمام زنان، فقط پدر تو، و در میان همهء دوستان، فقط برادر همسر توست، او را بر هر دوستی برگزید و، او نیز در هر کار بزرگ، پیامبر را یاری کرد. جز سعادتمند، شما را دوست ندارد و جز بدکار، دشمن شما نمیشود. و شما دودمان رسول الله، پاکان و بهترین برگزیدگانید، راهنمای ما، به نیکی و بسوی بهشتید. و تو، ای بهترین زنان و دختر بهترین پیامبران! گفتارت صادق و عقلت فراوان است، و منعی در قبول گفتارت نیست. بخدا سوگند، من از رأی رسول الله فراتر نرفته ام و جز به رخصت او عمل نکرده ام که پیشرو قوم به آنها دروغ نمی گوید. خدا را گواه می گیرم که رسول الله فرمود: ما پیامبران، طلا و نقره و ملک، ارث نمی گذاریم و تنها کتاب و حکمت و دانش و نبوت، ارث می گذاریم، و آنچه از ما می ماند، در اختیار ولی امر بعد از ماست تا به رأی خود، حکم کند. و الآن آنچه را که می خواهی، در تدارک اسب و سلاح بکار بردیم تا مسلمانان با آن، با کافران، جهاد کنند و با سرکشان، درگیرشوند. و این تصمیم، به اجماع همهء مسلمانان بود و من، تنها به آن اقدام نکردم و استبداد به رأی ننمودم. اینک ثروت من در اختیار تو، آنرا از تو دریغ نمی کنم. همانا تو سرور امت پدرت هستی و شجرهء طیبه، برای فرزندانت. فضائلت، انکار نشده و از منزلت تو، کاسته نمیشود، فرمانت در آنچه مال من است، پذیرفتنی است. اما آیا می خواهی خلاف فرمان پدرت عمل کنم؟ 💚 👈 بانو در پاسخ فرمود: سبحان الله! پدرم رسول الله هرگز از کتاب خدا رویگردان نبود و با آن مخالفت نمیکرد بلکه پیرو سوره های آن بود. آیا گرد هم جمع شده اید که به پدرم بهتان بزنید؟!! اینها بعد از رحلت او، همانند همان فتنه های زمان حیاتش است. این کتاب خداست که حاکمیست عادل و ناطقی است که حق و باطل را جدا می کند. و دوباره آیات ارث را که قبلا در پیغام شمارهء ۱۳ خواندیم، تکرار و یادآوری فرمود. 👈 سپس فرمود: و خداوند عز وجل، شرع را در واجبات و ارث، بیان فرموده و بهانه ای برای اهل باطل باقی نگذاشته و شبهات را از بین برده است. این نفس شماست که به شما امر میکند. پس من در برابر آنچه می گویید، صبر جمیل خواهم داشت و از خداوند، یاری می طلبم ۱۸ یوسف. /ادامهء خطبهء فدکیه فرداإن شاءالله/
✨ادامهء خطبهء فدکیه✨ ( ۱۶ ) پس از آنکه حضرت زهرا پاسخ حدیث جعلی منتخب سقیفه را که گفته بود پیامبران هیچ ارثی از خود باقی نمی گذارند، فرمود، منتخب سقیفه گفت: ◾ 👈 خدا و پیامبر، راست گفته و دختر او نیز راست می گوید. تو معدن حکمت و مرکز هدایت و رحمت، و ستون دین و حقیقت برهانی. من درستی تو را نفی و گفته هایت را انکار نمی کنم. این مسلمانان، داور، میان ما. همانها که زمامداری را به من سپردند. نه به اجبار، نه استبداد، اینها همه گواهند. پس بانو فرمود: 💚 👈 ای مسلمانان! که به سخن باطل شتافته و کردار زشت را نادیده می گیرید! آیا در آیات قرآن نمی اندیشید یا بر دلهاتان قفل نهاده شده؟ نه، بلکه اعمال زشت، دلهایتان را تیره کرده و گوش و چشمتان را گرفته، و چه زشت توجیه می کنید و چه بد، فرمان می دهید و شر را، با خیر، معاوضه می کنید! والله، تحمل این بار، برایتان سنگین و فرجام آن، ناخوشایند است. آنگاه که پرده ها کنار رود، و ضررها را ببینید، و پروردگارتان، همه چیز را روشن کند، آنجا اهل باطل، زیانکارند. سپس بانو، رو به مزار پدر کرد و گفت: بعد از تو حوادثی پیش آمد که اگر بودی، سخت نبود. ما تو را از دست دادیم همچون زمین تشنه ای که از باران محروم شده و، قومت متفرق شدند پس شاهد باش. هرخاندانی که نزد خدا، منزلتی داشت، محترم ماند، غیر از ما. (یاالله). همینکه تو رفتی و خاک، میان ما حائل شد، مردانی، اسرار سینه ها را آشکار، و از ما، روی گردانده و خفیفمان کردند و کل زمین را غصب نمودند. (به این معنی که دین اسلام برای کل بشر نازل شده. رسالت پیامبر، هدایت کل بشر بوده است، و امیر المومنین، بر کل بشر، خلافت و ولایت داشته است، پس فدک که سرمایهء ولایت بود، کل زمین محسوب می شد. فاجعه، بسیار عظیم است. عظمت این فاجعه را از سومین خطبهء شقشقیه، خطبهء سوم نهج البلاغه می توان فهمید. إن شاءالله پس از پایان شرح واقعه شهادت بانو، این خطبهء مهم را خواهیم خواند). بانو در ادامه به پدر گفت: تو ماه شب چهارده و چراغ روشنی بودی، که از جانب خدا کتابهای آسمانی بر تو نازل شد (همهء کتب آسمانی)، و جبرئیل، با ما انس گرفته بود. تو رفتی و نیکیها تمام شد. ایکاش قبل از تو مُرده بودیم، به چه مصیبتی گرفتار شدیم که نه عجم و نه عرب به آن گرفتار نشوند. ◾ مردم به گریه افتادند. (همان گریهء بدون معرفت که در آغاز مجلس سر داده بودند). / ادامهء شرح واقعهء شهادت بانو فردا إن شاءالله/