eitaa logo
آیات الهی
51 دنبال‌کننده
60 عکس
20 ویدیو
0 فایل
سلام. با نام و یاد خدا. امید است خداوند منان بر ما منت گذارده و ما را در یادگیری و عمل به قرآن یاری فرماید.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨علل سکوت حضرت امیر در برابر توطئهء سقیفه✨ پیغام چهارم: ‍ 🌷شصت و دومین نامهء حضرت امیر در نهج البلاغه🌷 نامهء امیر است به مردم مصر که با مالک اشتر فرستاد، در آن هنگام که او را برای حکومت آن کشور اعزام فرموده بود: 🌷 بعد از حمد و ثنا خداوند. خداوند سبحان محمد (صلی الله عليه و آله) را برای تبليغ به جهانيان و شهادت و نظارت بر پيامبران مبعوث فرمود. هنگامیکه آن حضرت از اين دنيا درگذشت، مسلمانان پس از او در امر حکومت اختلاف و نزاع کردند. سوگند بخدا که از دلم خطور نمی کرد عرب، پس از آن حضرت، حکومت را از خاندان او برگرداند و مرا به خلافت ننشانند!! در آن موقع چيزی مرا به درد و فرياد نياورد مگر اينکه ديدم مردم به فلانی هجوم می بردند و با او بيعت می کردند. لذا من دستم را از بيعت نگهداشتم و مردم را به حال خود گذاشتم. تا آنگاه که ديدم مردم از دين اسلام برگشتند و به نابود کردن دين پیامبر دعوت کردند. پس ترسيدم که اگر اسلام و مسلمانان را ياری نکنم رخنه و شکافی در آن ببينم يا ويرانی در آن مشاهده کنم که مصيبت آن برای من بزرگتر از فوت حکومت بر شما باشد. چنان حکومتی، متاع زودگذر روزگار است، و آنچه در آنست به سرعت رو به زوال رود، مانند از بين رفتن شوره زار، يا مانند ابر از هم پراکنده شود و از بين برود. پس در ميان آن حوادث برخاستم تا باطل محو شد و از بين رفت و دين، محکم و استوار گرديد و بيارميد (ایشان با دادن مشورت به اصحاب سقیفه و بیان احکام به مردم طی بیست و چند سال تحمل، توانستند از تحریف اسلام و ظلم بر مردم جلوگیری کنند). / بخش دوم این نامه، فردا إن شاءالله/
✨علل سکوت حضرت امیر در برابر توطئهء سقیفه✨ پیغام پنجم: بخش اول نامهء حضرت امیر به مردم مصر را که همراه جناب مالک اشتر برای آنها فرستاده بودند، روز گذشته خواندیم. که در این نامه اشاراتی دارند به علل سکوتشان در برابر اصحاب سقیفه. بخش دوم: 🌷سوگند بخدا، من اگر به تنهايی با همهء آنان ملاقات کنم در حالیکه همهء سطح زمين را پُر کرده باشند، نه باکی دارم و نه وحشتی به خود راه می دهم. و من به گمراهی آنان و به هدايتی که خودم بر مبنای آن حرکت می کنم، کاملا آگاه و بينا هستم و از طرف خدا هم يقين دارم. و قطعی است که من به ديدار خداوند و پاداش نيکوی او اميدوارم، ولی می ترسم حکومت اين امت را نابخردان و خطاکاران بدست بگيرند، (از بنی امیه). پس مال خداوند را برای خود بدانند، و در ميان خود به جريان بيندازند و بندگان خدا را بَرده های خود بدانند و با شايستگان جامعه تخاصم و پيکار به راه اندازند و مردمان منحرف را حزب خود تلقی نمايند، زيرا از آنان فردی هست که در ميان شما شراب آشاميد و حد کيفر برای او جاری شد (منظور، والی کوفه است که منتخب دوم سقیفه گمارده بود). و از آنان کسی هست که اسلام نياورد مگر اينکه اسلام يا مسلمانان برای او مزايايی را در نظر گرفتند (ابوسفیان و معاویه). پس اگر اين ترس و واهمه (از روی کار آمدن آنها) نبود، شما را تحريک به جهاد نمی کردم و شما را يکجا جمع و تشويق نمی نمودم و هنگامیکه از پذيرش زمامداری من امتناع کرديد (در جریان سقیفه) و سستی ورزيديد، شما را رها می ساختم. مگر نمی بينيد که مرزهای شما، رو به نقص است، دشمن پيش می آيد و از مرزها می گذرد و شهرهای شما گشوده می شود و ممالک و کشورهای شما برچيده می شود و آنها را از دست شما می گيرند؟ و آيا نمی بينيد که شهرهايتان مورد حمله و پيکار قرار می گيرد؟ بسيج شويد و برای جنگ با دشمنانتان کوچ کنيد. خدايتان رحمت کند و با انداختن سنگينی تان به روی زمين، کاشانه ها و سرزمين هايتان به فرو رفتن در ذلت و عادت به آن و قرار گرفتن در پستی، ميخکوب نشويد که در نتيجه دچار پست ترين موقعيت در زندگی خواهید شد. مرد جنگی هميشه بيدار است و هر کسی بخوابد، دربارهء او بيدارند. والسلام. /ادامه، فردا إن شاءالله/
‍✨علل سکوت حضرت امیر در برابر توطئهء سقیفه✨ پیغام ششم: 👈 بیست و هشتمین نامهء حضرت امیر در نهج البلاغه، پاسخ ایشان است به نامهء تند و توهین آمیز معاویهء ملعون که حضرت را بخاطر سکوتشان در برابر اصحاب سقیفه، تحقیر کرد. حضرت امیر در بخشی از این نامه، فرموده اند: 🌷 در آن هنگام که مهاجرين در روز سقيفه با اتصال به پيامبر به انصار، احتجاج و استدلال کردند (و گفتند ما از شما به پیامبر نزدیکتریم پس ما باید خلیفه شویم)، بر آنان پيروز شدند. اگر پيروزی بوسيلهء اتصال به پيامبر صحيح باشد، پس حق، از آن ماست نه شما و اگر استناد به غير آن باشد، ادعای انصار بر جای خود باقی است (که گفتند استحقاق خلافت دارند). و گمان کردی من بر همهء خلفا حسادت ورزيدم و با آنان کينه توزی کردم؟ اگر اين ادعای تو راست باشد به تو جنايتی نرفته تا از تو عذرخواهی شود و اين گناهی است که ننگش به تو ارتباط ندارد. و در نامه ات نوشته ای، (در روز واقعهء درب منزل حضرت زهرا)، مرا مانند شتری که از بينی، مهار کرده باشند برای بيعت کردن می کشاندند. سوگند بخدا، تو با اين سخن خواسته ای مرا توبيخ و تحقير کنی، در صورتیکه مرا مدح کرده ای، و می خواستی مرا رسوا کنی، خود را رسوا کرده ای (زیرا)، برای انسان مسلمان ایرادی نيست که مظلوم واقع شود مادامی که ترديدی در دينش و شکی در يقينش نداشته باشد. و اين دليل و حجت را برای غیر از تو هم توضیح داده ام، اما در اینجا به قدر مجال، دوباره بیان نمودم. / ادامهء این نامهء امام مظلوممان به معاویهء ملعون را، در پیغام فردا می خوانیم إن شاءالله/
✨علل سکوت حضرت امیر در برابر توطئهء سقیفه✨ پیغام هفتم: پاسخ حضرت امیر به درخشندگی آفتاب، به نامهء توهین آمیز معاویه (بیست و هشتمین نامهء حضرت امیر ). 👈 در بخش اول این نامه که روز گذشته خواندیم، حضرت دلائل سکوتشان در مقابل سقیفه را بیان فرمودند. در بخش دوم، به اهانتهای دیگر معاویهء ملعون پاسخ داده اند: 🌷 سپس دربارهء کار من و عثمان سخنی گفتی. بر توست که به جهت خويشاوندی که با عثمان داری به آن گفتهء تو پاسخ داده شود. کداميک از من و تو به عثمان دشمن تر بود و کدامیک کار او را به قتل کشاند؟ آيا کسیکه به او ياری کرد و او را به نشستن و رسيدگی به امور مسلمانان توصيه و تشويق نمود و از مردم خواست از هجوم به او خودداری کنند، يا کسیکه عثمان از او ياری خواست، و او آنقدر سستی و تاخير ورزيد و عوامل مرگ را بسوی او سرازير کرد تا آنکه تیر اجل بر سرش بارید؟! خداوند می داند چه کسانی از جنگ جلوگيری می کنند و به برادرانشان می گويند: بياييد بسوی ما. و در سختیهای جنگ جز اندکی حاضر نمی شوند (۱۸ احزاب). و از اينکه به بعضی از کارهای عثمان اعتراض می کردم، اگر گناه من در مورد او اين بود که او را ارشاد و هدايت می کردم، هرگز عذر نخواهم خواست، چه بسا توبيخ از کسی شود که گناهی ندارد و گاهی باشد که نصيحت کننده مورد تهمت قرار می گيرد. و من هيچ چيزی جز اصلاح به قدر توانايی نخواسته ام و نيست توفيقم مگر با خدا، به او توکل کرده ام و بسوی او برمی گردم. و همچنين در نامه ات متذکر شده ای که برای من و ياران من، جز شمشير چيزی نداری! براستی مَثَل تو مَثَل کسی است که پس از گرياندن، بخنداند.  تو کِی فرزندان عبدالمطلب را ديده بودی که از دشمن عقب نشينند و با شمشير، تهديد و ترسانده شوند؟ پس، اندکی درنگ کن تا حَمَل (یعنی فرزند بدر، یعنی خود امیر) برای انتقام وارد ميدان جنگ شود. بزودی آن کسیکه او را می طلبی، جستجويت خواهد کرد و آنچه که دور می دانی به تو نزديک خواهد گشت و من با سرعت با يک سپاه باعظمت از مهاجرين و انصار و تابعينی که با نيکی از آنان پيروی می کنند، حرکت می کنم.  تکاپويشان شديد و غبار پاهای خود و مرکب هايشان بلند است و لباس مرگ، مانند کفن پوشيده اند. بهترين ديدار برای آنان ملاقات پروردگارشان می باشد. همراه اين سپاه با عظمت، فرزندان دلاوران جنگ بدر و شمشيرهای هاشمی است. همان شمشيرهايی که در جنگ بدر در برادر تو (حنظلة بن ابوسفیان و هند)، و دايی تو (ولید بن عتبه برادر هند)، و جد تو (عتبة بن ربیعه پدر هند)، فرو رفت. و اين شکست از ستمکاران دور نيست. 🌷 حقیقتا فقط حیدر، امیرالمومنین است 🌷 / ادامه در پیغام فردا إن شاءالله/
✨علل سکوت حضرت امیر در برابر توطئهء سقیفه✨ پیغام هشتم: چرا حضرت امیر پس از ۲۵ سال که خلافت را به ناحق از ایشان ربودند، حالا حاضر به قبول حکومت نیستند و ترجیح می دهند خلیفه، فرد دیگری باشد و ایشان برای مردم، وزیر و مشاور خلیفه بمانند: 👈 امام، این سخنان را، آن هنگام فرموده است که مردم پس از کشته شدن عثمان خواستند با ایشان بيعت کنند: 🌷 خطبهء نود و دوم نهج البلاغه 🌷 مرا رها کنيد و به ديگری التماس کنيد، زيرا ما به استقبال امری می رويم که جنبه ها و رنگهايی دارد که دلها بر آن تاب نياورد و عقول بر آن ثبات نمی دارد. آفاق فضای آينده را ابر فراگرفته و راه راست، ناشناخته است. و بدانيد! قطعا اگر پاسخ مثبت در اين امر به شما بدهم، طبق آنچه که می دانم، با شما عمل خواهم کرد و به سخن هيچ گوينده و ملامت هيچ ملامتگری گوش نخواهم داد. و اگر مرا رها کنيد، من مانند يکی از شما خواهم بود. و شايد من شنواتر و مطيع تر از همهء شما به آن کسی خواهم بود که امر زمامداری خود را به او بسپاريد. و من برای شما وزير باشم، بهتر از آنست تا امير شما باشم 🌷 👈 بعد از رحلت رسول خدا، خلفايى كه بناحق روى كار آمدند، سنت و سيرهء رسول الله را تغيير داده، بيت المال را از روى عدل و درستى ميان مردم قسمت نكردند، بلكه به دلخواه، هر كارى خواستند انجام دادند. و قوی را بر ضعيف ترجيح دادند، و دست آخر هم عثمان، اقارب و خويشاوندش را از بنى اميه بر سایر مردم، برترى داد و سالهاى دراز به همين منوال رفتار شد، و مردم سنت و سيرهء رسول اكرم را از ياد بردند، اكنون كه آمده بودند با امام عليه السلام بيعت نمايند منظورشان آن بود كه آن حضرت هم به رويهء سه خليفهء پيش از خود رفتار كند، پس آن بزرگوار براى اتمام حجت و اينكه بدانند او بر خلاف سنت‏ و سيرهء رسول خدا كارى انجام نمی دهد و می دانست که قطعا آنها نقض بيعت خواهند نمود، لذا اين سخنان را فرمود. در حقیقت این پاسخ حضرت امیر است به همهء کسانیکه می گفتند و می گویند: اگر آن حضرت از جانب رسول خدا به خلافت نصب گرديد و در حقيقت امامت و امارت، از آن او بود، پس چگونه استعفاء ‏نمود؟ 👈 به این دلیل که امام عليه السلام مى ‏دانست كه بالأخره مردم دست از عهد و پيمان برداشته و با او همراه نخواهند ماند، از اينرو فرمود: ما بكارى اقدام مى‏ نماييم كه آنرا روها و رنگهاى گوناگون است. و این، پیش بینی مشكلاتى بود که در آینده پیش آمد: جنگ با ناكثين (طلحه و زبير و اصحاب جمل كه پيمان خود را شكستند)، و جنگ با قاسطين (معاويه و لشگر شام كه به آن حضرت ياغى شدند)، و جنگ با مارقين (خوارج نهروان كه كافر شدند). ◾ حضرت امیر با توجه به شناختی که از مردم داشتند، این آینده برایشان کاملا و بخوبی قابل پیش بینی بود که مردم در پيش آمدها شكیبایی ندارند و عقلها زير بار حکومت آن حضرت نخواهد رفت بلكه انكار خواهند نمود. به این معنی که امام می دانست اگر خواست مردم را قبول کرده و خلیفهء آنها شود، مردم او را نخواهند پذیرفت و زیر بار فرمانش نخواهند رفت و دیگر کاری از امام برای مردم ساخته نیست. اما اگر خلیفه فرد دیگری باشد، امام می تواند بعنوان مشاور و وزیر، مقابل اشتباهات خلیفه بایستد و از مردم دفاع کند. و متاسفانه، همین شد که امام، پیش بینی فرموده بود. مردم پس از مدتی که از خلافت امام گذشت، گفتند کاش با تو بیعت نکرده بودیم. نمی دانستیم چنین خواهی کرد! چه دردناک!! / ادامه در پیغام فردا إن شاءالله/
✨علل سکوت حضرت امیر در برابر توطئهء سقیفه✨ پیغام نهم: 👈 خطبه ای دیگر از حضرت امیر در بارهء علل اینکه مایل به پذیرفتن زمامداری حکومت نبوده اند در حالیکه بر طبق خطبهء شقشقیه که پیش از این خواندیم، امام فرموده اند زمامداری حکومت اسلامی به جز ایشان حق هیچکس نبود و بشدت به اصحاب سقیفه اعتراض کردند :‍ 🌷 خطبهء سی و سوم نهج البلاغه 🌷 / امام، این خطبه را قبل از آغاز جنگ جمل ایراد فرموده اند/ عبدالله بن عباس رضی الله عنه می گويد: در ذیقار وارد شدم به اميرالمومنين (علیه السلام) در حالیکه کفشش را وصله می کرد. به من فرمود ارزش اين کفش چيست؟ گفتم:  ارزشی ندارد. فرمود:  سوگند به خدا، اين کفش در نزد من محبوبتر از زمامداری بر شماست، مگر اينکه حقی را برپا دارم يا باطلی را از بين ببرم سپس بيرون آمد و خطبه ای برای مردم خواند: 🟢 خداوند متعال محمد (صلوات الله علیه) را بر مردم مبعوث نمود در حالیکه هيچکس از نژاد عرب کتابی نمی خواند و ادعای پيامبری نمی کرد. پيامبر اکرم، مردم را (بسوی حيات پاکيزه) سوق داد تا اينکه آنانرا در موقعيت اصل خودشان (یعنی اسلام و کرامت انسان) مستقر ساخت. آنانرا به زندگی نجات بخش رسانيد، تا اينکه کجی ها و ضعف آنانرا مبدل به قدرت و استقامت نمود و احوال و اوضاع آنانرا که متزلزل بود، محکم و قابل اطمينان ساخت. سوگند به خدا، من در انبوه جمعی بودم که به لشگريان کفر هجوم برديم تا اينکه همهء آنان مغلوب شدند و پشت گرداندند. من ناتوان نشده ام و ترسی ندارم و اين مسيری که امروز پيش گرفته ام، مانند همان مسيری است که برای پيروزی اسلام (همراه پیامبر) پيش گرفته بودم. قطعاً باطل را می شکافم و حق را از پهلوی آن بيرون می آورم. قريش از من چه می خواهد؟ سوگند به خدا، در آن هنگام که قريش در کفر غوطه ور بودند، با آنان به پيکار برخاستم و امروز هم که منحرف شده و فساد به راه انداخته اند، باز با آنان پيکار خواهم کرد. من همان شخصی هستم که ديروز رويارويشان بودم، و امروز هم در برابرشان ايستاده ام. سوگند به خدا، قريش هيچ تنفری و عامل انتقامی از ما ندارد مگر اينکه خداوند ما را بر آنان برگزيده است و ما آنانرا در ميان خود راه داديم (امان از حسادت). 👈 منظور امام اینست که حکومت را بخاطر حکومت نمی‌خواهد که ارزشی ندارد. حکومت برای اینست که بهترین و درست ترین حکمرانی در راستای صلاح مردم باشد. برای همین چنین حکومتی فقط متعلق یود به حضرت امیر و فقط ایشان می توانستند چنین حکومتی را برپا کنند. اما افسوس....... / ادامه در پیغام فردا إن شاءالله/
👈 آخرین پیغام. ✨علل سکوت حضرت امیر در برابر توطئهء سقیفه✨ پیغام دهم: بخشهایی از خطبهء چهارم نهج البلاغه: 🌷 از روزى كه حق به من نشان داده شد، هرگز در آن شك و ترديد نكردم. كناره گيرى من چونان حضرت موسى عليه السلام برابر ساحران است كه بر خويش بيمناك نبود، ترس او براى اين بود كه مبادا جاهلان پيروز شده و دولت گمراهان، حاكم گردد. 🟢 حضرت موسی و ساحران در قرآن مجید: مردم زمان حضرت موسی، سحر و جادو را باور داشتند و تمام زندگی آنها بر این مبنا سپری می شد. و اصلا به همین دلیل پیامبر آنان با معجزاتی همچون ید بیضاء و عصایی که اژدها می شد و معجزات دیگر از این قبیل ظهور کرد " آیهء ۳۲ قصص و آیات ۱۹ تا ۲۲ طه ". و فرعون که به باطل بودن کارهای ساحران، آگاهی داشت، از این باور مردم برای اثبات خودش استفاده می کرد، لذا برای مبارزه با حضرت موسی نیز به سحر ساحران روی آورد تا مردم را از پیامبرشان دور کند و به آنها گفت بیشترین سحری را که می دانند بکار گیرند. و برای تاثیر بیشتر، شرایطی را فراهم کرد تا مردم، کمترین شکی به سحر ساحران نکنند. مثلا در مکان مقرر، توریهایی کشیدند تا به اصطلاح، مارهای ساحران به مردم حمله نکنند. در تفاسیر آمده، ساحران، لوله ها و طنابهایی توخالی داشتند که آنها را از مواد شیمیایی پر کرده بودند که در برابر تابش آفتاب به حرکت در می آمدند. لوله هایی بسیار بزرگ، با سرهای وحشتناک. بطوریکه طبق آیهء ۱۱۶ اعراف، سحر عظیم پدید آوردند و مردم به وحشت افتادند. روز موعود فرا رسید " آیات ۸۰ و ۸۱ یونس". همهء مردم برای نظارهء این مبارزه جمع شده بودند، حضرت موسی که حقانیت خود را می دانست و به باطل بودن سحر ساحران ایمان داشت، ازساحران خواست تا اول آنها سحر خود را نشان دهند سپس حضرت، معجزات خود را آشکار کند. 👈 به این دلیل که اگر، او اول معجزهء خود را نشان می داد، از دو حالت خارج نبود: عصای حضرت، اژدها می شد و مردم باور می کردند، سپس سحر ساحران را می دیدند و مارهای دروغین آنها را هم باور می کردند، و به اینصورت نتیجه ای حاصل نمی شد و رسالت حضرت موسی به اثبات نمی رسید. پس حضرت خواست که ساحران، اول سحر خود را نشان دهند. پس از سحر ساحران، عصای حضرت موسی به اذن خدا تبدیل به اژدها شد و همهء مارهای دروغین را بلعید و به این ترتیب بسیاری از مردم و از جمله خود ساحران، به حقانیت پیامبرشان شهادت دادند " ۱۱۷ تا ۱۲۰ اعراف ". 👈حالا با این مقدمه به زمان خلافت امام علی علیه السلام باز می گردیم. وقتی خلافت را از امام ربودند، امام راه صبر را پیش گرفت و کنار رفت، چون اگر برای پس گرفتن خلافت، قیام می کرد، از دو حالت خارج نبود: یا جانش را از دست می داد، و امام دیگری هم که برای خلافت نبود، پس تا ابد، حق جانشینی از ایشان سلب می شد. و یا پیروز میشد و خلافت را پس می گرفت که در آنصورت تاریخ در بارهء ایشان طور دیگری قضاوت می کرد و میگفت علی، خلافت را به زور از منتخب مردم گرفته، و حقانیت خلافت ایشان، زیر سوال می رفت و در هر دو صورت شیعه، در تاریخ محو می گشت. پس امام راه صبر را پیش گرفت و این محنت را به جان خرید و دردش را به چاه گفت. /در پناه قرآن باشید و مشمول دعای معصومین/
🌺 در آستانهء میلاد باسعادت حضرت زهرا سلام الله علیها، میهمان آیاتی چند در بارهء زن و بانوان قرآنی میشویم 🌺 🌹🌹بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ... بنام خداوند بخشنده مهربان. در آن هنگام که خورشید درهم پیچیده شود، و ستارگان بى فروغ شوند. و کوهها به حرکت در آیند. و آن هنگام که باارزش ترین اموال به دست فراموشى سپرده شود. و در آن هنگام که وحوش جمع شوند. و در آن هنگام که دریاها بر افروخته شوند. و در آن هنگام که هر کس با همسان خود قرین گردد. و در آن هنگام که از دختران زنده به گور شده سؤال شود: به کدامین گناه کشته شدند؟! 1 تا 9 تکویر. تفسیر: در این آیات، هشت نشانه از پایان جهان و آغاز قیامت بیان شده. بعضی نشانه ها با صور اول (پایان جهان)، و بعضی با صور دوم‌ (آغاز قیامت)، نمایان میشوند. مهم نیست فاصلهء این دو صور چقدر است، مهم وقایعی است که اتفاق خواهد افتاد و مهم، نامهء اعمال ماست که با آن حاضر میشویم. خورشید، تاریک و ستارگان بی فروغ میشوند. کوهها به حرکت درآمده و متلاشی و پراکنده میشوند. اموال باارزش فراموش میشوند. آنقدر آنروز وحشتناک و ناگهانیست که دیگر هیچ چیز برای انسان ارزش ندارد. و در آنروز، وحوش جمع میشوند. یعنی حیواناتی که بواسطهء وحشیگریها از یکدیگر می ترسیدند و فرار میکردند، در آنروز از شدت ترس، دور هم جمع میشوند و به هم کاری ندارند. و دریاها برافروخته میشوند. شاید اشاره به این دارد که آب که از دو مادهء اکسیژن و هیدروژن (هردوآتشزا) تشکیل شده است تجزیه شده و آتش میگیرند. اما در قیامت. 👈 ابتدا همه با همسانان خود قرین میگردند و گروه‌های مختلف مردم تشکیل می‌شود. 👈 پس از گروه بندی مردم، رسیدگی به اعمال شروع میشود. 👈 👈 👈 طبق این آیات، پس از گروه بندی مردم در قیامت، اولین موضوعی که به آن رسیدگی میشود، موضوع زنده به گور شدن دختران است، و این اشاره به قبح شدید ریختن خون انسانهای مظلوم و اشاره به مقام والای زن از دیدگاه اسلام دارد. چون دختران، تنها به جرم زن بودنشان کشته میشدند. به تعبیر دیگر، اولین گناهی که روز قیامت به آن رسیدگی میشود گناه کسانی است که به زنان، بخاطر زن بودنشان ظلم کرده و حقوق آنانرا رعایت نمی کنند (دقت کنیم). ✅ پس زن در خلقت، جایگاه و ارزش ویژه ای دارد و بخاطر همین ارزش ویژه، زحمت تامین نیازهای مالی او در حد شان و منزلتش و انجام کارهای سنگین او بر عهدهء مردان گذاشته شده و بعنوان یک وظیفهء قطعی در قرآن بیان گردیده است. إن شاءالله در زمان مقتضی آیات مربوط به حقوق بانوان را می خوانیم. 👈 همچنین حجاب. حجاب برای زن بخاطر موهبتهای فراوانی است که خداوند به او عطا فرموده و در مردان نیست. اگر خداوند برای بانوان حجاب کامل در نظر گرفته، و اگر برای حضور او در جامعه، حدودی را قائل شده، اینها محدودیت نیست. اینها بخاطر ارزش بالایی است که به زن عطا فرموده که باید این ارزش‌ها حفاظت شوند و بهترین راه، حجاب است. حجاب ظاهر و رعایت مواردی که او را در معرض خطر قرار می دهد. 💚قدر و منزلت بانوان و دختران باایمانمان را بدانیم. 🟩 خواهران و دختران باایمانم! قدر خود را بدانید و به زن بودن خود افتخار کنید و خود را از گزند بی ارزشیها حفظ نمایید. 👈 اگر بخاطر زن بودنتان، حقوقتان از طرف مردان خانواده و مردان جامعه نادیده گرفته میشود، بدانید و یقین داشته باشید در پیشگاه خداوند حسابرسی خواهد شد. /اجازه دهید ابتدا فرمان حجاب را بخوانیم، پس از آن شرح حال مختصری از بانوان قرآنی إن شاءالله/
✨شرح حال بانوان قرآنی✨ ( ۲ ) قرار شد قبل از شرح حال بانوان قرآنی، آیات حجاب را با هم بخوانیم 👇 🌹🌹 وَيَا آدَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ فَكُلَا مِنْ حَيْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَٰذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ. و اى آدم! تو و همسرت در بهشت ساکن شوید. و از هرجا که خواستید، بخورید! اما به این درخت نزدیک نشوید،که از ستمکاران خواهید بود. ۱۹ سپس شیطان آن دو را وسوسه کرد، تا آنچه را از اندامشان پنهان بود، آشکار سازد (یعنی اولین گام شیطان برای فریب انسان، ریختن حجاب اوست. ریختن حجاب برابر است با بی حیایی و انسان بی حیا به خیلی از کارهای دیگر دست خواهد زد.). و گفت: پروردگارتان شما را از این درخت نهى نکرده مگر بخاطر اینکه (اگر از آن بخورید)، هر دو فرشته خواهید شد، (و جاودانه در بهشت) خواهید ماند. ۲۰ و برای آنها سوگند یاد کرد که من برای شما از خیرخواهانم. ۲۱ و به این ترتیب، آنها را با فریب (از مقامشان) فرود آورد. و هنگامیکه از آن درخت چشیدند، اندامشان بر آنها آشکار شد. و براى پوشاندن خود، از برگهاى (درختانِ) بهشتى جامه دوختند. و پروردگارشان آنها را ندا داد که: آیا شما را از آن درخت نهى نکردم، و نگفتم که شیطان براى شما دشمن آشکارى است؟! ۲۲ اعراف. تفسیر: آنها قبل از ارتکاب این خلاف، برهنه نبودند بلکه پوششى داشتند که در قرآن، نامى از چگونگى این پوشش برده نشده است. و پس از نافرمانی پروردگار، آن نعمت را از دست داده اند. (دقت کنیم، حجاب برای انسان یک نعمت بزرگ است که با نافرمانی خداوند حتی قبل از اینکه آدم و حوا از بهشت بیرون رانده شوند، نعمت حجاب از آنان سلب شد). 👈 در پاسخ آنچه در تورات تحریف شده آمده که آدم از ابتدا برهنه بوده است و منظور خدا از برهنه شدن آدم، لباس تکریم و احترام اوست، باید گفت خداوند از ابتدای خلقت آدم، او را لباس پوشانید وگرنه چرا باید آنان پس از برهنه شدن، خود را با برگ درختان بپوشانند؟ ✨در حفظ حجاب خود کوشا باشیم که اولین نیت شیطان برای از راه بدر کردن انسان، برهنه کردن او بوده و هست و خواهد بود. نباید با وجود قدرتی که خداوند بواسطهء ایمان به ما عطا فرموده، فریب موجود پست و ضعیفی چون شیطان را بخوریم✨ / ادامه در پیغام فردا إن شاءالله/
✨شرح حال بانوان قرآنی✨ ( ۳ ) دومین پیغام حجاب 👇 🌹🌹يَا بَنِي آدَمَ لَا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُم مِّنَ الْجَنَّةِ يَنزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْآتِهِمَا ۗ إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لَا تَرَوْنَهُمْ ۗ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ لِلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ. اى فرزندان آدم! شیطان شما را نفریبد، آن گونه که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون کرد، و لباسشان را از تنشان بیرون ساخت تا عورتشان را به آنها نشان دهد. چه این که او و طایفه اش شما را مى بینند از جایى که شما آنها را نمى بینید. (اما بدانید) ما شیاطین را اولیاى کسانى قرار دادیم که ایمان نمى آورند. ۲۷ اعراف. تفسیر: کاری که شیطان با آدم و همسرش کرد این بود که حجابشان را از آنها گرفت، هیچ فرقی هم نمی‌کند مرد باشیم یا زن. مرد هم باید حجاب داشته باشد فقط حجاب زن بیشتر است بواسطهء زیبائیهای ظاهری. وگرنه حجاب در تمام موارد بین زن و مرد تفاوتی ندارد ( حجاب چشم، حجاب ظاهر، حجاب زبان، حجاب گوش.....). با نافرمانی آدم و همسرش، موهبت الهی حجاب از هر دوی آنها سلب شد و پس از آن دیگر جای آنها در بهشت نبود و تنزل یافته و به زمین فرستاده شدند. در قسمت بعد فرموده: حساب شیطان و همکارانش از سایر دشمنان جداست، او و همکارانش شما را مى بینند در حالیکه شما آنها را مشاهده نمى کنید (إِنَّهُ یَراکُمْ هُوَ وَ قَبیلُهُ مِنْ حَیْثُ لاتَرَوْنَهُمْ)، و از چنین دشمنى باید سخت برحذر بود. 👈 به این معنی که آنجا که تصور مى کنیم تنها خودمان هستیم و خودمان، ممکن است آنها حضور داشته باشند، و به راستى باید در برابر چنین دشمن ناپیدائى که لحظات حملهء او را با دقت نمى توان پیش بینى کرد، همیشه آماده دفاع بود. 👈 👈 اما در پایان آیه جمله اى بیان مى کند که در حقیقت پاسخى است به یک ایراد مهم که ممکن است به ذهن آدمی برسد و آن اینکه: چگونه خداوند دادگر و مهربان، دشمنى را با این قدرت بر انسان مسلط ساخته؟ دشمنى که هیچگونه موازنهء قوا با او ندارد، به هر کجا بخواهد مى رود، بدون اینکه کسى حضورش را احساس کند، حتى طبق بعضى از روایات در درون وجود انسان همچون جریان خون در رگها حرکت مى کند. کافی، ج۲، ص۴۴۰. آیا این با عدالت پروردگار سازگار است؟! خداوند در پایان آیه در پاسخ به این سؤال احتمالى، مى فرماید: ما شیاطین را اولیاء و سرپرستان افراد بى ایمان قرار دادیم (إِنّا جَعَلْنَا الشَّیاطینَ أَوْلِیاءَ لِلَّذینَ لایُؤْمِنُونَ). یعنی گامهاى نخستین از طرف خود انسان برداشته مى شود، و اجازهء ورود شیطان به روح او از طرف خود انسان داده مى شود. بنابراین، کسانیکه دریچه هاى روح خود را به روى شیاطین ببندند، آنها قدرت عبور از آنرا نخواهند داشت. ✔ آیات دیگر قرآن نیز شاهد همین حقیقت است: در سورهء نحل، آیهء ۱٠٠ مى خوانیم: إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذینَ هُمْ بِهِ مُشْرِکُون: تسلط شیطان بر آنهاست که به او عشق می ورزند و او را سرپرست خود انتخاب کرده اند و کسانیکه او را پرستش مى کنند. ✔ و در آیهء ۴۲ سورهء حجر مى خوانیم: إِنَّ عِبادی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ إِلاّ مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْغاوینَ: تو بر بندگان من تسلط نخواهى داشت، مگر بر گمراهانى که از تو پیروى مى کنند. بنابراین درست است که ما شیطان و همکارانش را نمى بینیم، ولى رد پاى آنها را مى توانیم مشاهده کنیم: ⚫ هر جا مجلس گناه است، در هر نقطه اى وسائل معصیت، آماده است، در هر موقع که پاى زرق و برق دنیا و تجمل پرستى به میان مى آید، به هنگام طغیان غرائز، و در موقع برافروخته شدن آتش خشم و غضب، حضور شیطان قطعى است. 🟢 و به یاد داشته باشیم هیچ قدرتی بالاتر از قدرت خدا نیست. هرچه ارتباطمان با خدا قویتر باشد، نیروهای شرور اعم از انس و جن، کمتر می توانند بر ما اثر کنند. خواندن نماز در اول وقت، دائم الذکر بودن، قرائت قرآن روزانه، اینها همه به دفع شیاطین از انسان، کمک و یاری رسانند.
✨در بارهء بانوان قرآنی✨ ( ۴ ) سومین پیغام قرآنی حجاب 👇 در مقدمهء آیات حجاب، آیهء ۳۲و ۳۳ احزاب است که خداوند به همسران پیغمبر بطور خاص و به همهء زنان مومن بطور عام فرموده است: 🌹🌹يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاءِ ۚ .... اى همسران پیامبر! شما همچون یکى از زنان نیستید (که با احکام دین آشنایی ندارد)، تقوا پیشه کنید. پس به گونه اى هوس انگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند، و سخن شایسته بگویید. ۳۲. و در خانه هاى خود بمانید، و همچون دوران جاهلیت نخستین (در میان مردم) ظاهر نشوید، و نماز را برپا دارید، و زکات را بپردازید، و خدا و پیامبرش را اطاعت کنید. خداوند فقط مى خواهد پلیدى (گناه) را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد. ۳۳. تفسیر: حضور ضروری بانوان در سطح جامعه، مشاغلی است که الزاما باید بانوان آنرا انجام دهند و همچنین رسیدگی به ضروریتهای خانواده و فرزندان در بیرون از منزل. که البته یک بانوی باایمان در انجام این ضرورتها هم، هرگز نباید حدود اجتماعی خود را نادیده بگیرد. مهمترین رکن در رعایت حدود برای بانوان مسلمان، حفظ حجاب است. و حفظ حجاب اولین حافظ بانوان از تمام خطرهاست. اما آیات حجاب: 🌹وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا ۖ .... و به زنان مومن بگو چشمهای خود را (از نگاه به نامحرم فروگیرند) و عفاف خود را حفظ کنند و زینت خود را آشکار ننمایند (اعم از زیباییهای خدادادی، آرایش، زینت آلات و لباسهای زینتی) جز آن مقدار که نمایان است (گردی صورت و مچ دست تا پایین بدون آرایش و زینت). و روسریهای خود را بر سینهء خود افکنند بطوریکه روی یقه باشد و زینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان، پدرانشان، پدران شوهران، پسرانشان، پسران شوهران، برادرانشان، پسران برادران، پسران خواهران و زنان خود یا کنیزانشان یا افراد سفیه که تمایلی به زن ندارند یا کودکانی که از زنان آگاهی ندارند. آنها (زنان مومن) هنگام راه رفتن چنان پاهای خود را بر زمین نزنند تا زینت پنهانشان آشکار شود (الان میتواند صدای پاشنهء کفش هم باشد) و همگی بسوی خدا توبه کنید تا رستگار شوید. ۳۱ نور. تفسیر: بر طبق این آیه، زنان مسلمان باید لباسی بپوشند که زیباییهای خدادادی نمایان نباشد و آرایش و زینت آلات استفاده نکنند مگر برای گروههایی که ذکر شده، و سر و گردن و سینهء خود را هم با لباسی جداگانه بپوشانند. خِمار، مقنعه یا روسری بزرگ است که باید روی یقهء لباس باشد (جیوبهن). یعنی کوتاه تر از یقه نباشد و داخل یقه هم نباشد تا روی گردن و سینه را بپوشاند. و زینت و آرایش، فقط برای محارم. یکی از گروههایی که بانوی مسلمان می تواند مقابل ایشان حجاب نداشته باشد، زنان خود است. زنان خود یعنی زنان مسلمان. یعنی بانوان مسلمان باید در مقابل زنان غیر مسلمان حجاب داشته باشند. چون زن غیر مسلمان بدون داشتن تعهدی ممکن است از ظاهر بدون حجاب زن مسلمان برای مردان نامحرم سخن بگوید. در ادامه، برای تکامل این حجاب، آیهء ۵۹، احزاب نازل شد که إن شاءالله فردا میخوانیم.
✨ شرح حال بانوان قرآنی✨ (۵) چهارمین پیغام قرآنی حجاب: پس از آیهء ۳۱ نور که در پیغام روز گذشته خواندیم، آیهء ۵۹ احزاب نازل شد برای تکمیل کردن حجاب ۳۱ نور: 🌹🌹 يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلَابِيبِهِنَّ ۚ ذَٰلِكَ أَدْنَىٰ أَن يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ ۗ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا. ای پیامبر! به زنانت و دخترانت و زنان مومن بگو جلبابهای خود را نزدیک به خود، بر خویش فرو افکنند، اینکار برای اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است (و اگر تا کنون کوتاهی کرده اند توبه کنند) خداوند همواره آمرزنده و مهربان است. قبل از تفسیر به این نکتهء مهم اشاره کنیم که منظور از زنان مومن، زنانی است که به دین اسلام ایمان آورده اند، نه زنانی که ایمان قوی دارند. در واقع مخاطب آیات حجاب، همهء زنان مسلمان است. هر چه ایمان زن مسلمان بالاتر و قویتر باشد حجابش کاملتر خواهد بود. حالا ممکن است بانوی مسلمانی به اختیار خودش با فرمان حجاب مخالف باشد که در اینصورت هیچ هرجی بر او نیست اگر در اماکن خصوصی و مربوط به خودش نافرمانی کند. اما اگر در اماکنی که متعلق به عموم مردم جامعه است، بصورت علنی با این فرمان مخالفت کند و باعث آزار دیگران شود قابل توبیخ است. بی حجابی، هم از نظر علمی، هم شرعی و هم عرفی قبیح و زشت است. تفسیر: بعضی از بانوان به حکم حجاب و پوششی که در آیهء ۳۱ نور نازل شده بود از روى ساده اندیشى، درست عمل نمی کردند، لذا آیهء فوق تأکید مى کند که در رعایت آن دقیق باشید. و از آنجا که نزول این حکم، جمعى از این زنان با ایمان را نسبت به گذشته پریشان ساخت، در پایان آیه مى فرماید: خداوند همواره غفور و رحیم است (وَ کانَ اللّهُ غَفُوراً رَحِیماً). 👈 👈 جلباب در زبان عربی به معنی پارچهء بزرگ و مشکی است. که از همان زمان صدر اسلام بصورت چادر روی حجابی که در آیهء ۳۱ نور فرمان داده شده بود، می پوشیدند، و به مرور زمان تغییراتی در دوخت آن صورت گرفت و بصورت چادرهای امروز درآمد. هرچند همهء انواع چادرهایی که امروز بانوان بر سر دارند، حجاب کامل نیست. 👈 👈 چرا رنگ چادر، مشکی سفارش شده؟ چون یکی از جنبه های زینتی لباس، رنگ آنست و رنگ مشکی، کمترین جلب توجه را دارد. و یُدنین یعنی، نزدیک به خود باشد، یعنی چادر، رها نباشد، به اصطلاح آنرا جمع نگه دارند نه باز. (ببینید خداوند تا کجا حجاب را شرح فرموده است! این یعنی موضوع حجاب بانوان بسیار بسیار مهم است و بشدت باید به آن پرداخت، اما نه با بی مهری و خشونت). 👈 👈 و آنجا که فرموده است حجاب داشته باشید تا شناخته شوید، دو تفسیر وجود دارد که منافاتی هم با هم ندارند. اول اینکه در صدر اسلام، کنیزان، بدون حجاب و یا با حجاب کم در جامعه حاضر می شدند. چون کنیز بودند و جایگاه و منزلت اجتماعی بالایی نداشتند و معمولا اخلاق را هم رعایت نمیکردند. البته نه به این معنی که آزار آنان آزاد بوده، ولی احکام اسلام در بارهء این دو گروه از زنان با هم متفاوت بوده است. و دوم تفاوت زن مسلمان با ایمان از زنان بی بندوبار است. چون بی بندوبارها حتی اگر حجاب هم داشته باشند، قطعا آنچنان زننده است که موجب جلب توجه بیماردلان میشود. 👇 👈 👈 به این معنی که بانوانی که خود را بوسیلهء حجاب، حفاظت نمی کنند، ارزش و منزلت بالایی برای خودشان قائل نیستند. در واقع، کسیکه حجابش را رعایت نمی کند، آنقدر نادار است که هیچ چیز جز جسمش برای ارائه دادن و دیده شدن ندارد. و آنقدر از سطح شعور پائینی برخوردار است که تشخیص نمی دهد جسمش متعلق به خود اوست و باید در حفظ آن کوشا باشد. 👈 👈 و در پاسخ بعضی که می گویند بی‌حجابی در کشورهایی که آنرا آزاد گذاشته اند باعث عادی شدن شده و دیگر نگاههای آزار دهنده وجود ندارد، باید گفت، گرایشهای جنسی هرگز عادی نمیشوند چون خالق، این گرایش را در نهاد انسان قرار داده. چیزی که در آن کشورها اتفاق افتاده، عادی شدن نیست، بی ارزش شدن است و زمانیکه این گرایش طبیعی بی ارزش شود، هرزگی بدنبال آنست. ابتدا گرایش به جنس مخالف حلال خود بی ارزش میشود، سپس گرایش پیدا می کنند به جنس مخالف حرام، آنهم بی ارزش میشود و رو می آورند به همجنس، و از آنهم اشباع نمیشوند و روی می آورند به حیوانات و این بی ارزشی در تمام این مراحل، هرزگی است. خداوندا! ما را حفظ فرما.......