✨عالم برزخ را بشناسیم ✨ ( ۲۱ )
🌹🌹فَلَوْلَا إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ.
چرا هنگامیکه جان به گلوگاه مى رسد (توانایى بازگرداندن آنرا ندارید)؟! ۸۳ واقعه.
تفسیر: جان به گلو رسیدن، کنایه از واپسین لحظه هاى زندگى است، زیرا غالب اعضاى پیکر، مانند دستها و پاها به هنگام مرگ، قبل از سایر اعضاء، از کار مى افتد، و گلوگاه از آخرین اعضائى است که از کار خواهد افتاد. (خدایا رحم بفرما).
👈 لحظهء احتضار و پایان عمر، از لحظات حساسى است که آدمى را سخت در فکر فرو مى برد، لحظه ای که کار از کار گذشته، اطرافیان مأیوس و نومید به شخص محتضر نگاه مى کنند و مى بینند همچون شمعى که عمرش پایان گرفته، آهسته آهسته خاموش مى شود، با زندگى وداع مى گوید، و هیچ کارى از دست هیچکس ساخته نیست.
حتی کسانیکه در زمان حیات، بسیار احساس قدرت می کردند و هیچکس از ظلم و زورگوییشان در امان نبود، اما زمان احتضار، بشدت ضعیف و زبون و ناتوانند.
حتی امروزه که جهان در قلهء رشد و پیشرفت علمی ایستاده، باز هم لحظات احتضار کاری از هیچکس ساخته نیست.
👈👈 این انتقال روح و لحظات احتضار برای کسانی هم که کسی دور و برشان نیست پیش می آید اما فقط خودش این لحظات را درک می کند و می فهمد که کاری برای خودش نمیتواند انجام دهد.
👈 پس از شرح لحظات مرگ، خداوند خطاب به اطرافیان کسیکه در حال مرگ است می فرماید:
🌹وَأَنتُمْ حِينَئِذٍ تَنظُرُونَ.
و شما در این حال نظاره مى کنید (و کارى از دستتان ساخته نیست). ۸۴ واقعه.
سپس می فرماید:
🌹وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنكُمْ وَلَٰكِن لَّا تُبْصِرُونَ.
و ما از شما به او نزدیکتریم ولى نمى بینید. ۸۵ واقعه.
در حقیقت خداوند به اطرافیان محتضر می فرماید: ما بخوبى مى دانیم در باطن جان محتضر، چه مى گذرد؟ و در عمق وجودش چه غوغائى برپاست؟ و مائیم که فرمان قبض روح او را در سرآمد معینى صادر کرده ایم، شما تنها ظواهر حال او را مى بینید، و از چگونگى انتقال او از این سرا به سراى دیگر، و طوفانهاى سختى که در این لحظه برپاست، بى خبرید.
(یاالله)
آنگاه براى تأکید بیشتر، و روشن ساختن همین حقیقت، مى افزاید:
🌹فَلَوْلَا إِن كُنتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ.
اگر (ادعا می کنید که )، جزا داده نمی شوید، پس آن (روح) را بازگردانید اگر راست مى گویید! ۸۶ و ۷ واقعه.
⚫ این دو آیه خطاب به منکران و مکذبان برزخ و قیامت و عذابهای الهی است که در انتظار گنهکاران است و همچنین خطاب به کسانیکه در شک و تردیدند.
/إن شاءالله هر روز ساعت ۱۶ یک پیغام قرآنی در کانال قرار میگیرد/
✨عالم برزخ را بشناسیم✨ (۲۲)
در ادامهء پیغام قرآنی دیروز که سکرات مرگ بود، به وجه دیگری از این موضوع مهم از منظر قران می پردازیم:
🌹🌹وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ ۖ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ.
ما انسان را آفریدیم و وسوسه هاى نفس او را مى دانیم، و ما به او از رگ قلبش نزدیکتریم. ۱۶ ق.
تفسیر: این آیه از علم بى پایان خدا و احاطهء علمى او به انسانها سخن گفته.
تُوَسْوِسُ، یعنی وسوسه های مخفی و پنهان.
یعنی خطورات قلبى انسان و وسوسه هاى زودگذرى که از فکر او مى گذرد، خداوند از همهء اینها آگاه است.
👈 و چه تعبیر جالب و تکان دهنده اى که فرمود خداوند از رگ قلب نزدیکتر است. حیات جسمانى ما وابسته به رگى است که خون را بطور مرتب، از یکسو وارد قلب، و از دیگر سو خارج کرده به تمام اعضا مى رساند، که اگر یک لحظه در عمل آن وقفه رخ دهد فوراً مرگ بسراغ انسان مى آید.
و این خداست که هر لحظه به انسان جان می دهد.
توجه به این واقعیت، از انسان بى خبر و بى تفاوت، موجودى هوشیار، سر به راه، متعهد و با تقوا بوجود مى آورد.
👈 علاوه بر احاطهء علمى خداوند به ظاهر و باطن انسان، دو فرشته نیز مأمور حفظ و نگاهدارى حساب اعمال اویند، که از طرف راست و چپ از او مراقبت مى کنند:
🌹إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِيدٌ.
(به خاطر بیاورید) هنگامى را که دو فرشتهء راست و چپ که ملازم انسانند اعمال او را دریافت مى دارند. ۱۷ ق.
🌸 دو روایت بسیار مهم از معصوم در همین باره:
فرشتهء سمت راست، نویسندهء حسنات است، فرشته سمت چپ، نویسندهء سیئات، و فرشتهء اول فرمانده فرشته دوم است، هنگامیکه انسان عمل نیکى انجام دهد، فرشتهء سمت راست ده برابر مى نویسد، و هنگامیکه عمل بدى از او سر زند، و فرشتهء سمت چپ مى خواهد آنرا بنویسد، فرشته اول مى گوید عجله مکن. لذا او هفت ساعت به تأخیر مى اندازد، اگر پشیمان شد و توبه کرد، چیزى نمى نویسد، و اگر توبه نکرد، تنها یک گناه براى او مى نویسد.
مجمع البیان، ج۹، ص۱۴۴.
🌸 و نیز بعد از اینکه انسان مومن از دنیا می رود، این دو فرشته مى گویند: پروردگارا! بنده ات را قبض روح کردى، مأموریت ما کجاست؟
مى فرماید: آسمان من مملو از فرشتگان من است که پیوسته مرا عبادت مى کنند، و زمین نیز مملو از خلق مطیع است، شما بسوى قبر بنده ام بروید و در آنجا تسبیح و تکبیر و تهلیل گوئید، و آنرا تا روز قیامت در دفتر حسنات بنده ام بنویسید. همان مدرک.
(خداگونه باشیم، خداوند بسیار مهربان، بخشنده، آسانگیر و سخاوتمند است).
و باز روى مسئلهء فرشتگان ثبت اعمال تکیه کرده، مى فرماید:
🌹مَّا يَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ.
انسان هیچ سخنى را بر زبان نمى آورد مگر اینکه، فرشته اى مراقب و آماده (براى ضبط آن) نزد او حاضر است. ۱۸ ق.
چرا از بین تمام اعضاء بدن فقط به زبان اشاره شده؟ زیرا بیشترین گناه از زبان است.
👈 و پس از گذشت سالها که انسان، آزادانه در روی زمین، اعمال و گفتار و کردار مختلف را انجام میدهد، سرانجام مرگ بسراغش می آید:
🌹وَجَاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ۖ ذَٰلِكَ مَا كُنتَ مِنْهُ تَحِيدُ.
و سرانجام، سکرات مرگ، حقیقت را (پیش چشم او) مى آورد (و گفته مى شود) این همان چیزى است که تو از آن مى گریختى. ۱۹ ق.)
/إن شاءالله فردا خطبه ای از نهج البلاغه را میخوانیم که حضرت امیر با بیانی تکان دهنده، لحظهء مرگ را وصف کرده اند/
✨عالم برزخ را بشناسیم✨ ( ۲۳ )
👈 قرار شد امروز بخشی از خطبهء صد و نهم نهج البلاغه را بخوانیم که فرمایش تکان دهندهء حضرت امیر است در بارهء لحظهء مرگ.
👈 خداوندا! دعوت کننده ای فرستادی که مردم را بسوی آن سرای جاودانی دعوت نمايد. مردم، نه آن دعوت کننده را اجابت کردند و نه به آنچه که ترغيب فرمودی، رغبت نمودند و نه به آنچه که تشويقشان کردی، مشتاق شدند. آن مردم در اين دنيا به مرداری روی نمودند که با خوردنش رسوا گشتند و به محبت آن لاشه، راه اتفاق پیمودند. (آنان عاشق دنيا شدند) و هر که به چيزی عشق بورزد، بيناييش را مختل و قلبش را بيمار نمايد. (اين عاشق که بينايی و دل را از دست داده است) با چشمی مختل می نگرد و با گوشی ناشنوا می شنود. شهوات، عقل اين عاشق خودباخته را ضايع و دنيا قلبش را میرانده است. نفسش بندهء دنیا شده و در برابر هر که چیزی از دنیا دارد، خود را می بازد. و به هر طرفی که دنیا بگردد، او هم می گردد و روی می آورد. آن لاشه خوار با هيچ عامل بازدارنده ای، از معصيت خدا باز نمی ايستد و برای ايمان به خدا و مشيت او از هيچ واعظی پند نمی گيرد، با اينکه گرفتارشدگان فريب خورده را می بيند که به هيچ وجه نمی توانند محصول تباهی های خود را برگردانند. او می بيند که چگونه آنچه را که سرمايه باختگان نمی دانستند بر سرشان فرود آمد. و آن جدايی از دنيا به سراغشان آمد که در فکرش نبودند و قدم بسوی آخرت بر وعده ای که داده شده بودند، نهادند (اما از غفلت بیدار نمیشود). آنچه بر سرشان فرود آمد، برای آنان توصيف شدنی نیست.
سکرات موت و حسرت فوت، بر آنان تاخت و اعضای آنانرا سست کرد و رنگهايشان را تغيير داد. سپس مرگ، بیشتر در وجودشان فرو رفت و امکان سخن گفتن برایشان وجود ندارد. اين عابرِ پلِ مرگ، در ميان خانواده اش با چشمش می نگرد و با گوشش می شنود. هنوز عقلش صحيح است و مغزش به حال خود باقی است. می انديشد که عمر خود را در کجا فانی کرد و روزگارش را در چه چيزی سپری نمود. به ياد می آورد اموالی را که جمع کرده و از چگونگی موارد کسب آن اموال چشم پوشيده. از موارد حلال و از موارد مشتبه. نتايج جمع آوری آن اموال را می بيند که گريبانگيرش شده (حلال و حرام را با هم مخلوط کرده)، و هم اکنون درصدد مفارقت و جداشدن از آنهاست، که آن اموال به بازماندگان پس از او متعلق می شود و آنان از آن بهره مند می گردند و برخوردار می شوند. گوارايی آن اندوخته ها نصيب ديگران می گردد و بار سنگينش بر دوش اوست، او از پشيمانی ظهور واقعيات و نتايج کردار و گفتار و انديشه هايش دست به دندان می گزد و اعراض می کند از آنچه که در روزگار عمرش رغبت به آن داشته. و آرزو می کند کسیکه دربارهء اندوخته ها به او رشک می بُرد و حسادت می کرد، آن اندوخته ها را جمع می کرد نه او. (او در اين تخيلات و تفکرات مشغول است) که مرگ، نفوذ خود را در بدن او ادامه می دهد، تا اينکه زبانش در گراييدن به خاموشی، به گوشش ملحق می گردد.
اکنون در ميان خاندانش قرار گرفته. نه با زبانش سخنی می گويد و نه با گوشش صدايی را می شنود. چشم برای نگاه در روی اعضای خاندانش می گرداند. حرکات زبان آنانرا می بيند، ولی موج سخنشان را نمی شنود. سپس مرگ بر فراگيری همهء وجود او می افزايد. بينايش گرفته می شود چنانکه شنواييش گرفته شده بود. در اينحال است که روح از بدن او خارج می گردد و لاشه ای در ميان خانواده اش می افتد. اعضای خانواده از نزديکی به او وحشت نموده از او دوری می جويند. نه پاسخی به گريه کننده ای دارد و نه جوابی به کسیکه او را بخواند. سپس او را برداشته، به آخرين منزلگاهش در زمين برده و به عملش می سپارند و از ديدارش منقطع می گردند. (یاالله و یاالله و یاالله).
/خداوندا! ما را ببخش و بیامرز/
✨عالم برزخ را بشناسیم✨ ( ۲۴ )
👈 بخشی از هشتاد و سومین خطبهء نهج البلاغه که فرمایشات حضرت امیر است در بارهء لحظهء مرگ و پس از آن.
این خطبهء بسیار مهم به خطبهء غراء مشهور است.
👈 و ناگهان اندوه ها و ناگواريهای مرگ(پیری و آثارش يا بیماریهای سخت)، با اينکه هنوز انسان، سوار مرکب سرکش خودکامگی بود و راه شادی و خوشی می نورديد، بر سرش تاختن می گیرد. در اين هنگام در حيرتی بی سابقه فرو می رود و در امواج متلاطم درد و شکنجه ها، شب بيداری می کشد (از اين به بعد) انبوه دردها و بيماريها بر سرش فرود می آيند و (او توانائی دفع آنها را ندارد) در ميان برادر و پدری مهربان و مادر و خواهر (و همهء نزديکان ) که وای مرگ، آنانرا به شيون درآورده و در اضطراب شديد به سينه های خود می کوبند. در اينحال (اين انسان که نشانه های مرگ در او ظاهر شده) در سکرات رنج آور فرو رفته، موت و شدائد، موجب قطع اميد و نالهء ضعيف و دردناک و نفسهای سخت حال احتضار، و رانده شدن مشقت بار از اين دنيا میشود. سپس او می میرد.
سپس آن تازه درگذشته را (پس از طی آن ناگواريها) با کمال ياس و انقطاع از اين دنيا در کفن هايش پيچيدند و بی آنکه مقاومتی از خود نشان دهد، با کمال تسليم و به آسانی کشيده شد و خسته و کوفته (چونان چهارپائی که از مسافرتی خسته و درمانده برگردد و بدون مهلت به سفری ديگر رهسپارش کنند) لاغر از بيماری، بر روی چوبهای تابوت گذاشته شد. (اين مسافر ديار ابديت را) ياران و نزديکان، فرزندان و انبوه شتاب زدهء برادران بسوی ديار غربت بر دوش کشيدند. ديار غربتی که ديدارها در آنجا قطع می شود و تنهائی وحشت انگيز (که هيچ انسانی يارای همدمی با آنرا نخواهد داشت) بردند. تا آنگاه که تشييع کنندگانش برگشتند و آنانکه در فراقش اندوه و ناله ها سر داده بودند، دنبال کار خود را گرفتند (در همان شب که زير خاک تيره، دفن گشته است) برای پاسخ دادن به سوالات بهت انگيز و گفتن رازها و آشکار ساختن لغزشهای او در امتحان اعمالی که در زندگی دنيوی مرتکب شده، نشانده می شود. بالاتر از اينها بلای ورود در مايع جوشان عذاب الهی و سرنگون شدن در دوزخ (دوزخ برزخی) و غوطه ور شدن در امواج سوزان آتش است و سختيهای نفسانی آن. نه هيچ سکون و استراحتی برای آن تبهکاران وجود دارد، و نه آرامشی که بتواند عذاب را برطرف نمايد و نه نيروئی مانع از هجوم آنهمه دردها و ناگواريهاست. مرگی دوباره وجود ندارد که بساط هستی اش را از عذاب اعمالش برهاند و نه حتی خوابی سبک (که حداقل لحظاتی را بيارامد). ميان انواعی از عذابهای کُشنده و عذابهای متوالی. ما به خدا پناه می بريم.
ای بندگان خدا! کجا هستند کسانیکه برای آنان عمر داده شد، از نعمتها برخوردار شدند؟ به آنان تعليم داده شد و آنان فهميدند؟ و کسانیکه مهلت داده شدند، آن فرصت را در غفلت و لهو و لعب سپری کردند؟ از نعمت تندرستی و سلامتی برخوردار شدند، وظيفهء خود را در برابر آن نعمتها به فراموشی سپردند؟
مهلت طولانی از طرف خالق زيبائی به آنان عطا شد و دربارهء عذاب نتائج اعمالشان تهديد گشتند. وعدهء بزرگی به آنان داده شد.
ای بندگان خدا! از گناهان مهلک و عيوبی که خدا را به سخط و غضب می آورد، بپرهيزيد. ای دارندگان بينائی ها و شنوائی ها و عافيت و متاع دنيا! آيا هيچ پناهگاه و خلاصی و آيا ملجا و تکيه گاهی وجود دارد؟ يا توانائی فرار يا مرجعی ديگر داريد، يا نه؟! (حال که نه پناهگاهی و نه خلاصی)، پس به کدامين مسير، منحرف می شويد و به کدامين سوی برمی گرديد؟ يا به کدامين پشتيبان، مغرور می شويد؟ جز اين نيست که نصيب هر يک از شما از زمين به طول و عرض قامت شماست! خوابگاهی که گونه بر خاکش خواهيد نهاد.
هم اکنون به خود بيائيد ای بندگان خدا! که مهلت وسيع به شما داده شده و روح برای ارشاد در طول زمان آزاد است، و بدنها در حال راحت، و ميدان تجمع برای زندگی و فرصت باقيماندهء زندگی و استيناف و تجدید اراده ها و مهلت برای توبه، وسيع است. این فرصتها پيش از کوتاهی زمان و تنگنای خوابگاه نهائی و ترس و جدائی روح از بدن می باشد و پيش از رسيدن غائبی که مورد انتظار است (فرشتهء مرگ) و پيش از مواخذهء خداوند عزيز مقتدر.
سید رضى، گفته است: در روايت آمده است كه هنگاميكه امير المؤمنين(علیه السلام) اين خطبه را خواند، پوستها در بدنها جمع شد، و چشمها گريست و دلها لرزيد، و بعضى از مردم اين خطبه را غراء می نامند. به معنی واضح و روشن.
✨عالم برزخ را بشناسیم✨ ( ۲۵)
👈 در ۲۴ پیغام قرآنی روزهای گذشته خواندیم:
زمانیکه اجل و زمان پایان عمرانسان برسد، لحظه ای تقدم و تأخر نخواهد داشت.
خواندیم، دو گونه اجل داریم: اجل حتمی، و اجل غیر حتمی.
اجل حتمی، مرگ طبیعی است که انسان سالها زندگی میکند و پیر میشود و سپس از دنیا می رود، اما اجل غیر حتمی و مشروط، اجلی است که بر اثر عوامل گوناگون، مثل بی احتیاطی یا گناه، زودتر از زمان طبیعی حادث میشود، که در بعضی موارد قابل تغییر است. اما در هر دو اجل، زمانیکه ارادهء خداوند به پایان زندگی انسان مقرر شود دیگر لحظه ای پس و پیش نخواهد شد.
👈 سپس بر اساس آیات قرآن و دو خطبه از نهج البلاغه، نشانه های مرگ را خواندیم که حقیقتا هول انگیز و هشدار دهنده بود. و خواندیم آن زمانی است که دیگر فرصتها تمام شده و هیچ کاری از دست هیچکس ساخته نیست، انسان محتضر، لحظه به لحظه به مرگ نزدیکتر میشود و خواندیم، کم کم جان از بدن محتضر خارج میشود، از اعضاء بدن، از همهء اعضاء بدن تا به گلوگاه می رسد و این زمان، لحظات پایانی است (یاالله).
پس از آن، جان محتضر از بدنش خارج میشود و او می ماند و اعمالش.
👈 پس از آن خواندیم او وارد عالم برزخ میشود و مدت زمانی را در آنجا می ماند تا قیامت بر پا شود. خواندیم مومنان تحت هیچ فشاری نیستند و مشتاقانه منتظرند قیامت برپا شود، ولی گنهکاران در عذاب الهی و در جهنم برزخی بسر می برند و از همان لحظهء مرگ، درگیر گناهان خود می شوند.
👈 و خواندیم صور اول بطور ناگهانی دمیده میشود و همهء کسانیکه روی زمین هستند می میرند مگر کسانیکه خدا بخواهد و این پایان جهان است، و پس از گذشت مدت زمانی که مشخص نیست در صور دوم دمیده میشود و قیام قیامت برپا می گردد. و خواندیم وقتی قیامت برپا میشود، گنهکاران چیزی از برزخ به یاد ندارند و فکر می کنند یکروز، یا یک نیمروز و یا ساعتی بیش در برزخ نبوده اند. این از ناآگاهی و جهل و غفلت آنان خبر می دهد و خواندیم مومنان به آنها می گویند مدت طولانی در برزخ بوده اید ولی نمی دانید.
✔ اصولا چرا انسان به دنیا می آید و می میرد؟
آیا این مرگ برای همه است؟
✨ قبل از آنکه به لحظهء مرگ و حوادث بعد از آن بپردازیم، آیاتی از کلام الله را بخوانیم که پاسخ این سوالات است.. ✨
✨ عالم برزخ را بهتر بشناسیم ✨ ( ۲۶ )
قرار شد امروز به این مطلب بپردازیم که 👈 اصولا چرا انسان بدنیا می آید و می میرد؟ خداوند چه نیازی به انسان داشت؟
🟢 خداوند، همه نور است و زیبایی، همه برکت است و نعمت، همه بزرگی است و بخشش و صفات فراوان زیبای دیگر که اگر کسی در کنار ما آنها را داشته باشد، زندگی خوب و آرامی برای ما خواهد ساخت.
✅ پس خوشا بحال کسی که در کنار خدا باشد و از وجود اقدس او بهره مند شود.
چه کسی می تواند کنار خداوند باشد و از صفات عالیهء او بهره ببرد؟ 👇
کسیکه از وجود او آگاه باشد.....
چه کسی می تواند از وجود او آگاه شود؟ 👇
کسیکه اولا خلق شده باشد و دوما خدا را بشناسد.
بسیاری از انسانها خلق میشوند اما خالق هستی را آنطور که باید نمی شناسند بنابراین بهرهء لازم را از وجود پروردگار عالم نمی برند.
یعنی خلق شدن، کافی نیست، بلکه باید او را شناخت و از او آگاه شد.
✅ 👈 به این آگاهی و شناخت، معرفت الله می گویند.
خب، حالا خدا را شکر می کنیم که ما را آفرید و به ما جان داد.
حالا که آفریده شده ایم باید به شناخت خدا و معرفت الله برسیم.
چگونه؟
خداوند منان، انسان را خلق کرد و تمام اسباب و علل کسب معرفت الله را هم برای او فراهم نمود. 👇
از فطرت خداجو، عقل، پیامبران الهی، کتب آسمانی، قرآن مجید که آخرین و کاملترین قوانین و مقررات انسانیت است برای بشر، ائمهء اطهار، هزاران حدیث و روایت، ماه رمضان، شب قدر، اباعبدالله، اربعین و هزاران چراغ راهنمای پرنور دیگر در مسیر معرفت الله.
👆 اگر خوب دقت کنیم می بینیم بیشترین اسباب و علل شناخت خداوند، در اختیار مسلمانان، بخصوص در میان شیعیان قرار دارد و این همان امتیازی است که خداوند در آیهء ۱۱۰ آل عمران به آن اشاره فرموده است:
🌹كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ ۗ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَّهُم ۚ مِّنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ
شما بهترین امتى بودیدکه به سود انسانها آفریده شده اید. امر به معروف و نهى از منکر مى کنید و به خدا ایمان دارید. و اگر اهل کتاب، (به این برنامه و آیین) ایمان مى آوردند، براى آنها بهتر بود. (ولى تنها) کمى از آنها با ایمانند. وبیشتر آنها فاسقند.
👈👈 حالا که خلق شدیم و اسباب و علل رسیدن به معرفت الله، فراوان در اختیار ماست، چگونه از آنها بهره ببریم؟
✅ در یک جمله، و آن اینکه 👈 خداگونه شویم.
چگونه میشود خداگونه شد؟ 👇
🌹وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى کَثِیر مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِیلاً.
ما نوع بشر را گرامى داشتیم، و آنها را در خشکى و دریا، (بر مرکب ها) حمل کردیم، و از انواع روزى هاى پاکیزه به آنان روزى دادیم، و آنها را بر بسیارى از موجوداتى که خلق کرده ایم، برترى بخشیدیم. ۷۰ اسراء
کرمنا بنی آدم، به چه معناست؟
/تفسیر این آیه و ادامهء پیغام، فردا إن شاءالله/
✨ عالم برزخ را بهتر بشناسیم ✨ ( ۱ - ۲۷ )
👈 در پیغام قرآنی روز گذشته خواندیم: خداوند بر ما منت گذاشت و ما را خلق فرمود و اسباب و علل شناخت خود را هم برایمان فراهم کرد تا او را بشناسیم و خداگونه شویم.
سپس رسیدیم به آیهء ۷۰ اسراء که به ما نشان میدهد چگونه میتوان با این اسباب و علل، خداگونه شد؟ 👇
🌹🌹وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَىٰ كَثِيرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا.
ما فرزندان آدم را گرامى داشتیم. و آنها را در صحرا و دریا، (بر مرکبها) سوار کردیم. و از نعمتهاى پاکیزه به آنان روزى دادیم. و آنها را بر بسیارى از موجوداتى که خلق کرده ایم، برترى بخشیدیم. ۷۰ اسراء
تفسیر: انسان را گرامی داشتیم یعنی برای انسان شخصیت بسیاری قائل شدیم.
👈 چرا؟
یکی از طرق تربیت و هدایت دادن افراد، دادن شخصیت و احترام به آنهاست.
پس خدا انسان را گرامی داشت تا او به سمت خدا هدایت و تربیت شود.
اگر می خواهیم فرزندان یا اطرافیان یا همهء بشر را به سمت خدا هدایت و تربیت کنیم، باید در وهلهء اول به آنها شخصیت بدهیم و احترام بگذاریم.
👈 خداوند اینگونه به انسان شخصیت داد و او را گرامی داشت که همهء نعمتها اعم از فطرت خداجو، عقل و اندیشه، علوم آسمانی و بسیاری نعم دیگر و اختیار را به انسان عطا فرمود که او براحتی می تواند راه خیر و شر را تشخیص دهد و در مسیر درست حرکت کند.
🟢 در این آیه، خداوند از میان تمام نعمتها، سه نعمت را بازمیشمارد.
اول مرکب، دوم رزق و روزی پاکیزه و سوم فضیلت بربسیاری از مخلوقات.
دقت کنیم 👈 بهره گیری از مواهب خدا بدون حرکت امکان پذیر نیست، پس حرکت، اولین مقدمهء برکت است. برای رسیدن به هر خیر و نیکی باید حرکت کرد. یکجا نشستن، هیچ برکتی نخواهد داشت.
👈 برای کسب روزی، برای نشر دین، برای مقابله با دشمن، برای خدمت به مردم و بطور کلی برای بدست آوردن هر نعمتی و هر موقعیتی، اولین چیزی که انسان به آن احتیاج دارد، حرکت کردن است. بی تفاوتی یعنی بی حرکتی و بی حرکتی یعنی بی برکتی.
👈 دومین نعمت بعد از مرکب، رزق طیب است. برای اینکه بتوانیم حرکت کنیم نیاز به غذا داریم. اما حرکت درجهت رضا و خشنودی خدا و مسیر درست، غذای طیب و پاک می طلبد، وگرنه امید نداشته باشیم که حرکتمان بسمت خدا باشد. رزق طیب یعنی آنچه می خوریم از همه جهات طیب باشد: پاک، تمیز، سالم و از همه مهمتر حلال باشد. حتما هنگام پخت غذا ذکر بگوییم، و اجازه دهیم موادغذایی خوب پخته شوند.
ازهمهء آنچه خداوند برای خوردن خلق فرموده بخوریم اما اندازه را نگه داریم یعنی همان حد وسط (۱۴۳بقره). یعنی بدور از پرخوری و کم خوری، که اگر کناراین تغذیهء درست، ورزش و خواب کافی هم داشته باشیم، سلامت جسممان تا حد زیادی قطعی است.
👈 همهء آنچه خداوند برای خوردن آفریده باید خورد بخصوص چیزهایی که در قرآن از آنها نام برده شده مثل انگور، خرما، زیتون، انار، انجیر و گوشت تازهء ماهی.
در این میان به خوراک زنان باردار و مادران شیرده و کودکان، توجه ویژه شود. خانواده های کم یا بی بضاعت را فراموش نکنیم. گوشه ای از سبدخرید هفته گیمان را اختصاص دهیم به اطعام مسکین، حتی اگر کم باشد.
تمام خوردنیها علاوه بر جسم، روی روح و روانمان هم تأثیر میگذارند. مثلا زیادخوردن گوشت، انسان را قسی القلب میکند، چای کمرنگ آرامش میدهد.
سخن دراین باره، بسیار است که اگر بخواهیم به آنها بپردازیم از قرآنی بودن پیغامها فاصله می گیریم. توصیه میکنم دربارهء خوراکیها به کتب اسلامی و روایات مراجعه فرمایید.
/ ادامه فرداإن شاءالله/
✨ عالم برزخ را بهتر بشناسیم ✨ ( ۲ - ۲۷ )
در پیغام قرآنی روز گذشته، در تفسیر آیهء ۷۰ سورهء اسراء خواندیم خداوند از میان همهء نعمتهایی که عطا فرموده به سه نعمت اشاره کرده که این سه، اولین نعمتهایی هستند که برای خداگونه شدن به آنها احتیاج داریم.
حرکت، غذای طیب و فضیلت انسان نسبت به بسیاری از خلائق.
👈 در بارهء حرکت و غذای طیب بطور مفصل خواندیم. اما برتری انسان:
🟢 سومین نعمت، فضیلت انسان است بر بسیاری از مخلوقات دیگر.
به چه معنی؟
یعنی خداوند منان از صفات خود در وجود انسان قرار داد تا او آنها را پرورش دهد و هر چه بیشتر به خدا نزدیک شود تا بتواند ار مواهب ارزشمند الهی بهره مند گردد.
برای رشد این صفات، ابتدا فطرت خداجو را در نهاد انسان قرار داد، سپس پیامبران و تعلیمات آسمانی را برای هدایت انسان فرستاد.
از میان همهء موجوداتی که ما می شناسیم، چنین لطف و تفضلی فقط به انسان شده و خداوند فقط به او اجازه داده خداگونه شود و این افتخار بسیار بزرگی است اگر بدانیم.
👈 تا آنجا که میدانیم، مخلوقات خداوند عبارتند از ملائکه، انسان، جن و حیوان. حال اگر موجود دیگری هم هست ما بیخبریم.
✔بعضی مفسران، ملائکه را از این جمع کنار گذاشته و انسان را فقط با جن و حیوان مقایسه میکنند و معتقدند انسان از جن و حیوان برتر است اما از ملائکه برتر نیست.
✔بعضی مفسران دیگر، همین را میگویند اما معتقدند انسان میتواند بر ملائکه، برتری یابد، بهمین دلیل خداوند به فرشتگان دستور داد بر انسان سجده کنند.
✅ صرف نظر از تفاسیر موجود، آنچه باید مورد توجه قرار بگیرد اینست که، خداوند، انسان را خداگونه خلق کرد. یعنی از صفات خود در انسان قرار داد، اما با حدودی مشخص و معین. مثل دانایی، توانایی، دوست داشتن، خیرخواهی، عدالت و...
انسان عاقل انسانی است که صفات خداگونهء خود را پرورش دهد و از ملائکه برتر شود. در مقابل تمام صفات خوب، رذائل اخلاقی است که انسان باید آنها را مهار کند وگرنه از حیوان، پست تر میشود.
ظلم در مقابل عدالت، تنبلی و کاهلی در مقابل توانایی، دروغگویی در مقابل صداقت، بخل در مقابل سخاوت، خشم در مقابل مهربانی.
👈 لازم به توضیح است که انسان باید برای صفاتی همچون سخاوت و مهربانی و صفاتی از این قبیل، حدود را در نظر بگیرد یعنی حدوسط ( ۱۴۳ بقره ).
اما صفاتی چون عدالت و صداقت، حدودی ندارند و باید همیشه عادل و صادق بود.
درست مثل خدا. خداوند در صداقت، حدوسط ندارد اما با همه یکسان، مهربان نیست. خداوند اصلا بخیل نیست ولی سخاوتش نسبت به انسانها متفاوت است.
بهرحال مراقب باشیم که اگر ایمانمان ضعیف باشد و حواسمان را جمع نکنیم، به آسانی اخلاق حسنه، تبدیل به رذائل اخلاقی میشوند.
👈 یکی دیگر از مواردی که حدوسط ندارد، مقابله با دشمن است. اگر میشد در مقابل دشمن اعتدال داشت، اول کسیکه این اعتدال را رعایت میکرد، پیشوایمان امام حسین بود. اما او، ایستاد و یک به یک کشته شدن یارانش را نگریست. سپس نوبت رسید به بنی هاشم. اول سبط اکبرش، سپس برادرها، خواهرزاده ها، عموزاده ها سپس نوبت به سبط اصغرش رسید، سپس مصیبت عظمای شهادت خودش، سپس اسارت خانواده اش. او ایستاد و انقلابی عظیم خلق کرد و به ما یاد داد در مقابل دشمن، اعتدال وجود ندارد.
👈 سکوت امیرالمومنین و صلح امام حسن، به هیچ وجه اعتدال نبود.
طبق فرمایشات خود این بزرگواران اگر مردم زمانشان با ایشان همسو بودند، لحظه ای از نبرد با دشمنان کوتاه نمی آمدند ولی مردم بی بصیرت زمانشان همچون اصحاب سقیفه، مسیر حرکت اسلام ناب محمدی و مسلمانان واقعی را تغییر دادند و اینطور راه را سخت و دشوار کردند.
اباعبدالله هم اگر جنگ را بر سکوت ذلت بار ترجیح داد بخاطر این بود که سفیران بزرگی همچون رقیه خاتون و علی اصغر داشت.
سفیرانی همچون زینب کبری و امام سجاد که پیام عاشورا را جهانی کردند.
سفیرانی همچون زنان پاک و باایمان حرم که در تمام سختیها و دشواریها سر سوزنی از حجاب و وقار و موقعیت خود عقب ننشستند، وگرنه پیام عاشورا هرگز آن چیزی که هست نمیشد ( گرچه هنوز مانده تا پیام عاشورا را درک کامل کنیم).
سلام و درود خدا بر زنان و مردان باایمان که در برافراشتن پرچم توحید، از هر آنچه خداوند به آنها عطا فرموده می گذرند.
✨ عالم برزخ را بهتر بشناسیم ✨ ( ۳_ ۲۷)
در پیغامهای چند روز گذشته خواندیم خداوند فقط به انسان افتخار داد و از صفات خودش به او عطا فرمود تا انسان با بهره گیری از فطرت خداجو و تعالیم آسمانی، خداگونه شود.
👈 پس انسان اگر خود را بشناسد نه تنها از اینکه خلق شده ناراحت نمیشود بلکه خداوند را شکر می گوید که او را آفرید و اسباب و علل رشد و تعالی را به او نشان داد 👇👇
🌹لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ....
در قبول دین، هیچ اکراه و ناراحتی نیست، زیرا راه رشد و انحراف در آن تبیین شده.
✨ یعنی از پذیرش دین که همان اسباب و علل هدایت است، کراهت نداشته باشید و ناراحت نشوید چون دین، راه خوب و بد را به شما معرفی کرده.
( بگذریم که این آیه را سالها به اشتباه به ما آموختند و گفتند یعنی در دین، اجبار نیست!!!
اکراه در این آیه معنی اجبار نمی دهد بلکه به معنی ناراحتی و کراهت است. لا اکراه فی الدین، یعنی در دین ناراحتی نیست، کراهت نیست چون دین، راه خیر و شر را روشن می کند.
ضمن اینکه هر قلب سلیمی می داند برای یک زندگی سالم، حتما باید قوانین و مقرراتی را رعایت کرد، حالا یا به اجبار یا به اختیار.
مثل رانندگی: آیا میشود بدون رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی، بی خطر و بی دردسر در خیابانها رفت و آمد کرد؟
اگر کسی قائل به این باشد که برای سعادتمند شدن نیازی به دین ندارد، او نه عقل سلیم دارد نه قلب سلیم.
در قوانین آسمانی، موسی به دین خود عیسی به دین خود، بی مفهوم است 👈همه از خدائیم و بسوی او باز می گردیم).
✅ خب، حالا یک انسان سلامت که بطور فطری خداجوست، و اسباب و علل رشد را قبول دارد و بدنبال آنست، حرکت بسمت تعالی را آغاز می کند...
او خود را با فرامین خالقش که از نهان و آشکار او آگاه است مأنوس می کند و خوب بودن را یاد می گیرد...
او یاد می گیرد که نه فقر او و نه ثروت او ،.. نه تحصیلات نه بیسوادی،.. نه زشتی نه زیبایی،.. نه شهرت نه گمنامی،.. نه نشانهای خانوادگی نه تنهایی،.. او یاد می گیرد که هیچیک از اینها نشانهء آدمیت نیست.
او یاد می گیرد که تنها نشان آدمیت، تقوا و پرهیزکاری است: 👇👇
🌹إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقاکُمْ.....
با کرامت ترین و گرامی ترین شما نزد خداوند، باتقواترین شماست.... ۱۳ حجرات.
تقوا چیست؟ تقوا یعنی پرهیز از هر کاری که ناپسند است. بهترین ملاک برای ارزش گذاری روی کارها، فرمان خداست. و آنچه مورد رضایت و پسند خداست و آنچه مورد پسند او نیست، کجا معرفی شده؟ در آخرین و کاملترین ترین کلام خدا به بشر:
🌸 قرآن کریم 🌸 که روشنگر قرآن کریم، کلام معصومین است.
اگر با قرآن مجید، در سایهء کلام معصوم، مانوس شویم 👇
🌹أَلا إِنَّ أَوْلِیاءَ اللّهِ لاخَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ.
آگاه باشید دوستان خدا، نه ترسی دارند و نه اندوهگین میشوند.
آنان از داشته های دیگران اندوهگین نمیشوند و از نداشته های خود نمی ترسند.
آنان آینده را قربانی گذشته نمی کنند.
آنان از آینده نمی ترسند چون توکلشان بر خداست و غم گذشته را نمی خورند چون گذشته عبرت است.
آنان بدون هیچ حزن و ترسی، حرکتشان فقط در صراط مستقیم است برای رسیدن به کمال و در این مسیر، خسته نمیشوند و امیدشان را از دست نمی دهند.
🌺 ان شاءالله صبح روشن نزدیک است 🌺
✨ عالم برزخ را بهتر بشناسیم ✨ ( ۴ _ ۲۷ )
👈 تا اینجا آیات الهی به ما یاد داد که انسان به لطف پروردگار، خداگونه خلق شده و می تواند بوسیلهء اسباب و علل موجود، خود را بسمت تعالی رشد دهد.
✔ فطرت خداجو، پیامبران، تعالیم آسمانی و .....
🟢 یکی از این اسباب و علل، آزمایشات و ابتلائات الهی است 👇
🌹🌹وَلَنَبْلُوَنَّكُم بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ.
به یقین همهء شما را با امورى همچون ترس، گرسنگى و کاهش در مالها و جانها و میوه ها آزمایش مى کنیم. و بشارت ده به صابران. ۱۵۵ بقره.
تفسیر: این آیه به چهره هاى گوناگون آزمایشات الهی اشاره مى کند و بعنوان یک امر قطعى و تخلف ناپذیر مى فرماید: بطور مسلّم ما همهء شما را با امورى همچون ترس، گرسنگى، زیان مالى و جانى و کمبود میوه ها آزمایش مى کنیم (دقت کنیم. این آزمایشات، بی شک برای همهء ما اتفاق می افتد).
🟢 و از آنجا که پیروزى در این امتحانات، جز در سایهء مقاومت و پایدارى ممکن نیست در پایان آیه مى فرماید و بشارت ده صابران و پایداران را.
صابران چه کسانی هستند؟ 👇
🌹الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ.
(همان) کسانیکه هر گاه مصیبتى به ایشان مى رسد، مى گویند: ما از آنِ خداییم. و بسوى او بازمى گردیم. ۱۵۶ بقره.
توجه به این واقعیت که همه از او هستیم این درس را به ما مى دهد که از زوال نعمتها هرگز ناراحت نشویم، چرا که همهء این مواهب بلکه خود ما تعلق به او داریم، یکروز مى بخشد و روز دیگر مصلحت مى بیند از ما باز مى گیرد و هر دو صلاح ماست.
و توجه به این واقعیت که ما همه بسوى او باز مى گردیم به ما اعلام مى کند اینجا سراى جاویدان نیست زوال نعمتها، کمبود مواهب و یا کثرت و وفور آنها همه زودگذر است، همهء اینها وسیله ایست براى پیمودن مراحل تکامل، توجه به این دو اصل اساسى اثر عمیقى در ایجاد روح استقامت و صبر دارد.
و در آیهء بعد، الطاف بزرگ الهى را براى صابران و سخت کوشان که از عهدهء این امتحانات بزرگ بر آمده اند، بازگو کرده، مى فرماید: 👇
🌹أُولَٰئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ.
آنها کسانى هستند که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده و آنانند هدایت یافتگان. ۱۵۷ بقره.
این الطاف و رحمتها آنها را نیرو مى بخشد که در این راه پر خوف و خطر گرفتار اشتباه و انحراف نشوند، لذا در پایان آیه مى فرماید و آنها هستند هدایت یافتگان.
/ ادامه، فرداإن شاءالله/
✨ عالم برزخ را بهتر بشناسیم ✨ ( ۵ _ ۲۷ )
بر طبق آیات الهی، یکی از اسباب و علل رشد بسوی تعالی، آزمایشات و ابتلائات الهی است.
در پیغام روز گذشته میهمان آیهء ۱۵۵ بقره بودیم و امروز میهمان آیهء ۳۵ انبیاء میشویم 👇
🌹🌹كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ ۗ وَنَبْلُوكُم بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَةً ۖ وَإِلَيْنَا تُرْجَعُونَ.
هر انسانى طعم مرگ را مى چشد. و شما را با بدیها و خوبیها آزمایش مى کنیم. و بسوى ما بازگردانده مى شوید. ۳۵ انبیاء.
تفسیر: قانون مرگ، یک قانون کلی است و برای همه حادث میشود.
پس زمان را نباید از دست داد. باید بدون فوت وقت، اسباب هدایت را بیابیم و تلاش کنیم تا به یاری خداوند هدایت شویم و سعادتمند إن شاءالله.
👈 ما شما را با بدیها و نیکیها امتحان مى کنیم، و سرانجام بسوى ما باز مى گردید.
مفهوم آیه اینست که جایگاه اصلى ما این جهان نیست، بلکه جاى دیگر است. ما تنها براى کسب تکامل به این دنیا می آییم و پس از پایان زمان مقرر به جایگاه اصلى خود که سراى آخرت است بازمی گردیم.
🌸 و چه تعبیر زیبایی آقا رسول الله فرمودند: مقایسهء دنیا در برابر آخرت، مانند عالم جنین است در برابر دنیا.
جنین در یک محیط کاملا بسته و محدود و سخت قرار دارد و مراحل رشد را سپری می کند تا آمادهء آمدن به این دنیا شود، و در دنیا در معرض آزمایشهای شر و خیر قرار می گیرد تا آمادهء رفتن به عالم بالا شود.
👈 کودکی را در نظر بگیریم که با تمام ضعفها و ناتوانیها و دلتنگیها راهی مدرسه میشود و هیچکس هم به اندازهء مادرش او را دوست ندارد. مادر می داند انجام تکالیف برای فرزندش سخت است اما او را مجبور به انجام تکالیف می کند، بازی کودک، تفریح او، گشت و گذارش را محدود می کند تا او تکالیف سخت مدرسه را انجام دهد.
و جالب اینجاست که دیگران هم، این مادر را تحسین می کنند.
چطور؟
این مادر، با همهء عشقی که به فرزندش دارد، بر او سخت می گیرد و اگر فرزندش شرایط را نپذیرد چه بسا از طرف مادر جریمه هم بشود. چون مادر می داند و کودک نمی داند.
همهء اینها برای اینست که فرزند، رشد کند و صاحب موقعیتهای بهتر و بالاتر بشود.
👈 آیا میتوان گفت که این مادر، عاشق فرزندش نیست؟!!
👈 آیا خداوند عاشق اباعبدالله نبود که اجازه داد و اصلا اینطور خواست که بهترینها در روی کرهء زمین، گرفتار بدترینها شوند؟
خداوند بهترینها را برای ماموریتی بزرگ انتخاب کرد و آن بهترینها با سختیهای شدیدی که در راه انجام ماموریت بزرگ الهی متحمل شدند توانستند به بالاترین مقامهای آخرت دست پیدا کنند و آن شد که امام حسین به مقام ثارالله رسید.
🌹وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ.
خدا می داند و شما نمی دانید ۲۱۶ بقره.
👈 اما نکتهء قابل توجه در آیهء مورد بحث، اینست که مواد امتحانىِ شر، مقدم بر خیر ذکر شده. این به این دلیل است که امتحانهای الهی که با سختی همراه است، سختتر و مشکلتر خواهد بود از امتحاناتی که با نعمت همراه است.
👈 بنابراین در هر دو صبور باشیم و شکرگزار 👇
🌹🌹فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً.
إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً.
پس به یقین با سختی، آسانی هست.
به یقین با سختی، آسانی هست. ۵ و ۶ انشراح.
🌼 به این معنی که وقتی گرفتاری یا سختی و یا مصیبتی برایمان پیش می آید قطعا به موازات آن، نعمت و اخبار خوب و آسانی هم به ما رو می کند.
بنابراین، همیشه سختیها و ناگواریها نیمهء پر هم دارند. همانگونه که خوشیها و شادیها دارای نیمهء خالی هم هستند. پس نه در مصیبتها، همهء امید خود را از دست بدهیم، و نه در شادیها دچار غرور و شعف بیحد بشویم.
در اینباره خداوند فرموده اند، در سختیها علاوه بر صبر، شکرگزار هم باشید، و در شادیها، علاوه بر شکرگزاری، صبور هم باشید:
🌹إِنْ یَشَأْ یُسْکِنِ الرِّیحَ فَیَظْلَلْنَ رَواکِدَ عَلى ظَهْرِهِ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیات لِکُلِّ صَبّار شَکُور. ۳۳ شوری.
🌹 وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآیَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنْ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللهِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لاَیَات لِکُلِّ صَبَّار شَکُور. ۵ ابراهیم.
🌹 أَ لَمْ تَرَ أَنَّ الْفُلْکَ تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِنِعْمَتِ اللّهِ لِیُرِیَکُمْ مِنْ آیاتِهِ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیات لِکُلِّ صَبّار شَکُور. ۳۱ لقمان.
/اصولا آزمایشات الهی چگونه باعث رشد انسان میشوند؟
فردا إن شاءالله/
✨عالم برزخ را بشناسیم✨ ( ۶ _ ۲۷ )
👈 در پیغامهای قرآنی روزهای گذشته، دیدیم یکی از اسباب و علل رشد انسان، انواع آزمایشات و ابتلائات الهی است.
و خداوند در آن آیات به ما یاد داد که اگر در آزمایشات الهی صبور باشیم و بااستقامت، به موفقیت خواهیم رسید و رمز این موفقیت این بود که در سختی و شادمانی، صبور باشیم و شکرگزار.
یعنی هم در سختی صبور باشیم و شکرگزار، و هم در نعمت.
نه در نعمت، مغرور شویم و نه در سختی، مأیوس.
👈 اصولا چرا خداوند، مردم را آزمایش مى کند و این آزمايشات، چگونه باعث رشد انسان میشوند؟
اولین ثمر امتحانات الهی، برطرف شدن ابهامات برای انسان است.
باید آنچه را که آموخته ایم در معرض امتحان قرار بگیرد تا بدانیم اندوخته هایمان چه میزان است و کجاها هنوز دچار جهل و ناآگاهی هستیم.
سپس آنها را برطرف کرده و دوباره مورد امتحان قرار می گیریم و این سعی و تلاش و امتحان در همهء موارد، مدام ادامه دارد.......
در واقع، آزمایشات و امتحانات برای پرورش و تربیت است و کسب تجربه، و بالارفتن توان و مقاومت.
👈 امتحان الهی به کار باغبانى پر تجربه شبیه است که دانه هاى مستعد را در سرزمینهاى آماده مى پاشد، این دانه ها با استفاده از مواهب طبیعى شروع به نمو و رشد مى کنند.
تدریجاً با مشکلات مى جنگند و با حوادث پیکار مى نمایند در برابر طوفانهاى سخت، سرماى کشنده و گرماى سوزان ایستادگى به خرج مى دهند تا شاخه گلى زیبا یا درختى تنومند و پر ثمر بار آید که بتواند به زندگى و حیات خود در برابر حوادث سخت ادامه دهد.
🟢 در قرآن، متجاوز از بیست مورد امتحان به خدا نسبت داده شده.
این یک قانون کلى و سنت دائمى پروردگار است که براى شکوفا کردن استعدادهاى نهفته (از قوه به فعل) و در نتیجه، پرورش دادن بندگان، آنانرا مى آزماید.
🌷 امیر مؤمنان، تعریف بسیار پر معنى در زمینهء فلسفهء امتحانات الهى دارند. مى فرمایند:
گرچه خداوند به روحیات بندگانش از خودشان آگاه تر است ولى آنها را امتحان مى کند تا کارهاى خوب و بد که معیار پاداش و کیفر است از آنها ظاهر گردد.
نهج البلاغه، کلمات قصار، شمارهء ۹۳.
👈 ( تا در معرض امتحان قرار نگیریم معلوم نمیشود کدامیک خوب و کدامیک بد عمل کرده ایم.
ممکن است کسی، این و آن را استنطاق کند که چرا در فلان زمان و فلان شرایط، اینطور و آنطور عمل نکردند؟
خودش در معرض همان امتحانات قرار می گیرد تا عملکردش معلوم شود ).
نهج البلاغه، کلمات قصار شمارهء ۹۳.
و در بخش دیگری از همین حکمت فرموده اند: آنجا که خداوند سبحان در آیهء ۲۸ انفال می فرماید: جز این نیست که اموال و فرزندان شما (برای شما) فتنه هستند، به این منظور است که کسیکه از روزی او ناراضی است و کسیکه به قسمت او خشنود است آشکار گردد.
( یعنی کسیکه در راه درست و صراط مستقیم و از راه حلال برای معیشت بهتر تلاش می کند باید به رزق خود راضی باشد، نه اینکه به هر قیمتی سطح درآمد خود را بالا ببرد).
/ادامه فردا إن شاءالله/