به نظرتان محبوبترین بندگان در درگاه خداوند چه کسانی هستند؟!
دو شاخص میتوانید بگویید، آنان که بیش از همه عبادت میکنند؟! آنان که از همه صبورتر و شاکرتر هستند؟! و... همه اینها لازم و از نشانههای کمال است، اما محبوب خداوند را در روایت نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) چنین معرفی میکنند:
«أَحَبُّ عِبَادِ اَللَّهِ إِلَى اَللَّهِ أَنْفَعُهُمْ لِعِبَادِهِ وَ أَقْوَمُهُمْ بِحَقِّهِ اَلَّذِينَ يُحَبِّبُ إِلَيْهِمُ اَلْمَعْرُوفَ وَ فِعَالَهُ»
۱. برای بندگان خداوند منفعتش بیشتر است، معلوم میشود خدمت به مردم و نفع رساندن به آنها موجب محبوبیت نزد خداوند است.
برخی تا دلت بخواهد نماز و روزه و زیارت دارند اما خیرشان به هیچ کس جز خودشان و زن و بچهیشان نمیرسد! مؤمن مثل ابر است که خیرش به همه میرسد.
شاخص بعد عمومیت دارد و مصادیق متعددی دارد و اینکه نفع رساندن به عباد الله در عرض این شاخص عام آمده است نشان از اهمیت فراوان آن دارد.
۲. برپا دارندهتر از دیگران نسبت به حقوق الهی هستند آنان که خداوند خوبیها و انجامشان را محبوب آنها قرار داده، موتور محرک عشق و علاقه درونی آنها به خوبیها را نصیبشان کرده.
@ayat_va_revayat
از جمله سفارشهای مهم امیرالمؤمنین (علیه السلام) رعایت تعادل در دوستی و دشمنی است: «أَحْبِبْ حَبِيبَكَ هَوْناً مَّا، فَعَسَى أَنْ يَكُونَ بَغِيضَكَ يَوْماً مَّا، وَ أَبْغِضْ بَغِيضَكَ هَوْناً مَّا فَعَسَى أَنْ يَكُونَ حَبِيبَكَ يَوْماً مَّا»
دوست داشته باش دوستت را به گونهای که شاید روزی او دشمن تو شود، دشمن باش با دشمنت به گونهای که شاید روزی او دوست تو شود.
هر چیزی تعادلی و افراط و تفریطی دارد، دوستی و دشمنی هم همینطور است، برخی در دوستی افراط میکنند و حد و حدود را رعایت نمیکنند و دوستشان را در بطن زندگی شخصی و خصوصی خود داخل میکنند و اسرار خود را به آنها میگویند و ضرر میکنند، چه بسیار خانمها و آقایانی که دوستانشان را زیاد وارد زندگی شخصی کردند و پشیمان شدند! چه بسیار افرادی که در دوستی افراط کردند و بدون حساب با دوستشان شراکت کردند و پشیمان شدند.
مثل افراط و تفریط در دوستی، افراط و تفریط در دشمنی هم هست، برخی به محض اینکه با کسی اختلافی پیدا میکنند، به گونهای رفتار میکنند که انگار دیگر هیچ وقت قرار نیست اختلافات حل شود و مثل اینکه آن فرد دشمن خونی آنها است، حتی با خانواده و بستگانشان نیز وقتی اختلافی پیدا میکنند همه حدود بیشرمی و حیا را کنار میگذارند و دشمنی میکنند.
برخیها در دوستی نامتعادل هستند و برخیها در دشمنی و برخیها در هر دو و وای بر آنها که در هر دو نامتعادل هستند، آدمهایی میشوند که دوستانشان هم از آنها احساس خطر میکنند و فقط برای منافع به آنها نزدیک میشوند.
@ayat_va_revayat
از اما صادق (علیه السلام) روایت است: «مَنْ دَخَلَ فِي هَذَا الدِّينِ بِالرِّجَالِ أَخْرَجَهُ مِنْهُ الرِّجَالُ كَمَا أَدْخَلُوهُ فِيهِ وَ مَنْ دَخَلَ فِيهِ بِالْكِتَابِ وَ السُّنَّةِ زَالَتِ الْجِبَالُ قَبْلَ أَنْ يَزُولَ»
هرکس که با واسطه افراد وارد دین شود همان افراد او را از دین بیرون میبرند چنان که در دین واردش کرده بودند اما کسی که به وسیله کتاب و سنت وارد دین شده باشد کوهها از جایگاه خود حرکت کنند او در دینش ثابت و پابرجا میماند.
این حدیث را که خواندم یاد دوستی افتادم که میگفت: پیامبر من امام خمینی است، من مسلمان نیستم، من دینم دین خمینی است، یاد برخی از افراد افتادم که هرچه از اسلام میخواستی برایشان بگویی با فهم خودشان از امام خمینی آن را سنجش میکردند.
بنده به واسطه تمرکز روی امام و موضوعات مرتبط با ایشان افراد عاشق ایشان را زیاد دیدهام، ارائههای مرتبط با زندگی و عملکرد ایشان را هم دیدهام، افرادی که در ابتدا عشق ایشان بودند و بعدا با استناد به امام یا کسی مثل امام شدند منتقد همه چیز جمهوری اسلامی و کم کم کارشان کشید به مخالفت با خود امام.
ارائه و مطالعه زندگی و عملکرد امام خمینی اگر مستند به کتاب و سنت شد یعنی امام با همه جذابیتهایش پلی شد برای رسیدن درست ما به کتاب و سنت، آنگاه هم امام برای ما میماند هم ثابت قدم در دینی میشویم که امام به دست ما رساند اما متأسفانه اگر در امام یا آقا یا هرکس دیگری متوقف شدیم و به کتاب و سنت نرسیدیم، با همه خوبیهای این افراد، زمانی نمیگذرد که شبهات و سطحی نگری دست ما را از دامن این بزرگان نیز کوتاه میکند!
@ayat_va_revayat
امام خمینی نظریه حکومت مردمی بر اساس فطرت الهی مشترک میان توده مردم، را پیریزی کردند و مدعی شدند حکومتهای بر آمده از خواست توده مردم حکومتهایی الهی هستند، چون برآمده از فطرت الهی مشترک میان همه آنها هستند.
«فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا...» (روم:۳۰)
پس با همه وجودت به سوی این دین روی آور، و پابرجا بر سرشت خدا كه مردم را بر آن سرشته است، باش...
به طور مثال ایشان میفرمایند: «بايد اساس را مردم و فكر مردم قرار داد و بايد به فكر مردم بود، نه دولتها؛ زيرا مردم و تودهها با حق موافقند؛ ... ما در جهت تبليغات تقريباً صفر بودهايم ... اگر بخواهيم انقلاب را صادر كنيم، بايد كارى كنيم كه مردم خودشان حكومت را به دست گيرند تا مردم- به اصطلاح- طبقه سه روى كار بيايند.» (صحيفه امام ؛ ج ۱۵؛ ص۳۰۷.)
منظور امام چنین نیست که در هر جامعهای، خواست برآمده از توده مردمش مبتنی بر خواست الهی و فطری آنهاست، جامعهای که اسیر رسانهها و قدرتهای حاکمه باشد، جامعهای که غرق در فساد و گمراهی و گناه شده باشد، خروجیاش محصول فطرت الهیاش نیست، حتی ممکن است جامعهای به مرحلهای برسد که خروجیاش جز فاجر و كَفَّارًا نباشد: «إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبَادَكَ وَلَا يَلِدُوٓا إِلَّا فَاجِرًا كَفَّارًا» (نوح:۲۷)
آنها که گفتند: ما حتی با مردم اسرائیل هم دوست هستیم و تفسیرهای افراطی از مردم کردند، به این نکته توجه نداشتند که همیشه مردم محترم و مقدس نیستند، مردم اسرائیل همان اشغالگران ظالمی هستند که خانه و کاشانه دیگری را غصب کردهاند.
در مورد آیات ۴ تا ۷ سوره مبارکه اسراء در روایتی از امام صادق (ع) آمده است: «فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما» يعنى هنگام پيروزى خونخواهان حسين عليه السّلام «بَعَثْنا عَلَيْكُمْ عِباداً لَنا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّيارِ» فرمود: مردمى هستند كه خدا آنها را پيش از آمدن حضرت قائم عليه السّلام بفرستد پس خونى (و مسئول خونى) از آل محمد بجاى نگذارند جز آنكه او را بكشند.
«قَوْمٌ يَبْعَثُهُمُ اَللَّهُ قَبْلَ خُرُوجِ اَلْقَائِمِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَلاَ يَدَعُونَ وَتْراً لآِلِ مُحَمَّدٍ إِلاَّ قَتَلُوهُ»
چند نکته مهم در این روایت است:
اتصال خونخواهی امام حسین (علیه السلام) و پیروزی و غلبه آنان، به ظهور حضرت و اقدام آنان به سرکوب یهودیان پیش از ظهور حضرت حجت و اینکه انتقام خونهای اهل بیت را از یهود میگیرند. این فرازها نشان میدهد پیش از قیام حضرت حجت شیعیان حکومت و قدرتی دارند که با یهود درگیر است و آنان را شکست میدهد و همچنین اشارهای دارد به دست پنهان یهود در خونهای ریخته شده از اهل بیت (علیهم السلام) و پیروان آنها.
در روایت دیگری آمده است كه وقتى امام صادق (ع) آيه «بَعَثْنا عَلَيْكُمْ عِباداً لَنا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ» را قرائت فرمودند، از حضرت سوال شد: «فدايت گرديم آنها چه كسانى هستند؟ امام سه بار فرمودند: به خدا سوگند اهل قم هستند...»
@ayat_va_revayat
دو چیز معمولا توسط مردم کوچک گرفته میشود: یکی برخی گناهان و یکی برخی رزقها.
اما در حدیث قدسی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است که خداوند به عُزَيْر از انبیاء بنیاسرائیل وحی کرد:
«يَا عُزَيْرُ إِذَا وَقَعْتَ فِي مَعْصِيَةٍ فَلاَ تَنْظُرْ إِلَى صِغَرِهَا وَ لَكِنِ اُنْظُرْ مَنْ عَصَيْتَ وَ إِذَا أُوتِيتَ رِزْقاً مِنِّي فَلاَ تَنْظُرْ إِلَى قِلَّتِهِ وَ لَكِنِ اُنْظُرْ إِلَى مَنْ أَهْدَاهُ»
ای عُزَيْر اگر گناهی افتادی به کوچکی آن نگاه نکن، بلکه ببین چه کسی را عصیان کردهای و اگر رزقی از من نصیبت شد به کمی آن نگاه نکن بلکه ببین چه کسی این رزق را فرستاده است.
@ayat_va_revayat
از إمام الصادق عليه السلام روایت است: «مَن آجَرَ نَفسَهُ فَقَد حَظَرَ عَلى نَفسِهِ الرِّزقَ. و في رواية
اخرى و كَيفَ لا يَحظُرُهُ، و ما أصابَ فيهِ فَهُوَ لِرَبِّهِ الَّذي آجَرَهُ؟!»
«آن كه خود را اجير ديگرى كند، [درِ] روزى را بر خود بسته است» و در حديث ديگرى از حضرت آمده است: «كسى كه هرچه بهدست مىآورَد، از آنِ كارفرمايى است كه او را اجير كرده است»، چگونه روزىاش بسته نشود؟!
هنوز صدای آن تاجر موفق در گوشم است که همین توصیه امام صادق علیه السلام را در نوجوانی به من میکرد: عمو هیچ وقت برای کسی کار نکن، چون آن کسی که برایش کار میکنی سود اصلی کار تو را او میبرد.
اما این حرف برای کسی که میخواهد تجارت کند درست است ولی زندگی همهاش تجارت نیست، گاهی ما تجارت نمیکنیم، برخی کارهای عمومی است که برای دولت یا مجموعههایی انجام میدهیم که در فضای جهاد و خدمت به کشور و مردم هستند، آنجا هدف ما انجام یک کار گروهی برای تحقق هدف ارزشمندی غیر از تجارت است، در این موارد کارمندی خیلی هم خوب است، گاهی در مرحله تحصیل حرفه و فن هستیم و در این مراحل شاگردی خیلی هم خوب است.
این توصیه حضرت برای وقتی است که ما میخواهیم تجارت و کسب درآمد کنیم و در مرحله تحصیل و فنآموزی و کسب تجربه نیستیم، یا در خدمت حاکم جامعه برای تعالی کشور کار نمیکنیم.
@ayat_va_revayat
از آموزههای امیرالمؤمنین علیه السلام در سبک آموزش، طولانی و زیاد نکردن توضیح و جواب است. قَالَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: «إِذَا اِزْدَحَمَ اَلْجَوَابُ خَفِيَ اَلصَّوَابُ» وقتی جواب زیاد شود، پاسخ درست گم میشود.
گاهی این زیاد شدن به ارائه نسخههای بدلی و اشتباه است که موجب میشود نسخه صحیح و درست میان آنها گم شود، گاهی هم به ارائه تقریرهای مختلف و طولانی است. باید فرصتی داد مخاطب خودش تامل و فکری کند و مطلب را بفهمد.
@ayat_va_revayat
قبول هر کاری باید بعد یک از یک سیر منطقی در رشد و آشنایی در آن کار باشد، برخی به اسم اعتماد به نفس یا حتی توکل یا از سر شهوت قدرت و مقام، بدون آشنایی کافی و تجربه مورد نیاز وارد کاری میشوند و مسئولیتی را قبول میکنند، نتیجه منطقی چنین کاری و صبوری نکردن در سیر منطقی رشد شکست خوردن و ذلیل شدن است. شخصی به نام دَاوُدَ اَلرَّقِّيِّ از امام صادق (علیه السلام) روایت میکند: «سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ: لاَ يَنْبَغِي لِلْمُؤْمِنِ أَنْ يُذِلَّ نَفْسَهُ قِيلَ لَهُ وَ كَيْفَ يُذِلُّ نَفْسَهُ قَالَ يَتَعَرَّضُ لِمَا لاَ يُطِيقُ»
از امام صادق عليه السّلام شنيدم كه مىفرمود: شايسته نيست مؤمن خويشتن را ذليل و خوار كند. گفته شد: مگر چگونه خويش را ذليل و خوار مىگرداند؟ فرمود: دست به كارى بزند كه توان و طاقت انجامش را ندارد.
@ayat_va_revayat
چه میشود که صهیونیستها به خود اجازه میدهند هر نوع جنایتی را مرتکب شوند؟! این به روحیه خودبرتربین و خودبرگزیدهبین آنها برمیگردد.
چون خود را قوم برگزیده و برتر میدانند و بقیه را عوام و کسانی که حقی نسبت به صهیونیستها ندارند، پس به خود حق میدهند برای منافع خودشان هرنوع جنایتی را در حق دیگران مرتکب شوند.
جنایتکاری و درندگی به خوی استکباری آنها برمیگردد و قرآن نیز بر همین خوی استکباری و خودبرتربین که موجب ظلم کردن آنها میشود، دست میگذارد:
از اهل کتاب برخی هستند که اگر آنها را بر مال فراوانی امین بگیری به راحتی آن را به تو بر میگردانند:
👈 «وَمِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطَارٍ يُؤَدِّهِٓ إِلَيْكَ»
در روایت میگوید: اینها مسیحیها هستند. اما برخی دیگر از اهلکتاب، اگر بر مال اندکی هم آنها را امین بگیری، مال را بر نمیگردانند.
👈 «وَ مِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدِينَارٍ لَا يُؤَدِّهِٓ إِلَيْكَ»
در روایت میگوید اینها یهودیها هستند. اینها فقط اگر زور بالای سرشان باشد مثل آدم رفتار میکنند.
👈 «إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَيْهِ قَآئِمًا»
اما چرا اینگونه هستند؟! چون میگویند: عوام حقی بر ما ندارند.
👈 «ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَيْسَ عَلَيْنَا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ»
و این دروغی است که بر خدا میبندند و خودشان هم میدانند.
👈 «وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ» (آلعمران:۷۵)
@ayat_va_revayat
16.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بحثی این عزیز دارند که در مقام رد یا تأیید آن نیستم چون این موضوع را درست کار نکردهام، فقط یک قسمت را هم تأیید میکنم و هم تأکید، آن هم زدن آیة الکرسی و بسم الله الرحمن الرحیم در خانه است.
سعی کنید در خانه حداقل یک آیة الکرسی نصب کنید. لازم هم نیست حتما قاب باشد یک قطع کوچک پرینت بگیرید بچسبانید به دیوار.
یک بسم الله هم ورودی در خانه نصب کنید. برای هردو بسم الله و آیة الکرسی روایات زیاد داریم.
برخی را دیدهام بسم الله الرحمن الرحیم کوچک را در جاهای مختلف خانه زدهاند همینکه این ذکر شریف را دائم ببینیم و به ذهن و زبان بیاوریمش مایه برکت و دفع شرور و نقصها است.
@ayat_va_revayat
یک بحثی است به نام خطای تصمیمگیری، هرچه تعداد تصمیمگیریهای ما بیشتر شود درصد خطای آن هم بیشتر میشود.
پس برای اینکه تصمیمهای درست بیشتری بگیریم باید تعداد تصمیمهای روزانه خود را کاهش دهیم و یک سری کارهای روال همیشگی را از مدار تصمیمگیری خارج کنیم، اینکه از کدام مسیر بروم، چه بپوشم، کفشم را کجا بگذارم، چه بخورم و... خیلی از تصمیماتی است که نیاز نیست هر روز برای آن تصمیم جدیدی بگیریم و میتوان با یک نظم هفتگی و روزانه آنها را از مدار تصمیمگیری خارج کرد و ذهن را برای تصمیمگیریهای مهمتر آزاد کرد.
یکی از معانی که از روایتی از حضرت امیر(ع) فهمیده میشود این مطلب است:
👈 «إِنَّ رَأْيَكَ لاَ يَتَّسِعُ لِكُلِّ شَيْءٍ فَفَرِّغْهُ لِلْمُهِمِّ»
نظر تو نمیتواند همهچیز را در بگیرد، پس آن را فارغ کن برای امور مهم.
@ayat_va_revayat